سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جان پیامبر


جان پیامبر       4     نفس پیامبر

جان پیامبر، ص: 4

نفس پیامبر

شخصیت قرآنى امیر مومنان علیه السلام کم نظیر است. به این آیه بنگرید:

فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا تدع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الکاذبین‏ «1»؛ پس هر کس محاجه کند با تو در او (عیسى)، پس بگو بیایید بخوانیم پسران ما و پسران شما را و زنان ما و زنان شما را و نفوس ما و نفوس شما را، بعد تضرع کنیم، پس قرار دهیم لعنت خدا را بر دروغگویان ( (.

در این آیه کریمه براى اهل نظر نکاتى است که به دو نکته با اغماض از شرح اشاره مى شود:

1- آنچه ائمه تفسیر و حدیث بر آن متفق هستند این است که مراد از ابناءنا حسن و حسین علیه السلام و مراد از نساءنا فاطمه زهرا علیها السلام و مراد از)) انفسنا ( (على بن ابى طالب علیه السلام است‏ «2» و در این مورد حدیثى را ذکر مى کنیم که فخر رازى در تفسیر آیه مذکور، آورده است و خلاصه آن این است:

______________________________
(1) آل عمران (3) آیه 61

(2) سنن الترمذى ج 5 ص 302 تحفه الاحوذى ج 8 ص 278 معرفه علوم الحدیث ص 49 نظم در رالسمطین ص 108 فتح البارى ج 7 ص 60 جامع البیان ج 3 ص 408 الجامع الاحکام القرآن ج 4 ص 104 تفسیر البغوى ج 3 ص 361 تفسر روح المعانى ج 3 ص 188

جان پیامبر، ص: 5

هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله دلایل را بر نصاراى نجران اقامه کرد و آنها بر جهل خود اصرار داشتند، فرمود: خدا به من امر کرده است که اگر حجت را قبول نکنید، من با شما مباهله کنیم. گفتند: یا ابالقاسم بر مى گردیم و در کار خود نظر مى کنیم، بعد نزد تو مى آییم؛ چون بازگشتند به عاقب، که صاحب راى آنها بود گفتند: یا عبدالمسیح تو چه مى بینى؟ گفت: اى جماعت نصارى، شما معرفت پیدا کردید که محمد نبى مرسل است و کلام حق را در امر عیسى براى شما آورده؛ به خدا قسم، هرگز قومى با پیغمبرى مباهله نکردند که کبیر آنها زنده بماند و صغیرشان پرورش یابد، اگر این کار را بکنید مستاصل مى شوید، اگر اصرار دارید که دست از دینتان برندارید با او وداع کنید و به شهرهاى خود برگردید رسول خدا بیرون آمد، حسین را در آغوش و دست حسن را گرفته و فاطمه پشت سر آن حضرت و على پشت سر فاطمه و به آنها فرمود: که چون دعا کردم شما آمین بگویید.

اسقف نجران گفت: اى جماعت نصارى، من چهره هایى را مى بینم که اگر از خدا بخواهند که کوه را از جاى خود بردارد، به آن وجوه و رخساره ها از جا بر مى دارد؛ مباهله نکنید که هلاک مى شوید و تا قیامت بر روى زمین نصرانى نخواهد ماند

جان پیامبر، ص: 6

مسیحیان از مباهله شانى خالى کردند و به صلح راضى شدند. پس از مصالحه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: قسم به کسى که جانم به دست اوست، هلاکت بر اهل نجران نزدیک شد، اگر مباهله و ملاعنه مى کردند به صورت میمون و خوک مسخ مى شدند و وادى بر آنها آتش مى شد و سال بر نصارى نمى گذشت مگر این که همگى هلاک مى شدند.

2- و کلمه انفسنا (جان پیامبر) دلیل خلافت بلافصل امیر المومنین علیه السلام است، زیرا با وجود نفس تنزیلى به نص کتاب که امتداد وجود پیغمبر است، جانشینى شخص دیگرى معقول نیست.

ده فضیلت‏




      

ادامه -چراخداشیطان راآفرید


جز آنکه انسان، خود، پیروى از شیطان را برگزیند. شیطان هرگز سرزده به‏

______________________________
(1). مثنوى معنوى.

(2). ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج، 19 ص 345.


چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 8

انسان حمله نمى‏کند؛ بلکه با اجازه انسان‏، پا به حریم او مى‏گذارد.

. تسلّط شیطان بر انسان، محدود است. او به پروردگار (عز) مى‏گوید: «همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو را.» خداوند (عز) نیز از تسلّط محدود شیطان، چنین یاد مى‏کند: إِنَّ عِبادِى لَیسَ لَک عَلَیهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْغاوِینَ‏ (/ درحقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نیست، مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى کنند.) «1»

. سیطره و حکومت شیطان، تنها بر گروهى است که سرپرستى و رهبرىِ شیطان را پذیرفته‏اند. خداوند (عز) مى‏فرماید: «او را بر کسانى که‏ ایمان‏ آورده‏اند و بر پروردگارشان‏ توکل‏ مى‏کنند، تسلطى نیست. تسلط او فقط بر کسانى است که وى را به سرپرستى برمى‏گیرند، و بر کسانى که آن‏ها به او (خدا) شِرک مى‏ورزند.» «2»

شیطان درصورت پذیرش و اقبال انسان، در او نفوذ مى‏کند؛ البته‏ نفوذ در اندیشه‏، نه تن و بدن او. این نفوذ، به وسوسه‏کردن، یعنى القاى فکرى غلط به ذهن انسان، و نیکو جلوه‏دادنِ‏

______________________________
(1). حجر/ 42.

(2). نحل/ 99 و 100.


چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 9

امرى باطل‏، منحصر است. بنابراین، وقتى شیطان بر انسان تسلّط مى‏یابد که خودِ انسان، خواهانِ‏ دوستى با او باشد و سیطره او را پذیرا شود.

. ارتباط شیطان با انسان تنها در حدّ دعوت و اجابت‏ است؛ «1» بدین‏معنى که شیطان، انسان را به بدى و معصیت دعوت مى‏کند، اما در پذیرشِ این دعوت، هیچ اجبارى‏ نیست.


از جهان دو بانگ مى‏آید به ضد

تا کدامین را تو باشى مُستعد

آن یکى بانگش نشور اتقیا

وان یکى بانگش فریب اشقیا «2»



به‏فرموده خدا (عز): انسان را به‏ هر دو راهِ‏ خیر و شر هدایت کردیم. «3» این انسان است که باید با اختیار خود، دعوت خیر و الاهى را بپذیرد و به‏دعوت شیطان، پشت پا زند. شیطان در قیامت، در پاسخِ کسانى که به او اعتراض مى‏کنند و او را مسئول گمراهىِ خویش مى‏شمارند، چنین مى‏گوید:

وَ ما کانَ لِى عَلَیکمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِى فَلا تَلُومُونِى وَ لُومُوا أَنْفُسَکمْ. (و مرا بر شما، هیچ‏

______________________________
(1). مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، عدل الاهى، ج 1، ص 95

(2). مثنوى معنوى.

(3). بلد/ 22.


چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 10

تسلطى نبود؛ جز اینکه شما را «دعوت» کردم و شما دعوتِ مرا «اجابت» کردید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید.) «1»


انبیا طاعات عرضه مى‏کنند

دشمنان شهوات عرضه مى‏کنند

خوب را من زشت سازم، رب نه‏ام‏

زشت را و خوب را آیینه‏ام‏ «2»



. وجود شیطان عاملى براى‏ آزمایش انسان‏ است و ازاین‏رو، مى‏توان به نقش شیطان در تکامل‏ انسان پِى برد؛ علامه‏طباطبایى شیطان را از خدمتگزارانِ نوعِ بشر معرفى مى‏کند و وجود او را از ارکان نظام‏ عالم انسانى مى‏شمارد که بر سنّت اختیار استوار است. امیرمؤمنان (ع) مى‏فرمایند:

«خداوند متعال براى نشان‏دادن استحقاق شیطان به غضب ربّانى و تکمیل دوران آزمایش او و عمل به‏وعده خویش، مهلتى‏ به شیطان داد و فرمود: تو اى شیطان، ازجمله کسانى هستى که‏ تا وقت معیّن‏، به آنان مهلت داده شده است.»

______________________________
(1). ابراهیم/ 22.

(2). مثنوى معنوى.


چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 11

. ضرورت وجود شیطان از نظر نظام کلّى روشن شد؛ حال مى‏گوییم، اگر شیطان و دعوت او به بدى نباشد، هیچ عمل صالحى انجام نمى‏گیرد. عمل صالح و صالح‏بودن، نشان‏دهنده این راز است که نفس امّاره و شیطانى هست و امکانِ رفتن به راهِ شیطان وجود دارد؛ ولى انسانِ صالح از میان دو راه، راه راست را بر مى‏گزیند.

. البته خداوند (عز) انسان را در برابر توفان وسوسه‏هاى شیطان، تنها رها نکرده‏ است و براى مقابله و خنثى‏سازىِ وسوسه‏هاى شیطان، نیروهاى فراوانى‏ قرار داده است: عقل، فطرت، وجدان، پیامبران و فرشتگان الاهى را مى‏توان از امدادرسانانِ انسان‏ در مقابله با شیطان شمرد.






      

چراخداشیطان راآفرید


چرا خداوند شیطان را آفرید؟       5     چرا خداوند شیطان را آفرید؟


چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 5

چرا خداوند شیطان را آفرید؟

نخست، توجه به چگونگىِ به‏وجودآمدن شیطان و شیوه رفتار او در مقطع نخست زندگى‏اش، براى شناخت این مخلوق، ضرورى است:

ابلیس یا شیطان از آتش‏ و از نوع‏ جن‏ آفریده شده است. «1» او از روز نخست، به‏صورت موجودى سرکِش، شریر و وسوسه‏گر آفریده نشده بود؛ بلکه‏ خلقتى پاک‏ داشت و به‏فرموده امام‏على (ع): «شش‏هزار سال عبادت‏ کرد. البته معلوم نیست که این مدت، از سال‏هاى دنیا بود یا از سال‏هاى آخرت.» «2» با چنین عبادتى بود که شیطان توانست‏ در کنار فرشتگان الاهى جاى گیرد؛ نه آنکه فرشته شود.

______________________________
(1). اعراف/ 12؛ ر. ک: حجر/ 27.

(2). «وَ کانَ قَدْ عَبَدَ اللّه سته آلاف سَنَه لا یدرَى ا من سنى الدّنیا أم من سنى الاخره عن کبْر سَاعَه وَاحدَه»؛ نهج‏البلاغه، خطبه 192 (قاصعه).


چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 6



سالکان راه را مَحرم بُدیم‏

ساکنان عرش را همدم بُدیم‏ «1»

ما هم از مَستان این مِى بوده‏ایم‏

عاشقانِ درگه وى بوده‏ایم‏

روزِ نیکو دیده‏ایم از روزگار

آب رحمت خورده‏ایم، اندر بهار



سپس خداوند (عز) او را، همانند ملائکه، خطاب کرد تا بر آدم سجده کند. همه فرشتگان، فرمان خداى را بجا آوردند؛ ولى‏ تعصّب ابلیس‏ سدّ راهش شد و در منشاء خِلقتش، یعنى آتش، به آدم‏ فخر فروخت و از سجده‏کردن به او، ابا کرد. «2» به‏فرموده قرآن کریم، ابلیس با این‏ نافرمانى‏ بزرگ، از راه و رسم بندگىِ خدا خارج شد: وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکه اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ‏ (/ و [یاد کن‏] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید. پس [همه‏] جز ابلیس، سجده کردند؛ که از [گروه‏] جِن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید.) «3»

شیطان براى‏ بندگىِ‏ خدا (عز) آفریده شد، نه براى گمراهى و شیطنت و وسوسه‏گرى. او،

______________________________
(1). مثنوى معنوى‏

(2). کهف/ 50.

(3). کهف/ 50.


چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 7

مانند تمام جنّیان و همچون انسان و نه مانند فرشتگان، موجودى‏ صاحبِ اراده و اختیار بود و توانِ سرپیچى از دستور خداوند (عز) را داشت؛ اما با این نافرمانى، از جایگاه والاى خود رانده شد و به بدبختى افتاد. او، خود، شیطنت را برگزید و خواست که شیطان باشد و به مکر و حیله انسان بپردازد.


من حسودم از حسد کردم چنین‏

من عدُوّم کار من مَکرَست و کین‏ «1»



پس از آشنایى کوتاه با شیطان، مى‏توان سؤال اصلىِ این نوشتار را چنین پاسخ گفت:

. خداوند همه‏چیز را بجا و خِیر آفریده و راه‏ هدایت‏ را نیز به‏خوبى ترسیم کرده است و اگر انسان کژراهه را برگزیند، خود، مسئول است. در پیروى از شیطان، هیچ جبرى‏ وجود ندارد؛ زیرا درواقع، شیطنت شیطان زیانى به بندگان نمى‏رساند، بلکه مى‏تواند نردبان ترقّى‏ مردم نیز باشد. «2»




      

تاثیر نماز برروح

 

خوشبختانه با گذشت زمان و پیشرفت علوم هر روزه بعد جدیدى از تاثیر نماز بر زندگى انسان روشن مى گردد.

یکى از ابعاد نماز که امروزه مورد توجه دانشمندان اسلامى و غیر اسلامى قرار گرفته، تاثیرات مسائل معنوى از جمله نماز، دعا و راز و نیایش با خداوند متعال بر روح و روان انسان مى باشد که اعترافات این دانشمندان در این باره بسیار جالب و قابل تامل مى باشد.

در اینجا به دلیل اختصار تنها به گوشه اى از آثار نماز بر روح و روان انسان اشاره نموده و براى کسب اطلاعات بیشتر، شما را به مطالعه کتاب مفصلى که در این زمینه به نگارش در آمده دعوت مى نمائیم.

آرامش بخشى نماز

اضطراب بیمارى شایع قرن اتم و کهکشان است، پیشرفت سریع و پیچیده تمدن و در عین حال بى توجهى به ارزش هاى مذهبى و خانوادگى هر روز بیش از پیش براى افراد و اجتماع اضطراب هاى جدید بوجود مى آورد بگونه اى که هر روز آمار بیمارى هاى روانى، و مصرف قرص اعصاب و در نتیجه آمار خودکشى و دیوانگى بیشتر مى شود.

با این که دلایل علمى مختلفى از دیدگاههاى مختلف بعنوان دلایل بروز اضطراب و تشدید آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ایمان مذهبى بعنوان یک عامل عمیق در بروز اضطراب نقش غیر قابل انکارى دارد.(1) و به این ترتیب نقش پیشگیرى کننده و حتى درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسى است.

بهترین راه حل براى رفع این مشکل فراگیر، چیزى جز یاد خدا و ایمان و اُنس با نماز نیست کما این که که خداوند متعال تصریح نموده: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب».(2) (همانا با یاد خداوند دل ها آرامش مى یابد»

امروزه بسیارى از دانشمندان علوم روانى و روان پزشکان نیز، به این نکته پى برده اند که دعا و بر پا داشتن نماز و اعتقاد محکم به خداوند و دین، نگرانى، تشویش، یأس و ترس را- که موجب بسیارى از بیمارى هاى روحى است- بر طرف مى سازد.

«دیل کارندگى» روان شناس مشهور غرب مى نویسد: «در آمریکا، یه طور متوسط در هر 35 دقیقه یک نفر خودکشى مى کند و در هر دو دقیقه یک نفر دیوانه مى شود. اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامش- که دین و عبادت به آدمى مى بخشد- نصیبى داشتند، ممکن بود، از اغلب این خودکشى ها و بسیارى از دیوانگى جلوگیرى شود.».(3)

تقویت روحیه در زمان بروز مشکلات‏

نماز در تقویت روحیه انسان به هنگام بروز مشکلات و گرفتارى ها نقش بسیارى دارد، چه عملى بهتر از نماز و پیوند با خدایى که فرمانش در تمام جهان هستى نافذ است و همه چیز در برابر اراده او سهل و آسان است

ایجاد امید

ایمان به خدا و راز و نیاز با او به انسان امید و توان مى دهد، احساس مى کند به پناهگاه مطمئن و باقدرتى متکى است و بدین دلیل، احساس امید و توانمندى مى کند و اگر این ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دل تنگى و نگرانى در او ایجاد مى شود و به بیماریهاى روانى گرفتار مى آید.

روانشناسان و روانکاوان بزرگى همچون یونگ، اریک فروم، ویلیام جیمز و دیگران به این حقیقت اشاره کرده اند و ایمان به خدا را اساس و پایه پیشگیرى و معالجه بیمارى روانى مى دانند.

«دیل کارنگى» مى نویسد: «هنگامى که کارهاى سنگین، قواى ما را از بین مى برد و اندوه ها هر نوع اراده اى را از ما سلب مى کند و بیشتر اوقات، که درهاى امید به روى ما بسته مى شود، به سوى خدا روى مى آوریم. ولى اصلا چرا بگذاریم روح یأس و ناامیدى بر ما چیره شود؟ چرا همه روزه به وسیله خواندن نماز و دعا و بجاى آوردن حمد و ثناى خداوند، قواى خود را تجدید نکنیم؟»

حضرت على (علیه السلام) مى فرماید: «پروردگارا، تو از هر مونسى براى دوستانت مونس ترى و از همه آن ها براى کسانى که به تو اعتماد کنند، براى کارگزارى آماده ترى... اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد یاد تو مونس آنهاست و اگر سختى ها بر آنان فرو ریزند به تو پناه مى برند.».(4)

احساس عزّت‏

عزّت به معنى نفوذناپذیرى است. در مکتب انبیا تمام عزّت ها از آنِ خداست، چنانکه همه قدرت ها از اوست. لذا قرآن از کسانى که به سراغ غیر خدا مى روند انتقاد مى کند که آیا از غیر خدا عزّت مى خواهید؟.(5)

طبیعى است که اتصال به عزیزِ مطلق و قدرت بى نهایت، به انسان عزّت مى دهد. چنانکه کلماتى همچون «اللّه اکبر» طاغوت ها را در نزد انسان حقیر و او را در برابر آنها عزیز مى کند.

لذا قرآن به ما دستور مى دهد که در سختى ها و مشکلات از نماز و عبادت کسب قدرت و قوّت کنیم: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ».(6) (از صبر و نماز یارى جویید).(7)

تمرکز حواس‏

افراد موفق کسانى هستند که مى توانند در امرى تمام افکار خود را متمرکز کنند و تمام دانستنیهاى خود را درباره آن بیاورند و به کار بندند. براستى اگر روح و فکر ما به طور کامل در نقطه اى متمرکز شود یا براى امرى به کار افتد نیروى شگفت انگیز و فوق العاده اى مى آفریند.

ویلیام جیمز که پدر روانشناسى جدید محسوب مى شود، مى گوید:

فرق بین افراد نابغه با دیگران، یک موهبت فطرى نیست بلکه مربوط به توجه کاملى است که به موضوعات و نتیجه هاى آن مبذول مى دارند و میزان نبوغ بستگى به میزان و درجه تمرکز افکار شخصى دارد.

در مورد این که چگونه مى توان این نیرو را در خود ایجاد کرد ویلیام مولتن در مجله ریدرز دایچست مى نویسد:

این نیرو تمرکز فکر به وسیله تمرین به دست مى آید و البته تمرین احتیاج به شکیبایى و پایدارى دارد. وقتى توانستى افکارت را پى در پى 50 یا 100 بار در موضوعى متمرکز کنى لاجرم سایر افکار و خاطره ها جاى خود را به موضوع مورد نظرتان خواهد داد. سرانجام عادت خواهى کرد که در هر امرى با اراده خود ذهن را متمرکز سازى.

از تمام مطالب فوق نتیجه مى گیریم که نماز بهترین وسیله براى پرورش د تمرکز فکر و حواس در انسان است. زیرا نمازگزارى که مى کوشد با تمام قدرت افکار خود را در یک جا جمع کند تا نمازش با خشوع و حضور قلب باشد، بدون تردید این عمل در وى عادت مى شود و مى تواند در هر موردى تمام افکار خود را متمرکز سازد و در نتیجه به ترقیات و اکتشافات مهمى نایل گردد..(8)

بهبود افسردگى و اختلالات روانى‏

اگر انسان به دلیل عدم اعتقاد به خدا، پناهگاه و ماوایى امن نداشته باشد تا بدان التجا جوید، نهایتا به بن بست و پوچى رسیده و خود را خبط طبیعت پنداشته و بدین گونه خود را دچار امراض روانى لاعلاجى گرداند.

لذا، نماز یکى از موثرترین و بهترین راه هاى درمان این گونه امراض روحى است، زیرا که نماز و نیایش، راز و نیاز با مبدا هستى است که انسان به اصطلاح عقده گشایى مى کند و آنچه در دل و قلبش پنهان دارد، بیرون ریزد و با خالق خود به امید گشایش راز دل خود را در میان مى گذارد و همین امر امید به استجابت دعا و نمازش است که به شخص نیرو و حیاتى تازه بخشیده و او را از چنگال مخوف برخى از امراض د روحى و روانى رهایى مى بخشد.

پروفسور ویلیام جیمز در این باره مى گوید:

در خصوص شفا یافتن بیمار به وسیله دعا و نماز باید گفت: چنانکه حقایق و واقعیت هاى پزشکى را قبول داشته باشیم، پزشکانى چند اظهار داشته که در بسیارى از موارد دعا، در بهبودى حال بیمار موثر بوده است. بنابر این باید دعا را در معالجه بیماران یکى از وسایل موثر دانست. در مورد بسیارى از مردم، دعا براى معالجات امراض روحى بسیار موثر بوده است و در نتیجه صحت بدنى و جسمى آنها را در پى خواهد داشت.

حتى بقول دکتر کارل وقتى نیایش ساده و به صورت اداى طوطى وار جملاتى باشد، اثرى بر روى رفتار و سلوک فرد مى گذارد..(9)

بهترین راه تسکین غم و اندوه‏

بانو دکتر روز هلوردنج که از مشاورین پزشکى بوستن در آمریکاست گوید:

 



      

تاثیر نماز برروح-ادامه

 

به نظر من بهترین درمان تسکین و تخفیف غم و نگرانى این است که مشکلات و گرفتاریهاى خود را با شخصى که طرف اعتماد باشد در میان گذاریم، ما این عمل را خالى کردن دل مى گوییم....

وقتى که بیماران به اینجا مراجعه مى نمایند، مى توانند گرفتارى ها و غصه هاى خود را به تفصیل براى دیگران شرح دهند، آن قدر بگویند تا بکلى از فکرشان خارج شود، فکر کردن درباره نگرانى ها و پنهان داشتن آنها از دیگران باعث هیجان عصبى مى شود، ما هم بایستى شریکى برا گرفتارى هاى خود پیدا کنیم، باید حس کنیم که در دنیا کسى هست که مایل به گوش دادن شرح گرفتاریهاى ما و قادر به درک آنها باشد.

امروز اغلب بیمارستانهاى روحى و عصبى و حتى قسمت هاى جسمى و بخش هاى جراحى نزد یکى از طرق معالجه بیماران را همان راز دل گفتن با دیگران تشخیص داده اند. و یکى از دستورات دانشمندان و روان شناسان نیز همین است که انسان عقده هاى خود را به شخصى که مورد اعتماد خود مى داند بازگو کند...

حال با این توضیحات و در چنین مواردى آیا جهت رفع نگرانى و پریشانى بهتر نیست به درگاه خداوند سمیع و بصیر پناه برده... خداوندى که کلیه امور به دست او و هر خیر و احسانى پرتوى از فیوضات بیکران او و هر امرى به فرمان اوست....(10)

تعادل روحى و روانى‏

امروزه بیش از 60 درصد مراجعه کنندگان به بیمارستانهاى عمومى، در واقع از یک مشکل روانى رنج مى برند که در این میان خواب در بهبود و یا تشدید این مساله نقش مهمى را ایفا مى نماید، از همین رو ایجاد بهداشت خواب، یک رکن مهم بهداشت روانى و جسمى به حساب مى آید و هر عاملى که در تنظیم بهداشت خواب موثر باشد، پیشگیرى کننده و حتى درمانگر بسیارى از بیماریهاى جسمى و روانى است.

امروزه، نخستین اصلى که در ایجاد بهداشت خواب، توسط جدیدترین منابع علمى دنیا توصیه مى شود بیدار شدن هر صبح سر یک موقع مشخص از خواب است..(11)

یک نگاه کلى به جدول اوقات شرعى، نشان مى دهد، که وقت نماز صبح در تمام طول سال، با در نظر گرفتن تغییرات ناشى از حرکات وضعى و انتقالى زمین، زمان ثابتى است و اقامه کننده نماز صبح، با برخاستن پس از اذان در واقع اساسى ترین گام را در جهت رعایت بهداشت خواب و در نتیجه آن سلامت بدنى و تعادل روحى و روانى برداشته است.

شادابى روح و روان‏

از جمله مواد شیمیایى داخل بدن که به طور غیر ارادى سبب شادى انسان مى شود و به او شعف و نشئه بى نظیر مى بخشد، ماده اى به نام «کورتیزول» مى باشد که میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهى بشدت افزایش مى یابد.(12) و در صورت بیدارى انسان در این ساعات، لذت و شعف سرمست کننده اى نصیب او مى شود که بى شک بر زندگى او در تمام طول روز تاثیر گذار است.

افزایش کورتیزول در ساعات صبح و ارتباط آن با نشاط صبحگاهى، که امروزه از مسلمات پزشکى است،

به این ترتیب واضح است، امر واجب نماز صبح با ارزانى داشتن بیدارى صبحگاهى به انسان تقدیم کننده شادابى به او مى باشد.

ایجاد احساس امنیت روانى‏

هر چند که در پزشکى و زیست شناسى امروزى واژه استرس به معنى متفاوتى به کار مى رود، اما بر اساس تعریف هانس سلیه (روانشناس مشهور) استرس در پزشکى و روانپزشکى معمولا اشاره به موقعیت روانى و اجتماعى متنوعى دارد که قادر به ایجاد بیماریهاى جسمى و روانى و سایر اختلالات رفتارى است.

چنانچه با دقت کافى و استناد به شواهد آمارى به مکانهایى که استرس متعدد زندگى کار افراد را بدانجا مى کشاند (مکان هایى مثل مطب پزشکان، بیمارستانهاى جسمى و روانى، قبرستان جوانمرگ ها؟، زندان ها و..) سرى بزنیم متوجه مى شویم که تعداد مذهبى ها، در مقایسه با غیر مذهبى هاى حاضر در این قبیل جاها بسیار متفاوت است.

بعنوان مثال در کشور خودمان 90 درصد محکومان زندانها را افراد بى نماز تشکیل مى دهند. یا مثلا آمار بیماران بسترى در بیمارستان ها که با نماز بیگانه اند به طرز باورنکردنى بیش از اشخاص مقید به نماز است..(13)

پیشگیرى از بروز اختلال شخصیت اسکیزوئید

برخى روانپزشکان ایرانى «شخصیت منزوى» را بعنوان بهترین ترجمه، به جاى شخصیت «اسکیزوئید» پیشنهاد کرده اند. چرا که مبتلایان به این اختلال، عمرى را در کناره گیرى از اجتماع گذرانده اند و در نظر دیگران آدم هائى مردم گریز، منزوى و تنها هستند.

مبتلایان به این حالت اکثرا مشاغل انفرادى که حداقل تماس با دیگران را ایجاب مى کند، انتخاب مى کنند و حتى برخى کارشبانه را به کار روزانه ترجیح مى دهند تا مجبور به مدارا با افراد بیشترى نباشند.

روشهاى مورد استفاده در روانپزشکى امروز براى درمان این عارضه اعم از روان درمانى، گروه درمانى و یا حتى دارو درمانى صورت مى پذیرد اما چنانچه در پیشگیرى و یا درمان این اختلال شایع شخصیت، روش عملى بى نظیرى را جویا باشیم، کلمه درخشان نماز باز هم راهگشا خواهد بود.

توصیه مؤکد اسلام مبنى بر اقامه نمازهاى واجب یومیه به جماعت و علاوه بر آن بانگ روح افزاى نماز جمعه در فراخواندن به یک اجتماع شکوهمند و پر شور هفتگى بعنوان سمبل بزرگى از اصالت «اجتماعى بودن» و ترک رهبانیت در همه تعالیم اسلامى مطرحند و گویى همه این قبیل تعالیم خود به خود نمازگزار را از گوشه نشینى و تنهایى، به بطن اجتماع مى کشاند.

به این ترتیب، نماز نه تنها از ابتلا به اختلال اسکیزوئید پیشگیرى مى کندبلکه توانایى دارد که مبتلایان به این عارضه را براى همیشه از کنج عزلت، به قلب جامعه بکشاند..(14)

(1) ترجمه فارسى سیناپس کاپلان سادوک، جدوم صفحه. 473
000 (2) رعد) 13 (، آیه. 28
000 (3) مجتبى کلباسى، یکصد پرسش و پاسخ درباره نماز، ستاد اقامه نماز، پائیز 80 ش، چاپ اول، ج 1 ص. 87
000 (4) سید رضى، نهج البلاغه، سید جعفر شهیدى، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1378 ش، چهاردهم، خطبه. 225
000 (5) نساء) 4 (، آیه. 139
000 (6) بقره) 2 (، آیه. 45
000 (7) محسن قرائتى، تفسیر نماز، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، 1387 ش، سیزدهم، ص. 30
000 (8) گودرز نجفى، راز نیایش (فوائد طبى و درمانى نماز)، شرکت چاپ و نشر بین الملل، پائیز 86 ش، سوم، ص. 89
000 (9) همان، ص. 44
000 (10) همان، ص. 45
000 (11) دکتر مجید ملک محمدى، 40 نکته پزشکى پیرامون نماز، همدان، معارف، 1376 ش، نکته اول، به نقل از ترجمه فارسى روانپزشکى کاپلان سادوک، دکتر نصرت اله پور افکارى جلد سوم صفحه. 111
000 (12) همان، نکته سوم، به نقل از فارماکولوژى کاتزونگ مبحث کورتیکو استروییدها.
000 (13) همان، نکته بیست و یکم.
000 (14) همان، نکته بیست و هفتم.

 

 

 



      

خاتمه بحث جوان شایسته


گفتند: «چرا، یا رسول‏الله.» فرمودند: «دردتان‏ گناه‏ است و درمانتان‏ استغفار «1»

آگاهى دینىِ خود را عُمق بخشید.

اگر در پِى روش زندگى هستید و مى‏خواهید میان زندگىِ خود و بندگى خدا (عز) پیوند بزنید، به شناخت دینِ خود بیشتر بها بدهید. دین همان‏ روش زندگى‏ است که میان زندگى اجتماعى و پرستش خداى متعال پیوند مى‏زند و در همه اعمال فردى و اجتماعى، براى انسان، مسئولیتِ خدایى ایجاد مى‏کند. این مجموعه عقاید و دستورهاى علمى و اخلاقى، سببِ خوشبختىِ انسان در این جهان و سعادت و زندگىِ جاوید او در جهان دیگر مى‏شود.

دین، آدمى را بزرگ داشته و او را از هر کارِ زشتى، باز مى‏دارد. دین به انگیزه جوان در بناکردن و آراستنِ‏ هویّت‏ او، پاسخ مى‏دهد؛ زیرا آدمى عطشى دارد که فقط با پیمودن راه خدا (عز) فرو مى‏نشیند. روى‏آورى به دین، فراگیرى آن و اندیشه و تفکر در معارف آن، توجه به توصیه‏هاى همیشگى در پیمودن راه‏

______________________________
(1). بحارالانوار، ج 90، ص 282

بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 15

خدا (عز)، یادگیرىِ بایدها و نبایدها و حلال‏ها و حرام‏ها از ویژگى‏هاى دوران جوانى است و اگر شناخت جوان با علم و اندیشه همراه باشد، هویّت‏ و شَرف‏ و عزّت‏ او، همواره حفظ خواهد شد.

روزى رسول اکرم (ص) وارد مسجد شدند. چشمشان به‏ دو اجتماع‏ افتاد که هر کدام حلقه‏اى تشکیل داده و سرگرمِ کارى بودند: دسته‏اى مشغول‏ عبادت‏ و ذکر و دسته‏اى دیگر به ى‏ اددادن‏ و ى‏ ادگرفتن‏، سرگرم بودند. پیامبر (ص) هر دو دسته را از نظر گذراندند و از دیدنِ آن‏ها مسرور شدند. بعد، به کسانى‏که همراشان بودند، رو کردند و فرمودند: «هر دو گروه، کار نیک مى‏کنند و بر خیر و سعادت هستند ...» آن‏گاه اضافه کردند «... و امّا بِالتّعلیم ارسِلَتْ‏» (اما من‏ براى‏ تعلیم‏ و داناکردن فرستاده شده‏ام) و سپس در جمع کسانى نشستند که به بحث و

بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 16

مذاکره علمى مشغول بودند. «1»

شناخت خود را از دین بیشتر و بیشتر کنید و با مطالعه، آموزش و یادگیرى، آن‏را عمق بخشید. این سخن امیرمؤمنان (ع)، شاگرد مکتب محمد (ص)، را هماره به‏یاد داشته باشید که به جوانان مى‏فرمودند: «ى‏ ا مَعشَر الفِتیان احصِنوا بِالعِلْم.» (اى گروه جوانان، دین خود را با دانش حفظ کنید.) «2»

______________________________
(1). همان، ج 1، ص 206

(2). تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 133.


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 17


3. ورزش کنید.


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 18

«من به همه جوان‏ها، دخترها و پسرها توصیه دائمى‏ام این است که ورزش بکنند.» «1» به ورزش بها بدهید. سلامت‏ جسم، نشاط روان، حفظ شادابى و طراوات جوانى و همچنین، تجدّد قواى جسمانى، با ورزش تحقق مى‏یابد. ورزش وسیله‏اى براى سرگرمىِ سالم و نشاطآور است.

برخى از گونه‏هاى ورزش، نظیر کُشتى، روحیه جوان‏مردى‏، شجاعت، حق‏طلبى و ستم‏ستیزى را پرورش مى‏دهند. برخى نیز، همچون شنا و تیراندازى و سوارکارى، مقاومت جسمى‏ و روحى‏ دربرابر موقعیت‏هاى سخت زندگى و آسیب‏هاى اجتماعى را افزایش مى‏دهند و جوان را سالم و بدن را براى رزم و دفاع، چابُک و قوى مى‏سازند.

______________________________
(1). سخنان رهبر انقلاب، در دیدار با اعضاى انجمن‏اسلامى دانش‏آموزان، 19/ 2/ 86

بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 19

رسول گرامى اسلام (ص) نیرومندساختنِ قواى بدن را وسیله خوشبختى دانسته و ورزش‏هاى یادشده را ستایش کرده‏اند. ایشان مى‏فرمایند: «به‏ تیراندازى‏ پایبند باشید، زیرا بهترین بازى‏هاى شماست. محبوب‏ترین بازى نزد پروردگار (عز)، سوارکارى‏ و تیراندازى است. به فرزندان خود تیراندازى و شنا ى‏ اد دهید.» «1» پیامبر خدا (ص) به قهرمان‏پرورىِ مثبت، عنایت‏داشتند و حتى در داورىِ مسابقات، یاران را به قهرمانى در مسابقات، تشویقِ روحى مى‏کردند.

خود را همیشه سالم و سرحال نگاه دارید و مرتّب ورزش کنید.

______________________________
(1). حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج، ص 331.





      

ادامه جوان شایسته


بر پیمانه دانش خود بیفزایید و نگران سرریزشدنِ آن مباشید. هر ظرفى وقتى چیزى در آن مى‏گذارند، گنجایش خود را از دست مى‏دهد؛ مگر ظرف دانش که با افزودن آن، گنجایشش بیشتر مى‏شود. «1»

______________________________
(1). نهج‏البلاغه، حکمت 205


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 9


2. مهذّب باشید.


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 10

«در کنار تحصیل، تهذیب باشد. دل‏هاى شما جوانان‏ها نورانى است. فطرت‏ الهى در شماها زنده و درخشان است. امروز، شما خودتان را به کارهاى نیک، خُلق نیک و رفتار نیک اگر وادار کنید و عادت دهید، هویّت انسانى شما همین‏جور شکل مى‏گیرد و تا آخر عمر، این دستاورد با شما خواهد ماند؛ به‏خصوص در این مقطع سنّىِ شماها که یک مقطع زرّین است، یک مقطع طلایى است. در این مقطع، خیلى کارهاى بزرگ مى‏شود روى شخصیت‏ خود انجام داد.

ارتباطتان را با خدا قوى کنید. در مسائل دینى، به نقاط عقلانى و ظریف بپردازید و آن‏ها را از استادانِ ماهرش فرابگیرید. دین‏ عواطف‏ هم دارد؛ لکن این عواطف، به معنویات عمیق‏

بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 11

و به فکر عمیق تکیه دارد. این فکر را باید آموخت و با مبانى دینى آشنا شد و براساس آن، روى شخصیت خود، روى دل خود، اثر گذاشت. روى دل خودتان باید اثر بگذارید. ما باید دل خودمان را خیلى اوقات‏ مخاطب‏ قرار بدهیم. یکى از اهل معنا گفته بود من روزى چندهزار مرتبه فلان ذکر را بر این دلِ خفته غافل خودم خواندم. چه تعبیر خوبى است.

نماز همان ذکر و همان آب حیاتى است که انسان به‏دل خود مى‏بخشد. نمازِ باتوجه، توجه به معنا، توجه به اینکه‏ درمقابل خدا قرار داریم، نماز را این‏طورى بخوانید. وقتى به نماز مى‏ایستید به‏یاد بیاورید که درمقابل خداوند متعال ایستاده‏اید و دارید با او حرف مى‏زنید. در سرتاسرِ نماز سعى کنید این حالت حفظ بشود. آن‏وقت این نماز اثر مى‏گذارد و دل انسان را مثل‏ اکسیر، عوض مى‏کند. اکسیر ماده کمیابى است که مى‏گویند مِس را طلا مى‏کند. دل ما از مِس هم که باشد، اکسیرِ ذکر، آن‏را به طلا تبدیل مى‏کند.

این خیلى مهم است. تهذیب شامل‏ رفتارها هم مى‏شود: رفتار با پدر و مادر. پدر و

بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 12

مادرهایتان را هم دوست بدارید و هم این دوستى را به آن‏ها ابراز کنید؛ هم احترامشان کنید، هم اطاعتشان کنید. در داخل محیط خانه، اخلاق شما و رفتار شما مى‏تواند یک خانواده را بسازد. یک جوان گاهى در یک خانواده، پدر، مادر، برادر و خواهران را تحت‏تأثیر قرار مى‏دهد.» «1»

در تبیین این رهنمود رهبر انقلاب، به دو نکته توجه کنید:

2- به آسیب‏ها و کمین‏هاى انحراف بنگرید.

دوران جوانى را باید از آفات و بلاها محافظت کرد و این مقطع از زندگى را در سایه‏ سپرِ معنوى‏، به سلامت نگاه داشت. گناه‏ و پیروى از هواى نفس، بزرگ‏ترین آسیب و مُهلک‏ترین بلا و آفت است. درواقع، پیروى از خواهش‏هاى نفسانى‏، نقش مؤثرى در گریز از معنویت و گرایش به باطل دارد. بدان‏حدکه یک جوانِ هواپرست، از درک حقیقت عاجز خواهد ماند.

______________________________
(1). سخنان رهبر انقلاب، در دیدار با اعضاى انجمن‏اسلامى دانش‏آموزان، 19/ 2/ 86

بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 13



حقیقت سرایى است آراسته‏

هوا و هوس، گَردِ برخاسته‏

نبینى که هرجا که برخاست گَرد

نبیند نظر، گرچه بیناست مرد



پیامبر (ص) فرمودند: «دشمن‏ترینِ دشمنان تو، نفْس‏ توست؛ همان‏که بین دو پهلویت جا دارد.» «1» هم‏ایشان، با هدف‏ زشت‏انگاشتنِ‏ گناه، به تمثیل آن پرداختند: «در شگفتم از کسى که از بیمِ درد، از غذا پرهیز مى‏کند؛ چگونه از ترسِ آتش، از گناهان پرهیز نمى‏کند.» «2» آن‏حضرت همواره جوانان را به نفىِ نافرمانى خدا (ص) فراخوانده و ایستادگى را در برابر معصیت، جهاد دانسته است. «3»

ترک شهوت‏ها و لذت‏ها سخاست هرکه در شهوت فروشد، برنخاست‏

این سخا شاخى است از سَروِ بهشت واىِ او کز کف چنین شاخى بهِشت‏

عروه الوثقى است این تَرک هوى برکشد این شاخ، جان را بر سما

روزى محمد مصطفى (ص) به یاران خود فرمودند: «آیا شما را از درد و درمانتان آگاه نکنم؟»

______________________________
(1). ابن‏ابى‏الئالى، ج 4، ص 118.

(2). بحارالانوار، ج 69، ص 287.

(3). نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 11، ص 287

بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 14




      

جوان شایسته


بایسته‏هاى جوان شایسته       4     مقدمه


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 4

مقدمه‏

«اگر از من بپرسند که شما از جوان چه مى‏خواهید، در جمله‏اى کوتاه خواهم گفت: تحصیل‏، تهذیب‏، ورزش‏ «1»

این سخن رهبر معظم انقلاب، دست‏مایه‏اى براى تبیین بیشترِ این‏ سه اصل طلایى‏ است.

______________________________
(1). نکته‏هاى ناب، ج، ص 50.


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 5


1. تحصیل کنید.


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 6

«تحصیل کنید؛ یعنى نیروى خرد، فکر، مغز و علم در شما تقویت شود ... از لحاظ علمى، خودتان را تقویت کنید و پیش ببرید؛ نه‏فقط براى اینکه حرف شما در دیگرى‏ اثر کند، براى اینکه شما مى‏خواهید ستونى‏ باشید که این بناى عظیم، این کاخ مجلل، کاخ مدنیّت و پیشرفت ملت ایران، بر روى ستون‏ها بر سرِ پا بایستد و بنا شود.» «1»


علم دریایى است بى‏حدّ و کنار

طالب علم است غوّاص بِحار

گر هزاران سال باشد عمر او

او نگردد سیر، خود، از جست‏وجو



این توصیه پیامبر (ص) را همواره به‏یاد داشته باشید که مى‏فرمودند: «چهار چیز است که هر باهوش و خردمندى، باید به آن پایبند باشد: شنیدن‏ دانش، حفظکردن‏، نشردادن‏

______________________________
(1). سخنان رهبر انقلاب، در دیدار با اعضاى انجمن‏اسلامى دانش‏آموزان، 19/ 2/ 86.


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 7

و عمل‏ به دانش.» «1» جوان با پله‏هاى دانش، توان صعود دارد. در غیراین‏صورت، جوانىِ خویش را تباه ساخته و به‏خطا رفته است. علم، گنجینه هدایت و راهنماى زندگى و چراغ عقل و چشمه فضیلت و اساس هر رشدى است که آدمى، بدان بزرگ مى‏شود. پس هیچ‏وقت از یادگیرى و دانش‏آموزى خسته نشوید و به‏فکر فارغ‏التحصیلى نیفتید.

جوانى بهار دانش‏جویى است و بستر فراگیرى و زمینه آموختن در این دوران به‏قدرى مهیّاست که حضرت محمد (ص) مى‏فرمایند: «فراگیرىِ دانش در جوانى، به‏ نقشى‏ مانَد که‏ بر سنگ‏، ترسیم شده باشد.» «2» به‏فرموده وصىّ پیامبر، على (ع)، بهترین مطالبى که شایسته است جوانان یاد بگیرند، چیزهایى است که در بزرگ‏سالى بدان نیاز دارند تا بتوانند در زندگىِ اجتماعى، از آموخته‏هاى دوران جوانىِ خود استفاده کنند. «3»

مولاعلى (ع)، چهار اصل‏ را عامل موفقیت در تحصیل مى‏دانند: «4»

. دانش خود را رنگِ خدایى‏ بخشید؛ چون لغزش دانشمند، مانند شکستن کشتى، زیان‏بار

______________________________
(1). مجلسى، بحارالانوار، ج 74، ص 162

(2). همان. ج 1 ص 322.

(3). ابن‏ابى‏الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 333.

(4). غررالحکم، حدیث 232 و 247؛ بحارالانوار، ج 2، ص 4.


بایسته‏هاى جوان شایسته، ص: 8

و فاجعه‏آفرین است؛

دانش با تن‏آسایى‏ و راحت‏طلبى به‏دست نمى‏آید. دقت و تلاش کنید و در طلب علم خسته نشوید. کسى‏که در خواندن و آموختن‏ پیگیر نباشد، فهم و دانش به‏دست نمى‏آورد؛

. کلاس درس، باغ بهشت‏ است و آموزگارِ سخت‏کوش، باغبان آن. دربرابرِ کسى‏که از او دانش مى‏آموزید، فروتن‏ باشد؛

از آفات علم‏ دورى کنید. زنهار که دانش را براى چهار کار بیاموزید: فخرفروشى‏ به دانشمندان، ستیزه‏ با نادانان، خودنمایى‏ در مجالس، جلب‏کردن توجه‏ مردم به خود براى ریاست‏کردن بر آن‏ها.




      

فوائدوضو

 

با نگاهى به تمامى جوانب روایات و احکام صادره از معصومین (علیهم السلام) در خصوص وضو مى توان به دو فایده روشن دست یافت.

الف: فوائد بهداشتى‏

علاوه بر احادیثى که بر فوائد بهداشتى وضو تاکید نموده و آن را از عوامل طولانى شدن عمر برشمرده اند(1) برخى متخصیص علوم پزشکى با دقت نظر در دستورات و احکام وضو براى این عمل عبادى فوائدى را ذکر نموده اند که به برخى از آنها از قرار ذیل مى باشد:

سلامت گوارشى‏

دانش پزشکى، امروزه عامل انتقال بسیارى از عوامل عفونى را اصطلاحاFecal-Oral ) مدفوعى دهانى) شناسایى کرده است که یک گروه عمده از این عوامل عفونى داراى این ویژگى هستند که پس از اجابت مزاج بر روى دست باقى مى مانند و بعدا در موقع غذا خوردن و از طریق دهان وارد بدن مى شوند و ایجاد بیمارى مى نمایند.

از این جهت امروزه در همه ممالک پیشرفته اولین اصل بهداشتى که براى مقابله با عفونتهایى گوارشى به همگان (به خصوص اطفال) آموزش داده مى شود، شستشوى دستها قبل از غذا خوردن و پس از اجابت مزاج است و به این ترتیب تاثیر نظافت دستها در پیشگیرى از گروه زیادى از بیمارهاى عفونى باور نکردنى است.

اما فرمان وضو که در آیه شریفه 9 از سوره مبارکه مائده در قرآن مجید صادر شده است، به سادگى و صراحت امر به شستشوى دستان (تا آرنج) مى کند و 14 قرن پیش با بیان دستورى پیرامون نماز، پیام آور نکته اى شود که علم بشرى در آستانه قرن بیست و یکم به اهمیت بیش از پیش آن، دست یافته است.

مقارنت اوقات نماز با سه وعده معمول غذایى (صبحانه و نهار و شام) یا حتى وعده هاى غذا هنگام روزه دارى (سحر و افطار) سبب مى شود که شخص نمازگزار، موقع انجام وضو (که معمولا متعاقب اجابت مزاج نیز هست) خود به خود به شستشوى دستها بپردازد و هر گونه عامل بیماریزاى عفونى را از دستهاى خویش بزداید و در نتیجه موقع صرف غذا، هیچ عامل عفونى ناشى از دست آلوده موفق به ایجاد بیمارى در بدن او نشود.

سلامتى مجارى تنفسى‏

به علت پراکنده بودن عوامل عفونى متعدد در محیط اطراف و هواى تنفسى انسان، و با توجه به این که استنشاق میکروب از طریق بینى روش عمده انتقال این عفونتهاست، بیماریهاى عفونى تنفس، بوفور بوقوع پیوندد. این مشکلات بویژه در فصل سرما که تجمع افراد در محیطهاى بسته افزایش مى یابد و ویروس ها و باکترى ها امکان رشد و بیماریزایى زیادترى پیدا مى کنند بیشتر مى شود و به همین علت است که در فصل سرما شایعترین علت مراجعه اطفال و بزرگسالان به مطب و کلینیک هاى عمومى، بیمارى‏common cold (سرماخوردگى) و عوارض متعدد ناشى از آن است و همانطور که اشاره شد، عمده این درگیرى هاناشى از انتقال عامل بیماریزا از طریق بینى است.

اما از جمله مواردى که در حین وضو، مورد توصیه موکد قرار گرفته است سه مرتبه، چشیدن و استنشاق آب سرد و پاک است.

بر این اساس چنانچه مسلمین در مقدمات نماز و حین وضو دستور اسلامى استنشاق آب سرد را اجرا نمایند، همه روزه چند نوبت میکروبهاى مجرایى تنفس را زدوده و مجراى تنفسى خود را تمیز و پاکیزه مى نمایند و بدین ترتیب از بروز بیماریهاى متعدد تنفسى در امان خواهند بود.

بهداشت دهان و دندان‏

نقش دندانها در حفظ و زیبایى و قدرت جویدن و صحبت کردن به خوبى مشخص است و حتى نبودن دندانهاى سالم و زیبا براى بانوان و دوشیزگان (به خصوص) اثرات روانى زیادى باقى مى گذارد. چرا که در کتابهاى علمى دندانپزشکى مى خوانیم: نیمى از زیبایى بشر منوط به صورت او و از این مقدار 3/ 2 آن مربوط به دهان و دندانها است.

رعایت بهداشت دهان و دندان و پیشگیرى از بیماریهاى مختلف آن، از جمله پوسیدگى دندانها و بیماریهاى پریودنتال (بیماریهاى لثه و بافتهاى پشتیبان) و.. به بهترین شکل بوسیله مسواک زدن، انجام مى پذیرد.

پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) در خصوص مسواک زدن به هنگام وضو فرموده اند: «السواک شطر الوضوء»(2) (مسواک کردن جزئى از وضو است) و یا در توصیه اى که به حضرت على (علیه السلام) در این باره بیان داشته اند: «یا على و علیک بالسواک عند کل وضوء»(3) (اى على بر تو باد مسواک زدن به هنگام هر وضو)

بنابراین با توجه به این که نمازگزار روزانه حداقل 3 بار وضو مى گیرد چنانچه قبل از هر وضو اقدام به مسواک زدن بکند، از حد اکثر پاکیزگى لازم براى پیشگیرى از تمامى بیماریهاى دهان و دندان برخوردار مى شود.

بهداشت پوست‏

یکى از شرایط صحت وضو، نبود مانع براى رسیدن آب به مواضع وضو مى باشد که همین امر یعنى بررسى نبود مانع در اعضاى وضو و برطرف نمودن موانع در صورت وجود آن خود نقش بسزایى در سلامت پوست ایفا مى نماید.

گذشته از این که در وضو مواضعى همچون سر و پا مورد توجه قرار گرفته است و این دو عضو بر خلاف دست و صورت، از اعضایى هستند که در بخش قابل توجهى از شبانه روز پوشانیده هستند، تا حدى که حتى خود ما نیز معمولا توجه کمى به آنها داریم.(4)

اما امروزه دانش بشر، گروهى از بیمارى ها را مى شناسد که شروع تظاهرات این بیماریها از پوست سر و پاها است. به عنوان مثال برخى بیماریهاى قارچى پوست از حد فاصل میان شصت و دیگر انگشتان پا آغاز مى گردد که اتفاقا درست محل این ناحیه مسح واجب دارد و به همین ترتیب مسح سر نیز مى تواند توجه انسان را به آلودگى یا ضایعه عفونى در مو و پوست سر توجه دهد و در نتیجه انسان را براى رفع آن به اقدام وادارد.

در ضمن وجوب مسح سر و پا فرصتى است براى برداشته شدن پوشش پا و سر و در معرض هوا و اکسیژن قرار گرفتن این اعضاء که علاوه بر شادابى پوست، به نوبه خود مانع رشد ارگانیزم هاى بى هوازى در منافذ پوست خواهد شد(5).

تسکین اعصاب و روان‏

از دیگر فوائدى که مى توان براى وضو برشمرد نقش آرامش بخشى آن باشد چراکه تماس آب با پوست بدن اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک دارد(6) به خصوص اگر این عمل با آب سرد صورت پذیرد لذا مى بینیم رسول خدا (صلى الله علیه وآله) توصیه نموده اند به هنگام خشم انسان با آب سرد وضو بگیرد(7).

ب: فوائد معنوى‏

علاوه بر فوائد بهداشتى وضو از سوى ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز فوائد معنوى متعددى براى آن ذکر گردیده است که در اینجا به نمونه از این موارد اشاره مى گردد:

موجب سفید روئى در قیامت‏

پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) در پاسخ به فردى در خصوص وصف مومنان و کافران در قیامت فرمودند: «أَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَغُرٌّ مُحَجَّلُونَ مِنْ أَثَرِ الْوُضُوءِ وَ السُّجُودِ وَ أَمَّا الْکَافِرُونَ فَمُسْوَدُّونَ الْوُجُوهُ فَیؤْتَى بِهِمْ إِلَى الصِّرَاط»(8) (مؤمنان درخشان و روسفید بر اثر وضوء و کافران سیه رویند و آنها را بر کنار صراط آرند»

درک ثواب شهداء

پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) در ادامه روایت قبلى با تاکید بر دائم الوضوء بودن مى فرماید: «إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ عَلَى طَهَارَهٍ فَافْعَلْ فَإِنَّکَ تَکُونُ إِذَا مِتَّ عَلَى طَهَارَهٍ مِتَّ شَهِیداً»(9) (اگر مى توانى همیشه با وضو باشى این عمل را ترک نکن چرا که ملک الموت آنگاه که روح بنده اى را که با وضو باشد او را شهید محسوب خواهد نمود.»

بخشش گناهان‏

از دیگر اسرار وضو بخشش گناهان مى باشد امام باقر (علیه السلام) در این خصوص فرموده اند: «ثَلَاثٌ کَفَّارَات فَإِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِى السَّبَرَاتِ وَ الْمَشْى بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ إِلَى الْجَمَاعَاتِ وَ الْمُحَافَظَهُ عَلَى الصَّلَوَات»(10) (سه چیز است که جبران کننده و محو کننده گناه است: کامل گرفتن وضو در هواى بسیار سرد، راه رفتن در شب و روز به سوى جماعتهاى اسلامى (نماز جماعت و جمعه)، مراقبت بر انجام صحیح نمازها».

ثواب شب زنده داردى‏

اگر کسى قبل از رفتن به رختخواب وضو بگیرد مانند کسى مى ماند که تمام شب را پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) فرموده اند: «مَنْ بَاتَ عَلَى طُهْرٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیا اللَّیلَ کُلَّه»(11) (کسى که شب را با وضو بیارامد، گویى که تمام شب را به احیاء و عبادت گذرانده است».

مانع از تجاوز به حقوق دیگران‏

فلسفه دیگر وضو این است که رعایت شرایط وضو موجب مى گردد تا مسلمان ها از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز نمایند، چراکه از شرایط صحت وضو غصبى نبودن آب و همینطور ظرف وضو مى باشد، لذا براى این که مسلمانى بتواند این وظیفه دینى را به طور صحیح ادا نماید لازم است مراقب اعمال و رفتار خود بوده و از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز نمایند.

(1) پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به یکى از اصحاب خود فرمود: «أَکْثِرْ مِنَ الطَّهُورِ یَزِیدُ اللَّهُ فِى عُمُرِکَ»» یعنى هر چه مى توانى بیشتر طاهر (با وضو) باش خداوند عمرت را زیادتر مى کند» (وسائل الشیعه، ج 1، ص 383).
000 (2) بحار الأنوار، ج 73، ص. 136
000 (3) اصولى کافى، ج 8، ص. 79
000 (4) پوشش پا به صورت جوراب و کفش امروزه در اکثر فرهنگها متداول شده است و پوشش سر به صورتهاى مختلف از کلاه ایمنى، کلاه آشپزى، کلاه جراحى، چادر و عمامه گرفته تا کلاه و روسرى معمولى از دیر باز معمول بوده است.
000 (5) براى کسب اطلاع بیشر در این خصوص رجوع کنید به 40 نکته پزشکى پیرامون نماز، دکتر مجید ملک محمدى.
000 (6) مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، 1374 ش، اول، ج 4، ص. 291
000 (7) الحکم الزاهره با ترجمه انصارى، ص. 586
000 (8) بحار الأنوار، ج 57، ص. 260
000 (9) بحار الأنوار، ج 66، ص

396
(10) معانى الاخبار، ص. 314
000 (11) أمالى الصدوق، ص. 34

 

 

 



      

جزءخوانی قرآن



      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >