سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احادیث امام زمان عجج

تعداد بشاراتى که از پیامبر اکرم ( ص) درباره حضرت مهدى (ع) وارد شده ، بیش از آن است که در این مختصر گنجانده شود، ما از میان این احادیث تنها به ذکر چهل حدیثى که حافظ ابونعیم اصفهانى (متوفى 430هـ ) در کتاب اربعین حدیث فى المهدى ذکر المهدى و نعوته و حقیقة مخرجه جمع آورى کرده ، اکتفاء مى کنیم.

  مرحوم على بن عیسى اربلى در کتاب کشف الغمه مى نویسد: چهل حدیث درباره مهدى موعود به دست آورده ام که حافظ ابونعیم اصفهانى آنها را جمع آورى کرده و من هم به ترتیبى که او ذکر نموده ، مى آورم ولى از میان سلسله سند فقط شخص راوى که از پیغمبر روایت نموده است، نام مى بریم :

حدیث1- رفاه مردم در عصر امام زمان :

ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود :

یکون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنین و الافثمان و الافتسع یتنعم امتى فى زمانه نعیما لم یتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر یرسل السماء علیهم مدراراً و الا تدخر الارض شیئاً من نباتها .  

مهدى از میان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت یا هشت یا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمایند که قبل از وى هیچ بّر و فاجرى بدان نرسیده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمین از روئیدنیهاى خود چیزى فرو گذار نمى کند.


حدیث2- عدل مهدى (عج) :

ابوسعید مى گوید پیغمبر فرمود: 

تملاء الارض ظلماً و جوراً فیقوم رجل من عترتى فیملاءها قسطاً و عدلاً یملک سبعاً او تسعاً .

زمین پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قیام کند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت یا نه سال سلطنت نماید.

حدیث3: 

و باز نقل کرده که پیغمبر(ص) فرموده :

لا تنقضى الساعة حتى یملک الارض رجل من اهل بیتى یملاء الارض  عدلاً کما ملئت جوراً یملک سبع سنین .

قیامت منقضى نخواهد شد تا این که مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و او زمین را پر از عدل و داد کند ، چنان که پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است .

حدیث4- مهدى فرزند فاطمه  زهرا (س) :

از امام زین العابدین و آن حضرت از پدرش روایت نموده که پیامبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا (س)  فرموده : 

المهدى من ولدک .

( مهدى از فرزندان تو است ).

حدیث5- مهدى برگزیده خداست :

على بن هلال از پدرش روایت نموده که گفت در مرض پیامبر (ص) ، حضورش شرفیاب شدم ، دیدم فاطمه (س) در بالین پدرش نشسته و اشک مى ریزد چون صداى گریه اش بلند شد، پیامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گریه مى کنى ؟

عرض کرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزیزم ، مگر نمى دانى که خداوند به اعل زمین نگاه کرد و پدرت را از میان آنان برگزید، سپس نظر کرد و شوهرت را انتخاب کرد، و به من وحى فرمود که تو را به او تزویج کنم ؟

دخترم ! ما اهل بیتى هستیم که خداوند عزوجل هفت فضیلت به ما عطا فرموده که به هیچ کس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن این که :

من خاتم پیامبران نزد خدا و بهترین آنها و محبوبترین بندگان مى باشم و با این امتیازات پدر تو مى باشم، جانشین من بهترین جانشینان پیغمبران و محبوبترین آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهید ما بهترین شهداء و محبوبترین آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابیطالب که با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى کند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط این امت که حسن و حسین دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم که پدرشان افضل از آنهاست.

یا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا کبیر یرحم صغیراً و لا صغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک منهما من یفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً یوم بالدین فى آخر الزمان کما قمت به فى آخر الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى که مرا به راستى برانگیخته ، مهدى این امت نیز از ایشان مى باشد، موقعى که دنیا هرج و مرج شود و آشوبها پدید آید و راهها مسدود گردد و اموال یکدیگر را به غارت برند، نه بزرگتر به کوچکتر رحم کند و نه کوچکتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند کسى را برانگیزد که قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشاید و اساس دین را در آخر الزمان استوار سازد، چنان که من در آخر الزمان پایدار گردم و زمین را پراز عدل نماید چنان که از ظلم پر شده باشد....

حدیث6- مهدى ، حسینى است :

در آن کتاب از حذیفة بن یمان روایت مى کند که گفت: پیامبر خطبه اى ایراد فرمود و آنچه مى باید اتفاق بیفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود :

 لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى .

اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگیزد  که همنام من باشد.

 سلمان برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا(ص) از کدام فرزند شما خواهد  بود؟ فرمود : از این فرزندم ، و دست روى شانه حسین (ع) گذاشت.

حدیث7- قریه اى که مهدى از آنجا قیام مى کند :

به سند خود از عبدالله بن عمر روایت نموده که گفت :

 یخرج المهدى من قریة یقال لها کرعة

مهدى از قریه اى قیام مى کند که آن را کرعه مى گویند .

حدیث8- ویژگیهاى حضرت :

همچنین حذیفة از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود :

المهدى رجل من ولدى وجهه کالکوکب الدرى

مهدى از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره تابان است .

حدیث9  :

 حذیفه روایت نموده که پیامبر (ص) فرمود :

المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائیلى على خدّه الآیمن خال کانه کوکب درى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً یرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطیر فى الجوّ.  

مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائیل است،در گونه راست وى خالى است که چون ستاره تابناکى بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود.

حدیث10:

ابو سعید خدرى مى گوید پیامبر فرمود :

 المهدى منا اجل الجبین اقنى الانف

مهدى ما پیشانیش روشن و وسط بینیش کمى برآمده است



      

یتیم نوازی 2

حدیث (7) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
مَنْ کَفَلَ یَتِیماً وَ کَفَلَ نَفَقَتَهُ، کُنْتُ أَنَا وَ هُوَ فِی الْجَنَّةِ کَهَاتَیْن‏
کسی که یتیمی را کفالت کند و نفقه‌اش را کفالت کند، من و او در بهشت مانند این دو انگشت همسایه یکدیگریم.
قرب الاسناد(ط-الحدیثه) ص94

 

----------------------------------

حدیث (8) امام باقر علیه السلام :
أَربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ بَنَى اللّه  لَهُ بَیتا فِى الجَنَّةِ: مَن آوَى الیَتیمَ وَ رَحِمَ الضَّعیفَ و َأَشفَقَ عَلى والِدَیهِ وَ أَنفَقَ عَلَیهِما و َرَفِقَ بِمَملوکِهِ؛
چهار چیز است که اگر در کسى باشد خداوند خانه اى در بهشت براى او بنا مى کند: کسى که یتیمى را پناه بدهد، به ناتوان رحم کند، نسبت به پدر و مادرش دلسوز و مهربان باشد، براى آنها خرج کند و با مملوک خود مدارا نماید.
محاسن ج1، ص8، ح23

 

----------------------------------

 حدیث (9) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ رَأَیْتُ قَوْماً تُقْذَفُ فِی أَجْوَافِهِمُ النَّارُ- وَ تَخْرُجُ مِنْ أَدْبَارِهِمْ فَقُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْما
شبى که به آسمان برده شدم گروهى را دیدم که در شکم هاى آنان آتش افکنده مى شود و از مخرجشان خارج مى گردد. گفتم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟ گفت: اینها کسانى هستند که اموال یتیمان را به ناحق مى خورند.
وسایل الشیعه ج17 ، ص248 -بحارالأنوار(ط-بیروت) ج76، ص267، ح2

 

----------------------------------

حدیث (10) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اِنَّ فِى الجَنَّةِ دارا یُقالُ لَها دارُ الفَرَحِ لایَدخُلُها اِلاّ مَن فَرَّحَ یَتامَى المُؤمِنینَ؛
در بهشت خانه اى هست که آن را شادى سرا گویند و جز آنان که یتیمان مؤمنان را شاد کرده اند وارد آن نمى شوند.
نهج الفصاحه ص 329 ، ح 864

 

----------------------------------

حدیث (11) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
خَیْرُ بَیْتٍ فِى الْمُسلِمینَ بَیْتٌ فیهِ یَتیمٌ یُحْسَنُ اِلَیْهِ وَ شَرُّ بَیْتٍ فِى الْمُسْلِمینَ بَیْتٌ فیهِ یَتیمٌ یُساءُ إلَیْهِ اَنَا وَ کافِلُ الْیَتیمِ فِى الْجَنَّةِ هکَذا؛
بهترین خانه ‏هاى مسلمانان، خانه ‏اى است که در آن یتیمى باشد که به او نیکى مى ‏شود و بدترین خانه‏ هاى مسلمانان خانه ‏اى است که در آن یتیمى باشد که با او بدى مى‏ شود، من و سرپرست یتیم در بهشت مانند دو انگشت همراهیم.
نهج الفصاحه ص470 ، ح 1510
منبع : aviny.com



      

یتیم نوازی

 

احادیثی گهربار درباره یتیم نوازی

 

احادیثی گهربار درباره یتیم نوازی
حدیث (1) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
خَیرُ بَیتٍ فِى المُسلِمینَ بَیتٌ فیهِ یَتیمٌ یُحسَنُ إِلَیهِ وَشَرُّ بَیتٍ فِى المُسلِمینَ بَیتٌ فیهِ یَتیمٌ یُساءُ إِلَیهِ أَنَا وَکافِلُ الیَتیمِ فِى الجَنَّةِ هکَذا؛
بهترین خانه هاى مسلمانان خانه اى است که در آن یتیمى باشد و به او نیکى کنند و بدترین خانه هاى مسلمانان خانه اى است که در آن یتیمى باشد و با او بدى کنند، من و سرپرست یتیم در بهشت مانند دو انگشت همراهیم.
نهج الفصاحه ص470 ، ح 1510

 

----------------------------------

حدیث (2) امام على علیه السلام :
 ما مِن مُؤمِنٍ و َلا مُؤمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلى رَسِ یَتیمٍ تَرَحُّما لَهُ إِلاّ کَتَبَ اللّه  لَهُ بِکُلِّ شَعرَةٍ مَرَّت یَدُهُ عَلَیها حَسَنَةً؛
 هیچ مرد و زن مؤمنى نیست که دست محبت بر سر یتیمى بگذارد، مگر این که خداوند به اندازه هر تار مویى که بر آن دست کشیده است ثوابى برایش بنویسد.
    وسایل الشیعه ج21 ، ص375 - بحارالأنوار(ط-بیروت)ج72، ص4، ح9

 

----------------------------------

حدیث (3) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
کُنْ لِلْیَتِیمِ کَالْأَبِ الرَّحِیمِ وَ اعْلَمْ أَنَّکَ تَزْرَعُ کَذَلِکَ تَحْصُد
براى یتیم چون پدر مهربان باش، و بدان که هر چه کِشت کنى همان مى دروى.
    بحارالأنوار(ط-بیروت)ج74، ص171

 

----------------------------------

حدیث (4) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
مَنْ عَالَ یَتِیماً حَتَّى یَسْتَغْنِیَ عَنْهُ أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِکَ الْجَنَّةَ کَمَا أَوْجَبَ لِأَکْلِ مَالِ الْیَتِیمِ النَّارَ.
هر کس یتیمى را سرپرستى کند تا آن که بى نیاز گردد، خداوند به سبب این کار بهشت را بر او واجب سازد، همچنان که آتش دوزخ را بر خورنده مال یتیم واجب ساخته است.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص4، ح8

 

----------------------------------

حدیث (5) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
أَ تُحِبُّ أَن یَلینَ قَلبُکَ وَتُدرِکَ حاجَتَکَ؟ اِرحَمِ الیَتیمَ و َامسَح رَاسَهُ وَ أَطعِمهُ مِن طَعامِکَ یَلِن قَلبُکَ و َتُدرِک حاجَتَکَ؛
آیا دوست دارى نرمدل شوى و به خواسته ات برسى؟ به یتیم مهربانى کن و دست محبت بر سر او بکش و از غذایت به او بخوران، تا دلت نرم شود و به خواسته ات برسى.
    نهج الفصاحه ص160 ، ح 27

 

----------------------------------

حدیث (6) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
ثلاثة فی ظلّ العرش یوم القیامة یوم لا ظلّ إلّا ظلّه: و اصل الرّحم یزید اللَّه فی رزقه و یمدّ فی أجله و امرأة مات زوجها و ترک علیها أیتاما صغارا و قالت: لا أتزوّج على أیتامی حتّى یموتوا أو یغنیهم اللَّه و عبد صنع طعاما فأضاف ضیفه و أحسن نفقته فدعا علیه الیتیم و المسکین فأطعمهم لوجه اللَّه عزّ و جل‏
سه کس روز رستاخیز هنگامى که سایه ‏اى جز سایه عرش نیست در سایه آن جاى دارند، کسى که با خویشان نیکى کند خداوند روزى او را زیاد و عمرش را دراز کند و زنى که شوهرش بمیرد و اطفال صغیرى باقى گذارد و وى گوید من با وجود یتیمان خود شوهر نمیکنم تا بمیرند یا خداوند آنها را بى‏ نیاز کند و کسى که غذائى فراهم آورد و بمهمان خود بخوراند و پذیرائى او را کامل کند سپس یتیم و فقیر را بر آن دعوت کند و آنها را براى رضاى خدا غذا دهد.
نهج الفصاحه ص420 ، ح 1220

 



      

سخاوت

احادیثی در باب سخاوت و بخشش
حدیث (1)- امام على علیه السلام :

اَلسَّخاءُ یُکسِبُ المَحَبَّةَ و َیُزَیِّنُ الاخلاقَ؛
سخاوت، محبّت آور و زینت اخلاق است.
 تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 378 ، ح 8523

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 

حدیث (2) امام صادق علیه السلام :

السَّخَاءُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ وَ هُوَ عِمَادُ الْإِیمَانِ وَ لَا یَکُونُ مؤمنا [مُؤمِنٌ‏] إِلَّا سَخِیّاً- وَ لَا یَکُونُ سَخِیّاً إِلَّا ذُو یَقِینٍ وَ هِمَّةٍ عَالِیَةٍ لِأَنَّ السَّخَاءَ شُعَاعُ نُورِ الْیَقِینِ- مَنْ عَرَفَ مَا قَصَدَ هَانَ عَلَیْهِ مَا بَذَلَ
سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است . هیچ مؤمنى نیست مگر آن که بخشنده است و تنها آن کس بخشنده است که از یقین و همّت والا برخوردار باشد ؛ زیرا که بخشندگى پرتو نور یقین است . هر کس هدف را بشناسد بخشش بر او آسان شود .
    مصباح الشریعه ص 82 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 68، ص355، ح17

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 

 حدیث (3) رسول اکرم صلی الله علیه و آله :

اَلسَّخىُّ قَریبٌ مِنَ اللّه ، قَریبٌ مِنَ النّاسِ ، قَریبٌ مِنَ الجَنَّةِ؛
 سخاوتمند به خدا، مردم و بهشت نزدیک است.
    کافی(ط-الاسلامیه) ج4 ، ص 40 ، ح 9 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 70، ص308، ح 37 {شبیه این حدیث در مصباح الشریعه ص 83 }

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 

حدیث (4) امام صادق علیه السلام :

اَلسَّخاءُ ما کانَ ابتِداءً ، فَأمّا ما کانَ مِن مَسألَةٍ فَحَیاءٌ و تَذَمُّمٌ؛
سخاوت آن است که بى درخواست انجام گیرد، اما سخاوتى که در مقابل درخواست باشد ناشى از شرمندگى و براى فرار از سرزنش است.
    بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 68 ، ص357، ح 21 {شبیه این حدیث در نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 478 ، ح 53 - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 377 ، ح 8504 }

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 

حدیث (5) امام رضا علیه السلام :

اَلسَّخىُّ یَأکُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِیَأکُلوا مِن طَعامِهِ ، و البَخیلُ لا یَأکُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِئَلاّ یَأکُلوا مِن طَعامِهِ؛
سخاوتمند از غذاى مردم مى خورد، تا مردم از غذاى او بخورند اما بخیل از غذاى مردم نمى خورد تا آنها نیز از غذاى او نخورند.
تحف العقول ص 446 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 68، ص352،ح8

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش


حدیث (6) رسول اکرم صلی الله علیه و آله :

طَعامُ السَّخىِّ دَواءٌ و طَعامُ الشَّحیحِ داءٌ؛
غذاى سخاوتمند، داروست و غذاى بخیل، درد.
نهج الفصاحه ص 556 ، ح 1900 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 68، ص357، ح22

 



      

احادیث ازامام رضاع

حدیث (8) رسول اکرم صلی الله علیه و آله :

السَّخِیُّ بِمَا مَلَکَ وَ أَرَادَ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَمَّا السَّخِیُّ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ فَحَمَّالُ سَخَطِ اللَّهِ وَ غَضَبِهِ وَ هُوَ أَبْخَلُ النَّاسِ عَلَى نَفْسِهِ فَکَیْفَ لِغَیْرِهِ
سخاوتمند کسى است که از اموال خود و براى رضاى خدا سخاوت داشته باشد ، اما کسى که در راه معصیت خدا دست و دل باز باشد ، بارکش ناخشنودى و خشم خداست. چنین کسى بخیل ترین مردمان نسبت به خود است چه رسد به دیگران .
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 7 ، ص 17 ،ح 14

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 
حدیث (9) امام حسن عسگرى علیه السلام :

إنَّ لِلسَّخاءِ مِقدارا فَإن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ سَرَفٌ؛

سخاوت اندازه اى دارد که اگر از آن فراتر رود اسراف است.
اعلام الدین فی صفات المؤمنین ص 313

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 

حدیث (10) رسول اکرم صلی الله علیه و آله :

إنَّ اللّه  یُبغِضُ البَخیلَ فى حَیاتِهِ ، اَلسَّخىَّ عِندَ وَفاتِهِ؛
خداوند از کسى که در زندگى بخیل باشد و در هنگام مرگ سخى شود، نفرت دارد.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج 74 ، ص173

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 

حدیث (11) امام صادق علیه السلام :

صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْکَفَّ وَ تُطَیِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِی الْأَجَلِ.
صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاکیزه جان مى نماید و روزى را زیاد مى کند و مرگ را به تأخیر مى اندازد.
 کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 151، ح 6

 

احادیثی درباره بخشش,حدیث درمورد بخشش

 
حدیث (12) پیامبر صلى الله علیه وآله :

إِنَّ اللّه  تَعالى جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ، سَخىٌّ یُحِبُّ السَّخاءَ، نَظیفٌ یُحِبُّ النَّظافَةَ؛
خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگى را دوست دارد.
نهج الفصاحه ص 293 ، ح 690



      

احادیث 2

احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام (7087 حدیث)

صفحه اختصاصی حدیث و آیات الإمام علیّ علیه السلام :قیلَ لِلعَبدِ الصّالِحِ لُقمانَ : أیُّ النّاسِ أفضَلُ ؟
قالَ : المُؤمِنُ الغَنِیُّ ، قیلَ : الغَنِیُّ مِنَ المالِ ؟
فَقالَ : لا ، ولکِنَّ الغَنِیَّ مِنَ العِلمِ الَّذی إنِ احتیجَ إلَیهِ انتَفَعَ بِعِلمِهِ ، وإنِ استُغنِیَ عَنهُ اکتَفى . حدیث

امام على علیه السلام :به عبد صالح ، یعنى لقمان ، گفته شد: کدام یک از مردمان ، با فضیلت ترند؟
گفت: «مؤمنِ برخوردار» .
گفته شد: از مال؟
گفت: «نه ؛ لیکن برخوردار از دانشى که اگر به او محتاج شدند ، از دانشش سود برند و اگر از او بى نیاز شدند، خودش به آن اکتفا کند» .

مسیر این حدیث در کتابخانه: حکمت نامه لقمان > حدیث شماره : 100073

صفحه اختصاصی حدیث و آیات الإمام علیّ علیه السلام :کانَ فیما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ ابنَهُ أن قالَ لَهُ : یا بُنَیَّ ، لِیَعتَبِر مَن قَصُرَ یَقینُهُ وضَعُفَت نِیَّتُهُ فی طَلَبِ الرِّزقِ ، إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالى خَلَقَهُ فی ثَلاثَةِ أحوالٍ مِن أمرِهِ ، وآتاهُ رِزقَهُ ، ولَم یَکُن لَهُ فی واحِدَةٍ مِنها کَسبٌ ولا حیلَةٌ ، إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالى سَیَرزُقُهُ فِی الحالِ الرّابِعَةِ .
أمّا أوَّلُ ذلِکَ فَإِنَّهُ کانَ فی رَحِمِ اُمِّهِ یَرزُقُهُ هُناکَ فی قَرارٍ مَکینٍ حَیثُ لا یُؤذیهِ حَرٌّ ولا بَردٌ ، ثُمَّ أخرَجَهُ مِن ذلِکَ وأجرى لَهُ رِزقاً مِن لَبَنِ اُمِّهِ یَکفیهِ بِهِ ویُرَبّیهِ ویَنعَشُهُ مِن غَیرِ حَولٍ بِهِ ولا قُوَّةٍ ، ثُمَّ فُطِمَ مِن ذلِکَ فَأَجرى لَهُ رِزقاً مِن کَسبِ أبَوَیهِ بِرَأفَةٍ ورَحمَةٍ لَهُ مِن قُلوبِهِما ، لا یَملِکانِ غَیرَ ذلِکَ حَتّى أنَّهُما یُؤثِرانِهِ عَلى أنفُسِهِما فی أحوالٍ کَثیرَةٍ حَتّى إذا کَبِرَ وعَقَلَ وَاکتَسَبَ لِنَفسِهِ ضاقَ بِهِ أمرُهُ ، وظَنَّ الظُّنونَ بِرَبِّهِ ، وجَحَدَ الحُقوقَ فی مالِهِ ، وقَتَّرَ عَلى نَفسِهِ وعِیالِهِ مَخافَةَ إقتارِ رِزقٍ وسوءَ یَقینٍ بِالخَلَفِ مِنَ اللّه ِ تَبارَکَ وتَعالى فِی العاجِلِ وَالآجِلِ ، فَبِئسَ العَبدُ هذا یا بُنَیَّ . حدیث

امام على علیه السلام ـ در بیان موعظه هاى لقمان علیه السلام به پسرش ـ : اى پسرم! کسى که یقینش کم شده و نیّتش در طلبِ روزى ضعیف گشته ، [باید بداند که] خداوند ـ تبارک و تعالى ـ به اراده خود، او را در سه حالتْ آفریده و به او روزى داده است ، که در هیچ یک از آن [حالت]ها کارى از دست او بر نمى آمد. [بنابر این، او باید بداند که ]خداوند ـ تبارک و تعالى ـ او را در حالت چهارم نیز روزى مى دهد .
حالت اوّل، این است که او در رحم مادرش بود و خداوند عز و جل او را در جایى استوار، روزى رساند ، به طورى که گرما و سرما اذیّتش نکرد. سپس [در حالت دوم] او را از آن جا بیرون آورد و روزىِ او را از راه شیر مادرش جارى ساخت و با این وسیله، او را کفایت کرد و پرورش داد و بى آن که او توان و نیرویى داشته باشد، او را بزرگ کرد. سپس [در حالت سوم] ، او را از شیر گرفت و روزىِ او را در کسب و کار پدر و مادرش قرار داد، و چنان در دل هاى آنان براى او محّبت و رحمت نهاد که گویى غیر از آن، چیز دیگرى ندارند ؛ به طورى که در بسیارى از حالات ، او را بر خودشان مقدّم مى داشتند. تا این که [به حالت چهارم رسید و] بزرگ و عاقل شد و براى خودش مشغول کسب و کار گردید . [در این حال ،] عرصه بر او تنگ شد و به پروردگارش بد گمان گشت و همه حقوق خدا را در مالش انکار کرد، و از ترس تنگىِ روزى و بدگمانى به این که خداوند ـ تبارک و تعالى ـ اکنون و در آینده، روزىِ بازماندگانِ او را بدهد ، بر خود و خانوانده اش سخت گرفت .
اى پسرم! بدترین بنده، همین است .

مسیر این حدیث در کتابخانه: حکمت نامه لقمان > حدیث شماره : 100346

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : کُلُّ یَومٍ لا یُعصَى اللّه ُ فیهِ فَهُوَ عِیدٌ ؛ حدیث

امام على علیه السلام :هر روزى که در آن خداوند نافرمانى نشود ، عید است .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200002

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : النَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ نُشرَةٌ ؛ حدیث

امام على علیه السلام :نگاه کردن به سبزه موجب شادابى است .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200030

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : لا لِباسَ أجمَلُ مِنَ السَّلامَةِ ؛ حدیث

امام على علیه السلام :هیچ لباسى زیباتر از سلامتى نیست .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200036

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : اِبدَؤوا بِالمِلحِ فی أوَّلِ طَعامِکُم ؛ حدیث

امام على علیه السلام :غذا خوردن را با چشیدن نمک آغاز کنید .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200042

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : نِعمَ البَیتُ الحَمّامُ تُذکَرُ فیهِ النّارُ و یَذهَبُ بِالدَّرَنِ ؛ حدیث

امام على علیه السلام :چه نیکو جایگاهى است حمّام ؛ یادآور دوزخ است و چرک را از میان مى برد .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200049

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : النَّظیفُ مِنَ الثِّیابِ یُذهِبُ الهَمَّ و الحُزنَ ؛ حدیث

امام على علیه السلام :لباس پاکیزه اندوه را مى زداید .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200058

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : تَنَظَّفُوا بِالماءِ مِنَ النَّتِنِ الرِّیحِ الَّذی یُتَأذّى مِنهُ ؛ حدیث

امام على علیه السلام :خود را با آب از بوى ناخوشایند ، که دیگران را مى آزارد ، پاک کنید .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200071

صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام على علیه السلام : نَظِّفُوا بُیُوتَکُم من حَوکِ العَنکَبوتِ ؛ حدیث

امام على علیه السلام :خانه هایتان را از تار عنکبوت پاک کنید .

مسیر این حدیث در کتابخانه: آینه یادها > حدیث شماره : 200075


      

احادیث اخلاقی

 

چهل حدیث اخلاقی از حضرت علی علیه السلام :

1- خیر پنهانى و کتمان گرفتارى
مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ.
از گنجهاى بهشت; نیکى کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنى عدم شکایت از آنها) است.
2- ویژگى هاى زاهد
أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ.
زاهد در دنیا کسى است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد.
3- تعادل در جذب و طرد افراد
« أَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما.»
با دوستت آرام بیا، بسا که روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزى دوستت شود.
4- بهاى هر کس
قیمَةُ کُلِّ امْرِء ما یُحْسِنُ.
ارزش هر کسى آن چیزى است که نیکو انجام دهد.
5 - فقیه کامل
« اَلا أُخْبِرُکُمْ بِالْفَقیهِ حَقَّ الْفَقیهِ؟ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ النّاسَ فى مَعاصِى اللّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللّهِ وَ لَمْ یَدَعِ القُرآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى ما سِواهُ، وَ لا خَیْرَ فى عِبادَة لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَیْرَ فى عِلْم لَیْسَ فیهِ تَفَکُّرٌ. وَ لا خَیْرَ فى قِراءَة لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ.»
آیا شما را از فقیه کامل، خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نـافرمانى خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکنـد، و خیـرى در عبـادت بدون تفقّه نیست، و خیـرى در علم بدون تفکّر نیست، و خیرى در قرآن خواندن بدون تدبّر نیست.
6 - خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس
« إِنَّما أَخْشى عَلَیْکُمْ إِثْنَیْنِ: طُولَ الاَْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوى، أَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنْسِى الاْخِرَةَ وَ أَمّا إِتِّباعُ الْهَوى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ.»
همانا بر شما از دو چیز مىترسم: درازى آرزو و پیروى هواى نفس. امّا درازى آرزو سبب فراموشى آخرت شود، و امّا پیروى از هواى نفس، آدمى را از حقّ باز دارد.
7 - مرز دوستى
« لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِکَ صَدیقًا فَتَعْدى صَدیقَکَ.»
با دشمنِ دوستت دوست مشو که [با این کار] با دوستت دشمنى مىکنى.
8 - اقسام صبر
« أَلصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: أَلصَّبْرُ عَلَى الْمُصیبَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَىالطّاعَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الْمَعْصِیَةِ.»
صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترک] معصیت.
9- تنگدستى مقدَّر
مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ، فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِکَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَیَّعَ مَأْمُولاً.
وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِکَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفًا.
هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیرى از سوى خداست، در جاى ترسناکى آسوده مانده است.
10- عزّت، نه ذلّت
اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَ الدَّنِیَّةُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ یَوْمانِ: فَیَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا کانَ عَلَیْکَ فَلا تَحْزَنْ فَبِکِلَیْهِما سَتُخْتَبَرُ.
مردن نه خوار شدن! و بى باکى نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوى آن آزمایش شوى.
11- طلب خیر
ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسى که مشورت نماید پشیمان نگردد.
12- وطن دوستى
عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الأَوْطانِ.
شهرها به حبّ و دوستى وطن آباداند.
13- سه شعبه علوم لازم
أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ.
دانش سه قسم است: فقه براى دین، و پزشکى براى تن، و نحو براى زبان.
14- سخن عالمانه
تَکَلَّمُوا فِى الْعِلْمِ تَبَیَّنَ أَقْدارُکُمْ.
عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.
15- منع تلقین منفى
لا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر.
فقر و تنگدستى و طول عمر را به خود تلقین نکن.
16- حرمت مؤمن
سِبابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ کُفْرٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ.
دشنام دادن به مؤمن فسق است، و جنگیدن با او کفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.
17- فقر جانکاه
أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْکْبَرُ، وَ قِلَّةُ الْعِیالِ أَحَدُ الْیَسارَیْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَیْشِ.
فقر و ندارى بزرگترین مرگ است! و عائله کم یکى از دو توانگرى است، که آن نیمى از خوشى است.
18- دو پدیده خطرناک
أَهْلَکَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
دو چیز مردم را هلاک کرده: ترس از ندارى و فخرطلبى.
19- سه ظالم
أَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعینُ عَلَیْهِ وَ الرّاضِىُ بِهِ شُرَکاءُ ثَلاثَةٌ.
شخص ستمکار و کمک کننده بر ظلم و آن که راضى به ظلم است، هر سه با هم شریکاند.
20- صبر جمیل
أَلصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ أَحْسَنُ مِنْ ذلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ.

صبر بر دو قسم است: صبر بر مصیبت که نیکو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزى است که خداوند آن را حرام گردانیده است.
21- اداى امانت
أَدُّوا الاَْمانَةَ وَ لَوْ إِلى قاتِلِ وُلْدِ الاَْنْبیاءِ.

امانت را بپردازید گرچه به کشنده فرزندان پیغمبران باشد.
22- پرهیز از شهرت طلبى
قالَ(علیه السلام) لِکُمَیْلِ بْنِ زِیاد:رُوَیْدَکَ لاتَشْهَرْ، وَ أَخْفِ شَخْصَکَ لا تُذْکَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَیْکَ إِذا عَرَّفَکَ دینَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا یَعْرِفُونَکَ.

آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوى، یاد گیر تا بدانى، خموش باش تا سالم بمانى.
بر تو هیچ باکى نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسى و نه مردم تو را بشناسند (یعنى، گمنام زندگى کنى).
23- عذاب شش گروه
إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّة : أَلْعَرَبَ بِالْعَصَبیَّةِ وَ الدَّهاقینَ بِالْکِبْرِ وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِیانَةِ وَ أَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ.

خداوند شش کس را به شش خصلت عذاب کند:عرب را به تعصّب، و خان هاى ده را به تکبّر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجّار را به خیانت، و روستایى را به جهالت.
24- ارکان ایمان
أَلاِْیمانُ عَلى أَرْبَعَةِ أَرْکان: أَلتَّوَکُّلِ عَلَى اللّهِ، وَ التَّفْویضِ إِلَى اللّهِ وَ التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ.

ایمان چهارپایه دارد: توکّل بر خدا، واگذاردن کار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضاى الهى.
25- تربیت اخلاقى
« ذَلِّلُوا أَخْلاقَکُمْ بِالَْمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَى الْمَکارِمِ. وَ عَوِّدُوا أَنْفُسَکُمُ الْحِلْمَ.»

اخلاق خود را رامِ خوبى ها کنید و به بزرگوارى هایشان بکشانید و خود را به بردبارى عادت دهید.
26- آسانگیرى بر مردم و دورى از کارهاى پست
« لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا أَقْدارَکُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِىِّ مِنَ الاُْمُورِ.»

نسبت به مردم، زیاد خرده گیرى نکنید، و قدر خود را با کناره گیرى از کارهاى پست بالا برید.
27- نگهبانان انسان
« کَفى بِالْمَرْءِ حِرْزًا، إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النّاسِ إِلاّ وَ مَعَهُ حَفَظَةٌ مِنَ اللّهِ یَحْفَظُونَهُ أَنْ لا یَتَرَدّى فى بِئْر وَ لا یَقَعَ عَلَیْهِ حائِطٌ وَ لا یُصیبَهُ سَبُعٌ، فَإِذا جاءَ أَجَلُهُ خَلُّوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَجَلِهِ.»

آدمى را همین دژ بس که کسى از مردم نیست، مگر آن که با او از طرف خدا نگهبان هاست که او را نگه مىدارند که به چاه نیفتد، و دیوار بر سرش نریزد، و درنده اى آسیبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.
28- روزگار تباهىها
« یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا یُؤْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُؤتَمَنُ، یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًَما وَ الصَّدَقَةَ مَغْرَمًا وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَةَ استِطالَةً عَلَى النّاسِ وَ تَعَدِّیًا و ذلِکَ یَکُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، وَ مُشاوَرَةِ الاِْماءِ، وَ إِمارَةِ الصِّبیانِ.»

زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن ارج نیابد، مگر فرد بىعرضه و بىحاصل، و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین! در چنین روزگارى، بیتالمال را بهره شخصى خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، وصله رحم را با منّت به جاى آرند، و عبادت را وسیله بزرگى فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و این وقتى است که زنان، حاکم و کنیزان، مشاور و کودکان، فرمانروا باشند!
29- زیرکى به هنگام فتنه
« کُنْ فِى الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.»

هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند.
30- اقبال و ادبار دنیا
« إذا أَقْبَلَتِ الدُّنیا عَلى أَحَد أَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ.»

چون دنیا به کسى روى آرد، نیکویى هاى دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبى هایش را برباید.
31- ناتوان ترین مردم
« أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسابِ الاِْخْوانِ، وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.»

ناتوانترین مردم کسى است که توانِ به دست آوردن دوستان را ندارد، و ناتوانتر از او کسى است که دوستى به دست آرد و او را از دست بدهد.
32- فریاد رسى و فرح بخشىِ گرفتار
« مِنْ کَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إِغاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ.»

از کفّاره گناهان بزرگ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن، و غمگین را آسایش بخشیدن است.
33- نشانه کمال عقل
« إِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلامُ.»

چون خرد کمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.
34- رابطه با خدا
« مَنْ أَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ أَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ کانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ کانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ.»

آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح مىکند و آن که کار آخرتِ خود را درست کند، خدا کار دنیاى او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظى است، خدا را بر او حافظى است.
35- افراط و تفریط
« هَلَکَ فِىَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ غال وَ مُبْغِضٌ قال.»

دو تن به خاطر من هلاک شدند: دوستى که اندازه نگاه نداشت و دشمنى که بغض ـ مرا ـ در دل کاشت.
36- روایت و درایت
« إِعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعایَة لاعَقْلَ رِوایَة، فَإِنَّ رُواةَ الْعِلْمِ کَثیرٌ، وَ رُعاتُهُ قَلیلٌ.»

هر گاه حدیثى را شنیدید آن را با دقّت عقلى فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید! که راویان علم بسیارند و رعایت کنندگانِ آن اندک در شمار.
37- پاداش تارک گناه
« مَا الُْمجاهِدُ الشَّهیدُ فى سَبیلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْرًا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ الْعَفیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکًا مِنَ الْمَلائِکَةِ.»

مُزد جهادگرِ کشته در راه خدا بیشتر نیست از مرد پارسا که ـ معصیت کردن ـ تواند ـ لیکن ـ پارسا ماند و چنان است که گویى پارسا فرشته اى است از فرشته ها.
38- پایان ناگوار گناه
« أُذْکُرُوا انقِطاعَ اللَّذّاتِ وَ بَقاءَ التَّبِعاتِ.»

به یاد آرید که لذّتها تمام شدنى است و پایان ناگوار آن بر جاى ماندنى.
39- صفت دنیا
« فى صِفَةِ الدُّنْیا: تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ.»

در صفت دنیا فرموده است:مىفریبد و زیان مىرساند و مىگذرد.
40- دینداران آخر الزّمان
« یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یَبْقى فیهِ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاِْسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ. مَساجِدُهُمْ یَوْمَئِذ عامِرَةٌ مِنَ الْبِناءِ خَرابٌ مِنَ الْهُدى. سُکّانُها وَ عُمّارُها شَرُّ أَهْلِ الاَْرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطیئَةُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فیها.

وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ إِلَیْها.
یَقُولُ اللّهُ تَعالى « فَبى حَلَفْتُ لاََبْعَثَنَّ عَلى أُولئِکَ فِتْنَةً أَتْرُکَ الْحَلیمَ فیها حَیْرانَ» وَ قَدْ فَعَلَ. وَ نَحْنُ نَسْتَقیلُ اللّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.»
مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهاى آنان نو و تازه ساز است و از رستگارى ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.
آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.
خداى تعالى فرماید: « به خودم سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان مانَد» و چنین کرده است، و ما از خدا مىخواهیم از لغزش غفلت درگذرد.

 

 ]                                            b

 



      

اخلاق کارگزاران

 

بسمه تعالی

از آن‏جا که به فرموده حضرت علی علیه السلام هر شخص نیازمند مقتدا و الگو است تا خود را با امام خویش بسنجد، درس‏هایی ارزشمند از گفتار حضرت امیر بیان علی بن ابی‏طالب علیهما السلام خطاب به نماینده بی‏نظیرشان جناب مالک اشتر حضور مدیران محترم تقدیم می‏گردد؛ باشد که با عمل به این دستورات، در دنیا و آخرت از شیعیان واقعی آن حضرت باشیم.

1. رعایت تقوای الهی (انجام واجبات و ترک محرمات).

2. مقدم داشتن اطاعت الهی بر هوای نفس و انجام دستورات قرآن کریم از واجبات و مستحبات.

3. یاری خواستن از خداوند متعال با قلب و زبان.

4. دوری از خواسته‏ها و تمایلات نفسانی.

5. توجه به اعمال و رفتار و کردار خود، زیرا مورد بررسی دیگران قرار می‏گیرد.

6. ذخیره نمودن عمل صالح، چون بهترین ذخیره است.

7. دوست داشتن برای دیگران آنچه برای خود دوست دارد.

8. مهربانی با زیردستان و لطف و دوستی با آنان.

9. برادر دانستن تمام مردم، زیرا یا آنان برادران دینی هستند و یا هم‏نوع.

10. بخشش و آسان‏گیری خطاها و اشتباهاتی که ناخواسته مرتکب شده‏اند، همان‏گونه که هر کس دوست دارد خداوند متعال بر او آسان بگیرد.

11. توجه به عظمت الهی تا او را از تکبر و خودخواهی نجات دهد.

12. پرهیز از ظلم به بندگان الهی، زیرا شخصی که به بندگان الهی ظلم نماید خداوند متعال دشمن او خواهد بود، چون هیچ چیزی مانند ستمکاری، نعمت پروردگار را دگرگون نمی‏نماید.

13. دور نمودن افرادی که دنبال عیوب دیگران هستند.

14. تصدیق نکردن سخن‏چین، زیرا سخن‏چین اگر چه در لباس اندرز دهنده ظاهر می‏شود ولی خیانت‏کار است.

15. دوری نمودن از مشورت با انسان بخیل، ترسو و حریص، زیرا ریشة این صفات بدگمانی به خداوند متعال است.

16. همراهی با پرهیزگاران و تربیت آنان که اهل ستایش نیستند.

17. عدم تساوی نیکوکاران و خطاکاران، زیرا باعث می‏شود نیکوکاران در نیکوکاری بی‏رغبت و بدکاران در بدکاری تشویق گردند و دادن پاداش هر شخص بر اساس کردار خود او.

18. در اعطاء مسئولیت برگزیندن اشخاصی که خیرخواهی آن‏ها برای خداوند متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام بیشتر و پاکدامنی ایشان بهتر، در صبر و شکیبایی برتر باشند و کسانی را انتخاب کردن که دیرتر به خشم آیند و دارای خانواده نیکو، سلحشور و دارای سوابق نیکو باشند.

19. توجه و رسیدگی به امور معیشتی خانواده زیردستان مانند پدر نسبت به فرزندان اهمیت دادن تا حدی که کارگزاران در آسایش و خانواده آنان در رفاه باشند.

20. برقراری عدالت، تا با شوق و رغبت با رهبر خود همراه باشند.

21. تلاش هر شخصی را به حساب خود او گذاشتن و ارزش خدمت هیچ شخصی را کوچک نشمردن.

22. واگذار نمودن مسئولیت‏ها بر اساس امتحان و تمایل شخصی افراد و با مشورت افراد صالح و عدم به کارگیری افراد در کارهای مختلف.

23. ادای حقوق کافی به افراد تا بیشتر به اصلاح خود بکوشند و بی‏نیازی داشته و دست به اموال بیت‏المال نزنند.

24. بررسی رفتار کارگزاران و گماردن بازرسانی راستگو و با وفا بر کارهای آن‏ها.


25. توجه خاص به همکاران نزدیک و توبیخ در صورت عدم توجه به مسائل لازم، و کنار گذاردن انسان‏های ناشایست.

26. توجه به منشیان و واگذار نمودن کارها به بهترین افراد برای حفظ اسرار و مسائل محرمانه.

27. رسیدگی خاص به افراد سطح پایین که چاره‏ای ندارند (رسیدگی به امور مالی و معنوی افراد مستضعف).

28. انسجام‏دهی امور کوچک و جزئی و عدم غفلت از آن‏ها (مسائل مهم، مانع از توجه به امور کوچک نشود).

29. انجام کارهای هر روز در همان روز، زیرا هر روزی کار خودش را دارد.

30. قرار دادن بهترین وقت‏ها برای خود و خداوند متعال گرچه همه اوقات برای خداست.

31. انجام واجبات الهی و آنچه انسان را به خداوند متعال نزدیک می‏کند را بی‏عیب و نقص انجام دادن اگر چه به خستگی جسمی منجر شود.

32. اقامة نماز در حد اعتدال و میانه‏روی نه این‏که به نماز بی‏توجهی شود و نه این‏که باعث فرار نمودن افراد شود.

33. وفای به عهد و عدم پیمان‏شکنی، زیرا خیانت در عهد و پیمان راه ندارد.

34. دوری از خودپسندی، و عدم توجه به خوبی‏های خود و دوست نداشتن ستایش، زیرا این‏ها فرصت‏های هجوم شیطان است.

35. دوری از منت گذاردن بر افراد و بزرگ شمردن کارهای خود و تخلف در وعده‏ها، زیرا منت نهادن پاداش نیکوکاری را از بین می‏برد و بزرگ شمردن کار، نور حق را خاموش گرداند و تخلف از وعده، خشم خداوند متعال و مردم را بر می‏انگیزد، زیرا گناه بزرگ نزد حق تعالی آن است که چیزی بگویید و عمل ننمایید.

36. عجله نکردن در اموری که وقت آن نرسیده و سستی ننمودن در کاری که وقت انجام آن است.

37. ستیزه ننمودن در کاری که روشن نیست و کوتاهی نکردن در کاری که روشن و واضح است. تلاش جهت این‏که  هر کاری در جای خود قرار داده شود.

38. دوری از امتیازخواهی در اموری که مردم با هم برابرند.

39. کنترل غرور و خشم و تندی، در اختیار گرفتن زبان و حفظ آرامش و پرهیز از شتاب‏زدگی با فروخوردن خشم خود.

40. یادآوری واجبات کتاب الهی و سنت‏های گذشتگان و عمل به دستورات اولیاء الهی.     نهج البلاغه، نامه 53

قال مولانا امیر المؤمنین (علیه السلام): من احبنا فلیعمل بعملنا؛ هر شخصی ما را دوست دارد، باید به اعمال ما عمل نماید.

 

 

 

اخلاق کارگزاران

از دیدگاه مولی الموحدین حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)

 

 

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل لولیک الفرج و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره

 



      

ایجاد صمیمیت 4

ممکن است در محیط کارتان دراین‏زمینه خیلى فعال باشید، اما در محیط خانه، اغلب بى‏توجه هستید.

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 26

9- 2 رعایت عدالت در بین فرزندان:

اگر مى‏خواهید بچه‏ها نسبت به شما وفادار و صمیمى باشند، با آنان رفتارى عادلانه داشته باشید. به‏قدرى‏ بچه‏ها دقیق‏اند که واقعاً تعجب‏برانگیز است. براى مثال، فرض کنید که میوه فراوانى در ظرف هست؛ اگر سیب بزرگ‏تر را به بچه‏اى و سیب کوچک‏تر را به دیگرى بدهید یا احیاناً اگر مادر سرِ سفره، در ظرفى که قدرى کهنه‏تر است، به یکى و در ظرف بهتر، به دیگرى غذا بدهد، بچه مى‏پرسد چرا؟

حال، موقع‏ خرید براى بچه‏ها، حرف‏زدن‏ با آنان، شماتت ى‏ ا تهدیدکردنشان تمرکز کودک افزایش مى‏یابد. فرض کنید امروز پاى یکى از بچه‏ها، به ظرفى خورده و آن‏را شکسته است. شما هم فریادتان بلند مى‏شود و او را تنبیه مى‏کنید. فردا، برادر یا خواهرش همین خطا را تکرار مى‏کند و شما اعتنایى نمى‏کنید. بچه بسیار باهوش و حساس است و مى‏پرسد که چرا دیروز

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 27

مرا دربرابرِ این خلاف، تنبیه‏ کردید؛ اما امروز که خواهرم همین خطا را مرتکب شد، بى‏اعتنا از کنارِ آن گذشتید؟

اگر مى‏خواهید فرزندانتان با عدالت خو بگیرند و طرفدار و خواستار و مجرىِ آن شوند و با جامعه عادل، پیوند برقرار کنند، عدالت را باید از قدم‏هاى کوچک و در کوچک‏ترین مسائل تمرین کرد.

درباره معلم هم، در کلاس‏، مسئله به‏همین‏صورت است: باید به‏طوریکسان‏ از بچه‏ها بپرسد؛ دربرابرِ تکلیف معیّن و مسئله معیّن یک نمره بدهد؛ به حرف همه، به‏تساوى‏ گوش دهد و فقط از چند دانش‏آموزى که سرزبان‏دار هستند و خیلى خوب جواب مى‏دهند، نپرسد. به‏همین‏ترتیب، نکات دیگرى ازاین‏قبیل را مراعات کند.

حضرت على‏ (ع) دخترشان را احضار مى‏کنند و مى‏پرسند: «چرا این گردن‏بند را از

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 28

بیت‏المال گرفتى؟» دربرابرِ برادرشان، عقیل، مى‏ایستند و مى‏فرمایند: «بیشتر از آنچه حق توست، از بیت‏المال به تو نمى‏دهم.» ایشان عدالت را از درون خانه و فامیل خود اجرا مى‏کنند تا بعد، بتوانند فریادشان را بلند کنند که «به‏خدا، از حلقوم ستمگر، حتى اگر نیرومند باشد، حق مظلوم‏ را بیرون مى‏کشم و داد مظلوم را مى‏ستانم؛ حتى اگر ضعیف‏ترین افراد امّت باشد.» چه کسى مى‏تواند این فریاد را سردهد و همه مردم و همه تاریخ هم بگویند که راست مى‏گوید؟ کسى‏که‏ اول‏، نسبت به‏ خود و فرزند و نزدیکانش‏، عدالت را اجرا کرده باشد.

10- 2 ایجاد جهان‏بینىِ مشترک بین افراد خانواده:

شما کتاب‏هایى خوانده‏اید، مطالبى شنیده‏اید، جلساتى رفته‏اید و با وعظ و ارشادهاى خاصى آشنا بوده‏اید که فرزندان شما با آن‏ها آشنا نیستند. آنان‏ کتاب‏هاى دیگرى‏ مى‏خوانند، جلسات دیگرى‏ مى‏روند و مطالب دیگرى‏ مى‏شنوند. بچه، کار را به‏گونه‏اى مى‏شناسد

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 29

و پدر، آن‏را چیز دیگرى‏ مى‏داند. بچه از خدمت، شناختى دارد و پدر، آن‏را به‏شکل دیگرى‏ مى‏شناسد. تلقى و برداشت آنان از یک عبارت، متفاوت است. بنابراین، طبیعى است که رفته‏رفته، فاصله زندگى‏ شما با آنان بیشتر مى‏شود. اکنون، دغدغه شما این است: «چه کنیم که در سطح مشترکى قرار بگیریم؟»

کتابى‏ را که به فرزندتان مى‏دهند یا خودِ او تهیه و مطالعه مى‏کند، اگر شما هم توانستید، ورقى بزنید. وقتى بچه‏ها بزرگ‏تر شدند و توانستند هر کتابى را مطالعه کنند، کتابى را که شما پسندیده‏اید، به آنان نیز بدهید تا بخوانند. در جلسات تبلیغى که شرکت مى‏کنید، آنان را هم با خود ببرید. اگر مقدور باشد، در جلساتى که آنان مى‏روند، شما نیز شرکت‏ کنید. دراین‏صورت، به‏تدریج، جهان‏بینى و محصول فکرىِ مشترکى پیدا مى‏شود. با این روش، امید مى‏رود که ان‏شاءالله، بتوانید محیطى صمیمى به‏وجود آورید.

البته، براى هوس و براى اینکه فرزندانتان را دوست داشته باشند، نخواهید صمیمیت ایجاد کنید؛ بلکه براى‏ تربیت‏ و سازندگىِ آنان، احتیاج به این صمیمیت دارید.

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 30

نکته نهایى‏

چنانچه شما به واعظى‏ علاقه‏مند نباشید، حرف‏هاى او در شما اثر نمى‏گذارد؛ حداکثر، مى‏گویید هنرمند خوبى است و خوب صحبت مى‏کند؛ اما او در شما اثرى نخواهد داشت. اگر مى‏خواهید فرزندتان را بسازید و تربیت کنید، او باید به شما علاقه داشته باشد، به شما احترام‏ بگذارد و براى شما شخصیت‏ قائل باشد تا موفق باشید؛ وگرنه، اگر براى شما شخصیت و ارزش قائل نباشد، چگونه مى‏توانید او را تربیت کنید و دستش را بگیرید؟ به این دلیل است که ى‏ کى از پایه‏هاى تربیت‏، صمیمیت است‏ ... وَلَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک‏ (/ اى پیامبر، اگر خشن و سخت‏گیر و بدخو بودى، مردم از دورت پراکنده مى‏شدند.) (آل‏عمران/ 159) اما تو که با مردم‏ انس‏ دارى، به‏آنان‏ عشق‏ مى‏ورزى، با آنان‏ صمیمى‏

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 31

هستى و آنان نیز با تو صمیمى هستند، این‏چنین گوش به فرمان‏هاى تو دارند و از آن‏ها اطاعت مى‏کنند؛ والّا در محیطى که اعتماد و پاکى و شخصیت نباشد، نفوذ معنوى و روحى وجود ندارد.

خداوندا، به ما توفیق ده که در راه اجراى دستورهاى مقدست بکوشیم و در تربیت فرزندانمان، موفق باشیم. کمک کن فرزندان ما، نورچشم ما و مایه امید و مددکار ما در زندگىِ معنوى آینده ما باشند: رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّه أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا. (فرقان/ 74)





      

ایجادصمیمیت3


نباید توقع داشت‏ که فرزندان، خودشان نیندیشند، شخصیت نداشته باشند، نتوانند تصمیم بگیرند و همیشه گوش‏به‏زنگِ فرمان‏هاى پِى‏درپِى باشند؛ آن‏هم فرمان‏هایى که اگر در هفته یا روز، از مجموع بُکن‏ونکن‏هایى که به فرزند مى‏گویند، نوار بگیرند (خصوصاً مادران)، بمبارانى از دستورها جمع مى‏شود: دست نزن؛ این طرف نرو؛ اینجا ننشین؛ حرف نزن و .... کودکى که دربرابر این‏همه فرمان قرار مى‏گیرد، نمى‏تواند تشخیص دهد یا تصمیم بگیرد و لذا اراده‏اش از بین مى‏رود.

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 20

بنابراین، نه‏ مى‏توان فرزند را آزاد گذاشت که هرچه خواست انجام دهد و نه‏ مى‏توان توقع داشت که به‏ هرچه‏ اولیا مى‏گویند، عمل کند. البته، گفته‏هاى والدین هم باید منطقى‏ باشد. براى مثال، درحالى‏که بچه نشسته و درسش را مى‏خوانَد یا سخت، مشغول انجام‏دادن تکالیف است، ناگهان پدر دستور مى‏دهد: «برو آب بیار» یا «برو در را باز کن.» در چنین موقعیتى، تاحدّامکان، نه‏تنها نباید فرمان داد، بلکه باید وضعیت بهتر را فراهم کرد تا فرزند، بیشتر و بهتر بتواند کارش را انجام دهد. بنابراین، برخورد منطقى با خطاهاى فرزند، از اصول مهم ایجاد صمیمیت است.

5- 2 بهادادن به نقاط قوّت فرزندان:

قبلًا اشاره کردم که ما، تنها، نقطه‏هاى ضعف‏ را مى‏بینیم. بگذارید جامعه ما به این‏

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 21

عادت کند که‏ نقطه‏هاى قوّت‏ را پَروبال‏ دهد. از میزان‏ عدل الهى‏ که نباید سبقت بگیریم! آنجا گناهان و ثواب‏ها را با هم مى‏سنجند و ترازو و حساب و معادله‏اى در کار است. به‏علاوه، خداوند (عز) مى‏فرماید ما کارهاى خیرِ شما را ده‏برابر اجر مى‏دهیم: مَن جَاء بِالْحَسَنَه فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا (انعام/ 160) اما اگر فرزند ما، یک شب، تکلیفش را دیرتر انجام دهد یا نمره کمى بیاورد یا اینکه کار خلافى مرتکب شده باشد، برایمان بسیار مهم جلوه مى‏کند و عصبانى مى‏شویم و احیاناً، فریاد مى‏زنیم و مؤاخذه مى‏کنیم. چرا اگر ده مرتبه کار خوب انجام داده است، آن‏ها را به‏حساب نمى‏آوریم؟ چرا وقتى که تکلیفش را درست انجام داده و دندانش را به‏موقع مسواک کرده و لباسش را مرتّب نگه داشته است و در خانه، همکارى کرده است، تشویق‏ نمى‏کنیم تا احساس کند براى کارِ او، حساب باز مى‏کنند؟ بنابراین، امتیازدادن‏ و تشویق‏کردن دربرابر کارهاى مثبت، از اصول دیگرِ

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 22

ایجاد صمیمیت است.

6- 2 ایجاد محیطى صمیمانه براى بحث و گفت‏وگو:

انسان باید بنشیند و براى فرزند خود داستان‏ بگوید یا با او بازى‏ کند. گاهى بین بچه‏ها و والدین، صمیمیت فراوانى وجود دارد: پدر یا مادرى با فرزند خود موضوعى را طرح و درباره‏اش بحث و گفت‏وگو و دردِدل مى‏کنند. اساساً، باید از فرزندان خواست‏ که براى والدین‏ حرف بزنند. مى‏توان از آنان پرسید که امروز، چه مسائلى پیش آمد؟ در مدرسه و در راه، چه دیدى؟ معلم چه گفت؟ کلاس چه‏طور بود؟ چه یاد گرفتى؟ بعد هم مى‏توان دیدگاه‏هاى خود را براى آن‏ها گفت. البته، اینکه‏ چه‏ چیزى را کجا و چگونه‏ بگوییم، در جاى خود محلّ بحث است و آنچه مهم است این است که بَدآموزى در آن نباشد.

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 23

7- 2 نظرخواهى از فرزندان در امور خانواده:

نگویید: «من مى‏خواهم خانه را عوض کنم؛ این بچه شش یا ده‏ساله که نمى‏تواند طرفِ مشورتم قرار گیرد.» اتفاقاً، با این‏ هدف‏ مشورت کنید که بچه را به‏حساب‏ آورده باشید. مثلًا بپرسید: «امروز ظهر غذا اگر چه باشد بهتر است؟ فردا که مى‏خواهیم به مسافرت برویم، از کدام راه برویم؟ با چه وسیله‏اى برویم؟»

یک‏مقدار با بچه‏ها مشورت کنید و اجازه دهید نظرِ بد و ناقص‏ بدهند تا بعد، نظرشان را اصلاح‏ کنید. آنان را راهنمایى و برایشان اثبات کنید که اگر از فلان راه برویم یا اگر غذا را این‏طور بپزیم، بهتر است و اگر هم نظر خوبى بیان کرد، به آن‏ عمل‏ کنید. خصوصاً، این روش را باید براى فرزند بزرگ‏تر و بالغ‏ اعمال کنید. اینان نظر و فکر دارند. اگر مایلید در کنار شما باقى بمانند، بیگانه نشوند و حرف‏هایشان را براى دیگران نگویند، با آنان مشورت کنید و

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 24

اجازه دهید اسرارشان را براى شما مطرح کنند. به نظرشان بها دهید.

البته، منظور این نیست که آنان دوست و مشاور نداشته باشند؛ اما آنچه مهم است این است که شما هم باید از مسیر زندگىِ آنان‏ مطلع‏ باشید. این امر را با زور نمى‏توان تحمیل کرد و از آنان خواست که کارها و تصمیماتشان را بیان کنند؛ بلکه باید محیطى‏ به‏وجود آورید که فرزند، قبل از همه، به‏سراغ شما بیاید. این مسئله اغلب براى بچه‏ها مطرح است که بچه مطلب و خبر تازه‏اى دارد، اما آن‏را براى همه بیان نمى‏کند؛ تنها، براى بعضى دوستانش بازگو مى‏کند. اصلًا خود شما هم که مطلب تازه‏اى دارید، عجله دارید که فلان دوستتان را ببینید و آن‏را براى او تعریف کنید. باید محیطى به‏وجود آورید که فرزندتان، قبل از همه‏، دوست داشته باشد که حرفش را با شما مطرح کند.

8- 2 ایجاد محیط همکارى و تقسیم مسئولیت:

دوست دارید که فرزندتان در خانه، با شما همکارى کند؟ این خواسته بسیار خوب و لازم‏

راه هاى ایجاد صمیمیت در خانه چیست؟، ص: 25

است؛ اما براى تمرین این کار، چه اشکال دارد که تقسیم مسئولیت کنید؟ به‏تناسب سِن و توان‏ بچه‏ها، کارها را بین آنان تقسیم کنید: یکى سفره بیندازد، یکى در شستنِ ظرف‏ها کمک کند، دیگرى خرید کند و .... کارها را خیلى‏ منطقى‏ و عادلانه‏ تقسیم کنید، ولى از آنان‏ مسئولیت‏ بخواهید. گاه‏گاهى هم بد نیست که جاى آنان را در مسئولیت‏ها، تغییر دهید. اگر تقسیم کار نباشد و بى‏حساب عمل شود، گاهى به‏طور غیرعادلانه، کارى به یکى از فرزندان‏ تحمیل‏ مى‏شود؛ مثلًا پدر یا مادرى در نصف روز، کارهاى زیادى را برعهده فرزندِ خود مى‏گذارد: توقع دارند که باغچه را آب دهد، خرید کند و کارهاى دیگرى هم انجام بدهد. اگر حساب کنید، مى‏بینید وقتِ دیگرى براى بچه باقى نمانده است. حتى خیلى مفید است که اگر خودِ پدر و مادر به مسافرت مى‏روند، کار را بین خودشان‏ تقسیم کنند تا برایشان به‏صورت‏ عادى‏ درآید.




      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >