جز آنکه انسان، خود، پیروى از شیطان را برگزیند. شیطان هرگز سرزده به
______________________________
(1). مثنوى معنوى.
(2). ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج، 19 ص 345.
چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 8
انسان حمله نمىکند؛ بلکه با اجازه انسان، پا به حریم او مىگذارد.
. تسلّط شیطان بر انسان، محدود است. او به پروردگار (عز) مىگوید: «همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو را.» خداوند (عز) نیز از تسلّط محدود شیطان، چنین یاد مىکند: إِنَّ عِبادِى لَیسَ لَک عَلَیهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْغاوِینَ (/ درحقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نیست، مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى کنند.) «1»
. سیطره و حکومت شیطان، تنها بر گروهى است که سرپرستى و رهبرىِ شیطان را پذیرفتهاند. خداوند (عز) مىفرماید: «او را بر کسانى که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل مىکنند، تسلطى نیست. تسلط او فقط بر کسانى است که وى را به سرپرستى برمىگیرند، و بر کسانى که آنها به او (خدا) شِرک مىورزند.» «2»
شیطان درصورت پذیرش و اقبال انسان، در او نفوذ مىکند؛ البته نفوذ در اندیشه، نه تن و بدن او. این نفوذ، به وسوسهکردن، یعنى القاى فکرى غلط به ذهن انسان، و نیکو جلوهدادنِ
______________________________
(1). حجر/ 42.
(2). نحل/ 99 و 100.
چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 9
امرى باطل، منحصر است. بنابراین، وقتى شیطان بر انسان تسلّط مىیابد که خودِ انسان، خواهانِ دوستى با او باشد و سیطره او را پذیرا شود.
. ارتباط شیطان با انسان تنها در حدّ دعوت و اجابت است؛ «1» بدینمعنى که شیطان، انسان را به بدى و معصیت دعوت مىکند، اما در پذیرشِ این دعوت، هیچ اجبارى نیست.
از جهان دو بانگ مىآید به ضد |
تا کدامین را تو باشى مُستعد |
آن یکى بانگش نشور اتقیا |
وان یکى بانگش فریب اشقیا «2» |
بهفرموده خدا (عز): انسان را به هر دو راهِ خیر و شر هدایت کردیم. «3» این انسان است که باید با اختیار خود، دعوت خیر و الاهى را بپذیرد و بهدعوت شیطان، پشت پا زند. شیطان در قیامت، در پاسخِ کسانى که به او اعتراض مىکنند و او را مسئول گمراهىِ خویش مىشمارند، چنین مىگوید:
وَ ما کانَ لِى عَلَیکمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِى فَلا تَلُومُونِى وَ لُومُوا أَنْفُسَکمْ. (و مرا بر شما، هیچ
______________________________
(1). مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، عدل الاهى، ج 1، ص 95
(2). مثنوى معنوى.
(3). بلد/ 22.
چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 10
تسلطى نبود؛ جز اینکه شما را «دعوت» کردم و شما دعوتِ مرا «اجابت» کردید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید.) «1»
انبیا طاعات عرضه مىکنند |
دشمنان شهوات عرضه مىکنند |
خوب را من زشت سازم، رب نهام |
زشت را و خوب را آیینهام «2» |
. وجود شیطان عاملى براى آزمایش انسان است و ازاینرو، مىتوان به نقش شیطان در تکامل انسان پِى برد؛ علامهطباطبایى شیطان را از خدمتگزارانِ نوعِ بشر معرفى مىکند و وجود او را از ارکان نظام عالم انسانى مىشمارد که بر سنّت اختیار استوار است. امیرمؤمنان (ع) مىفرمایند:
«خداوند متعال براى نشاندادن استحقاق شیطان به غضب ربّانى و تکمیل دوران آزمایش او و عمل بهوعده خویش، مهلتى به شیطان داد و فرمود: تو اى شیطان، ازجمله کسانى هستى که تا وقت معیّن، به آنان مهلت داده شده است.»
______________________________
(1). ابراهیم/ 22.
(2). مثنوى معنوى.
چرا خداوند شیطان را آفرید؟، ص: 11
. ضرورت وجود شیطان از نظر نظام کلّى روشن شد؛ حال مىگوییم، اگر شیطان و دعوت او به بدى نباشد، هیچ عمل صالحى انجام نمىگیرد. عمل صالح و صالحبودن، نشاندهنده این راز است که نفس امّاره و شیطانى هست و امکانِ رفتن به راهِ شیطان وجود دارد؛ ولى انسانِ صالح از میان دو راه، راه راست را بر مىگزیند.
. البته خداوند (عز) انسان را در برابر توفان وسوسههاى شیطان، تنها رها نکرده است و براى مقابله و خنثىسازىِ وسوسههاى شیطان، نیروهاى فراوانى قرار داده است: عقل، فطرت، وجدان، پیامبران و فرشتگان الاهى را مىتوان از امدادرسانانِ انسان در مقابله با شیطان شمرد.