پورتال اوقات فراغت اداره کل تبلیغات اسلامی چهارمحال و بختیاری

این وبلاگ با هدف تجمیع و اطلاع رسانی طرح اوقات فراغت تابستان 1393 اداره کل تبلیغات اسلامی استان چهارمحال و بختیاری راه اندازی شد

رازو نیاز با معبود یکتا

رازو با معبود یکتا


گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب

.::من که نزدیکم (بقره/186) ::.

 


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم ...

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.

 


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم


.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.

 

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی ...


گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.::
مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/104) ::.

 

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...


گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/2-3 ) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟


گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/53) ::.

 


گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟


گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.

 


گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم


گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.

 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفتی: الیس الله بکاف عبده


.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.

 

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/41-43) ::.


قطره های اشک

 


هر آدینه قطره های اشک بر گونه ها لغزانند

مهتاب در ساحل انتظار پهلو گرفته است

کوه ها و دشت ها أینَ السَبَبُ المُتَصِلُ بَینَ الأرضِ وَ السَّمَاءِ را فریاد می زنند

ستاره ها بی قرار؛ شب تا سحر أمَّن یُجیِب می خوانند

سروها گردن برافراشته اند تا از افق ها  تو را فریاد بزنند

صدای قناری ها در حنجره یخ زده است

زمین در انتظار بوسیدن گام هایت بی تاب است

آه! ای که وجودت از جنس آسمان است

در زمستان فراقت؛ گلی به گلستان نمانده است

کاش بیایی! با حریر نفست بر کالبد خسته از انتظار شقایق ها ؛ جانی دوباره بخشی

کاش بیایی! همچو موسی، به عصای ظهورت بشکافی دیوار فاصله  را

ای نسیم صبحگاهی! کاش بر ما مژده آری؛

که آری این آدینه مردی با جامه ای از بهار بر تن؛

مردی از نسل یاسیِن وَ الذارِیات

مردی از سلاله یاس، با پرچم نصرت بر دوش

  با ذکر أنَا الحَق می آید

تا پروانه های سرگردان در چمنزار نگاهش

 نفسی تازه کنند.


ای عفو تو شامل گناهان

 

 


اى عفو تو شامل گناهان
کوى تو پناه بى پناهان

بر خسته دلان شفاى دردى
محروم نکرده دردمندى

باز است درت بر آزمندان
اى عشق دل نیازمندان

جز تو که نظر به حال ما کرد
یا گوش بر این مقال ما کرد


بخشنده هر گناهى اى دوست
بر گم شدگان پناهى اى دوست

اى راز دل شکسته من
اى مرهم قلب خسته من

اى مونس من انیس جانم
اى یار و رفیق در نهانم

اى راه مرا چراغ روشن
آب و گل من زتست گلشن

امید منى به هر دو عالم
دورم منما زخویش یک دم

بنگر ز گنه چه تیره روزم
چون شمع به درگهت بسوزم

باشد که نظر کنى به حالم
بخشى به عنایتت کمالم

یادى زغریب بى نوا کن
از لطف, تو درد من دوا کن

مسکین به در تو دردمند است
دل خسته و زار و مستمند است


احادیثی گهربار درباره صدقه دادن

ااخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت


حدیث,صدقه,حدیث درباره صدقه دادن

احادیثی گهربار درباره صدقه دادن
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
الصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ وَ هِیَ أَنْجَحُ دَوَاءً وَ تَدْفَعُ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً وَ لَا یَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَة
صدقه بلا را برطرف مى‏ کند و مؤثرترینِ داروست. همچنین، قضاى حتمى را برمى‏ گرداند و درد و بیمارى‏ ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى ‏برد.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 93، ص 137، ح 71

 

حدیث,احادیث,فواید صدقه دادن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
اَلصَّدَقَةُ عَلى‏ وَجهِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً و َتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِ عَ السُّوءِ؛

صدقه بجا، نیکوکارى، نیکى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش‏بختى تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهاى بد جلوگیرى مى‏کند.
نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1869

 حدیث,احادیث,فواید صدقه دادن

 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
اَلصَّدَقَةُ بِعَشرَةٍ وَ القَرضُ بِثَمانِیَةَ عَشرَ وَ صِلَةُ الاِخوانِ بِعِشرینَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ بِاَربَعَةٍ وَ عِشرینَ؛
صدقه دادن، ده حسنه، قرض دادن، هجده حسنه، رابطه با برادران [دینى‏]، بیست حسنه و صله رحم، بیست و چهار حسنه دارد.
کافى(ط-الاسلامیه) ج4، ص10

 حدیث,احادیث,فواید صدقه دادن

امام على علیه السلام :
کَفِّروا ذُنوبَکُم وَ تَحَبَّبوا اِلى‏ رَبِّکُم بِالصَّدَقَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ؛  
با صدقه و صله رحم، گناهان خود را پاک کنید و خود را محبوب پروردگارتان گردانید.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 395 ، ح 9152

 حدیث,احادیث,فواید صدقه دادن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
اَلضّیافَةُ اَوَّلُ یَومٍ وَ الثانى وَ الثالثُ وَ ما بَعدَ ذلِکَ فَاِنَّها صَدَقَةٌ تُصَدّق بِها عَلَیهِ؛
میهمانى یک روز و دو روز و سه روز است، بعد از آن هر چه به او دهى صدقه محسوب مى ‏شود.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 283، ح 2

 حدیث,احادیث,فواید صدقه دادن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
 اَلا اُخبِرُکُم بِاَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصّیامِ وَ الصَّلاةِ وَ الصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَینِ، فَاِنَّ فَسادَ ذاتِ البَینِ هِىَ الحالِقَةُ؛
 آیا به چیزى با فضیلت ‏تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟ و آن اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشه ‏کن کننده دین است.
 نهج الفصاحه ص 240 ، ح 458

 حدیث,احادیث,فواید صدقه دادن

امام باقر علیه السلام:
 اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ یَنفیانِ الفَقرَ وَ یَزیدانِ فِى العُمرِ وَ یَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعینَ میتَةَ سوءٍ ؛
 کار خیر و صدقه، فقر را مى‏ بَرند، بر عمر مى‏ افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى‏ کنند.
من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 66 ، ح 1729

 حدیث,احادیث,فواید صدقه دادن

 امام صادق علیه السلام :
صَدَقَةٌ یُحِبُّهَا اللّه‏ُ: إِصلاحٌ بَینَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَتَقارُبٌ بَینَهُم إِذا تَباعَدوا؛ 
صدقه اى که خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح میان مردم هرگاه رابطه‏شان تیره شد و نزدیک کردن آنها به یکدیگر هرگاه از هم دور شدند.
کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص209، ح
1


قیامت در چند قدمی ماست؟!

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

 

سوره انبیاء آیه «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ». قیامت نزدیک شد ... . چه اتفاقی افتاده است که بیانگر نزدیک‌تر شدن قیامت و باعث ترس و توجه بیشتر مردم به قیامت باشد؟ از روزی که این آیه نازل شده، صدها سال و ده‌ها نسل گذشته است، اما قیامت به وقوع نپیوسته است!)

نفرموده است که قیامت نزدیک شد [اگر چه این مفهوم را نیز می‌رساند]، و به فرض که مفهوم همین باشد، زمان نداده است و یا مدتی برای تعیین نزدیکی یا دوری بیان نداشته است که بگوییم: چند قرن گذشت، پس چرا نرسید؟

«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ»، یعنی: حساب به مردم نزدیک شد، نه این که مردم به آن نزدیک شدند. چرا که مردم طالب و خواهان نیستند و همچنان از آن غافل هستند (فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ)، اما «حساب» طالب مردم است و به آنان نزدیک می‌شود. مثل مرگ که در سوره جمعه می‌فرماید: «این مرگی که شما از آن فرار می‌کنید، او شما را ملاقات خواهد کرد».

دقت شود که اگر فرموده بود: «یوم الحساب» نزدیک شد و یا فرموده بود: «یقترب الساعة – قیامت نزدیک شد یا می‌شود»، منظور همان قیامت بود و خبر از نزدیک شدن آن می‌داد، اما در این آیه، مقصود متذکر نمودن مردم، به یادآوری اصل موضوع «حساب» است، لذا حق تعالی آنان را متذکر شد تا در زمان حیات، از حساب غافل نشوند. انسان با مردنش وارد عرصه حساب می‌شود، هر چند که قیامت هنوز برپا نشده است.

الف – مردم (جنس انسان)، گاهی نمی‌دانند؛ و انبیاء و اولیاء و دانشمندان به آنان تعلیم می‌دهند تا بدانند، اما گاهی می‌دانند، ولی به خاطر اشتغال و علاقه فراوان به امور دیگری، از آنچه می‌دانند غفلت می‌کنند و این اشتغال به یک امر و غفلت از امر دیگر، به حدی می‌شود که حتی اگر ذکر و یاد آن نیز به میان آید، از آن اعراض می‌کنند.

لذا در آیه هم به این غفلت از «حساب» اشاره نموده و هم به اعراض از آن؛ و در آیه بعد نیز تکمیل می‌نماید که هیچ حرف تازه‌ای که برای آنان علم باشد و یا هیچ تذکری که برای آنان یادآوری باشد، از جانب خدا برای آنان نیامد، مگر آن که آن را شنیدند، اما چون مشغول بازی بودند، غفلت و اعراض کردند. لذا می‌فرماید: هر عملی می‌کنند، حساب و نتیجه حساب، یعنی بازده عملشان به آنان نزدیک می‌شود، اما باز غافلند و اعراض می‌کنند.

ب – اتفاقات بسیاری رخ داد که نشان دهنده نزدیک شدن قیامت نیز بود؛ از جمله ختم نبوت. ختم نبوت یعنی اکمال و اتمام دین، یعنی شریعت نهایی برای همه مردم، یعنی کامل شدن ملزومات هدایت تا آخرالزمان، یعنی نزدیک شدن تحقق تمامی وعده‌های الهی و ...؛ پس قیامت نیز نزدیک می‌شود. لذا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، دو انگشت خود را به هم چسبانده و فرمودند: «بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَة کهَاتَیْن» یعنی: من و قیامت مانند این دو انگشت با هم مبعوث شدیم – ولی آیه مذکور به زمان قیامت یا نزدیکی و دوری آن اشاره ندارد، بلکه به شرح حال مردم و تذکر به آنان تصریح می‌نماید که حساب و نتیجه اعمال به آنان نزدیک می‌شود، اما در بازی و غفلت و اعراض به سر می‌برند.

وَ هُمْ فى‏ غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ‏؛ و آنان از نزدیک شدن آن بى‏خبر و از آن رویگردانند.

آرى، این مردم نه در اندیشه نزدیک شدن هنگامه حسابرسى هستند و نه براى فرارسیدن آن مى‏اندیشند و آماده مى‏گردند، بلکه همچنان از اندیشه در مورد آن و آمادگى براى رویارویى با آن رویگردانند و سرباز مى‏زنند.

آیه شریفه نشانگر این واقعیت است و انسان را به این سو تشویق و ترغیب مى‏کند که خویشتن را براى رستاخیز و فرا رسیدن آن و حساب و حسابرسى آماده سازد.

فراموش کردن دادگاه عدل قیامت سر چشمه اصلى بدبختی هاى آدمى است، و در این صورت است که آدمی خود را در برابر قانون شکنى ها و مظالم آزاد مى بیند، و این گونه گرفتار مجازات ابدى می شود:

"فَذُوقُوا بِمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا إِنَّا نَسِینَاکُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ "؛ سوره ی سجده، آیه ی 14، امروز شما عذاب را، به کیفر فراموشی ملاقات روز قیامت، بچشید؛ زیرا ما هم شما را از یاد بردیم تا عذاب همیشگی را به کیفر کردار زشتی که انجام دادید بچشید.

قرآن تأکید مى کند که حقیقت آخرت در حافظه انسان به طور فطرى منعکس است. آن سان که مى تواند با به کار بردن عقل و تصدیق رسالت پروردگارش از آن نتیجه گیرد ، ولى پرده هاى شهوات که بر روى قلبش افتاده است و افکار باطل او را به فراموشى مى اندازد.

از این رو امروز براى آخرت مهیا نمى شود بلکه همچنان در انحراف و عصیان مى ماند تا مستحق عذاب خدا شود.


سبک شمردن نماز و آثار آن

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

 

شکی نیست که بی اعتنایی به نماز گناهی است بزرگ. بنابراین شناسایی مصادیق این تحقیر ناپسند، مقدمه‌ پرهیز از این عصیان نابخشودنی است. عناوین زیر از مصادیق سبک شمردن نماز است.


الف) تأخیر نماز: امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه‌ی شریفه‌ی قرآن، که در ارتباط با مذمت بی اعتنایی به نماز نازل گردیده است  می‏فرماید:


»تاخیر الصّلاة عن اوّل وقتها لغیر عذرٍ»
مراد از بی اعتنایی به نماز، «تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است.»


البته روشن است که مراد از عذر، ضرورتی است که بصورت اورژانسی پیش آید و قابل تأخیر نباشد و الاّ باید به کار گفت نماز دارم نه به نماز بگوییم کار دارم.


ب) عدم رعایت آداب آن در خلوت: پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین می‏فرماید:


»من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلک استهانةٌ»
یعنی: «آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی کرده است.«


مروری بر نمازهای خلوت و جلوت ما، روشن می‏نماید که آیا احترام و توجه ما به نماز بیشتر بوده است یا به ناظران صحنه‌ی نماز.


ج) فراهم نکردن مقدمات نماز قبل از اذان: در روایت دیگری می‏فرماید: کسی که وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی کرده است. آری کسی که به کار اهمیت می‏دهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات انجام آن را فراهم می‏کند. کدام ملاقات و میهمانی است که وقت آن فرا رسیده باشد و ما هنوز در فکر پوشیدن لباس و یا آماده کردن شرایط آن باشیم؟!


د) عدم یادگیری معانی: آیا ندانستن معانی الفاظی که روزانه ده بار در نماز تکرار می‏شود به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! آیا اگر ما برای طرف گفتگوی خویش در نماز اهمیتی قائل باشیم در فکر این نخواهیم بود که محتوا و مضمون مذاکره و نجوای خود را بفهمیم و با ادراک صحیح به سخن در برابر او بایستیم؟! چگونه ممکن است با اقامت کوتاه در یک کشور، تا حدودی به زبان مردم آنجا آشنا می‏شویم و با یکی دو بار عبور از مسیری، نام و نشان آن را فرا گیریم و در برخورد با هر بنایی از اسم و بانی و مشخصات آن جویا شویم اما هیچکدام از این توجهات و حساسیت‏ها در مورد نماز اعمال نشود؟! آیا اینها به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! چگونه می‏توانیم پاسخگوی این عباداتی باشیم که محتوای آن جز تحقیر خداوند رب العالمین نیست؟! اینجاست که امام حسین ـ علیه السلام ـ به خداوند تبارک و تعالی عرض می‏کند:


»الهی مَن کانَت‎‎‎‎‎ محاسِنُه مَساوِی فکیف لایکونُ مَساوِیه مَساوِی«
یعنی: «خدایا آن کس که اعمال به ظاهر نیک او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟!«
فرق نمازگزارانی که در نماز هیچ دردی را احساس نمی‏کنند[5] جز درد فراق دوست، از هیچ حادثه‏ای مطلع نمی‏شوند،[6] هیچ صدایی را نمی‏شنوند و غرق در لذت با معشوقند، نماز گزارانی که زیر شلاق و علیرغم هر گونه تهدید و شکنجه و محدودیتی نماز را بپا می‏دارند[7] با کسانی که نماز را بار و رنجی می‏دانند که در برداشتن و عبور از آن باید شتاب کرد و در هنگام اقامه‌ی آن با دست و محاسن بازی می‏کنند و خمیازه می‏کشند، فقط در اهتمام و استخفاف به نماز است.


هـ) عجله و شتاب در نماز: سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی که همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد از نشانه‏های دیگر بی توجهی به نماز است. استاد شهید آیت اللّه مطهری ـ رحمة الله علیه ـ در این باره می‏فرماید:


»علمای روان‏شناسی می‏گویند: «یک کار همین قدر که برای انسان عادت شد، دو خاصیّت متضاد در آن به وجود می‏آید. هر چه که بر عادت بودنش افزوده شود و تمرین انسان زیادتر گردد، کار، سهلتر و ساده‏تر انجام می‏شود.» یک ماشین نویس که به ماشین نویسی عادت می‏کند، هر چه بیشتر عادت می‏کند، از توجهش کاسته می‏شود. یعنی از اینکه این عمل او یک عمل ارادی و از روی توجّه باشد کاسته می‏شود و به یک عمل غیر ارادی نزدیکتر می‏گردد. خاصیّت عادت این است. اینکه در اسلام به مسأله‌ی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادت‏ها آنچنان عادت نشود که به واسطه‌ی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی و غیر فکری و غیر هدفی و کار بدون توّجه که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود.


این‏ها چیزهایی است که ما تنها در نماز اسلامی به دست می‏آوریم و متوّجه می‏شویم که بسیاری از برنامه‏های تربیتی به وسیله این عبادت و در پیکر این عبادت پیاده می‏شود، گذشته از اینکه خود این عمل، پرورش عشق و محبّت خدا و معنویّت در انسان است، که این روح عبادت است.»


مردی در حضور امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نماز خود را با شتاب به جا می‏آورد. حضرت نگاهی به او کرده و فرمود: چند وقت است اینگونه نماز می‏خوانی؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل کلاغی است (که منقار بر زمین می‏کوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست. منقار به زمین کوبیدن است) اگر اینگونه بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اکرم، مرده‏ای. سپس حضرت در مورد کم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.


برخی از پیامدهای استخفاف و بی توجهی به نماز
1ـ قهر و قطع رابطه با عترت:
امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در یک بیان قهرآمیز، با صراحت چنین خطاب فرمودند:

 

»لیس مِنّی مَن ضَیَّعَ الصّلاة»
یعنی: «آن کس که نماز را تضییع نماید از من نیست.«


امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی که با آن حضرت پیوند مکتبی دارند چنین می ‏فرمایند


»اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مواقیت الصلوة کیف محافظتهم علیها«
یعنی: «شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید.«


در روایت مشهور دیگری حضرتش سهل انگاری در مسئله‌ی نماز و استخفاف به آن را موجب محرومیت از شفاعت خاندان عترت و طهارت در روز قیامت شمردند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز در بیانی دیگر می‏فرمایند:


»مَن استَخَفَّ بالصّلاة لا یَرِدُ عَلیَّ الحوضَ لا و اللّه«
یعنی: «آن کس که نماز را سبک شمارد (به خدا قسم) روز قیامت در کنار حوض کوثر، با من ملاقات نخواهد کرد.»


این تأکید و بیان همراه با قسم، حکایت از عمق فاصله بین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نماز گزارانی که به نماز اهمیت نمی‏دهند دارد.


2ـ غضب خداوند:
قرآن کریم با نکوهش افرادی که نماز را ضایع می‏کنند[14] یا نسبت به آن بی‌اعتنا هستند.[15] مسلمانان را از این عمل بر حذر می‏دارد.


پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند:


»فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّةٍ غَضَبُ اللّه عزوجل »
یعنی: «تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال می‏گردد.«


امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند:
» إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاةِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی »


یعنی: «وقتی بنده‏ای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان می‏برد و آن را کوتاه می‏کند خدا به ملائکه می‏فرماید: آیا نمی‏بینید بنده‌ی من چگونه نماز خود را کوتاه می‏کند گویا می‏پندارد که بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (که اینگونه عجله می‏کند.) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است.»


3ـ عدم اجابت دعا و محرومیت از دعای صالحان:
کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواسته‏ها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین می‏فرماید:


» من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة ... و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلى السماء »
یعنی: «هر کس به نمازش بی‌توجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نمی‏گردد دعایش به آسمان راه نمی‏یابد.«


و در ادامه، می‏فرمایند: مشمول دعای خیر صالحین نخواهد بود.


4ـ مضیقه و نارسایی دنیوی:
قهر و غضب خدا و پیامبر نسبت به کسانی که نماز را کوچک می‏شمارند زیان‏ها و خساراتی بر جای خواهد نهاد. گر چه ممکن است تارک و یا استخفاف کننده به نماز این تأثیر را درک نکند و متوجه علت مضیقه‏ها و گرفتاری‏های خود نباشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند برکت را از عمر و روزی کسانی که نماز را کوچک می‏شمردند بر می‏دارد. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز برای این گروه از افراد، تهی‌دستی و نیاز را پیش بینی نموده و می‏فرماید:


» قال رسول الله ص عشرون خصلة تورث الفقر ... و الاستخفاف بالصلاة »
یعنی: «استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهی‌دستی می‏شود.»


5ـ سختی احوال قبر و قیامت:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل می‏گرداند که او را بر عرصه‌ی قیامت وارونه بر زمین می‏کشد و مردم به او نگاه می‏کنند و با شدت و سخت‏گیری مورد محاسبه قرار می‏گیرد.


ترازوی اعمال در روز قیامت چگونه است؟

 

با دقت در آیات قرآن کریم به این نکته بر می‌خوریم که روز قیامت برای سنجش اعمال آدمی از ترازو استفاده می‌شود و اگر ترازوی اعمال خوب انسان سنگین‌تر باشد، در آسایش خواهد بود و اگر ترازوی اعمال بد انسان سنگین‌تر باشد، در فلاکت و بدبختی و عذاب خواهد بود.

قرآن در این رابطه می‌فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً[انبیاء-47]؛ ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت نصب می‌کنیم، لذا به هیچ‌کس کمترین ستمى نمی‌شود».

هم‌چنین در آیات دیگری فرمود: «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ، فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ، وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ، فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ، وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ، نارٌ حامِیَةٌ [قارعه-6-11]؛ (در آن روز) کسى که ترازوهاى اعمالش سنگین است، در یک زندگى خشنود خواهد بود و امّا کسى که ترازوهایش سبک است، جایگاهش «هاویه» (دوزخ) است و تو چه می‌دانى هاویه چیست؟ آتشى است سوزان».

اما به راستی منظور از این ترازو چیست؟
ترازو در این دنیا و در بین مردم به وسیله سنجش اشیاء گفته می‌شود؛ همان وسیله‌ای که دو کفه دارد و با آن مقدار اشیاء را اندازه‌گیری می‌کنند؛ امّا آیا در روز قیامت نیز چنین وسیله‌ای وجود دارد یا نه ، منظور چیز دیگری است؟

درباره چگونگى وزن اعمال در روز رستاخیز، بحث فراوانى در میان مفسران و متکلمان شده است و از آن‌جا که بعضى چنین تصور کرده‏‌اند که وزن و ترازو، در آن جهان، همانند وزن و ترازو در این جهان است و از طرفى اعمال انسان سنگینى و وزنى ندارد که بتوان آن را با ترازو سنجید، ناچار شده‏‌اند از طریق تجسم اعمال و یا این‌که خود اشخاص را به جاى اعمالشان در آن روز وزن می‌کنند، مشکل را حل کنند.

ولى اگر زندگى آن جهان را با زندگى دنیا مقایسه نکنیم و توجه داشته باشیم که همه چیز در آن‌ جا با این ‌جا متفاوت است، (درست همانند تفاوتى که میان زندگى جنین در عالم رحم، با زندگى انسان در این دنیا وجود دارد) و نیز توجه داشته باشیم که در فهم معانى الفاظ نباید همیشه به دنبال مصداق‌هاى موجود و معین رفت، بلکه مفاهیم را از نظر نتیجه بررسى کنیم، مسأله «وزن در روز رستاخیز» کاملاً حل خواهد شد؛ آنچه مسلم است این است که در روز رستاخیز، اعمال انسان با وسیله خاصى سنجیده می‌شود، نه با ترازوهایى همانند ترازوهاى دنیا.[1]

امّا در رابطه با این‌که به راستی منظور از این وسیله سنجش و ترازو چیست؛ بین مفسرین و علمای شیعه دو نظر وجود دارد؛ برخی منظور از آن را، نهایت و کمال خود اعمال می‌دانند، مثلاً نماز کامل و عالی ملاک و میزان تمام نمازهاست؛ در تمام اعمال نیز چنین است و ملاک عالی‌ترین عمل از نوع خود همان عمل است.[2]

برخی دیگر معتقدند ملاک و میزان در روز قیامت، اولیای الهی و عمل آن‌هاست، به این معنا که عمل و رفتار آن‌ها میزان است و هر اندازه عمل سایر مردم از حیث اجزاء و شرایط و اخلاص و معنویت به عمل آنان نزدیک‌تر باشد، عمل آن شخص سنگین‌تر و هر اندازه دورتر باشد، عمل آن شخص سبک‌تر خواهد بود.[3]

اگر به روایات معصومین(علیهم‌السلام) رجوع کنیم، خواهیم دید آن بزرگواران نظر دوم را تأیید کرده و بیان کرده‌اند، این ترازو اولیای خاص الهی هستند.

به طور مثال از امام صادق(علیه‌السلام) راجع به آیه «و نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ» سوال شد، حضرت در پاسخ فرمودند: «موازین انبیاء الهی و اوصیای آنان هستند و کسانی که بدون هیچ درنگی وارد بهشت می‌شوند».[4]

هم‌چنین در روایات بسیاری بیان شده است امیر م?منان و امامان از فرزندان او(علیهم‌السلام) ترازوهاى سنجش‏‌اند؛ به طور مثال ابن دراج می‌گوید از امام صادق(علیه‌السلام) راجع به آیه پرسیدم حضرت فرمودند: «اَلرُّسُلُ وَ الأئِمَّةٌ مِنْ أهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله)».[5]

شیخ مفید(رحمه‌الله‌علیه) در شرح این روایات می‌نویسد: منظور از این روایات این است که آنان ملاک و میزان سنجش اعمال هستند، درست مانند کسی که می‌گوید سخن فلانی در نزد من، سند و ملاک است؛ لذا در روز قیامت نیز ملاک اعمال اهل بیت است و هر کسی باید بکوشد عمل خود را شبیه آنان قرار دهد.[6]

البته این دو روایت حضرت، قابل جمع است، یعنی می‌توان گفت میزان در روز قیامت هم پیامبران الهی هستند و هم ائمه اطهار(علیهم‌السلام)؛ در امت‌های پیشین یا مستضعفان فکری که اسلام و تشیّع به آنان نرسیده است، همان پیامبر خود آن‌ها ملاک باشد و در اسلام و کسانی که اسلام را دیده و شنیده‌اند، نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) ملاک و میزان باشند.


برکات یاد مرگ

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

غفلت از مرگ و بی‌توجهی به آن، بسیار زیان‌بخش است؛ آن‌گونه که انسان را به پستی و بی‌باکی و بی‌غیرتی می‌کشاند، قلب را می‌میراند و او را از هر حیوانی گمراه‌تر و فرومایه‌تر می‌کند. بالعکس یاد مرگ و عالم برزخ و قیامت، بهترین موعظه و سازنده‌ترین اندرز برای هر انسان است و توجه داشتن به آن باعث می‌شود انسان دیگر به فکر ظلم به خود یا دیگران نباشد؛ بلکه به سوی کارهای خیر و نیک گام بر‌دارد.

 مرگ‌اندیشی در مکتب علوی
یاد مرگ و تدبیر تمام زندگی و در عالم واقع زیستن، به حدی مهم و پر رنگ است که فقدان آن، دیگر ارزش‌ها را بی‌رنگ می‌کند و نشان ولایت شیطان معرفی شده است. آدمی با داشتن اوصاف نیکو، ارزشمند و سزاوار مدح دیگران می‌شود؛ اما بدون توجه به مرگ، از ارزش‌ها سقوط می‌کند.

 برکات یاد مرگ
یاد مرگ در فرهنگ علوی به محرومیت انسان از بهره‌های طبیعی منجر نمی‌شود؛ بلکه او را بیشتر بر آن می‌دارد که از دنیا و هر آن‌چه در آن است، برای ساختن زندگی مطلوب و کسب رضایت محبوب بهره گیرد و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکند. در اندیشه علوی، انسان هم دنیا و هم آخرت را دارد. داشتن دنیا برای به دست آوردن آخرت است؛ یعنی دنیا بهای آخرت است و سرمایه به دست آوردن آن. امام(علیه السلام) می‌فرماید:

 

«وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ‏ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ فَشَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ وَ لَمْ [یُشَارِکْهُمْ أَهْلُ‏] یُشَارِکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ سَکَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ وَ أَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَکَبِّرُونَ ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَتْجَرِ الرَّابِحِ أَصَابُوا لَذَّة؛

 

و بندگان خدا بدانید که پرهیزگاران ـ مردند و ـ بر دنیای گذرا و آخرت آنان شرکت نداشتند. در دنیا زیستند هر چه نیکوتر و نعمت دنیا را خوردند هر چه بهتر. پس از دنیا چون نازپروردگان نصیب بردند و چون سرکشان نعمتش را خوردند. سپس از این جهان رخت بربستند با توشه‌ای که به مقصدشان رساند و سودایی که سودشان را فراهم آورد. در دنیا طعم لذت زهد چشیدند و یقین کردند که فردا در آخرت، همسایه خدا گردند. دست دعای آنان برنتابد و بهره‌شان از لذت کاهش نیابد».(1)

مرگ‌اندیشی، ترمز زندگی است برای وقتی که جزر و مد وسوسه‌ها و خواسته‌‌های دل، از کنترل آدمی خارج می‌شود. هنگامی که آدمی برای بینش و ارزش خویش و پندار و رفتار خود دست به انتخاب می‌زند، یاد مرگ است که او را به سویی می‌کشاند که آخرت را در نظر گرفته و برای آن، کار کند. امام(علیه السلام) از ویژگی مرگ چنین یاد می‌کند:

 

«أَلَا فَاذْکُرُوا هَاذِمَ‏ اللَّذَّاتِ‏ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِیَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِیحَةِ وَ اسْتَعِینُوا اللَّهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ وَ مَا لَا یُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِه‏؛

 

هان! بر هم زننده لذات، تیره کننده شهوت‌ها و برنده آرزوها را به یاد آرید، آن هنگام که به کارهای زشت شتاب می‌آورید و از خدا یاری خواهید، بر گزاردن واجب او ـ چنان که شاید ـ و نعمت و احسان او که به شمار نیاید».(2)

وقتی آدمی همواره به یاد مرگ باشد، نسبت به آن شناخت پیدا کرده و به حیات پس از مرگ یقین پیدا می‌کند. آنگاه دیگر مرگ را نابودی نمی‌پندارد و زندگی را به سال‌های زیستن در این دنیا محدود نمی‌داند؛ بلکه دنیا را مقدمه زندگی ابد، مرگ را وسیله انتقال به آخرت و خود را مسافری می‌داند که سرمایه‌اش، عمرش است. او زندگی را همانند رودخانه‌ای می‌پندارد که به دریای ابدیت در مرحله زندگی جدید قیامت می‌پیوندد.(3)

این نگاه به مرگ، سبب می‌شود آدمی در انتخاب‌های خود دقت کند؛ زیرا می‌داند که در برابر همه آن‌ها پاسخگو خواهد بود. دشواری‌های زندگی را با آرامش سپری می‌کند؛ چرا که مقصد و بازگشت برای او مهم است، نه سختی‌های راه. وقتی مرگ به سراغ می‌آید، پریشان نمی‌شود؛ زیرا در طول زندگی درباره آن اندیشیده و برایش برنامه‌ریزی کرده است. با این اندیشه، از فرصت زیستن و زندگی در این دنیا بهره می‌جوید و آن را غنیمت می شمارد و تمام توان خود را برای شکوفا کردن پندار، کردار و گفتار خود به کار می‌گیرد. اگر آدمی با اندیشه در باب مرگ آن را برای خود ملموس و مأنوس سازد و برای گریز از آن به اقدامات جنون‌آمیز دست نزند، هم آرامش درونی خود و هم آرامش و صلح میان خود و دیگر هم‌نوعانش را به خود و دیگران بخشیده است؛ چرا که بسیاری از جنگ‌افروزی‌ها در اثر غفلت از مرگ و پذیرش آن از سوی انسان‌هاست؛ انسان‌هایی که خلأ این باور در وجود آن‌ها حتی هدف از بودنِ خودشان در این دنیا را نیز از یادشان زدوده است.(4)

 پشتوانه اخلاق
در مکتب علوی غفلت از مرگ و بی‌توجهی به آن، بسیار زیان‌بخش است؛ آن‌گونه که انسان را به پستی و بی‌باکی و بی‌غیرتی می‌کشاند، قلب را می‌میراند و او را از هر حیوانی گمراه‌تر و فرومایه‌تر می‌کند. بالعکس یاد مرگ و عالم برزخ و قیامت، بهترین موعظه و سازنده‌ترین اندرز برای هر انسان است و توجه داشتن به آن باعث می‌شود انسان دیگر به فکر ظلم به خود یا دیگران نباشد؛ بلکه به سوی کارهای خیر و نیک گام بر‌دارد: «مَنِ‏ ارْتَقَبَ‏ الْمَوْتَ‏ سَارَعَ فِی‏ إِلَى الْخَیْرَات‏؛ آن کس که مرگ را انتظار می‌کشد، در نیکی‌ها شتاب می‌کند».(5)

حضرت در سخن هشدار دهنده دیگری می‌فرماید: «أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَیَمْنَعُنِی‏ مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْت‏؛ آگاه باشید به خدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخی و کارهای بیهوده باز می‌دارد».(6)

شناخت درست درباره مرگ که لازمه آن، شناخت صحیح زندگی است، مانع از شوخی و کارهای بیهوده می‌شود. منظور از شوخی در این کلام امام، مزاح درباره واقعیات نیست؛ زیرا شوخی در هر جا که ممکن است، امری مطلوب است و کم و بیش در محاورات پیشوایان دین نیز دیده می‌شود. مقصود آن است که بدانیم اگر زندگی دنیوی صرف‌نظر از زندگی اخروی و محاسبه اعمال در نظر گرفته شود و مرگ پایان زندگی باشد، زندگی جز مزاح و شوخی چیزی نیست و همه شئون زندگی، از جزئی‌ترین مسائل تا بزرگ‌ترین رویدادها در نظر ما بی‌ارزش جلوه می‌کند. بنابراین، این کلام امام(علیه السلام) قطعاً با توجه به عالم پس از مرگ و محاسبه اعمال است.(7)

انسان با مرگ‌اندیشی، به حیات جاودانه پس از مرگ پی می‌برد و در می‌یابد که پیش از حیات زودگذر حیات دنیوی باید متوجه حیات جاودان اخروی باشد؛ هم‌چنان‌که امام(علیه السلام) نیز می‌فرماید: «وَ مَا بَیْنَ‏ أَحَدِکُمْ‏ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ یَنْزِلَ بِه‏؛ میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز رسیدن مرگ نیست».(8) پس از مرگ، در عمل و توبه بسته می‌شود. پس هر که بمیرد، اگر در دنیا اطاعت و پیروی کرده باشد، به بهشت می‌رود و هر که نافرمانی کرده باشد، گرفتار دوزخ خواهد شد. وقتی آدمی ببیند بین او و بهشت و جهنم فاصله‌ای جز مرگ نیست، علایق دنیوی‌اش قطع و دوستی‌اش نسبت به دنیا زایل می‌شود.


عربستان هم به غزه کمک کرد!

یک شهروند فلسطینی ساکن «غزه» از کمک عربستان سعودی به مردم غزه رونمایی کرد.


«احمد النجار ابوعایش» در صفحه شخصی‌اش در سایت فیس بوک، عکسی از «کفن مدرن» اهدایی یک موسسه در عربستان سعودی را به اشتراک گذاشته و نوشته است:«الحمد لله، خدا را شکر... بالاخره کمک اعراب به غزه رسید... الله اکبر: برادران عرب به غزه حیاتی‎ترین و مهم‎ترین کمک را کرده‎اند: یک مجموعه کامل از کفن‎های مُدرن! خدا تمام شماها را نابود کند! امیدوارم، فرزندان و تمام خانواده‎تان مورد حمله وحشیانه‎ترین سگ‎ها قرار گیرند و امیدوارم هیچ مدافعی نداشته باشند! کفن‎های مدرن؟! مردن؟! لعنت بر شما ای حرام زادگان!»

 

کفن عربستان برای غزه
رژیم اسرائیل آتش‌بس یکجانبه اعلام کرد

در ادامه در آخرین تحولات غزه نیز می توان به اعلام آتش بس یکجانبه از طرف رژیم صهوینیستی اشاره کرد.

جنبش مقاومت اسلامی حماس هدف از اعلام آتش‌بس یکجانبه و موقت توسط رژیم صهیونیستی در غزه را تلاشی برای انحراف افکار عمومی از جنایت‌های صورت گرفته علیه ساکنان نوار غزه ارزیابی کرد.

رژیم صهیونیستی، یکشنبه شب از آتش‌بس «انسان‌دوستانه» در نوار غزه خبر داد.

براساس این گزارش، این آتش‌بس یکجانبه از ساعت 10 صبح امروز در نوار غزه (به وقت محلی) به مدت 7 ساعت برقرار خواهد شد.

در همین حال، «سامی ابوزهری» سخنگوی جنبش حماس اعلام کرد آتش‌بسی که اسرائیل به صورت یکجانبه اعلام کرده است با هدف انحراف افکار از جنایت‌هایی صورت می‌گیرد که این رژیم در نوار غزه مرتکب شده است.

ابوزهری تصریح کرد، اسرائیل تاکنون به هیچ نوع آتش‌بسی پایبند نیست و این اقدام آن نیز نوعی فریبکاری و با اهداف خاصی اتفاق می‌افتد.

سخنگوی حماس از فلسطینیان ساکن نوار غزه خواست که احتیاطات لازم را رعایت کنند و به ادعاهای دشمن اشغالگر اطمینان نکنند.

بیانیه آیت‌الله مکارم درباره جنایات علیه غزه

حضرت آیت الله مکارم شیرازى با صدور بیانیه ای با اشاره به وظیفه مسلمانان در قبال جنایت علیه مردم غزه تصریح کردند: اکنون بر همه مسلمین و انسان‌هاى باوجدان از هر مذهب و مسلک ـ نه دولت‌هاى بى اراده دست نشانده ـ لازم است که وظائف خود را در برابر این فاجعه انجام دهند.

به گزارش خبرگزاری حوزه حضرت آیت الله مکارم شیرازى با صدور بیانیه ای با اشاره به وظیفه مسلمانان در قبال جنایت علیه مردم غزه تصریح کردند: اکنون بر همه مسلمین و انسان‌هاى باوجدان از هر مذهب و مسلک ـ نه دولت‌هاى بى اراده دست نشانده ـ لازم است که وظائف خود را در برابر این فاجعه انجام دهند.

برادران عرب به غزه حیاتی‎ترین و مهم‎ترین کمک را کرده‎اند: یک مجموعه کامل از کفن‎های مُدرن! خدا تمام شماها را نابود کند! امیدوارم، فرزندان و تمام خانواده‎تان مورد حمله وحشیانه‎ترین سگ‎ها قرار گیرند و امیدوارم هیچ مدافعی نداشته باشند! کفن‎های مدرن؟! مردن؟! لعنت بر شما ای حرام زادگان!

متن بیانیه این مرجع تقلید بدین شرح است

بسم الله الرحمن الرحیم

حمله بى‌رحمانه اسرائیل و کشتار وحشیانه بى‌سابقه این رژیم غیرانسانى مخصوصاً کشتار وسیع زنان و کودکان و غیر نظامیان و تخریب منازل و مدارس و بیمارستان‌ها به طور وسیع و حمایت بى‌چون و چراى سران آمریکا و اروپا از این جنایات هولناک حقایق زیادى را براى جهانیان فاش کرد، هر چند قبل از آن هم روشن بود اما نه در این مقیاس.

اولاً: معلوم شد این رژیم نامشروع پاى‌بند به هیچ قانون بشرى و انسانى و الهى نیست و براى رسیدن به اهداف نامشروع خود هر جنایتى را مجاز مى‌شمرد.

ثانیاً: ثابت شد مجامع جهانى، مجموعه هایى بسیار بى‌خاصیت و نالایق و بى‌کفایت‌اند، به جاى آن‌که حامى مظلومان باشد آلت دست ظالمان‌اند.

ثالثاً: ثابت شده اعلامیه حقوق بشر ورق پاره بى‌ارزشى بیش نیست که به سخریه نزدیک‌تر از واقعیت است.

جنگ غزه علیرغم تمام مصائبش براى جهان اسلام و بشریت این اثر مثبت را داشت که وجدان عمومى جهانیان را بیش از پیش در برابر اسرائیل غاصب بیدار کرد و اعتماد جهانیان را از مدعیان حقوق بشر و مجامع بین‌المللى به کلى سلب نمود.

اکنون بر همه مسلمین و انسان‌هاى باوجدان از هر مذهب و مسلک ـ نه دولت‌هاى بى اراده دست نشانده ـ لازم است که وظائف خود را در برابر این فاجعه انجام دهند.

نخست این‌که همگى فریاد بلند کنند و بخواهند که جلوى این دیو دیوانه گرفته شود و به جنایاتش پایان داده شود.

دیگر این‌که به عکس اسرائیل که مى‌خواهد مردم غزه را خلع سلاح کند آنها را بیش از پیش مسلح سازند و این کار را به تمام کشورهاى اطراف اسرائیل تعمیم دهند زیرا عقل و شرع مى‌گوید در برابر این دیوانگان جز با قدرت نمى‌توان از خود دفاع کرد.

و از سوى دیگر همه کشورهاى جهان سوم مجروحان را براى مداوا در کشورهاى خود (مانند کشور ما ایران) بپذیرند.

و دیگر این‌که براى ترمیم خرابى‌ها در اولین فرصت اقدام کنند و از این طریق مرهمى بر زخم‌هاى جانکاه این عزیزان بگذارند.

و سرانجام باید کارى کرد که این جنایات به دست فراموشى سپرده نشود و علیرغم خواست حامیان ظالم و زورگوى این رژیم نامشروع خبررسانى کافى، پیوسته انجام گیرد.

از خداوند متعال توفیق همگان را براى انجام این مسئولیت‌ها تقاضا داریم.


بیقرار بقیع

سروده‌ای از آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام  

آیت الله صافی گلپایگانی

 

خوش آن نسیم که مى‌آید از کنار بقیع

خوشا هواى روان‌بخش و مُشکبار بقیع

  

فرشتگان ز زمین مى‌برند سوى بهشت

براى غالیه‌ی حوریان غبار بقیع

  

اگر که طور تجلّى ز صدق مى‌طلبى

بیا به گلشن روحانى دیار بقیع

  

دریغ و درد که از ظلم دشمنان خدا

خراب شد همه آثار بی‌شمار بقیع

  

ایا که غیرت دین دارى و ولایت آل

ببار خون، عوض اشک در کنار بقیع

  

خراب کرد ستم، مشهد چهار امام

کز آن شرف به سما یافت خاکسار بقیع

  

نخست مرقد سبط نبى امام حسن

بزرگ محور اعزاز و افتخار بقیع

  

مزار حضرت سجاد، اسوه عبّاد

امین اعظم حق، رکن استوار بقیع

  

مزار حضرت باقر، عزیز پیغمبر

که برفزوده به اجلال و اشتهارِ بقیع

  

مزار حضرت صادق رییس مذهب و دین

جهان علم و عمل، نور کردگار بقیع

  

قبور منهدم دیگر از تبار رسول

فزوده است بر اوضاع رنج بار بقیع

  

ز ظلم فرقه وهّابیان ناکس دون

بیا ببین که خزان گشته نوبهار بقیع

  

سعودیان عمیل یهود و صهیونیسم

ز ظلم، هتک نمودند اعتبار بقیع

  

قبور آل پیمبر، خراب و ویران است

فرشتگان همگان‌اند سوگوار بقیع

  

در این مصائب عظمى ولىّ عصر بوَد

شکسته خاطر و محزون و داغدار بقیع

  

کند ظهور و جهان پر کند ز دانش و داد

زند به ریشه خصم ستم‌شعار بقیع

  

قیام باید و مردانگىّ و همّت و عزم

که برطرف کند این وضع ناگوار بقیع

  

وگرنه تا نشود قطع دست استعمار

جهان شیعه بود زار و دل فکار بقیع

  

حرامیان به حرم تا که حاکم اند رواست

که مسلمین همه باشند شرمسار بقیع

  

سلام بى‌حد و بسیار بر پیمبر و آل

درود وافر و بى‌انتها نثار بقیع

  

ز یاد مرقد ویران اولیاى خدا

همیشه «لطفى صافى» است بى‌قرار بقیع