سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مطایبه

 

فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.

وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. 

و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...
حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟

 



      

داستانهای پند آموز5

 

زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…

چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می کرد گفت: « اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می گذشتم داشت می گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم.

یک بار اتفاقی نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره می کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: خواهش می کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده مان نشود، وانمود می کنم که دارم با تلفن حرف می زنم.

در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد و شمع روشن کردن و کادو پیچی و از اینجور جفنگ بازیها نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می کرد

 



      

سخنان حکیمانه

 

هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد .

 


 اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید

 


خوشبخت ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که آنجور که می خوان زندگی می کنن.


آنها کسانی هستن که خواسته های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن.

 

آدمی ساخته افکار خویش است، فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است.

موریس مترلینگ

 

 

مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید.    


  

                                                                                  جرج برنارد شاو

 

 

یکی از راههای خوشبختی این است که نسبت به کوچکترین نعمت ها شکرگزار باشیم .

 

 


هرشل

 

 

در بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر می‌کنند به اندازه کافی عاقلند.                                                                                                             رنه دکارت

 



      

مسوولیت اعضاء بدن



      

تبعات حرام خواری



      

پوستر



      

تأثیر آموزه های قرآنی و روایی بر اوقات فراغت نوجوانان و جوانان (

  
تأثیر آموزه های قرآنی و روایی بر اوقات فراغت  نوجوانان و جوانان (قسمت دوم و پایانی)
 

اوقات فراغت از دیدگاه های گوناگون

1. قرآن

مسلمان نمی تواند اوقات فراغت به معنای اوقاتی برای بطالت و بیهودگی داشته باشد. انسان وقتی توجهش به خدا باشد و برنامه ی هدفمندی برای زندگی خود داشته باشد، دیگر بی کار نمی ماند تا مشغول لغویات و لهویات شود و هدف را قرب الهی و حرکت به سوی او می داند. نمازش، عبادتش، حیاتش و... برای خداوند است که آفریننده ی هستی است.
«ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» [الانعام، 162]. متأسفانه به دلیل غفلت انسان، شیطان روی تمام ابعاد حقیقی، رنگ و لعاب آلوده ای می کشاند و نادرستی ها را در چشم انسان زینت و جلوه می دهد. و در نهایت انسان را به نابودی و خسران می کشاند. (چنین بیاناتی در سوره ی عنکبوت، آیه ی 38 آورده شده است.) بنابراین خداوند انسان ها را برحذر می دارد از اعمال لغو و باطل و به انسان هشدار می دهد. «و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین» [لقمان /6]: برخی از مردم داستان های باطل را می خرند (انتخاب می کنند) تا مردم را ندانسته از راه خدا بازدارند و آیات قرآن را استهزاء کنند. برای آنان است عذاب خوارکننده. پس نگاه قرآن درباره ی با اوقات فراغت، دوری از هر آن چیزی است که انسان را از حقیقت بازمی دارد و توجه به فرصت ها و اوقاتی است که در زندگی برای مؤمن پیش می آید تا برای کوشش و تلاش به منظور خودیابی و رشد و تعالی، از آن ها استفاده کند. « فاذا فرغت فانصب» [الشرح /7]: به محض آن که فراغتی حاصل کردی، پس بکوش.
در اصل، قرآن به هیچ فراغتی که مایه ی بطالت و بیهوده گی باشد، معتقد نیست و می فرماید: بعد از هر سختی، عسر و راحتی است، به شرطی که انسان مؤمن از فرصت به دست آمده به درستی استفاده کند.
در قرآن عواملی که سبب به وجود آمدن آرامش در انسان هستند بیان شده اند، از آن جمله:
- «شب»؛ «هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه و...» [یونس /67].
- «خواب»؛ «اصحاب الجنه یومئذ خیر مستقرا و احسن مقیلا» [الفرقان /24]: اهل بهشت در این روز در بهترین مکان برای آرامش هستند. اشاره به خواب قیلوله ی اهل بهشت دارد.
- «زوجیت و جاذبه ی جنسی زن و مرد»؛ «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل ...» [الروم /21]: از آیات لطف الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم با فکرت ادله ی علم و حکمت حق آشکار است.
- «ذکر دائمی»؛ «الا بذکر الله تطمئن القلوب» [ الرعد /28] ذکر و یاد خدا که مایه ی نجات و آرامش قلب انسان است.

2. در کلام معصومین (ع)

رسول اکرم (ص) فرموده است: «خلتان کثیر من الناس فیهما مفتون الصحه و الفراغ » [الکافی، ج 252:8]: بیشتر مردم درباره ی دو خصلت دچار گمراهی و ضلالت هستند؛ یکی در مورد سلامت و صحت، و آن دیگر در امر فراغت و بیکاری.
آدمی باید قدر آسایش و اوقات خالی خود را بداند و از آن برای پرورش استعدادهای نهفته ی وجود خویش و رسیدن به کمال استفاده کند، تا از دست دادن فرصت ها مایه ی غم و اندوه و پشیمانی نگردد: « اضاعه الغرصه غصه ». [نهج البلاغه، کلمات قصارش 118، و ص 199] و یا « ان الفرص تمر مر السحاب فانتهزوها اذا مکنت فی ابواب الخیر و الاعادات ندما» [ غررالحکم، ج 2، ص 244]. از امام هادی (ع) سئوال کردند درباره ی معنی «حزم» و ایشان پاسخ فرمودند: «هو ان تنتهز فرصتک و تعاجل ما امکنک» [ مستدرک، ج 353:2]: حزم عبارت از این است که فرصت خیر را مغتنم بشماری و به قدر ممکن در استفاده ی از آن تسریع نمایی.
پیامبر اکرم (ص) نیز چنین فرموده اند: « روحوا لاقلوب ساعه بساعه» [مسند الشهاب، ج 393:1]: دلها را ساعت به ساعت استراحت دهید.

3. ادیان آسمانی

در بیشتر ادیان، زمانی برای فراغت از کار در نظر گرفته شده است و به آن تأکید شده. مثلاً در دین های یهود و مسیحیت، «سبت» به عنوان روز استراحت یا فراغت از کار است و در اسلام نیز «جمعه» روز ویژه ی فراغت انسان ها در نظر گرفته شده است. نظر تمام ادیان الهی این است که خداوند، جهان آفرینش را در شش روز خلق کرده و روز هفتم از این کار فارغ شده. «با فرارسیدن روز هفتم، خدا کار آفرینش را تمام کرد و دست از کار کشید.» [تورات، سفر پیدایش، ج2:2].
«در روز سبت نیز که هفتمین روز هفته است، قوم باید برای عبادت من جمع شوند. در هر جا که ساکن باشند، باید در این روز دست از کار بکشند و استراحت کنند» [همان، لاویان، ج23:3].
دین مسیح نیز برای گذران اوقات عمر، به پیروان خود و جوانان چنین فرموده است: « از افکار و امیال شهوت آلوده که جوانان را اغلب اسیر می سازد، بگریز و در پی اموری باش که تو را به کارهای خوب تشویق می کنند؛ ایمان و محبت را دنبال نما و با کسانی که خداوند را دوست دارند و قلبشان پاک است، معاشرت کن. و باز تکرار می کنم، خود را در بحث های پوچ و بی معنی درگیر نکن، چون این گونه مباحثات باعث خشم و نزاع می گردد» [انجیل، دوم تیموتائوس، ج 22:2و 23]. در اسلام، فراغت شامل اعمال بهداشتی و حضور در مجامع مذهبی و... و خلاصه مقدمه ای برای انتصاب و اتصال به سیر کمال است: « یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون» [الجمعه /9]: ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که به سوی نماز در روز جمعه فراخوانده می شوید، بشتابید به سوی ذکر خداوند و تجارت را واگذارید. این برای شما بهتر است که انجام دهید.
در یک تقسیم بندی عمده ی دیگر، می توان به دو نوع دیدگاه اشاره کرد:
1. دیدگاه هایی که تأثیرات روانی و معنوی دارند و خود شامل:
الف) دیدگاهی که مبنای اوقات فراغت یا تفریح را «مذهب» دانسته اند.
ب) دیدگاهی که فراغت را غریزه، بازی و تفریح سازی و تفریح معرفی کرده است.
ج) دیدگاهی که از استراحت و کسب لذت نشأت گرفته است.
2. دیدگاه هایی که بر کارکردها و فعالیت های اوقات فراغت تأثیر دارند و عبارت اند از:
الف) کارکرد متعالی و اصلاحی
ب) شکوفا کردن استعدادها
ج) رشد اجتماعی
د) تعلیم و تربیت اجتماعی
ه) تجربه و تمرین مشاغل اجتماعی
و) کارکرد مشارکت
ز) کارکرد پیشگیری از آسیب های اجتماعی
ح) کارکرد اقتصادی
ط) کارکرد سیاسی
در ریشه های اندیشه و اظهارنظر اندیشمندان گوناگون درباره ی گذران اوقات فراغت، می توان به گذشته های دور و نزدیک رفت و نظریات متفکران را دنبال کرد. به خصوص علمای علوم تعلیم و تربیت، روان شناسی و جامعه شناسی، همچنین بزرگان ادبیات و ادبا که سخن در ارزش و اهمیت وقت و گذران آن بسیار گفته اند که در مباحث پیشین به آن ها اشاره شد.

آشنایی با برخی ویژگی های نوجوانی و جوانی

در خصوص شناسایی تأثیر آموزه های قرآنی و روایاتی بر اوقات فراغت انسان ها، به خصوص نوجوانان و جوانان، باید با ویژگی ها و نیازهای این نسل آشنا شویم تا شاهد انعکاس این آموزه ها در برنامه ریزی ها و عملکرد مثبت جوانان باشیم.
در یک تقسیم بندی کلی، نشانه ها و خصوصیات بلوغ و نوجوانی عبارت اند از:
1. نشانه های فیزیولوژیکی؛ 2. آثار روانی و اخلاقی.
که هر یک از آن ها یک سلسله عوارض و اثراتی را در نوجوان به وجود می آورند و در وهله ی دوم به شکل « بحران » نمایان می شوند. از جمله ی تغییر و تحولات روحیه ی نوجوان عبارت اند از:
1- بیداری عواطف و احساسات جنسی وی نسبت به جنس مخالف. تخیلات و رویاپردازی ها در این دوران بسیار آشکار است.
2- عصیان و پرخاشگری نسبت به اطرافیان به ویژه والدین.
3- تمایل به زندگی گروهی در میان هم سالان. در این هنگام، نوعی حالت وفاداری نسبت به گروه دارد. شالوده و اساس گروه های نوجوانی عبارت است از: احترام، وفاداری، محبت، صمیمیت، دوستی، فعالیت و مسئولیت پذیری.
4- اندیشیدن و استدلال کردن منطقی و گرایش به حل مسائل که این حالت بیشتر جنبه ی خودنمایی به خود می گیرد.
5- حادثه جویی دائم و در جست وجوی آزمایش های نوینی است تا خود را بروز دهد.
6- گرایش به تنهایی و انزواطلبی، با وجود تمایل به گذراندن وقت خود با گروه هم سالان، ولی به گوشه گیری و انزوا تمایل دارد.
در آغاز تحولات روانی، روابط نوجوان با اطرافیان و به ویژه با والدین، سست تر و رفتارهای اجتماعی آن ها دست خوش دگرگونی عمیقی می شود.
«حالت شیطنت دوران کودکی به افسردگی، اضطراب و پریشانی خاطر تبدیل می شود» [مهدیان: 35-27].
در روایات معصومین علیهم السلام، به برخی از ویژگی های نوجوانی و جوانی اشاره شده است: از آن جمله: « الشباب شعبه من الجنون» [بحارالانوار، ج 49:17]: جوانی خود یکی از اقسام جنون و دیوانگی بشر است. روایت است: « مردی به نام ابوجعفر احول»، از دوستان امام صادق(ع)، مدتی به تبلیغ مذهب تشیع و نشر تعالیم اهل بیت(ع) اشتغال داشت. روزی به محضر امام شرفیاب شد: امام از او پرسید: مردم بصره در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه اند؟ عرض کرد: تعداد اندکی از مردم تعالیم اهل بیت را پذیرفته اند. امام به وی فرمود: تبلیغات خود را متوجه نسل جوان کن و به آنان بپرداز، زیرا کودکان و نوجوانان برای پذیرش هر خوبی آمادگی بیشتری دارند و حرف حق را زودتر می پذیرند» [کافی، ج 93:8، بحارالانوار، ج 236:23].

اهمیت و تأثیر کارشناسان الهی و پیشوایان معصوم در زندگی جوان

اگر کسی بخواهد در زمینه ی رشد و ترقی و سعادت انسان ها قدمی بردارد، باید برطبق برنامه های کارشناسان الهی وارد صحنه ی تربیت و هدایت و پرورش استعدادهای آنان بشود.
انبیا و امامان معصوم(ع) برای تربیت و هدایت انسان ها از طرف خدای متعال تعیین می شوند. نسل جوان لازم است که با تبعیت و اطاعت کامل از تمامی دستورات و روش های پیشوایان معصوم(ع)، ارزش های مهمی را نصیب خود سازند و در مسیر کمال قدم بگذارند. معارف و ارزش های دینی باید توسط افراد آگاه و خبره و متخصص در اختیار انسان ها قرار گیرند.
جوانی که دین را از مکتب امامت و درکلاس آنان آموخته هیچ وقت بازیچه ی استعمارگران نخواهد شد، بلکه به عنوان یک فرد مبارز و پاس دار ارزش های قرآنی، در هر پست و مقام و در هر شرایط سنی و جنسی، اعم از دختر و پسر یا زن و یا مرد، به خدمت خودش ادامه می دهد.

نیازهای جوانان

نیازهای انسان به دو دسته ی مادی و معنوی تقسیم می شوند: نیازهای مادی مانند: آب، غذا، هوا و مسکن و خواب و... و نیازهای معنوی مانند: ایمان، آرامش و امنیت، اوقات فراغت، ترقی و تکامل، آگاهی و...
از جمله امتیازات ویژه ی نوجوانان و جوانان با توجه به آیات قرآن و روایات عبارت اند از:
- کمال جسمانی و عقلانی؛ « ولما بلغ اشده و استوی اتیناه حکما و علما و کذلک نجزی المحسنین» [ القصص/14]: و چون موسی رسید به حالت قوت و کمال رشادت، تمامیت خلقت او را حکم نبوت و دانش دادیم و این چنین جزا می دهیم نیکوکاران را.
- نازک دلی؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: «اوصیکم بالشباب خیرا فانهم ارق افئده» [سفینه البحار، ج 176:2]: به شما سفارش می کنم به جوانان نیکی کنید، زیرا آنان نازک دل هستند.

انواع جوانان در برخورد با نیازهایشان

به طور کلی جوانان را به دو گروه عمده با دو نوع رفتار مثبت و منفی می توان تقسیم کرد: برخی در این دوران بیشترین لذت را از بطالت، دل مشغولی های بی ارزش و هدر دادن روزها و هفته های گران سنگ جوانی می برند و با گفتن عباراتی چون: بی خیال، خوش باشد، ولش و... خود را خوش بخت جلوه می دهند. البته در پرونده ی زندگی این گروه، انواعی از ناهنجاری ها و انحرافات به چشم می خورد که نتیجه ی آن هم جز بیهودگی، افسوس و شرمساری، جنون و... نخواهد بود.
درباره ی این دسته از جوانان، پیامبر اکرم (ص) فرمود: « ان الله ملکا ینزل فی کل لیله و ینادی یا ابناء العشرین! جدوا و اجتهدوا»[مستدرک الوسائل، ج 353:2]: خداوند را فرشته ای است که هر شب فرود آمده و ندا درمی دهد، ای بیست ساله ها! کوشش کنید و تلاش بسیار بورزید.»
و اما گروه دیگری از جوانان هستند که در پرونده ی آنان، تحصیل جدی، تلاش پی گیر، وظیفه شناسی، حضور در مسابقات کشوری و جهانی و در نتیجه پیشرفت و عزت و افتخار خویش و خانواده و جامعه، فراوان مشاهده می شود. رسول اکرم (ص) درباره ی چنین افرادی فرموده اند: « یا اباذر ما من شاب یدع الله الدنیا و لهوها و اهرم شبابه... »[بحارالانوار، ج 84:77]: ای اباذر! هیچ جوانی به خاطر خدا، از دنیا و سرگرمی های آن روی نگرداند و جوانی خویش را در طاعت خدا پیر نکند، مگر این که خداوند پاداش هفتاد و دو صدیق را به او عطا فرماید.»
فراغت در نظام ارزشی اسلام، جنبه ی فرهنگی و تربیتی یافته است و از صورت سرگرمی خارج می شود. جوان باید به جای تکرار اندیشه ها، اندیشیدن را بیاموزد، با تضلع علمی و تجربه ی عملی، برای زندگی معقول و مطلوب ره توشه برگیرد، با کار و ابتکار از مدار تکرار برهد ، با زهد و قناعت از آن هاو آزها و آرزوهای دور و دراز بگذرد و با عبادت و نیایش، دروازه ی ملکوت را بگشاید.

توجه جوانان به اصول زندگی

از جمله اصولی که هر جوان و انسان متعهدی باید در تمامی حالات و علی الخصوص در هنگام پر کردن اوقات فراغت خود مراقب باشد تا از آن ها تخطی نکند، عبارت اند از :
1- اعتدال: هر حرکت و فعل انسان باید مبتنی بر اعتدال و میانه روی و به دور از افراط و تفریط باشد. امام علی علیه السلام فرموده: « من اراد السلامه فعلیه بالقصد» [شرح غررالحکم، ج 226:5]
2- آرامش جسم: برای آماده ساختن خویش از حیث انجام کارهای مهم است، زیرا هر چیز برای رشد و بالندگی بیشتر، به آرامش و تمدید قرار نیاز دارد.
3- تدرج و تمکن: تدرج، یعنی اندک اندک و آهسته پیش رفتن و پایه پایه نزدیک شدن، و تمکن، یعنی جای گرفتن و جاگیر شدن و پابرجا شدن و نیز توانایی و قدرت و قادر شدن بر چیزی.
4- کرامت و عزت: کرامت به معنای بزرگواری و دوری از پستی و فرومایگی، برخورداری از اعتدال روحی است.
5- تفکر و تدبر: پیامبر (ص) فرمودند: « تفکر ساعه خیر من عباده ستین سنه » [بحارالانوار، ج 326:71]: ساعتی اندیشیدن، از شصت سال عبادت بهتر است. امام صادق (ع) نیز در کلامی به این مضمون فرمودند: «دیندار می اندیشد و پایان کار را می نگرد. در نتیجه از پشیمانی و ندامت در امان می ماند. » [همان، ج 2، ص 53].
6- کار، فعالیت و تمرین: نظام گیتی ما را تشویق و ترغیب می سازد. با کار و تمرین می توان بر دانش و معلومات خود افزود و از آن بهره ها گرفت. امیرالمؤمنین فرمود: « فی کل وقت فوت، فی کل وقت عمل» [آثار الصادقین، ج 421:26]: هر وقتی را فوتی است و برای هر وقتی کاری و عملی مقرر است.



      

دوست یابی

دوست

احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.

 

حدیث (1) امام على علیه السلام :

خَیرُ اِخوانِکَ مَن دَعاکَ اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَکَ اِلى اَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ؛

 

بهترین برادرانت (دوستانت)، کسى است که با راستگویى اش تو را به راستگویى دعوت کند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص417 ، ح9535

حدیث (2) پیامبر صلى الله علیه و آله :

مَن اَرادَ اللّه  بِهِ خَیرا رَزَقَهُ اللّه  خَلیلاً صالحِا؛

 

هر کس که خداوند براى او خیر بخواهد، دوستى شایسته نصیب وى خواهد نمود.

نهج الفصاحه ص776 ، ح 3064

حدیث (3) لقمان حکیم رحمه الله :

یا بُنَىَّ اتَّخِذ أَلفَ صَدیقٍ وَ أَلفٌ قَلیلٌ وَ لا تَتَّخِذ عَدُوّا واحِدا و َالواحِدُ کَثیرٌ؛

 

فرزندم هزار دوست بگیر که هزار دوست هم کم است و یک دشمن مگیر که یک دشمن هم زیاد است.

امالی (صدوق) ص669 - بحارالأنوار ج13، ص414، ح4

حدیث (4) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اَلجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِنَ الوَحدَةِ، و َالوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السّوءِ؛


هم نشین خوب، از تنهایى بهتر است و تنهایى از هم نشین بد بهتر است.

امالى(طوسى) ص535

حدیث (5) امام على علیه السلام :

مَن لَم یُقَدِّم فِى اتِّخاذِ الإِخوانِ الاِعتِبارَ دَفَعَهُ الاِغتِرارُ إِلى صُحبَةِ الفُجّارِ؛


هر کس در انتخاب برادران (دوستان) امتحان را مقدم ندارد، فریب خوردگى او را به مصاحبت با بدکاران مى کشاند.

تصنیف غررالحکم و دررالکم ص416 ، ح9495

حدیث (6) امام على علیه السلام :

خَیرُ إخوانِکَ مَن دَعاکَ إلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَکَ إِلى أَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ أعمالِهِ؛


بهترین برادرانت (دوستت)، کسى است که با راستگویى اش تو را به راستگویى بخواند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.

تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص417 ،ح9535

حدیث (7) امام صادق علیه السلام :

لا یَنبَغى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن یُواخىَ الفاجِرَ و َلاَ الاحمَقَ و َلاَ الکَذَّابَ؛


سزاوار نیست که مسلمان با بدکار و احمق و دروغگو رفاقت کند.

کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص640

حدیث (8) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

ثَلاثَةٌ تُخلِصُ المَوَدَّة َ: إِهداءُ العَیبِ ، وَ حِفظُ الغَیبِ ، و َالمَعونَةُ فِى الشِّدَّةِ؛


سه چیز دوستى را یکرنگ مى سازد : هدیه کردن عیب هاى یکدیگر ، پاسداری در غیاب(و بدگویى نکردن) و یارى رساندن در سختى.

مجموعه ورام ج2، ص121

حدیث (9) امام على علیه السلام :

اَلصَّدیقُ مَن کانَ ناهیا عَنِ الظُّلمِ و َالعُدوانِ مُعینا عَلَى البِرِّ وَ الحسانِ؛


دوست، کسى است که از ظلم و تجاوزگرى باز دارد و بر انجام خوبى و نیکى یارى کند.

تصنیف غرر الحکم و دررالکلم ص415 ،ح9477

حدیث (10) امام على علیه السلام :

 لِلعامَّةِ بِشرَکَ وَ مَحَبَّتَکَ و َلِعَدُوِّکَ عَدلَکَ و َإِنصافَکَ


گشاده رویى و محبتت را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت بکار گیر.

خصال ص147، ح178

حدیث (11) امام على علیه السلام :

حُسنُ الاخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ و َیونِسَ الرِّفاقَ؛

 
خوش اخلاقى  روزى  ها را زیاد مى کند و میان  دوستان  انس  و الفت  پدید مى آورد.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص255 ، ح5382

حدیث (12) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

 لَا تَزَالُ أُمَّتِی بِخَیْرٍ مَا تَحَابُّوا وَ تَهَادَوْا وَ أَدَّوُا الْأَمَانَة


امّت من تا هنگامى که یکدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر هدیه دهند و امانتدارى کنند، در خیر و خوبى خواهند بود.

عیون اخبار الرضا ج2 ، ص29

حدیث (13) امام على علیه السلام:

اَلکَـیِّسُ صَدیقُهُ الحَقُّ وَ عَدُوُّهُ الباطِلُ


 انسان زیرک، دوستش حق است و دشمنش باطل.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص68 ، ح945

حدیث (14) امام صادق علیه ‏السلام :

مَن غَضِبَ عَلَیکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ و َلَم یَقُل فیکَ سوء فَاتَّخِذهُ لِنَفسکَ خَلیلاً


هر کس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب کن.

معدن الجواهر ص 34

حدیث (15) امام علی علیه السلام:

 إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَه‏


به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست.

نهج البلاغه (صبحی صالح) ص559

حدیث (16) امام علی علیه السلام:

 أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُم‏


عاجز ترین مردم کسی است که از بدست آوردن دوست عاجز بماند و از او عاجزتر کسی است که دوستان بدست آورده را از دست بدهد.

نهج البلاغه (صبحی صالح) ص470

حدیث (17) امام على علیه ‏السلام :

جَلیسُ الخَیرِ نِعمَةٌ، جَلیسُ الشَّرِّ نِقمَةٌ؛

 

همنشین خوب نعمت و همنشین بد، بلا و مصیبت است.

 شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم ج‏3، ص 356 ، ح 4719 و 4720 

حدیث (18) امام على علیه‏ السلام :

قارِن اَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم وَ بایِن اَهلَ الشَّرِّ تَبِن عَنهُم؛

 

با خوبان معاشرت کن تا از آنان باشى و از بدان دورى کن تا از آنان نباشى.

نهج البلاغه(صبحی صالح)  نامه 31 ،ص 402

حدیث (19) امام على علیه ‏السلام :

لا تَصفُو الخِلَّةُ مَعَ غَیرِ اَدیبٍ ؛

 

دوستى با شخص بى ‏ادب ، صمیمانه نخواهد شد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 434 ، ح9912

حدیث (20) امام صادق علیه‏ السلام :

اَدَّبَنى اَبى بِثَلاثٍ ... ونَهانى عَن ثَلاثٍ : قالَ لى : یا بُنَىَّ مَن یَصحَب صاحِبَ السّوءِ لا یَسلَم وَ مَن لا یُقَـیِّد اَلفاظَهُ یَندَم ، وَ مَن یَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ یُتَّهَم... وَ نَهانى اَن اُصاحِبَ حاسِدَ نِعمَةٍ وَ شامِتا بِمُصیبَةٍ ، اَو حامِلَ نَمیمَةٍ ؛

 

پدرم مرا به سه چیز ادب آموخت و از سه چیز نهى ‏ام فرمود . سه نکته ادب این بود که فرمود : فرزندم! هرکس با دوست بد بنشیند ، سالم نمى‏ ماند و هر کس گفتارش را کنترل نکند ، پشیمان مى‏ شود ، و هر کس به جایگاه‏ هاى بد وارد شود ، مورد بدگمانى قرار مى‏ گیرد (زیر سؤال مى ‏رود) و آن سه چیز که مرا از آن نهى فرمود: دوستى با کسى که چشم دیدن نعمت کسى را ندارد، و با کسى که از مصیبت دیگران شاد مى‏ شود و با سخن‏چین.

تحف العقول ص376

حدیث (21) امام على علیه‏ السلام :

عَوِّد لِسانَکَ لینَ الکَلامِ وَ بَذلَ السَّلامِ، یَکثُر مُحِبّوکَ وَ یَقِلَّ مُبغِضوکَ؛
 

زبان خود را به نرمگویى و سلام کردن عادت ده، تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص435 ح9946

حدیث (22) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

ألمَرءُ عَلَی دین خَلیلِهِ فَلیَنظُر أحَدُکُم مَن یُخالِلُ.

آدمی بر آیین دوست خود است پس بنگرید با که دوستی می کنید.

امالی (طوسی) ص518 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج71 ص192

حدیث (23) امام جواد علیه السلام :
اِیاکَ وَ مصاحِبَةَ الشِّریرِ ، فَاِنَّهُ کالسَّیفِ المَسلولِ یُحسِنُ مَنظَرَه وَ یَقبَحُ اَثَره؛
 

از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز ،زیرا که او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.

 عوالم العلوم و المعارف (مستدرک حضرت زهرا تا امام جواد علیهم السلام) ج‏ 23 (امام جواد) ، ص 288
 

حدیث (24) امام صادق علیه السلام:

لا تُشـاوِر اَحمَق وَ لا تَستَعِنَّ بَکَذّابٍ وَ لا تَثق بِمَوَدَهِ مُلُوک؛
 

با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.

تحف العقول ص316

حدیث (25) امام رضا علیه السلام:

صدیقُ کلُّ امرئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّهُ جَهلُهُ؛
 

دوست هرکسی عقل اوست و دشمن هر کس نادانی اوست.

کافی (ط-الاسلامیه)ج1 ، ص11

حدیث (26) امام علی علیه السلام:

لا یکونُ الصَّدیقُ صَدیقاً حَتى یَحفَظُ اَخاهُ فى ثَلاثٍ:فى نکبَتِه وَ غَیبَتِه وَ وَفاتِه؛
 

دوست اگر در سه مورد دوستش را حمایت نکند دوست نیست:در شدت و گرفتارى او ، در غیبت وى و پس از مرگش.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص494

حدیث (27) امام محمد باقر علیه السلام:

اِعرِف المَودَّهَ فِی قَلبِ اَخیکَ بِما لَه فِی قَلبِکَ؛
 

دوستی قلبی برادرت را از اندازه دوستی قلبی خودت نسبت به او بفهم.

تحف العقول ، ص 295

حدیث (28) پیامبر اکر م (صلی الله علیه وآله ):

اِختَبِرُوا النّاسَ بِأخدانِهِم فَإنَّما یُخادِنُ الرَّجُلُ مَن یُعجِبُهُ نَحوُهُ؛



مردم را به دوستانشان بیازمایید؛ زیرا آدمى با کسى که از رفتارش خوشش بیاید، دوستى مى ‏کند.
 

مجموعه ورام ج 2، ص 249

حدیث (29) امام علی علیه السلام:

اُبذُل لِصَدیقِکَ کُلَّ المَوَدَّةِ وَ لاتَبذُل لَهُ کُلَّ الطُّمانینَهِ.

هر چه محبت داری نثار دوستت کن امّا هر چه اطمینان داری به پای او مریز.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 421 ، ح9665 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج71 ، ص165

حدیث (30) امام علی علیه السلام:
فِی الضَّیقِ یَتَبَیَّنُ حُسنُ مُواساةِ الرَّفِیقِ
 

خوب یارى رساندن به دوست، در تنگنا آشکار مى‏شود.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص424 ، ح9732

حدیث (31)  امام عسکرى سلام الله علیه :

خَیرُ إخوانِکَ مَن نَسِیَ ذَنبَکَ، وذَکَرَ إحسانَکَ إلَیهِ.


بهترین برادر تو آن کسى است که گناه و خطاى تو را به خود، فراموش کند.

اعلام الدین فی صفات المونین ص313

حدیث (32) امام سجاد سلام الله علیه :

نَظَرُ المُؤمِنِ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّةِ و َالمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ.


نگاه مؤمن به چهر? برادر مؤمن خود از روى دوستى و محبت به او، عبادت است.

تحف العقول  ص 282

حدیث (33) امام حسین علیه السلام:
مَن اَحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَن اَبغَضَکَ اَغراک.


کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.

بحار الانوار(ط-بیروت)ج75،ص128

 



      

مصادیق جنگ نرم

با عرض سلامجنگ نرم


مفهوم جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود دارای تعریفی واحد که مورد پذیرش همگان باشد نیست و تا حدی تلقی و برداشت افراد، جریان ها و دولت های گوناگون از جنگ نرم متفاوت است بنابر این به مصادیق جنگ نرم اشاره می شود:


1- حمله ویروسی به رایانه های اداری

2- حمله ویروسی از طریق برنامه های آلوده تجهیزات حساس

3- جمع آوری اطلاعاشت مردم و متخصصان یک کشور توسط دامنه های ایمیل و ثبت در شبکه های اجتماعی

4- جذب نخبگان کشورها

5- حذف فیزیکی نخبگان کشورها

6- رواج فیلم هایی با فرهنگ خشونت در جامعه هدف

7- پخش فیلم های فرهنگی خود در تلویزیون کشور هدف

8- رواج بازیهای کامپیوتری خشن بین جوانان کشور هدف

9- ارتباط اینترنتی جذاب با جوانان کشور هدف

10- ساخت نرم افزارهای جاسوسی و قرار دادن آنها در نرم افزارهای رایگان برای دانلود

11- خبر سازی و پوشش رسانه ای

12- تحریم کالاهای استراتژیک

13- تحریم تکنولوژی

14- مرجع قرار دادن زبان و فرهنگ خود

15- مرجع قرار دادن نرم افزارهای کلیدی و رایگان قرار دادن آنها برای بصرفه نبودن تولید توسط دیگران و کنترل آن در آینده دور

16- مدیریت در داخل و خارج و مدلسازی ریاضی دقیق روابط بین المللی

16- استفاده از موقعیت ها و اشتباهات

17- کنترل از راه دور

18- خرابکاری و سناریو سازی

19- ذهنیت سازی با روشهای مختلف

20- کنترل ترجمه کتابها و انتشار مقالات

21- تفرقه انداختن

22- کشته گرفتن در درگیریهای داخلی دیگر کشورها و بهانه تفرقه بین مرزی آنها

23- در صورت نیاز رصد ماهواره ای مراکز حساس و آمد و شد ها و کار روی افراد مورد تردد

24- اطلاعات قوی روابط اقتصادی کشورها و کنترل آن از طریق مدلهای ریاضی

25- کنترل رفتار سیاستمداران با مدلسازی به روش قانون بازیها

26- شک های اقتصادی و سیاسی

27- تلاش برای تغییر فرهنگ کشورها

28- تلاش برای بی ارزش کردن یا بی توجهی کشورها به ارزشهای داخلی خود

29- پیدا کردن و مهار گلوگاه ها

30- هزاب استادی مذاکرات و قراردادها و واکنشها چه در سیاست و چه در اقتصاد چه خرد و چه کلا