سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نماز

در نجف طلاب در ایام عبادت پای پیاده به عتبات عالیات میرفتند و در نیمه های  شب هر جا که توقف میکردندنماز شب را به جا

 می آوردند.در یکی از این سفرها آقا از جمع فاصله گرفته مشغول نماز شب شدند ناگهان طلاب صدای غرش شیر را شنیدند کهبه

سمت آقا میرود همه گفتند "انّا لله و انا الیه راجعون"چون کاری از کسی بر نمی آمد!آنگاه شیر نزدیک آقا رفت  کمی مکث کرد سپس 

راه خود را گرفت و رفت! بعد از نماز  طلاب از آقا پرسیدند:شما نترسیدید؟ آقا جواب داد ترسیدم اما  با خود گفتم اگر قرار است از

دنیا بروم چه خوب که در این حالت عبادت  از دنیا بروم.

منبع( کتاب روح آسمانی ،ایوب سیفی زاده ،در کرامات آیت الله بهجت،ص 35)( خلاصه ای از متن)

 

 

 

 



      

صبر

امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) به مسجد در آمد، ناگاه مردى را غمناک و ناراحت و سر به گریبان دید از او سؤ ال کرد در چه حالى ؟ چه خبر است ؟ تو را چه مى شود؟ آن شخص ‍ عرض کرد: یا على (علیه السلام ) پدر و مادر و برادرم مرده اند. مى ترسم از این غصه زهره ترک شوم !

حضرت فرمود: بر تو باد تقوا و صبر تا فرداى قیامت با این دو سرمایه به محضر حق شرفیاب شوى صبر رد امور چون سر است از تن ، چون سر از تن جدا گردد تن فاسد شود و چون در کارها صبر نباشد همه کارها فاسد گردد.

لذا حضرت على (علیه السلام ) مى فرماید: نشانه صابر در سه چیز است :

1- کسل و سست و بى حال نمى شود.

2- دلتنگ و بى قرار نمى گردد.

3- از خداى خود شکایت نمى کند.

زیرا اگر کسل شود حق را ضایع مى کند و اگر دلتنگ گردد به شکر بر نیم خیزد و اگر از خداوند شکایت کند به راه عصیان رفته است





برچسب ها : سست  , دلتنگ  ,
      

آقاجان(داستانی از امام علی علیه السلام )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

روزى دو نفر بر سر پول نان هاى خود اختلاف داشتند لذا جهت حل اختلاف خدمت حضرت على (علیه السلام ) رسیدند و عرض کردند: یا على (علیه السلام ) یکى از ما پنج نان و دیگرى سه نان داشت ، یک نفر میهمان بر ما وارد شد و هم غذاى ما شد او وقتى که خواست برود هشت درهم به ازاء آنچه خورده بود به ما داد، من که پنج قرص نان دارم پنج درهم آن را مى خواهم و آنکه سه قرص نان دارد را سه دهم حاضرم بدهم لیکن او مى گوید: باید چهار به چهار پول را نصف کنى . حضرت ابتدا به صاحب سه نان فرمود: سر این مسائل دعوا نکن . بیا سه درهم را بردار و برو؛ اهمیتى ندارد، براى اینها سزاوار نیست دعوا کنید اما آن شخص ‍ گفت : یا على (علیه السلام ) قبول ندارم ، حق من چهار درهم است چرا که این هشت درهم را آن شخص باى ما دو تا داده است . حضرت فرمود: اگر حق را مى خواهى یک درهم بیشتر حق تو نیست ، او داد و فریاد کرد که چرا حق من اینقدر کم است من سه نان داشتم ، یک درهم و او که پنج نان داشته هفت درهم . حضرت فرمود: تو سه نان داشتى ، خودت هم از آن خورده اى آن هم که پنج تا نان داشته از آن پنج تاى خود خورده است مهمانى که بر شما وارد شده آنهم خورده است . مى شود جمعا سه نفر در قبال هشت قرص نا. پس هشت قرص نان سه قسمت مى گردد هر کدامتان هشت قسمت از 24 قسمت خورده اید یا اگر خواستید به تعبیر دیگر، هر کدام از شما سه نفر، دو قرص نان و دو ثلث نانها را خورده اید. پس ‍ بنابراى آن کسى که سه نان دارد خودش دو قرص نان و دو ثلث از نانهاى خود را خورده است . پس یک ثلث آن باقى مانده است که آن میهمان خورده است . اما آنکه پنج قرص نان داشت دو قرص نان و دو ثلث آنها را خود خورده و دو قرص بعلاوه یک ثلث هم دیگر آن براى مهمان گذاشته است . بنابراین اگر بخواهید تقسیم کنید آن کسى که سه قرص نان داشته تنها یک ثلث از نان خود را به میهمان داد و کسى که پنج قرص نان دارد دو نان و دو ثلث نان خود را داده پس هفت درهم مال اوست و یک درهم هم مال توست .





برچسب ها : قرص  , میهمان  ,
      

دغدغه فرهنگی

فرهنگ مانند هوایی است که تنفس میکنیم



      

فضایل امام علی علیه السلام

فضایل حضرت علی علیه السلام

درحدیثی داریم اگر تمام باغها قلم ودریاها مرکب وجنیان حسابگر و انسانها نویسنده شوند توان برشماری برتری های علی بن ابی طالب علیه السلام را نخواهند داشت (مناقب خوارزمی) و اینکه پیامبر در روز غدیر این چنین گفتند که "ای مردمان! هر آینه برتری های علی نزد خدای عز و جل بیش از آن است که من یکباره برشمارم پس هر کس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید.

ما در بررسی کمالات یک انسان به دو مفهوم کرامت و فضیلت برخورد می کنیم که گاهی ممکن است این در مفهوم با هم قاطی شود. کرامت ویژگی هایی است که هرفرد به اختیار توسط انجام عبادات کسب می کند ولی فضیلت در واقع نعمتهایی است که از طرف خدا به اشخاص عطا می شود و میزانش در افراد مختلف متفاوت است.

اما در کل ویژگی بسیار مهمی که فضیلتها دارند انکار یا ناپذیری آنها حتی از طرف دشمنان است.

یعنی یک فرد هر چقدر هم با کسی دشمن باشد، بغض و کینه داشته باشد، هرگز نمی تواند منکر فضیلتهای آن شخص شود. کما اینکه عمر که دشمنی اش با علی علیه السلام کاملا محرز است بارها و بارها اعلام کرد لولا علی مهلک العمر چون نمی توانست منکر فضیلت علم و دانش امیرمؤمنین شود و یا معاویه هنگام شنیدن خبر شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: با مرگ علی بن ابی طالب علیه السلام بساط علم و دانش بر چیده شد.

شاید برای ما که فقط فکرمی کنیم گفتن فضایل علی علیه السلام مختص شیعه هاست جالب باشد که بدونیم اکثر بزرگان جهان و پیروان دیگر ادیان نیز به فضایل علی علیه السلام اعتراف می کنند به عنوان نمونه حرج جرداق دانشمند مسیحی لبنانی می گوید:

ای دنیا! چه می شد اگرهمه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب، زبان وشمشیر نمودار می کردی؟

یکی از فضیلتهای خاص حضرت علی علیه السلام فضیلتی است که ایشان و 12 معصوم دیگر با پیامبردر آن فضیلت شریکند و اون خلقت نوری حضرت علی علیه السلام است.

روایت می فرماید: چندین هزار سال قبل از خلقت آدم علی نبیا و آله و علیه السلام خداوند با عظمت ترین خلقت خود را انجام داد و نوری را آفرید که آن نور را پس از خلقت آدم علی نبیا و آله و علیه السلام در صلب ایشان قرار داد و سپس این نور از صلب پاک دیگری منتقل شد تا سرانجام به صلب عبدالمطلب رسید و در آنجا به دو بخش تقسیم شد. بخشی در صلب عبد قرار گرفت و در رحم آمنه طلوع کرد و بخشی در صلب جناب ابوطالب پدر علی علیه السلام قرار گرفتن و در رحم فاطمه بنت اسد طلوع نمود.

یکی از فضیلتهای انحصاری حضرت علی علیه السلام محل ولادت اوست. هیچ یک از مخلوقات از پیامبران بزرگ و اوصیای گرامی آنها به این ویژگی یا صفت مفتخر نبوده اند و تا قیامت نیز نخواهند بود.

هنگام تولد حضرت عیسی علیه السلام به حضرت مریم خطاب شد که از خانه خارج شو! اینجا خانه ی عبادت است و ولایت اما برای فاطمه بنت اسد دیوار خانه کعبه شکافته شد و ندا آمد "ای فاطمه! وارد شو" و پس از ورود بانوی بزرگوار دیوار دوباره بسته شد و تا سه روز فرزند میهمان خدای متعال بودند.

حالا به دو تا صفت از حضرت علی علیه السلام که توسط پیامبر این صفات به ایشان منسوب شده می پردازیم که این صفات هم حتی از فضائل حضرت علی علیه السلام به شمار می رود. صفاتی که شاید بارها و بارها آنها را دیده و شنیده باشیم اما کمتر به معنی اش توجه کردیم.

اولین صفت، صفت قائد الغرالمجلین است که در معنای تحت اللفظی به معنی رهبر سفید رویان در جمال فرورفته تعبیر می شود- غرالمجلین یعنی سفیدرویانی که زیبایی و تابناکی شان در جمال و فتاب فرورفته است. یعنی صفات باطنی تابناکشان قابل دیدن نمی باشد حالا از حضرت علی علیه السلام به عنوان رهبر این افراد نام برده است. علی علیه السلام رهبر و سرآمد افرادی است که صفات باطنی تابناکشان در زیر پرده پنهان شده است جوری که پیامبر می فرماید: اگر علی علیه السلام نقاب از چهره بردارند هر آینه مردم در مقابل ایشان به سجده می افتند.

و در روایتی هم داریم که حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) بعد از غزوه ی ذات السلاسل چنین فرمودند که:

یا علی! اگر نگران نبودم که گروه هایی از امت من، در حق تو سخنی بگویند که مسیحیان در حق حضرت عیسی گفته بودند امروز سخنی در مدح تو می گفتم که بر هیچ گروهی نگذری مگر اینکه خاک زیر پای تو را برای تبرک بردارند و از افزودن آب وضوی تو شفا طلبند.



      

برگزاری کلاس های اوقات فراغت هسته جوان خواهران دارالقرآن فاطمه ا

هسته جوان خواهران دارالقرآن فاطمه الزهرا(س) بروجن

نام روحانی : حجت الاسلام محمودی

تعداد شرکت کننده : 30 نفر

 



      

مشخصات

ساعت 17 ـ18

09193520492

دفتر قم

حاج آقا محمودی

زوج

بروجن - دارالقرآن

21

*

__

__

*

خواهر

*

__

7