سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا لیلة القدر متعدد است؟ و آیا روز هم جزو شب قدر است؟

آیا لیلة القدر متعدد است؟ و آیا روز هم جزو شب قدر است؟
پاسخ اجمالی

شب قدر، شب مبارک و پر اهمیتی است که بنابر نص قرآن کریم در ماه رمضان قرار دارد.

در باره آنچه که در سؤال آمده است چند احتمال مطرح می شود:

1. منظور از تعدد شب قدر، یعنی در یک سال همان طور که مردم می گویند شب 19 و 21 و 23 شب قدر باشد.

2. منظور از تعدد شب قدر، این باشد که شب قدر در زمان رسول الله (ص) وجود داشته است و بعد از ایشان، هم تکرار می شود.

3. منظور از تعدد شب قدر، این باشد که با توجه به اختلاف افق شهرهای مسلمان نشین و اختلاف در روزهای ماه مبارک رمضان هر منطقه شب قدر مخصوصی به خود داشته باشند.

در جواب بخش اول باید گفت: آنچه که مردم می گویند یک تسامح در گفتار است و یک شب قدر که شب نزول قرآن و تقدیر امور است بیشتر نداریم. خداوند می فرماید: "إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْر"، ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم نه در شب های قدر.

نسبت به احتمال دوم باید گفت: بنا بر آیات قرآن و روایات، شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم (ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که در همه سال تکرار مى‏شود، همانند عید قربان که در هر سال تکرار می شود؛ چراکه خداوند می فرماید:

1. "تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها..."2. " فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ "

در این دو آیه "تنزل" و "یفرق" هر دو با صیغه مضارع آمده اند و دلالت بر استمرار می کنند.

در روایات هم آمده است: شب قدر در هر سال است و در این شب امر یک سال نازل می شود.

نسبت به احتمال سوم باید گفت: اختلاف افق باعث تعدد شب قدر نمی شود و مسلمانان اگر برای تشخیص شب اول ماه رمضان کوتاهی نکرده و به وظیفه شرعی خود در این باره عمل کرده و شب هایی را به خاطر احتمال شب قدر بودن، احیا نموده باشند، یقینا از الطاف خداوندی بهره مند می شوند و لو این که آن شب، واقعا شب قدر نباشد. البته بدیهی است که بعضی از خصوصیات شب قدر؛ مثل نزول ملائکه بر ولی خدا فقط در شب قدر واقعی اتفاق می افتد.

از روایات بر می آید که روز قدر در فضیلت داشتن همانند شب قدر است، اگر چه اموری؛ مانند تدبیر کارها و نزول ملائک در شب قدر صورت می گیرد. خداوند می فرماید: "ملائکه و روح در این شب تقدیرات امور را نازل می کنند".

پاسخ تفصیلی

قبل از پرداختن به جواب باید تحلیلی نسبت به سؤال صورت گیرد و روشن گردد که منظور از تعدد، در سؤال پرسشگر محترم، چیست؟ آیا مراد این است که همه شب هایی که در دهه آخر ماه رمضان تعیین می­شوند؛ یعنی شب های 19، 21، 23، شب قدرند چون دارای اعمال مخصوصی هستند، یا شب قدر یکی از این شب ها است؟

یا منظور از تعدد این است که پرسشگر محترم می خواهد بداند، آیا شب قدر فقط یک بار بوده و آن هم در زمان حیات رسول گرامی اسلام (ص) و یا این که به طور متعدد تکرار شده است؟ و اگر مسئله تعدد صحیح است، آیا این تعدد شب قدر در زمان خود حضرت اتفاق می افتاده، یا این که پس از حیات ایشان هم تحقق پیدا می کند؟

یا منظور از تعدد این است که با توجه به اختلاف افق شهرهای مسلمان نشین در سراسر جهان و اختلاف ماه های قمری در این شهرها به طوری که در کشوری، اول رمضان به عنوان مثال روز سه شنبه است و در کشوری اول رمضان، روز بعد یعنی چهارشنبه است و به تبع آن، در شب های دهه آخر نیز اختلاف بوجود می آید. شب بیست و سوم ماه برای کشور اولی یک شب زودتر از دومی خواهد شد. بنابراین، شب قدر نمى‏تواند یک شب معین در سال بوده باشد. به این ترتیب قاعدتا هر کدام باید براى خود شب قدرى داشته باشند و شب قدر متعدد می شود.

پاسخ احتمال اول این است که، بنابر نص قرآن کریم شب قدر در ماه رمضان قرار دارد[1]، و بیش از یک شب هم نیست؛ چرا که خداوند می فرماید: "ِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْر".[2] قرآن را در شب قدر نازل کردیم نه در شب های قدر، اما به جهاتی[3] این یک شب برای ما تبیین نشده است و گفته اند یکی از این شب های 19 و...، شب قدر است و همه این شب ها را بیدار باشید و... تا بتوانید فضیلت شب قدر را درک کنید.[4] اگر در روایات سه شب مشخص شده است؛ [5] برای آن است که کار را برای بندگان خدا آسان کنند.

پاسخ احتمال دوم این است که نظر قرآن و اهل بیت (ع) بر این است که شب قدر در زمان حضرت رسول اکرم (ص) بوده و همچنان باقی است.

از آیه: "تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر"،[6] که صیغه مضارع (تنزل در اصل تتنزل بوده)، را به کار برده است، استمرار نزول ملائکه و روح فهمیده می شود.[7]

همچنین در سوره دخان آیه 6 در مورد شب قدر آمده است: "فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیم‏

أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلینَ " که باز هم صیغه مضارع "یفرق" آمده که در زبان عربی نشانه استمرار فعل است.

روایات اهل بیت (ع) نیز بر این موضوع تأکید دارند.

امام جواد (ع) می فرماید: امام علی (ع) به حسن بن عباس فرمود: "شب قدر در هر سالی هست و در این شب، امر یک سال نازل می شود".[8]

پیامبر اکرم (ص) در جواب ابوذر که در مورد شب قدر سؤال کرده بود، فرمودند: "این شب، تا روز قیامت هست".[9]

مفسران اهل سنت هم بر این نظر هستند که شب قدر همچنان باقی است.[10]

اما نسبت به احتمال سوم، قبل از طرح پاسخ از باب مقدمه می­گوییم: در فرهنگ اسلام شب قدر به جهت خصوصیات منحصر به فردی که برای او است، از اهمیت زیادی برخوردار است و روایات زیادی در تأکید بر احیای آن و اهمیت دادن به آن وارد شده است. از آن جمله سید بن طاووس در کتاب شریف اقبال آورده است که، پیامبر (ص) از موسی(ع) نقل فرموده که گفت: الاهی من قرب تو را می خواهم، فرمود: قرب من از برای کسی است که بیدار باشد در شب قدر، گفت: الاهی رحمت تو را خواهم، فرمود: رحمت من از برای کسی است که رحم کند فقرا را در شب قدر، گفت: خدایا نجات می خواهم، نجات از آتش، فرمود: این برای کسی است که استغفار کند در شب قدر، گفت: خدایا رضای تو را می خواهم، فرمود: خشنودی من از برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر.[11]

از خصوصیات شب قدر است نزول قرآن، نزول فرشتگان و روح بر ولی خدا، همچنین بالاتر بودن عبادت آن یک شب از هزار ماه.[12] و تدبیر و تقدیر وقایع و خلایق.[13]

اما سؤال این است که با توجه به اختلاف افق در شهرهای مختلف، آیا تمام این خصوصیات برای همه اهالی شهرها با افق های متفاوت تکرار می شود؟

آنچه از نص قرآن کریم و ظاهر روایات بر می­آید این است که شب قدر یک شب بیشتر نیست و خصوصیاتی که به ولی الله و امام معصوم (ع) بر می گردد همه در یک شب اتفاق می افتد؛ یعنی نزول ملائکه بر امام (ع) و اندازه گیری امور و حوادث و معیشت ها، همه در یک شب خاص است.

خداوند می فرماید: " َنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها "[14] ملائکه و روح در این شب نازل می شوند و نزول قرآن در این شب بوده است: "ِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْر".[15]

یا در روایات آمده است: در این شب امر یک سال نازل می شود.[16]

اما از نظر درک همه فضیلت هایی که برای شب قدر گفته اند، عمل به وظیفه می تواند راه گشا باشد؛[17] یعنی اگر با ادله ثابت شود که روز اول ماه رمضان چه روزی است، طبعاً شب قدر هم مشخص می شود و مسلماً اعمال و شب زنده داری ها و احیای آن شب بدون اجر باقی نمی ماند و امید است که همان پاداش شب زنده داران در شب قدر به انسان داده شود، و لو این که واقعا آن شب، شب قدر نباشد[18]، البته به شب زنده داری در دهه آخر ماه رمضان توصیه شده است و شاید این سنت اسلامی بدان جهت باشد که اطمینان به درک شب قدر برای ما حاصل شود.

حال آیا روز قدر هم در شأن و منزلت همانند شب آن است؟ در جواب باید گفت: اگرچه وقایعی همچون نزول ملائکه بر ولی الله (ع) در شب قدر است، اما روز قدر هم در ارزش و فضیلت همانند شب آن است.[19]

مرحوم شیخ عباس قمی در اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان می گوید: روزهای این شب ها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد؛ زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.[20]



[1] از کنار هم قرار دادن این دو آیه: " شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" و "انا انزلناه فی لیلة القدر"، چنین چیزی استفاده می شود.

[2] قدر، 1.

[3] گفته شده است: خداوند چند چیز را در چند چیز مخفی کرده است: شب قدر را در میان شب ها، وقت قیامت را در میان اوقات، اسم اعظم را در میان اسماء ، ساعات اجابت دعا را در ساعات مختلف، رضای الاهی را در همه طاعات و اولیای خاص را میان همه بندگان، تا مردم همه ی شب ها را محترم شمرده و در همه اوقات از گناه پرهیز کنند، همه انسان ها را احترام کنند و در همه طاعات رضای او را بجویند.

[4] شاید به خاطر همین مطلب باشد که پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) دهه آخر ماه مبارک رمضان را به احیا و شب زنده داری مشغول بودند، البته ممکن است گفته شود: پیامبر (ص) و امامان (ع) از شب قدر آگاهی داشتند و شب زنده داری آنان در دهه آخر دلیل و سرٌ دیگری داشته است و یا این که برای تعلیم دیگران بوده است که آنان این روش احتیاطی را عملا از معصومین یاد بگیرند.

[5]کلینی، محمد بن یعقوب، کافی ج 4، ص 159، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365ش.

[6] قدر، 4.

[7] تفسیر نمونه، ج 27، ص 185.

[8]کافی ج 1، ص 532، ح 11.

[9]مجلسی، محمد باقر، بحار الإنوار، ج 25، ص 97، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.

[10]فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 32، ص29، دارالاحیاء، بیروت.

[11]سید بن طاوس، اقبال الأعمال، ص 186، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1367ش.

[12] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج 20، ص 332 ، جامعه مدرسین.

[13]برای آگاهی بیشتر رجوع شود: احکام القرآن، ابن عربی، ج 4، ص 1961، دارالمعرفة.

[14] قدر،4 .

[15] قدر،1 .

[16] تفسیر کنزالدقائق، ج 14، ص 359.

[17] البته به احتمال سوم پاسخ دیگری هم داده شده است؛ مثلا در تفسیر نمونه ج 27 ص193 آمده است: شب همان سایه نیم کره زمین است که بر ، نیم کره دیگر مى‏افتد ، و مى‏دانیم این سایه همراه گردش زمین در حرکت است ، و یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت انجام مى‏شود ، بنابر این ممکن است شب قدر یک دوره کامل شب به دور زمین باشد ، یعنى مدت بیست و چهار ساعت تاریکى که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار مى‏دهد شب قدر است که آغاز آن از یک نقطه شروع مى‏شود و در نقطه دیگر پایان مى‏گیرد (دقت کنید)، روی این اساس دیگر تعدد شب قدر بخاطر تعدد افق ها از اساس منتفی می شود.

[18] روایاتی در باب تسامح در ادله سنن نقل شده که این معنا را می فهماند.

هشام بن سالم از ابی عبدالله (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: اگر کسی بشنود – که فلان عمل و یا فلان کار در زمانی خاص – دارای ثواب است و عمل کند و بعد بفهمد که چنین نبوده و آن روایتی که به او رسیده صحیح نبوده خداوند آن ثواب را به او عطاء می کند اگرچه عمل بحسب واقع (واقع زمانی یا مکانی) دارای چنین اجر و ثوابی نبوده باشد. القواعد، سید محمد کاظم مصطفوی، جامعه مدرسین، ص 96.

[19] "لیلة القدر فی کل سنة و یومها مثل لیلتها، شب قدر در هر سالی هست و روزش در ارزش همانند شبش است"، شیخ طوسی، تهذیب الاحکام،  به نقل از تفسیر نسیم رحمت، ص 473. آنچه در تهذیب آمده مسلما از استنباطات شخصی شیخ طوسی نیست و آن را از امام معصوم (ع) نقل کرده است.



      

شب قدر

پیرامون شب قدر

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ *

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ * . (2)

اى عفو تو شامل گناهان

کوى تو پناه بى پناهان

بر خسته دلان شفاى دردى

محروم نکرده دردمندى

باز است درت بر آزمندان

اى عشق دل نیازمندان

جز تو که نظر به حال ما کرد

یا گوش بر این مقال ما کرد

بخشنده هر گناهى اى دوست

بر گم شدگان پناهى اى دوست

اى راز دل شکسته من

اى مرهم قلب خسته من

اى مونس من انیس جانم

اى یار و رفیق در نهانم

اى راه مرا چراغ روشن

آب و گل من زتست گلشن

امید منى به هر دو عالم

دورم منما زخویش یک دم

بنگر ز گنه چه تیره روزم

چون شمع به درگهت بسوزم

باشد که نظر کنى به حالم

بخشى به عنایتت کمالم

یادى زغریب بى نوا کن

از لطف, تو درد من دوا کن

مسکین به در تو دردمند است

دل خسته و زار و مستمند است(3)

ما, آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل کردیم و تو, چه مى دانى ((شب قدر))چیست؟ شب قدر, از هزارماه بهتر است, فرشتگان و ((روح)) در آن شب به اذن پروردگار خود, براى تقدیر هر کارى نازل مى شوند, آن شب انباشته از سلامت و برکت و رحمت, تا طلوع صبح است.

درباره سوره قدر, شب قدر, معناى قدر, تعیین شب قدر, تکالیف شب قدر و شیوه هاى بهره جویى از این شب بزرگ و ارتباط با خداوند مهربان, مطالب قابل اهمیتى وجود دارد, که ما خلاصه آن را مورد مطالعه قرار مى دهیم.

ثواب قرائت

امام باقر(ع) فرموده است:

هر کس سوره ((انا انزلناه)) را با صداى بلند بخواند, مثل کسى خواهد بود که شمشیر به دوش گرفته و در راه خداوند جهاد مى کند و هر کس آن را پنهان و آهسته بخواند, مانند کسى است که در راه خدا, به خون خود غلتیده است.(4)

معناى ((شب قدر))

چرا این شب, ((شب قدر))نامیده شده, در آن چه اسرارى نهفته و چه وقایع و حوادثى در آن رخ داده و رخ مى دهد؟

مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(علیهم السلام), درباره نام گذارى این شب به ((شب قدر))مطالب و دلایل زیادى آورده اند, که مهم ترین و مناسب ترین آن ها بدین شرح است:

1ـ شب قدر, یعنى شب بزرگ و با عظمت, زیرا در قرآن کریم((قدر))به معناى منزلت وبزرگى خداوند عالم آمده هم چنان که در این آیه مى خوانیم: ((ما قدروا الله حق قدره))(5) آنان عظمت خداوند را نشناختند. و ((حبیش)) در کتاب ((وجوه القرآن)) لیله القدر را به لیله العظمه معنا کرده(6) رمز این بزرگى هم در خود سوره((قدر))بیان گردیده است آن جا که مى فرماید: شب قدر, از هزار ماه بهتر است.

2 ـ شب با ارزش و پر قیمت, جهت دیگرى براى معناى ((قدر)) مى تواند باشد, زیرا از یک سو در همین سوره مى خوانیم: ((عبادت)) در این شب از عبادت در هزار ماه بهتر و با ارزش تر است در فارسى هم مى گوییم: ((قدر جوانى, ((قدر))سلامت ونعمتى را که در اختیار دارى, بدان)).

داد حق عمرى که هر روزى از آن

کس نداند قدر آن را در جهان

آن که غافل بود از کشت و بهار

او چه داند قیمت این روزگار؟

قیمت هر کاله مى دانى که چیست

قیمت خود را ندانى ابلهى است!

3 ـ ((قدر)) به معناى ((سختى معیشت)) نیز آمده, در قرآن کریم مى خوانیم: ((ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله))(7) هر کس گرفتار تنگى روزى و تنگدستى در زندگى شود مقدارى از آنچه را خداوند به او عطا کرده, در راه خدا انفاق نماید.

4 ـ طبق آیات متعدد قرآن کریم, ((قدر))به معناى اندازه گیرى, تقدیر و تنظیم امور آمده است. در آیه اى مى خوانیم: ما قرآن را در شب مبارکى نازل کردیم, و ما همواره بیم دهنده بوده ایم; و در آن شب: ((فیها یفرق کل إمر حکیم))(8) هر کارى, بر طبق حکمت خداوند, تعیین و تنظیم مى گردد.))

راغب اصفهانى, مى نویسد: ((لیله القدر اى لیله قیضها لامور مخصوصه))(9) شب قدر, یعنى شبى که خداوند براى تنظیم و تعیین امور مخصوصى, آن را آماده و مقرر فرموده است.

طبق روایات فراوانى که وارد شده, در شب قدر, سرنوشت افراد براى سال آینده, مانند: رزق و روزى, مرگ و میر(10), خوشى و ناخوشى, و امور و حوادث دیگر زندگى, بر اساس استعدادها و لیاقت ها, رقم مى خورد, و این تقدیر و تنظیم حکیمانه هم, در انسان هیچ گونه ((اجبار)) و ((سلب اختیارى)) به وجود نمىآورد.

این که فردا این کنم یا آن کنم

این دلیل اختیار است اى صنم

و آن پشیمانى که خوردى از بدى

ز اختیار خویش گشتى مهتدى

درباره تنظیم و تقدیر سرنوشت افراد در ((شب قدر))براى سال آتى آنان, امام صادق(ع)فرموده است: ((التقدیر فى لیله القدر تسعه عشر, والابرام فى لیله احدى و عشرین, والامضإ فى لیله ثلاث و عشرین))(11) تقدیر امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم, تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاى آن در شب بیست و سوم صورت مى گیرد.

آرى, به خاطر اهمیت شب قدر, ارزش و عظمت آن, نزول فرشتگان بى شمار آسمانى به زمین و سرنوشت سازى این شب الاهى ده ها روایت در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت وارد شده است. در بیان پیامبر گرامى اسلام(ص) هم مى خوانیم: ((من قام لیله القدر ایمانا و احتسابا, غفر له ما تقدم من ذنبه))(12) هر کس در ((شب قدر))از روى ایمان و اخلاص, به قیام و عبادت ایستد, گناهان گذشته او, بخشیده و آمرزیده مى شود.

کى فرستادى دمى بر آسمان

نیکیى کز پى نیامد مثل آن ؟

گر مراقب باشى و بیدار تو

بینى هر دم پاسخ کردار تو

چون شمارى جرم خود را و خطا

بحر بخشایش درآید درعطا

کدام شب است؟

شب قدرى که قرآن کریم, آن را ((بهتر از هزار ماه)) معرفى مى کند حدود یک صد حدیث, در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت, درباره عظمت آن واردشده, چه شبى مى باشد؟

مجموع مطالبى که از قرآن کریم و احادیث شیعه و اهل سنت, در مورد تعیین ((شب قدر)) به دست مىآید را در موارد زیر مى توان خلاصه نمود:

1 ـ در این که ((شب قدر)) در ماه مبارک رمضان قرار دارد, هیچ گونه تردیدى نمى توان به خود راه داد, چون از یک سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده.(13) و از سوى دیگر در سوره((قدر))هم آمده: آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل کردیم; و این که ((شب قدر))در ماه مبارک رمضان قرار دارد, مورد اتفاق روایات و مفسرین قرآن است.

2 ـ ((شب قدر)), در دهه آخر ماه مبارک رمضان قرار دارد, روایات فراوان و نظریه هاى مفسران شیعه و اهل سنت, آن را حتمى مى شمارد.(14) پس در این مورد هم تردیدى نیست.

((عایشه)) روایت مى کند: تلاش و کوششى را که مى دیدم رسول خدا(ص), در دهه آخر ماه مبارک رمضان انجام مى داد, در اوقات دیگر انجام نمى داد.(15)

حق شب قدر است در شبها نهان

تا کند جان هر شبى را امتحان

نه همه شبها بود قدر اى جوان

نه همه شب ها بود خالى از آن

3 ـ طبق روایات فراوانى که در منابع شیعى آمده, شب هاى نوزدهم, بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان ((شبهاى قدر))معرفى شده اند,(16) اما امام باقر(ع) دایره آن را محدودتر نموده, و در پاسخ ((عبدالواحد بن مختار انصارى)) که خواستار تعیین یکى از آن شب ها از سوى امام(ع) بود, فرموده اند: ما علیک إن تعمل فى لیلتین, هى احدیهما.(17) ایرادى ندارد هر دو شب را به عبادت و شب زنده دارى مشغول باش, زیرا ((شب قدر))یکى از این دو شب مى باشد.

4 ـ در میان شب بیست و یکم و شب بیست و سومـ در عین حالى که خدا و رسول(ص) و امامان(علیهم السلام), براى زنده نگهداشتن روح امید و نشاط و اهمیت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرب آنان, سعى در مخفى داشتن ((شب قدر)) داشته اند ـ آن طور که از تعدادى از احادیث استفاده مى شود, احتمال ((شب قدر)) بودن شب بیست و سوم را مى توان تقویت نمود و معتبرتر دانست.

زیرا در چند روایت آمده: رسول خدا(ص) به عبادت و شب زنده دارى دهه آخر ماه مبارک رمضان سفارش مى کرد, امام على(ع) مى فرماید: ((شب بیست و سوم)), در عین حالى که باران شدیدى آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود, رسول خدا(ع), ما را به نماز وا مى داشت, و با وجود این که صورت و بینى آن حضرت, گل آلود شده بود, دست از عبادت و شب زنده دارى نمى کشید.(18)

امشب شب بخشایش و انعام و عطاست

امشب شب آن است که همراز خداست

امام باقر(ص) هم فرموده است: ((عبدالله بن انیس انصارى)), که در ((جهینه)) زندگى مى کرد و با مدینه فاصله داشت, به حضور رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: من شتر و گوسفند و چوپانهایى دارم, و نمى توانم زیاد در شهر بمانم, اما دوست مى دارم, یکى از شبهاى ماه رمضان را برایم تعیین کنى, تا در آن شب به شهر آمده و به نماز و عبادت بپردازم.

رسول خدا(ص) او را نزدیک خویش کشید, و در گوش او چیزى گفت, آن مرد هم شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان, در مدینه حضور یافت, به عبادت و شب زنده دارى پرداخت, و صبح به محل و سراغ کار خود بازگشت.(19)

همچنین در روایت مى خوانیم: رسول خدا(ص) شب بیست و سوم, به صورت افراد آب مى پاشید تا آنها را خواب نگیرد چنانکه حضرت فاطمه زهرا(س) همه اعضاى خانواده را وادار مى کرد, روز بخوابند, شب کم غذا بخورند تا بتوانند شب بیست و سوم را بیدار بمانند, و مى فرمود: انسان محروم کسى است, که از خیر و فضیلت این شب محروم بماند. (20)

اى دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب

هنگام تضرع و نیاز است مخسب

بیدارى ما چراغ عالم باشد

یک شب تو چراغ را نگه دار مخسب

بارى, اگر چه با توجه به شواهد حدیثى و تاریخى, احتمال ((شب قدر))بودن بیست و سوم ماه مبارک رمضان را تایید کردیم, اما همان طور که دربالا هم اشاره شد, پیغمبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام), عنایت داشتند, که ((شب قدر)) براى افراد مخفى بماند, تا آنان با اطاعت و عبادت در چند شب, براى درک ((شب قدر))و معارف و معنویات آن, تلاش و جستجوى بیش ترى داشته باشند.

به روایت ((ابن ابى الحدید)) وقتى درباره تعیین ((شب قدر))از امیر مومنان(ع) سوال مى شود, آن حضرت از مشخص کردن, طفره مى رود و مى فرماید: ((لیس إشک إن الله انما یسترها عنکم نظرا لکم, لا نکم لو إعلمکموها, عملتم فیها و ترکتم غیرها, وإرجو إن لا تخطئکم ان شإ الله))(21) در این جهت تردید ندارم, که خداوند جهت مخفى داشتن ((شب قدر)) به شما نظر و عنایت دارد, زیرا اگر آن را براى شما اعلام داشته بود, در همان شب به عمل عبادت مى پرداختید و عبادت در شب هاى دیگر را ترک مى نمودید, ومن هم به خواست خداوند (در مورد بهره بردارى شما از شب هاى دیگر) امیدوارم شما را محروم نگردانم.

تکالیف ((شب قدر))

دلا مى جوش همچون موج دریا

که دریا گر بیارامد بگندد

براى عبادت و درک فضیلت و فیض شب قدر, عموما به مسجدها مى رویم, اما براى این که با انجام اعمال جنبى ـ که خود نیز اعمال پر فضیلتى است ـ خویشتن را براى درک عظمت و فضایل عمیق ((شب قدر))آماده تر گردانیم تا بتوانیم در نورانیت قرآن نورانى شویم و بافرشتگان پاک آسمانى هم نوا گردیم و موجى در دریاى روح خود ایجاد کنیم,

موج هاى تیز دریاهاى روح

هست صد چندان که بد طوفان نوح!

پیشوایان والامقام اسلام, ما را به انجام تکالیف زیر دعوت نموده اند.

1 ـ غسل شب قدر

غسل, از یک سو عبادت است, چون مى بایست به ((نیت تقرب و اطاعت خداوند)) انجام شود, و از سوى دیگر نظافت و بهداشت مى باشد, چون با شست وشوى بدن, هر مومنى خود را براى حضور در مجامع عمومى و ملاقات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم مى گرداند.

امام صادق(ع) فرموده است:((هرکس براى شب هاى هفدهم,نوزدهم,بیست و یکم و بیست سوم ماه مبارک رمضان, که امید ((شب قدر))بودن آنها مى رود, غسل انجام دهد, از گناهان پاک مى گردد, و مانند روزى مى شود که از مادر متولد گردیده است)).(22)

2 ـ احیا و ((شب زنده دارى))

همان طور که در سیره پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مطالعه کردیم, احیا, بیدار بودن و ((شب هاىقدر))را باعبادت سپرى نمودن, از تکالیف دیگر در این شب ها مى باشد. بارى, شب زنده دارى با عبادت و دعا, وظیفه اى براى همه شب هاى((قدر))است, اما امام حسن عسکرى(ع) فرموده: فلا یفوتک احیإ لیله ثلاث و عشرین;(23) اگر نتوانستى در شب هاى دیگر احیا داشته باشى, سعى کن احیا و شب زنده دارى شب بیست و سوم را از دست ندهى.

امام باقر(ع) نیز, فرموده است: هر کس ((شب قدر))را احیا بدارد, خداوند مهربان گناهان او را مىآمرزد... .(24)

اما نکته بسیار مهمى که درباره ((احیا)) باید مورد توجه باشد, این است که, اولا: شب را تاسفیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم; ثانیا: ((به بیدارى چشم)) قناعت نکنیم, زیرا آنچه داراى اهمیت فوق العاده است, ((بیدارى دل)) و آگاهى و بصیرتى است که انسان را در محضر الهى و قرآن کریم و فرشتگان آسمانى, مودب و منظم و لایق گرداند.

اى بسا بیدار چشم و خفته دل

خود چه بیند چشم اهل آب و گل؟

زیرا, فرشتگان آسمانى که به زمین نزول مى کند, طبق روایت نخست به محضر حضرت صاحب الامر(ع) شرف حضور مى یابند,(25) تا علاوه بر سلامت آفرینى در ((شب قدر))یا سلام رسانى به بندگان,(26) پیام ((الله)) را به ((حجه الله (ع))) ابلاغ دارند(27) و طبیعى است اگر ((حجه الله(ع)))از وضع ((عباد الله)) رضایت و خرسندى داشته باشد, وضع تقدیر و سرنوشت سال آینده ((عباد الله)) از جانب ((الله)), وضع بهتر و سعادتمندانه ترى خواهد بود.

3 ـ قرآن بر سر گرفتن

تکلیف دیگر ((شبهاى قدر)), قرآن به سرگرفتن است. مومنان روزه گرفته, در ماه خدا و خانه خدا, کتاب خدا را گشوده, به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار مى دهند. آن ها به محتواى قرآن مى اندیشند, به آغوش آن پناه مى برند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار مى نمایند, تا با معارف نورانى آن, همه زوایاى زندگى خویش را نورانى و متعالى گردانند.

البته براى آگاهى به خصوصیات کامل این اعمال به کتاب هاى دعا باید مراجعه نمود. (28)

امام صادق(ع) هم فرموده است: براى شب هاى((قدر)) قرآن کریم را جلوى خود قرار دهید, آن را بگشایید و بخوانید: ((اللهم انى إسئلک بکتابک المنزل, وما فیه وفیه اسمک الاکبر, وإسمائک الحسنى, وما یخاف ویرجى, إن تجعلنى من عتقائک من النار)).(29)

4 ـ نماز و دعا

امام صادق(ع) فرموده است: در هر یک از دو شبهاى قدر صد رکعت نماز مى بایست خوانده شود.(30) آن حضرت, خود نیز این عمل را انجام مى داد, چنانکه از سر شب تا سفیده صبح به دعا و مناجات با خداوند مى پرداخت.(31)از جمله دعاهایى که به خواندن آنها سفارش شده دعاى جوشن کبیر مى باشد.

5 ـ استغفار و توبه

اگر چه روزه دارى خود عامل شست و شوى بخشى از گناهان مى باشد, اما براى وارد شدن به ماه مبارک رمضان, به خصوص دریافت فیض شب هاى((قدر))اداى دین خالق و خلق هم, لازم خواهد بود, در عین حال, در این شب هاى نورانى, که به بیان امام صادق(ع): ((درهاى رحمت الهى, به روى بندگان گشوده مى گردد.(32) درخواست آمرزش گناهان, توبه و انابه و گریه و ناله به درگاه خداوند, براى رفع گرفتارىها و رسیدن به حاجت هاى مادى و معنوى, کارى ضرورى خواهد بود.

 

چون خدا خواهد که مان یارى کند

میل مان را جانب زارى کند

ز ابر گریان شاخه سبز وتر شود

زان که شمع از گریه روشن تر شود

به هر حال, عظمت و تکالیف شب هاى نورانى و سرنوشت ساز((قدر)) فراوان است, که این مقال را مجال آن نیست, فقط به طور خلاصه مى توان گفت: شب قدر , شب وصل است و آداب و تکالیفى را هم که تاکنون برشمردیم سراسر مى تواند مقدمه وصال محبوب باشد.


پى‏نوشت‏:

2ـ قدر,.
3ـ انصاریان, حسین ـ عرفان اسلامى, ج 3, ص 184.
4ـ تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص ;622 الدر المنثور فى التفسیر المإثور, ج 6, ص 371.
5ـ حج, 74.
6ـ تفسیر نوین, ص 275.
7ـ تفسیر نوین, ص 275.
8ـ دخان, 4.
9ـ المفردات فى غریب القرآن, ص 395.
10ـ تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص ;631 البرهان فى تفسیر القرآن, ج 4, ص 486.
11ـ تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص ;627 البرهان فى تفسیر القرآن, ج 4, ص ;487 وسائل الشیعه, ج 7, ص 259.
12ـ الدر المنثور فى تفسیر المإثور, ج 6, ص ;376 فى ضلال القران, ج 8, ص ;628 وسائل الشیعه, ج 7, ص 262.
13ـ بقره, 185.
14ـ الدر المنثور, ج 6, ص ;376 تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص 629.
15ـ الدر المنثور, ج 6, ص 376.
16ـ الدر المنثور, ج 6, ص 376.
17ـ نور الثقلین, ج 5, ص 628.
18ـ بحارالانوار, ج 94, ص 10.
19ـ تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص ;628 بحارالانوار, ج 94, ص 10.
20ـ بحارالانوار, ج 94, ص 10.
21ـ شرح نهج البلاغه, ج 20, ص ;154 بحارالانوار, ج 94, ص 10.
22ـ فضایل الاشهر الثلاثه, ص ;137 وسائل الشیعه, ج 7, ص 261.
23ـ وسائل الشیعه, ج 7, ص 261.
24ـ وسائل الشیعه, ج 7, ص 261.
25ـ البرهان فى التفسیر القرآن, ج 4, ص 488.
26ـ بحارالانوار, ج 94, ص 14.
27ـ بحارالانوار, ج94, ص14.
28ـ مفاتیح الجنان, ص 224.
29ـ بحارالانوار , ج 94 , ص 4.
30ـ وسائل الشیعه, ج 7, ص ;261 فضائل الاشهر الثلاثه, ص 137.
31ـ وسائل الشیعه, ج 7, ص 260.
32ـ وسائل الشیعه, ج 7, ص 259.



      

حضرت زهرا (سلام الله علیها)؛ حقیقت شب قدر

حضرت زهرا (سلام الله علیها)؛ حقیقت شب قدر

جبران فضیلت های از دست رفته

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

نعمتی در ماه مبارک رمضان هست -که در بسیاری از روایت ها و دعاهای ماه رمضان تأکید شده- و آن این است که «ثُمَّ فَضَّلَ لَیلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیالِیهِ عَلَى لَیالِی أَلْفِ شَهْرٍ»، یک شب این ماه از شب‌های هزار ماه برتر است. این یک گنج عظیم بی‌حد و اندازه‌ای است که خدای متعال در این ماه قرار داده است و انسان باید تلاش کند که این گنج را به دست بیاورد. اگر به دست آورد، تدارک همه‌ی کاستی‌های عمر انسان می‌شود و اگر به دست نیاورد، در این عمر معمولی هفتاد- هشتاد ساله انسان کاری خیلی نمی‌شود کرد.

بر اساس بعضی روایات، شب قدر نعمتی است که خدای متعال در مقابل عمر طولانی‌ای که به امت های سابق داده، به امت نبی اکرم صلی الله علیه و آله عطا کرده است. در روایات ذیل سوره‌ی قدر دو شأن نزول برای این سوره آمده است -و هر دو هم ممکن است درست باشد و تنافی‌ای با هم ندارند- اول اینکه حضرت در خواب دیدند که بنی تمیم و بنی امیه از منبر حضرت بالا رفتند و مردم را به قهقرا برمی‌گردانند. حضرت (صلی الله علیه و آله) محزون شدند که جبرئیل آمد و گفت یا رسول الله چه شده؟ فرمود من چنین خوابی دیدم، عرض کرد من مطلع نیستم باید بروم از خدای متعال سوال کنم، برگشت و سوره‌ی قدر و یک آیه‌ی دیگر را آورد که ما در مقابل این دولت طولانی‌که به آنها دادیم و مردم را به قهقرا بر می‌گردانند به تو شب قدر دادیم که شب قدر تو از این دولت کارگشاتر است. درست است اینها به عقب بر می‌گردانند ولی شب قدر تو همه‌ی آنها را جبران می‌کند.

در آیات دیگر دارد «(به یاد آور) زمانى را که به تو گفتیم: «پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد؛ (و از وضعشان کاملاً آگاه است.) و ما آن رؤیایى را که به تو نشان دادیم، فقط براى آزمایش مردم بود؛ همچنین شجره ملعونه‏ (درخت نفرین شده)» (إسراء:60)

 این فتنه‌ی الهی است! کوره‌ای است که باید مردم در این کوره بروند که یک عده خالص بیرون بیایند و یک عده جدا بشوند. بعضی روایات شجره‌ی ملعونه را به بنی امیه تفسیر کرده اند. خداوند می فرماید ما در مقابل این فتنه شب قدر را به تو دادیم که تدارک همه‌ی آنها را می‌کند.

ذیل این آیه روایت دیگری است که در محضر رسول الله(صلی الله علیه و آله) عرض شد که بعضی از امم سابق فقط 120 سال شمشیر روی دوش‌شان بوده و می‌جنگیدند در حالی که عمر امت حضرت متوسط 60 تا 70 سال است، حضرت به خدای متعال عرض کردند که خدایا در مقابل این عمرهای طولانی به امت من چه عطا کرده ای؟ خدا فرمود سوره قدر را دادیم که جبران نقص عمر را می‌کند. چون خود دنیا که موضوعیت ندارد، این عمری که می‌دهند برای این است که انسان بتواند بارش را برای ادامه راه ببندد و إلا هزار سال در این دنیا باشی یا صد سال موضوعیت ندارد. شب قدری که قرار دادیم جبران می‌کند، این شب قدر را گویی به احترام حضرت، به امت او دادند.

پیامبر ما غیر از حضرت موسی و حضرت نوح و حضرت ابراهیم علیهم السلام است که باید هزار سال کنارشان باشی تا برسی، در یک عمر کوتاه با حضرت می‌توان به مقصد رسید، مانند اینکه یک استاد زبردست که 40 سال سابقه تدریس دارد و از نظر استعداد و توانایی کامل است، با یک استاد معمولی خیلی فرق می‌کند، ممکن است یک کتاب را با او یک ماهه بخوانی ولی با دیگری یک ساله نشود خواند. این شفاعت حضرت و اهلبیتش علیهم السلام است که راه را کوتاه کرده است، شب قدر این امت نیز از این شفاعت به دست آمده است.

اگر انسان از گناهانش هم به إخبات رسید، این انکسار بهره می‌دهد. اما عبادتی که سرت را بالا بگیری و بگویی من روزه را که گرفتم، نماز را هم که خواندم، چه کم گذاشته بودم؟! مستحق چوب خوردن است

حضرت زهرا(س)، حقیقت شب قدر

روایت دیگری هست که مرحوم مجلسی در بحار نقل کردند که «اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ»1 شب قدر ماه رمضان ارتباطی با ولی خدا دارد، من تلقی‌ام این است که حقیقت شب قدر درک ولی خدا و مقام ولایت الهیه است، انسان اگر به آن محیط أمن ولایت الهیه وارد نشود که «وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»2 شب قدری ندارد، خطر پذیر است، باید وارد آن حصن بشود که از مخاطرات نجات پیدا کند، کما اینکه «لا اله الا الله حصنی»3، «ولایت علی ابن ابی طالب» هم حصن است. روایت سلسله الذهب را قریب به چهار هزار نفر قلم به‌دست در نیشابور می‌نوشتند، وقتی کجاوه‌ی حضرت حرکت کرد گفتند یک حدیث نقل کنید، حضرت با سند از آباءشان، از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله)، از جبرائیل عن الله تبارک و تعالی نقل کردند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی‏»4 و سر را بیرون آوردند و گفتند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»، پذیرش ولایت اولیای الهی شرط و مقوّم توحید است. اگر انسان به محیط ایمن الهی و آن وادی امن وارد نشود، خطر پذیر است، شیطان، نفس، دیگران تهدیدش می‌کنند. و من گمان می‌کنم که حقیقت شب قدر هم همین باشد. اینکه شب قدر در ماه رمضان است، بعید نیست معنایش این باشد که درک حقیقت آن مقام ولایت الهیه هم در این ماه است، اگر انسان توانست خودش را به آن وادی ایمن و ولی خدا برساند، در کنار او بیش از هزار ماه جلو رفته است و اگر نرساند، هزار ماه هم که خودش بدود آن کار را نمی‌کند. یک شب که با ولی خدا سالک باشی و به آن وادی ایمن راه یابی، آن یک شب از هزار شب که خودت راه بروی بهتر است.

حضرت زهرا علیهاالسلام

درک شب قدر هم غیر از بیدار بودن است؛ ممکن است آدم بیدار باشد، ابوحمزه بخواند، دعای جوشن کبیر بخواند، همه‌ی کارها را بکند ولی به درک شب قدر نرسیده باشد. درک شب قدر امر دیگری است که ورود به آن محیط ایمن الهی است که در این روایت می‌فرماید: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ». این روایت نقشه‌ی گنج است، بعد از یافتن آدرس گنج باید دنبال گنج‌یاب رفت، انسان باید آستین‌ها را بالا بزند تا پیدا کند، صرف نقشه‌ِ گنج برای رسیدن به گنج کافی نیست. سپس هشدار می‌دهند که خیال نکنید به معرفت تام حضرت می رسید « وَ إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا ، به درستی که فاطمه نامیده شد چراکه خلق از معرفت حقیقی او عاجزند.»که در روایت دارد که نام ایشان از طرف خدا بوده است.

در علل الشرایع صدوق روایتی دارد که جابر از حضرت سؤال کرد که چرا به حضرت می‌گویند زهرا؟ فرمود: زیرا خداوند متعال او را از نور با عظمت خود آفرید، و هنگامى که نورش درخشیدن گرفت آسمانها و زمین به نور او روشن شدند و چشمان ملائکه خیره ماند.»5 وقتی این نور که منشعب از عظمت الهی است، تجلی کرد حجاب ملائکه شد، با اینکه خود ملائکه نورانی هستند به سجده افتادند، خداوند فرمود «هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی أَسْکنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِی مِنْ أَنْبِیائِی؛ این شعبه‏اى از نور من است که آن را آفریده‏ام و از صلب یکى از پیامبرانم که او را بر سایر پیامبران برترى داده‏ام، خارج مى‏نمایم.» ، او را در آن نقطه‌ی آسمان منصوب به خودم و آن رفعت منصوب به خودم جای دادم، سپس از مسیر رسول الله(صلی الله علیه و آله) به عالم دنیا تنزلش دادم. بنابراین معرفت امام و معرفت صدیقه طاهره سلام الله علیها درک حقیقت شب قدر است.

ابتلاء و بلاء حضرت زهرا سلام الله علیها حلقه‌ی اتصال ما با عوالم بالاتر است. حلقه اتصال عالم با نبوت و ولایت است. اگر ابتلاء ایشان نبود فتنه‌های شیطان همه را جدا می کرد. بلاء حضرت به خاطر وسعت و عظمتش حلقه اتصال و پیوند همه اولیاء و همه‌ی خوبان به مقام نبوت و ولایت است. در باطن عالم هر کسی متصل می‌شود از این راه متصل می‌شود، حلقه اتصال باطنی است. شاید معنای شب قدر بودن حضرت هم همین باشد.

در علل الشرایع صدوق روایتی دارد که جابر از حضرت سؤال کرد که چرا به حضرت می‌گویند زهرا؟ فرمود: زیرا خداوند متعال او را از نور با عظمت خود آفرید، و هنگامى که نورش درخشیدن گرفت آسمانها و زمین به نور او روشن شدند و چشمان ملائکه خیره ماند.»5 وقتی این نور که منشعب از عظمت الهی است، تجلی کرد حجاب ملائکه شد، با اینکه خود ملائکه نورانی هستند به سجده افتادند

جبران فضیلت های از دست رفته

بعد از اینکه فضیلت‌های ماه در دعای چهل و چهارم بیان می‌شود، حضرت در دعای چهل و پنجم با رمضان وداع می کنند. حضرت در این دعا یک درس به ما می دهند؛ عده‌ای ماه رمضان را پشت سر گذاشته‌اند و بهره‌های این ماه را برده‌اند خوشا به حالشان، اما در مورد باقی افراد حضرت می فرمایند خدایا ما در مقابل این ماه که از دست دادیم، در مقابل تفریط و کوتاهی خودمان در حق این ماه مصیبت زده‌هستیم، منکسر هستیم که چرا ماه خدا آمد و ما نه از شبهایش بهره بردیم و نه از روزهایش و این ماه از ما جدا می‌شود و دیگر بر نمی‌گردد. ماه بعدی که می‌آید یک رمضان دیگری است. این روایات را مرحوم شیخ حر در باب جهاد با نفس بیان کرده‌اند که روزی می‌آید به آدم می‌گوید من دیگر تکرار نمی‌شوم، خیال نکنی که فردا من هستم! فردا یک روز دیگری است، من می‌روم و دیگر هم به دنیا بر نمی‌گردم، مواظب باش بهره‌ات را از من ببری. ماه رمضان هم اینگونه است؛ بر فرض انسان زنده باشد، ماه رمضان بعد که این ماه رمضان نیست. حالا حضرت یک راهی به ما یاد داده‌اند که اگر بتوانیم جبران کنیم؛ البته این مخصوص روز آخر ماه است. همانطور که انسان باید در ابتدای روز همت کند و مصمم باشد که گناه نکند، آخر روز هم باید توبه کند که خدایا بالاخره ما در ظرف خودمان تخلف‌هایی داشتیم و باید از این تخلف‌ها توبه کند، در ماه رمضان هم اول ماه انسان باید مهیا بشود برای بهره بردن، آخر ماه باید اینگونه از خدا عذرخواهی کند و به فضل خدا امیدوار باشد.

شب قدر

حضرت به ما آموخته‌اند: «وَ اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا، وَ بَارِک لَنَا فِی یوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا؛ جبران کن مصیبت ما را (بخاطر از دست دادن فضایل ماه) و براى ما در روز عید و روز روزه گشودنمان مبارک و نیکو گردان»، «اللَّهُمَّ فَلَک الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ، وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَة؛ تو را است سپاس در حالیکه به بدکردارى اقرار کننده و به تباه ساختن (تقصیر در اعمال) اعتراف کننده‏ایم»» خدایا ما تو را حمد می‌کنیم درکار تو نقصی نیست، تو را فقط باید ستود، تو ماه طهور را قرار دادی، ملائکه‌ات را آماده کرده بودی، شیاطین را در غل و زنجیر کرده بودی، بنابراین باید تو را ستود؛ من کوتاهی کردم و از این ماه بهره‌مند نشدم. حالا هم اقرار به بدی‌های خودم دارم و هم اعتراف به تضییع حق تو. حالا در مقابل این إسائه و إضائه ما چه داریم؟ آنچه که ما داریم برای تو این است: «وَ لَک مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَم». قلب ما با ندامت گره خورده است، پشیمان هستیم، بی تفاوت نیستیم که شهر الطهور تمام شد. روز آخر ماه است و عده‌ای پاک شدند و موحد شدند، خدا شناس شدند، امام شناس شدند و مقام ولایت الهیه را یافتند و ما دست خالی هستیم.

«وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَار» از جانب زبان ما نیز برای تو عذر حقیقی و صادقانه داریم، نه اینکه بگوییم خدایا تو نخواستی که ما برسیم، نه! کار از طرف تو تمام بود، ما نخواستیم، ما تضییع کردیم.

«فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیط؛ پس ما را بر (اعتراف بکوتاهى در اعمال و پشیمانى از) تقصیر که در آن ماه بما رسیده اجر و پاداش ده»، دعا را باید از معصوم یاد گرفت؛ خدایا از تفریطهایی که به ما رسیده، مصیبت زده‌ایم! در مقابل این تو به ما پاداش بده. چه پاداشی؟ «أَجْراً نَسْتَدْرِک بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیه» اجری که با آن تدارک کنیم فضلی را که از کف رفته است. «وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَیه» عوض همه آن گنجهایی که بر آن حریص هستیم که ما به دست نیاوردیم و از کنار آن گذشتیم. یعنی انسان می‌تواند با انکسار و ندامت خودش، با عقد الندم و صدق إلاعتذار از تفریطهای خودش هم بهره مند بشود.

اگر انسان از گناهانش هم به إخبات رسید، این انکسار بهره می‌دهد. اما عبادتی که سرت را بالا بگیری و بگویی من روزه را که گرفتم، نماز را هم که خواندم، چه کم گذاشته بودم؟! مستحق چوب خوردن است. انسان در درگاه خدای متعال باید هر کاری هم که کرده باشد، از حد تقصیر بیرون نرود، خیال نکند که بندگی انجام داده است! انسان وقتی می‌بیند یک عده‌ای شب تا صبح در سجده و رکوع بوده اند، تازه می فهمد که کاری نکرده است. این صدق الاعتذار و عقد الندم تدارک نقص‌هاست. ذیل این دعا بالاتر از این هم دارد که خدایا ماه های رمضانی می‌آید که ما زنده نیستیم بندگان تو می‌آیند بندگی می‌کنند، خدایا هر چه به آنها می‌دهی به ما هم بده. خیلی طمع بزرگی است! اینگونه باید انسان در کرم خدای متعال طمع کند. إخبات و إنکسار واین رجاء این دو اگر در انسان پیدا شد، جبران همه کاستی‌های انسان را می‌کند.

 


1- «اللیلة، فاطمه علیها السّلام است، و القدر، خداوند است، پس هر که فاطمه را به واقع بشناسد لیلة القدر را درک کرده است.» بحار الأنوار، ج‏43،ص:19

2- عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص:136

3- بحار الأنوار، ج‏49، ص:120

4- التوحید للصدوق، ص: 25

5- « علل الشرائع، ج‏1، ص: 179



      

آیا فلسطینیان زمینهای خود را به صهیونیستها فروخته اند؟؟

http://s2.picofile.com/file/7162472040/palestine_by_aheney.png

 

درست است که فلسطینیان زمینهایشان را به یهودیان صهیونیست فروخته اند ولی چه مقدار؟؟؟ جدول زیر را خوب نگاه کنید:

چگونگی دستیابی به این زمین ها 

درصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطین

در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین

1.55 درصد

نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد

0.64 درصد

حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد

1.2 درصد

از مالکان بزرگ غیر فلسطینی خریداری شده است

2.31 درصد

از مالکان فلسطینی خریداری شده است

0.96 درصد

مجموع این زمین ها

6.6 درصد

 

یعنی فقط حدود 1 درصد را فلسطینیان فروخته اند.

وحالا:

http://rghiasi.persiangig.com/%D8%A7%D8%B4%D8%BA%D8%A7%D9%84%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D8%B7%DB%8C%D9%86.jpg

حتما ادامه ی مطلب رو بخونید.

اما راه آسان این است که آدم نگاه کند ببیند آیا این حرف رنگ و بوی صداقت دارد یا اینکه نه، شایعه ای است که خود اسرائیلی ها آن را برای توجیه کارهایشان ساخته اند؟ شاید یادتان باشد که در جنگ 22 روزه غزه، شایعه شده بود که فلسطینیان «ناصبی» یعنی دشمن اهل بیت علیهم السلام هستند. این حرف خیلی عجیب و مشکوک بود. آخر هم می دیدیم که رهبر عزیز انقلاب و علمای گرانقدر دائماً از غزه طرفداری می کنند و هم مشخص بود که این سخن نفعش فقط به اسرائیل می رسد. همین بود که حتی تحقیق نکرده، ظن و بلکه اطمینان داشتیم به دروغ بودن این شایعه ی ناجوانمردانه. بعد از مدتی هم که مقالات و مطالب مستدلی در ردّ این شایعه به چاپ رسید و حقیقتِ آشکار، مبرهن گشت.

اکنون در مورد ادعای مالکیت قانونی اسرائیلی ها بر سرزمین های فلسطین هم می شود حتی بدون تحقیق تاریخی، گمان و یا حتی اطمینان داشت به اینکه این جنایتکاران دارند دروغ می گویند. اصلاً همین که آمریکا و انگلیس اینچنین محکم پشت اسرائیل ایستاده اند روشن می کند که اینها نباید خیلی آدم های خوبی باشند. اینکه چون باران بر سر مردم بمب می ریزند و کودکان را با تیر مستقیم می کشند ثابت می کند که اینها آدم های صادقی نیستند. دم خروس گاهی آنقدر نمایان است که با هزار قسم حضرت موسی (ع) و با هزار فیلم اسپیلبرگی[1] هم آدم نمی تواند یک چیزهایی را باورکند.

آری راه آسان این بود اما برای اینکه دل ها محکم شود و اطمینان به قلوب بازگردد راه سخت را هم می رویم تا پرده ای دیگر از فریبکاری و خباثت این حیوان های انسان نما کنار رود :

اصل قضیه درست است. یعنی یهودیان و صهیونیستها واقعاً قبل از تشکیل دولت اسرائیل بخشی از زمین های فلسطینی ها را خریداری کرده بودند. همچون هر شبهه ای، حق با باطل آمیخته است و در اینجا هم ما با بطل محض روبرو نیستیم. ولی خب بواسطه ی وجود حقی در این میان، همه ی ادعا حق نخواهد شد. توجه به دو نکته ی زیر می تواند ما را به حقیقت ماجرا رهنمون کند :

1- کل این زمین ها تنها 6/6[2] درصد زمین های فلسطین می باشد. تازه آن هم به انضمام زمین هایی که بدون خریداری و توسط حاتم بخشی انگلیسی ها (که با شکست عثمانی ها قیمومیت انگلستان به آن ها رسیده بود) نصیب یهودیان شده بود. جدول زیر نشان دهنده ی درصد زمینهای یهودیان نسبت به کل زمین های فلسطین است :

چگونگی دستیابی به این زمین ها

درصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطین

در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین

1.55 درصد

نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد

0.64 درصد

حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد

1.2 درصد

از مالکان بزرگ غیر فلسطینی خریداری شده است

2.31 درصد

از مالکان فلسطینی خریداری شده است

0.96 درصد

مجموع این زمین ها

6.6 درصد

 

در آماری که در این جدول ارائه شده می بینیم که تنها حدود یک درصد از زمین های فلسطین به شکلی خریداری گشته که در ادعای مورد بحث روی آن مانور داده شده است. بیشتر زمینهایی که یهودیان پیش از تشکیل دولت اسرائیل مالک بوده اند را انگلستان به آنها داده و یا از مالکانی خریداری شده که فلسطینی نبوده اند. تازه همه ی اینها کمتر از هفت در صد می شود و هفت در صد کجا و اشغال تقریباً تمام فلسطین کجا؟

صهیونیست ها تا قبل از سال 1947م. تنها توانستند 6/6 از خاک فلسطین را از طرق مختلف به دست آورند،[3] اما بقیه سرزمین فلسطین طی جنگ های خانمانسوزی به اشغال صهیونیست ها درآمد. اولین جنگ تمام عیار صهیونیست ها با پشتیبانی کشورهای غربی در سال 1948 میلادی روی داد. صهیونیست ها در این جنگ 78 درصد از خاک سرزمین تاریخی فلسطین را به اشغال خود درآوردند. در این جنگ نابرابر بیش از یک میلیون و دویست هزار فلسطینی آواره و 531 شهر، روستا و شهرک به طور کامل با خاک یکسان شدند. همچنین در این جنگ قتل عام های زیادی از جمله دیر یاسین علیه فلسطینیان صورت گرفت و طی آن ها هزاران فلسطینی به خاک و خون کشیده شدند. آن بخش از فلسطین که همچنان اشغال نشده بود نیز از جمله قدس شرقی، کرانه باختری و نوار غزه در جنگ شش روزه 1967م. میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی، تقریباً به طور کامل به اشغال این رژیم درآمد.

2- اگر گفتمان حاکم بر جهان غرب مبنی بر حجت بودن دموکراسی را ملاک قرار دهیم نیز یهودی ها حق تشکیل دولت اسرائیل را نداشتند. چنانچه گفتیم درصد زمینهایی که یهودیان خریداری کرده بودند بسیار اندک بود اما اگر بیش از این هم بود هیچ کس نمی پذیرد که کسی بواسطه ی داشتن زمین، حکومت مستقل تشکیل دهد! مثلاً آیا اگر کسی یک سوم زمین های تهران را خریداری کند آیا حق این را دارد که در آن زمینهای خودش حکومتی مستقل تشکیل دهد؟! اما یهودیان با اینکه درصد زمینهایشان بسیار کمتر از یک سوم بود و با اینکه درصد جمعیتیشان بسیار کمتر از مسلمانان بود (با پشتیبانی قدرتهای نظامی و مالی و رسانه ای) اقدام به تشکیل دولت مستقل کردند آنهم نه در همان درصدی که مال خودشان بود بلکه در کل فلسطین! و اینها همه بدون برگزاری کوچکترین انتخابات و همه پرسی ای انجام شد. این تجاوزگری ها آنقدر حیرت انگیز بوده که حتی وزیر مستمعرات انگلستان در آن زمان هم به مسلمانان حق داده بود که نسبت به آن معترض باشند.

خلاصه اینکه دروغ های زیادی برای توجیه این لکه ی ننگ عجیب و غریب و رسواکننده ی تزویر مستکبرین، گفته شده و خواهد شد ولی گوش ما فریب صدای مؤدبانه و مزورانه ی مجری بی بی سی و VOA را نخواهد خورد، از بس که پر است از ضجه های مادران فلسطینی.



      

آثار حجاب اسلامی درتأمین امنیت فردی و اجتماعی

آثار حجاب اسلامی درتأمین امنیت فردی و اجتماعی

رعایت حجاب، بیش از آن که به مردان کمک مى‏کند تا خارج از چارچوب‏ها، امیال خود را هزینه نکنند، به خانم‏ها کمک مى‏کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوب‏ها، وسیله لذت انگارى قرار نگیرند و شخصیت و احترام آنان خدشه دار نگردد.

آثار حجاب اسلامی

به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛ حجاب اسلامی درتأمین امنیت فردی واجتماعی مردم بویژه زنان، تأثیر بسزایی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

آثار فردی حجاب

1ـ حفظ ارزش‎های انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت و کاهش مفاسد.

2ـ کنترل و بهره‎مندی صحیح و مطلوب از امیال جنسی.

فقدان حجاب و آزادی معاشرت‎های بی‎بندوبار میان زن و مرد، هیجان‎ها و التهاب‎های جنسی را فزونی می‎بخشد.

3ـ احترام و مصونیت زن در برابر طمع ورزى هوس بازان

4- تمرکز احساسات ومحبت‏ها در کانون خانواده بخصوص بین زن و شوهر

این بحرانى است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربى شده است، به طورى که هنگام برپایى کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهم‏ترین ابزار آن میل جنسى نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده‏ها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سال‏هاى قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده و تمرکز خود را از دست داده است.

5- تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد.

آثار اجتماعی حجاب

1- استحکام نهاد خانواده

بارعایت اصل حجاب و پوشش در محیط بیرون از خانواده، حریم زن و شوهر حفظ می شود و خانواده دارای ثبات خواهدشد.قرآن کریم به زنان امر می کند تا همه بدن خود را به جز صورت ها و دست ها از مچ تا انگشتان بپوشانند. این امر باعث ایجاد روابط صمیمانه زن و شوهر و منحصرشدن لذات جنسی به محیط خانواده و در محدوده ازدواج می شود. همچنین موجب می شود همسر قانونی در نزد فرد تنها عامل ارضای نیازهای جنسی تلقی شود و در نتیجه پیوند زن و شوهر محکمتر می شود و درنهایت به استحکام نهاد خانواده می انجامد.

درحالی که زنان با خودآرایی و با پوشش مناسب در محیط اجتماع، زندگی خانوادگی خود و دیگر افراد جامعه را به خطر می اندازند و با کشاندن جاذبه های جنسی خود به کوچه وبازار، افراد جامعه را همیشه در حالت نوعی مقایسه قرارمی دهند که این امر اختلافات زیادی را درون خانواده ها باعث می شود.

با افزایش آمار برهنگی و بی حجابی، آمار طلاق و بی بند وباری نیز بالا می رود و درمقابل از تعداد ازدواج ها و روابط سالم خانوادگی کاسته می شود؛ زیرا با وجود روابط و معاشرت های بی قید و بند و بودن زنان بی حجاب و بزک کرده درسطح جامعه، ازدواج تنها به صورت یک مسئولیت سنگین و تکلیف و محدودیت و عملی پرهزینه جلوه می کند و طبیعتا علاقه به ازدواج کمتر و کمتر می شود.

و در نتیجه عدم گرایش جوانان به ازدواج، سلامت اخلاقی جامعه به خطر می افتد و دامنه فساد گسترش بیشتری پیدا می کند. این موج دامن بسیاری از خانواده های نوپا و دیرپا را خواهد گرفت. زنان ومردانی که در آغاز ازدواج های عشق گرم و خالصانه برای یکدیگر هستند، با وجود جامعه ای بی بندوبار و جذابیت به دنبال جدید و متنوع، در خانواده خود شور و جاذبه ای نمی بینند. چه بسا زنی که سال های متمادی در کنار همسر خود زندگی کرده و در غم و شادی درکنار همسرش بوده است و با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کرده، کودکانی پرورش داده وحال به طور طبیعی چهره جوانی اش را از دست داده و اکنون نیازمند آرامش و زندگی پرعشق و عاطفه درکنار همسر خویش است.

دراین هنگام زنان جوان و باطراوتی که در اجتماع بدون حجاب، متاع هرکوچه و بازاری هستند، از راه می رسند و درمسیر زندگی او قرار می گیرند و اساس خانواده ای را که تا سال ها با رنج و سختی و امید و عاطفه رشد کرده را برهم می زنند. البته اگر مردان در چنین جامعه ای به تغییر قرآن حافظ نگاه خود باشند، بسیاری از این مشکلات قابل پیشگیری است. «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم؛ (نور.30) بگو به مومنان که چشم فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ کنند، این پاکیزه تر است برای آنها.»

2- آرامش روانی و دوری از التهاب

دومین اثری که حجاب و عفت ورزی در جامعه به وجود می آورد، ایجاد آرامش روانی و دوری از التهابات درونی است. عدم پوشیدگی زنان و معاشرت های بی بند و بار زنان و مردان همواره هیجان ها و التهابات جنسی را افزایش می دهد و در صورت پذیرش هر روز سرکش تر شده و به صورت یک بیماری و عطش روحی مطرح می شود؛ چرا که این میل تنها در جنبه های جسمانی آن مطرح نیست، بلکه دارای ظرفیت روحی وسیع و نامحدودی است که حتی جسم نمی تواند پا به پای آن به پیش رود. از سوی دیگر پاسخگویی به این نیاز هم همیشه به صورت دلخواه میسر نیست، در نتیجه احساس محرومیت و عقده های روانی، تعادل روحی فرد را بر هم می زند.

در تحقیقات جدید ثابت شده زمانی که زمینه کامیابی و ارضای غرایز بعد از تحریک آن فراهم نباشد، اشخاص از نظر روانی، در فشار قرار می گیرند و رفته رفته ظرفیت عصبی آنان به انتها می رسد. در این هنگام به سرعت هورمون های آزاردهنده سمی در خون ترشح می شود و در زمانی کمتر از 1?10ثانیه مغز که با شبکه های ارتباطی به سراسر بدن وصل است، به کمک غده هیپوفیز و فرمان های مرکز هیپوتالاموس این سم را به همه اعضا روانه می کند.

در مقابل این نظریه افرادی هستند که عقیده دارند پوشش و ایجاد محدودیت در روابط و معاشرت ها باعث افزایش التهابات می شود. این افراد در واقع پیرو مکتب فروید هستند و معتقدند ناکامی های جنسی است که باعث محرومیت ها و اختلالات روانی است و اگر مدتی موضوعات و مسائل منافی عفت در جامعه رواج یابد، جذابیت آنها کاسته می شود و مردم نیز علاقه چندانی به آنها نخواهند داشت.

استاد شهید، مرتضی مطهری در پاسخ به این افراد می نویسد: «این سخن ممکن است در مورد یک موضوع خاص و یک نوع بی عفتی بالخصوص صادق باشد، ولی در مورد مطلق بی عفتی ها صادق نیست. یعنی از یک نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا می شود، ولی نه بدین معنا که تمایل به عفاف جانشین آن شود، بلکه به این معنا که آتش و عطش روحی زبانه می کشد و نوعی دیگر را تقاضا می کند و این تقاضا هرگز تمام شدنی نیست. خود راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف می کند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است آنچه با ارضا تسکین می یابد، حرارت جسمی است، نه عطش روحی.» (مطهری، مرتضی؛ مسئله حجاب، ص.98)

نمونه بارز این سخن را می توانیم در حرمسراهای پادشاهان ببینیم که هزاران زن در حرمسراهای خود داشتند، ولی باز هم تقاضای زنان جدید می کردند و یا در دنیای غرب که با رواج مکتب فروید و آزادی های مطلق جنسی نه تنها به بی علاقگی نرسیدند، بلکه هر روز بر دامنه فساد افزوده می شود. این مساله به زنان و مردان محدود نیست بلکه هر روز آمارها و قوانین جدیدی در مورد تجاوز به کودکان و همجنس بازی را مشاهده می کنیم؛ چرا که روح بشر بسیار حساس و تحریک پذیر است و تنها با تعدیل و رام کردن غرایز سرکش است که سلامت روحی و روانی فرد تامین می شود.

 3-حفظ کرامت و هویت انسانی زن در جامعه

حفظ کرامت و شخصیت زن به وسیله حجاب و پوشش است. اگر نگوییم همه زنان، بیشتر زنان علاقه مندند جدای از زیبایی های جسمانی و خصوصیات ظاهری، مورد توجه قرار گیرند و قبل از اینکه نگاه جنسی به آنها شود، به عنوان یک انسان دارای فضیلت و دارای استعداد شناخته شوند و به اعتبار شخصیت انسانی شان در جامعه ارزشمند باشند، نه اینکه به خاطر زیبایی های جسمانی مورد ارزیابی قرار گیرند و بسیاری از کمالاتشان تحت الشعاع ظواهرشان ناشناخته و پنهان باقی بماند.

اسلام نگاه دنیای امروز را به زن به عنوان یک کالای مصرفی و یک وسیله جنسی برای تبلیغ کالاهای مختلف و عاملی برای جذب مشتری و… نمی پذیرد. به همین دلیل است که حفظ هویت واقعی زن را در گرو پوشش و حجاب اسلامی می داند. به طور طبیعی زنانی هم که می توانند با ویژگی های اخلاقی خاص و علم و دانش و بصیرت و کرامت نفس شناخته شوند، هرگز خود را ملعبه دست دیگر افراد از بوالهوسان جامعه تا استعمارگران و سیاستمداران و فعالان اقتصادی قرار نمی دهند و نیازی به خودنمایی و تجمل گرایی ندارند. در مقابل کسانی که بهره ای از هویت انسانی و سرمایه های معنوی و اخلاقی ندارند کمبود خود را با عرضه ظاهر و اندامشان در جامعه جبران می کنند و تنها به عنوان یک زن مطرح می شوند و نه به عنوان یک انسان و اگر هم استعداد و خلاقیتی دارند هرگز شکوفا نخواهد شد.

امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: «کسی که کرامت و شخصیت انسانی، او را استوار نساخت، اهانت و پوچی زندگی او را ادب خواهدکرد.»( غررالحکم ، ص.486)

قرآن کریم هم حجاب را عاملی برای رعایت حرمت و احترام زن می شمارد و می فرماید:

«یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین من جلابیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلایوذین و کان الله غفوراً رحیماً؛ (احزاب.59) ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبات ها (روسری های بلند) خود را بر خویش افکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است.»

آیت الله جوادی آملی در این زمینه می نویسد:

«در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد، برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست، منتها باید اندیشه ها قرآن گونه باشد؛ یعنی همانگونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع می کنیم؛ یعنی عظمت زن در این است که مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند قرآن کریم وقتی از حجاب سخن می گوید، می فرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زنی که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند؛ لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را بدون قصد تباهی جایز می دانند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بی بهره اند.» (جوادی آملی؛ زن در آینه جمال و جلال، ص426)

 4- حفظ سلامتی زنان و دوری از بیماری

یکی دیگر از آثار مهم رعایت حجاب در جامعه، حفظ سلامتی و دوری از بیماری های مختلف است. نبود پوشش مناسب زنان و به دنبال آن بی بند و باری ولجام گسیختگی جنسی علاوه بر اثرات روحی و روانی، پیامدهای جسمی زیادی را به دنبال دارد؛ در حالی که بسیاری از این عوارض و بیماری ها آفریده خود انسان ها هستند؛ بلاهایی همچون ایدز که همه ساله میلیاردها دلار صرف درمان و ساختن واکسن برای پیشگیری از آن می شود، توسط انسان های بی بند و بار به وجود آمده است.

امام رضا (ع) فرمودند: «هرگاه بندگان، گناهان جدیدی به وجود آورند که تاکنون مرتکب آن نمی شدند، خداوند هم بلاهای تازه ای به وجود می آورد که تاکنون نمی شناختند.» (میزان الحکمه، ج4، ص.467)

5- حفظ نیروی کار جامعه و فعالیت‎های اجتماعی افراد

حجاب در اسلام از این منشا سرچشمه مى‌گیرد که محل انواع التذاذهاى زن و مرد از یکدیگر باید تنها محیط خانواده باشد و اجتماع منحصرا باید محل کار و فعالیت باشد.

بی‎حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت‎های جنسی از محیط خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‎گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافه‎های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می‎یابد. برخلاف نظام‎ها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیت‎های اجتماعی را با لذت‎جویی‎های جنسی درهم می‎آمیزند،اسلام می‎خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این‎گونه لذت‎ها پاک شده، و لذت‎های جنسی، فقط در محیط خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود.

6- استحکام جوامع اسلامی در برابر نفوذ بیگانگان

بی حجابی و گسترش برهنگی در کشورهای اسلامی، یکی از ابزارهای مهم بیگانگان در سیطره و تسلط بر آن کشورها شده است.

استعمارگران برای استثمار ذخایر عظیم انسانی و اقتصادی کشورهای اسلامی، نخست باید آنها را از درون تهی می کردند، برای همین باید هویت دینی از آنها گرفته می شد و حجاب از نشانه های ارزشمند وقدرتمند آن به شمار می رفت. برای این تسلط، زنان بهترین انتخاب بودند.

در همین راستا مستر همفر جاسوس کهنه کار انگلیسی می گوید:

«در مسأله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند. باید با استناد به شواهد تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی العباس متداول شده است و مطلقاً سنت اسلام نیست وچادر لباس قدیمی ایرانیان قبل از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کردند. پس از آنکه زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنها راه بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یاید و برای پیشبرد این نقشه لازم است اول زنان غیرمسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.» (خاطرات مستر همفر، ص108و .109)

و اینگونه دنیای غرب با وسیله قراردادن زنان و استفاده از سکس و برهنگی و با ارزش جلوه دادن آن و مقابله با حجاب و پوشش و روحیه عفاف، توانستند مردم را نسبت به مسائل و جریانات سیاسی و اجتماعی بی اعتنا سازند و به راحتی به غارت و چپاول ملل محروم و تسلط بر آنان مشغول شوند. آنها تمام کوشش خود را به رفع حجاب از زنان متمرکز کردند و با شعارهایی نظیر آزادی و رشد و ترقی زنان می خواستند آنها را از سنت های اسلامی و بومی خود مانند تقید به ارزش هایی مثل عفت و پاکدامنی و پایبندی به خانواده دور کنند و این امر آغازی بود برای گسترش فحشا و بی بندو باری در میان اقشار مختلف مردم تا به تدریج روحیه بیگانه ستیزی و سلحشوری و غیرت دینی و ملی از آنها گرفته شود.

البته این نکته نیز قابل ذکر است که اقدامات بیگانگان در زمینه کشف حجاب و کشاندن زنان به عرصه های بی عفتی با نام آزادی و پیشرفت و ترقی زنان تنها با انگیزه های سیاسی نبوده و نظام سرمایه داری غرب برای بازاریابی کالاهای تولید شده و داشتن مصرف کننده بیشتر همواره سعی در بهره کشی از زنان داشته است با از میان برداشتن حجاب و عفاف زنان و مسخ فرهنگی آنان، بازار مصرف آنها گرم و سود بیشتری به جیب کمپانی های بزرگ سرازیر می شود. ( مسئله حجاب، ص.79)



      

دانشگاه هیولا سازی

ذهن کودکان در تسخیر کمپانی های انیمیشنسازی

ذهن کودکان در تسخیر کمپانی‎های انیمیشن‎سازیامروزه صنعت انیمیشن‌سازی در دنیا جایگاه ویژهای پیدا کرده است و به موازات صنعت سینما و یا با گامی پیشتازانه‌تر از آن، سعی در القای پیامهای خود به ذهن و فکر کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان دارد. در این میان، کمپانی‌های مشهور سازنده‌ی انیمیشن دنیا همچون والت ‌دیزنی، استودیو پیکسار، دریم ورکس و چند کمپانی محدود دیگر هستند که مشخص میکنند نسل بعدی راجع به موضوعات گوناگون چطور باید بیندیشند، در برابر مسائل و مشکلات چه راه‌حلی را برگزینند و در نهایت اینکه کدام دسته از اعتقادات باید درون آن‌ها جای گیرد و درونی شود.

با توجه به اینکه کودکان امروز مقدار زیادی از وقت خود را پای دیدن این انیمیشنها میگذارند، می‌توان گفت این محصولات نقش مهمی در شکلگیری شخصیت، افکار و اعتقادات فردی و حتی جامعهپذیری این قشر برعهده دارند.

تولیدکنندگان این محصولات رسانهای، با صرف مبالغ قابل توجهی برای ساخت تولیدات خود، از راههای گوناگون و از طرق ارتباطی مختلف پیامهای مدنظر را در محصول خود میگنجانند، آنها در مسیر دستیابی به اهداف خود کوچک و بزرگ نمیشناسند و تنها به القا و اقناع پیام میاندیشند؛ چراکه ماهیت این کمپانیها بدینگونه است.

اوباما در بازدید از کمپانی دریم ورکس (یکی از کمپانیهای مشهور انیمیشنسازی) بیان میکند: «هالیوود نقشی اساسی در اشاعه‌ی ارزش‌های فرهنگ آمریکایی و همچنین شکل‌دهی یک فرهنگ جهانی دارد. چه باور کنید و چه نکنید، هالیوود و صنعت سرگرمی، از برخی جهات، بخشی از دیپلماسی آمریکاست. صنعت سرگرمی بخش بزرگی از صادرات کشور ما را در بر می‌گیرد. این درست‌‌ همان چیزی است که ما را از دیگران متمایز می‌کند و ما را به یک قدرت جهانی تبدیل می‌کند. شما می‌توانید در عین حال، در هر جایی از این کره‌ی خاکی حضور داشته باشید، همچون لحظه‌ای که کودکی را در آن سوی دنیا در حالی می‌بینید که یک تی‌شرت با تصویر انیمیشن ماداگاسکار به تن کرده است و به زبان او سخن بگویید و او شما را بفهمد. در حالی‌ که مردم دیگر کشورهای دنیا از این زبان مشترک خبر ندارند.»

امروزه صنعت انیمیشن‌سازی در دنیا جایگاه ویژهای پیدا کرده است و به موازات صنعت سینما و یا با گامی پیشتازانه‌تر از آن، سعی در القای پیامهای خود به ذهن و فکر کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان دارد. در این میان، کمپانی‌های مشهور سازنده‌ی انیمیشن دنیا، همچون والت دیزنی، استودیو پیکسار، دریم ورکس و چند کمپانی محدود دیگر هستند که مشخص میکنند نسل بعدی راجع به موضوعات گوناگون چطور باید بیندیشد.

شیمون پرز نیز در بازدید از همین کمپانی مشهور (دریم ورکس) بیان میکند: «نباید ارتباط حیاتی میان هالیوود و آموزش را نادیده گرفت و باید بدانید که کودکان بیش از سیاست‌مداران به بازیگران اعتقاد دارند... شما فعالان آموزش و پرورش هستید و نه فقط فعالان صنعت سینما و با کمک فعالیت‌های شما و اعتمادی که شما به وجود می‌آورید، شما می‌توانید تأثیرگذار باشید... اسرائیل علاقه‌مند است که شما پیام‌های مهمی را به مردم و کودکان برسانید.»

بنابراین امروزه نمیتوان تولیدات کمپانیهای انیمیشنسازی را تنها در حد یک محصول سرگرمکننده‌ی کودکانه دانست، بلکه باید به ایدئولوژی پنهان در آن اذعان و اعتقاد داشت، اما باید دانست که ایدئولوژی به شکل ناب خود، در کار هنری بیان نمیشود و کار هنری حامل منفعل ایدئولوژی نیست. بلکه خود اثر هنری نیز ایدئولوژی را هماهنگ با قواعد و قراردادهای تولید هنری معاصر، در قالب زیبایی‌شناختی بازسازی میکند. بنابراین در بحث انیمیشن نیز ایدئولوژی سازندگان آن در قالب داستان و زبانی کودکانه بیان میشود تا برای این دسته از مخاطبان ملموس و اقناع‌کننده باشد و این بزرگ‌سالان هستند که باید با نگاه تحلیلی، این محصولات را مورد ارزیابی قرار دهند و خوراک فکری نسل آینده را بیمحابا در اختیارش قرار ندهند و از ابتدا آموزش نقد و ارزیابی این محصولات را به فرزندان خود بدهند و نگاه منفعلانه را به نگاه منتقدانه بدل کنند.

بنابراین به برخی از استراتژیهای اصلی کمپانیهای انیمیشنسازی در تولیدات اخیرشان اشاره خواهد شد:

جا‌به‌جایی مفهوم زشتی و زیبایی مسئلهای است که هدف بسیاری از انیمیشنها شده است. سازندگان سعی دارند که زشتی را جایگزین زیبایی کنند. امروزه اغلب انیمیشن‌ها شخصیتهایی دارند که با معیارهای مخاطبان بزرگ‌سال، چهرهای زشت و زننده دارند، اما همین شخصیتها در نظر مخاطب خردسال زشت تلقی نمیشوند. این نشان از موفقیت تولیدکنندگان این آثار دارد؛ چراکه به‌خوبی توانسته‌اند در مفهوم زشتی و زیبایی خلط کنند و ذائقه‌ی این دسته از مخاطبان را آن‌گونه که خواستار آن بودهاند، تغییر دهند.

امروزه نمیتوان تولیدات کمپانیهای انیمیشنسازی را تنها در حد یک محصول سرگرمکننده‌ی کودکانه دانست، بلکه باید به ایدئولوژی پنهان در آن اذعان و اعتقاد داشت، اما باید دانست که ایدئولوژی به شکل ناب خود، در کار هنری بیان نمیشود و کار هنری حامل منفعل ایدئولوژی نیست. بلکه خود اثر هنری نیز ایدئولوژی را هماهنگ با قواعد و قراردادهای تولید هنری معاصر، در قالب زیبایی‌شناختی بازسازی میکند.

رابرت لوپز یکی از افرادی است که به‌عنوان آهنگ‌ساز در کمپانی والت دیزنی حضور دارد. او میگوید: «ذکر نام خدا و به‌طور کلی استفاده از مضامین دینی در محصولات والت دیزنی کاملاً ممنوع است.»[

باید توجه کرد که برخی انیمیشنها به‌گونهای امور ماورایی از جمله خدا را زیر سؤال میبرند و با کالبد بخشیدن به امور ماورایی، آنها را به عالم ملموس حسی وارد مینمایند و اینجاست که مخاطب خردسال را سردرگم مینمایند.

مفهوم قهرمان و قهرمانپردازی در انیمیشنها مسئله‌ی دیگری است که اگر نگوییم در تک‌تک انیمیشنها، در بسیاری از آنها بر آن تأکید شده است. کمپانیهای انیمیشنسازی میکوشند تا برای نسل بعدی، قهرمانسازی کنند و تا در آینده این قهرمانهای ساختگی، الگوی آنان در مراحل مختلف زندگی شوند.

مسئله‌ی مهم دیگر، مطرح کردن روابط آزاد و زیر پا گذاشتن اخلاق و شکستن برخی از حریمها نزد مخاطبان خردسال است. کمپانیهای انیمیشنسازی روزبه‌روز بر اشارات و کنایات اروتیک در محصولات خود میافزایند و با این اشارات، کودک را از فضای پاک کودکانه بیرون میآورند و دغدغههایی فراتر از سن او برایش ایجاد مینماید که این موضوع در نهایت میتواندمنجر به انحرافات اخلاقی در میان آنان شود.