آشنایی باپیامبر وخواندن ونوشتن
آشنایی پیامبر [ص با خواندن و نوشتن
آشنایی پیامبر [ص با خواندن و نوشتن روشنی فزایندهای به رای پیشین ما در معنای حروف هفتگانه و اهمیت جواز به آن و ارتباط
آن با انگیزههای اجتماعی و تاریخی میافکند، اگر پژوهش را در تاریخ کتابت متن قرآنی پیگیریم. از حقایق مسلّم تاریخی، این
است که روایت قرآن، از دو طریق بوده است: 1- به طریق شفاهی و حفظ آن 2- به طریق نوشتاری اگر طریقه شفاهی تابع آنچه که
گفتیم باشد [بحث نزول قرآن بر هفت حرف ، متن نوشتاری آن، تابع این جواز [قرائت به هفت حرف نخواهد بود، چون برای یک
بار روی شاخههای پهن و بیبرگ خرما، سنگهای نازک سفید، استخوانهای شانه شتر و یا کتف گوسفند، نوشته شد. امّا چه کسی
بعد از نزول قرآن، به نوشتن آن اقدام کرد؟ قبل از پاسخ به این پرسش به مطلبی اشاره میکنیم که قدما و متأخران به آن پرداختهاند
و آن؛ این که آیا پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- خواندن و نوشتن میدانست؟ ابو حیّان با اشاره به این مسأله و ذکر سخنان
بیشتر مسلمانان معتقدند » دانشمندان در این باب، آن سخنان را چنین خلاصه کرده است: تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 38
که پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- هرگز چیزی ننوشته است و هرگز با نظر به کتابی، چیزی نخوانده است. از شعبی [عامر بن
شراحیل روایت شده است که پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- از دنیا نرفت تا این که نوشت. نقاش [محمد بن عیسی به حدیث
ابو کبشه سلولی، اسناد میدهد که پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- نوشتهای را برای عیین? بن حصن قرائت کردند و از معنای
حدیثی آمده که ظاهر آن بیانگر آن است که پیامبر [ص بیواسطه « صحیح مسلم [بن حجّ اج نیشابوری » آن سخن گفتند. در
مینوشته است. گروهی همچون ابوذر عبد اللّه بن احمد هروی، قاضی ابو ولید الباجی و دیگران به این رای اعتقاد دارند. بسیاری از
دانشمندان سرزمین ما، نسبت به ابو ولید الباجی بدبین هستند، تا جایی که او را سبّ و لعن میکنند و در منابر از او بد میگویند.
بیشتر دانشمندان، آنچه را که از او [ابو ولید الباجی آمده، چنین تأویل میکنند که پیامبر [ص امر به کتابت فرمودهاند، چنان که ما
این متن، مسأله مورد نظر را در چارچوب احتمالات «1» ( هم میگوییم: کتب السّلطان بفلان کذا: (یعنی سلطان امر به نوشتن کرد
- سه گانه قرار میدهد: 1- پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم هرگز چیزی ننوشته است و هرگز به کتابی هم ننگریسته است. 2
ایشان از دنیا نرفتهاند تا این که هم خواندهاند و هم نوشتهاند. 3- بیواسطه با دست خودشان [در ایام بعثت نوشتهاند. احتمال اخیر
که ارتباطی با آشنایی ایشان به نوشتن قبل از مرگ ندارد، بلکه آن را شناختی اساسی، حداقل قبل از بعثت، میداند؛ رایی است که
شدیدا با مقاومت و انکار از جانب دانشمندان مسلمان روبه رو شده است، امّا در هر حال، احتمالی است که از قدیم
1) ابو حیّان، محمد بن یوسف __________________________________________________)
الاندلسی، البحر المحیط، ج 7، ص 155 . [سیوطی میگوید: از عبد اللّه بن عتب? آمده که از پدرش نقل کرده که او گفت: پیامبر
[ص نمرد تا خواند و نوشت. مجالد که یکی از راویان سلسله سند است میگوید: این روایت را برای شعبی گفتم و او گفت:
درست است یاران و اصحاب ما این گونه میگویند. ابن عساکر، این روایت را ضعیف دانسته است جلال الدین عبد الرحمان
السیوطی، الریاض الانیق? فی شرح اسماء خیر الخلیق?، ص 120 ]. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 39 وجود داشته است. بیشتر
مسلمانان به احتمال نخست اعتقاد دارند. با وجود این، هر گروهی دلیل و تأویل خود را دارند. این مسأله همچنین در دوران اخیر هم
مطرح شده است، امّا این بار در نوشتههای خاورشناسان که غالبا اهداف و اغراضشان را در ورای عملکردشان پنهان نمیکنند.
صفحه 34 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
است که به بحث پیرامون احتمال اول و سوم پرداخته است. وی میگوید: «1» جامعترین اینان که در این مسأله قلم زده، رژی بلاشر
آیا محمد [ص با خواندن و نوشتن آشنا بوده است؟ در رابطه موضوع بحث ما، پرسش مهم و جدّیای است که پاسخهای متفاوتی
به آن داده شده است. رأی ثابت امروزه، در میان مسلمانان آن است که محمد [ص هرگز از چنین آشنایی برخوردار نبوده است.
« النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ » این رای، بر خبری قدیمی تکیه دارد که در علم تفسیر رواج یافت. این نظر، اشتقاق واژه (امّیّ)- به ویژه در تعبیر
،«2» 157 و 158 ] را به معنای کسی که خواندن و نوشتن نمیداند، بر میگرداند. برخی از خاورشناسان مثل آماری / [اعراف 7
به این تفسیر اعتقاد دارند. با این همه به قرآن باز میگردیم که در آن آمده است: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی «4» مونته ،«3» کازیمرسکی
در « أمّیّ » کلمه .«5» الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَ ?َ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَ لالٍ مُبِینٍ
20 و 75 ] به معنای عربهای مشرک میباشد که بر خلاف یهودیان و / 78 و آل عمران 3 / این آیه و در بسیاری از آیات [بقره 2
نصاری از وحی بهرهمند نبودهاند و به همین دلیل در جهل و نا آگاهی نسبت به شریعت خداوند به سر میبردند. در تفسیر طبری
به معنای پیامبر جاهل و « نبی امّیّ » پس «1» اخبار فراوانی است که به ابن عباس نسبت داده شده است و تأیید کننده این معناست
امّیّ منسوب به امّ یا امّ?] است، یقینا ] « امّ? » که مشتق از واژه عربی « امّیّ » بیسواد نیست بلکه به معنای پیامبر بت پرستان است. صفت
یعنی امم العالم [ملل جهان به معنای «malo ah tommu» اموتها عولام » به کلمه عبری
ide. naroc ua . 1959 ( 1__________________________________________________)
جمعه (noitcudortni, erehcalb siger. (2) irama elehcom (3). iksrimisak. b (4). tetnom drawde (5
62 )، آیه 2: اوست آن کس که در میان بیسوادان فرستادهای از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان )
گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد و [آنان قطعا پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن،
ص: 40 بتپرستانی که یهود و نصاری آنها را میشناسند، باز میگردد. از طرف دیگر، اگر درباره عقیده رایج در جهان اسلام از
نزدیک تأمل کنیم، ملاحظه خواهیم کرد که این عقیده، ناشی از گرایش به مدح و ستایش است، بدین معنا که آنچه بر اصل الهی
بودن وی مانع « امّیّ » ، جاهل به خواندن) وحی شده است. بنابراین ) « امّیّ » بودن قرآن دلالت دارد، این است که این کتاب بر مردی
او از فراگیری اطلاعاتش از کتابهای یهودیان و نصرانیان بوده است. بدین ترتیب تناقض بین تصویر محمد [ص به منزله یک انسان و
بودن پیامبر [ص را به « امّیّ » ، عظمت وی به منزله یک پیامبر [ص ما را به شگفتی میافکند. با وجود این، برخی از خاورشناسان
1] را دریابند کلمهای که در واقع، امر به / در آغاز سوره علق [ 96 « اقرأ » جانبی افکندند. اینان نتوانستند به روشنی کاربرد فعل امر
میباشد. بر عکس اینها، گروهی در برابر متون متعارض که برخی از «« تبلیغ کن » یا ادع « بیمده » انذر » خواندن نیست بلکه به معنای
خاورشناس هم نتوانسته «1» بودن محمد [ص را ثابت و برخی دیگر، نفی میکنند، متحیّر ماندند. پژوهش گوستاو ویل « امّیّ » آنها
ت» بر این باور بود که اصل «2» ... است، موضع قطعی بگیرد. وی با نظر به آیه وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ
به نظر ویل، محمد [ص با خواندن و نوشتن آشنا بود و این آیه به نظر وی به « بیان کردن، مربوط نمودن، شفاهی گفتن » یعنی « ل و
راحتی اشاره دارد که محمد [ص هرگز کتابهای یهودیان و مسیحیان که قبل از بعثت او وجود داشتهاند، نخوانده است. با این همه،
استدلال ویل، قانع کننده نیست، اوّلا: اصل (ت ل و) در این جا به معنای بیان و مطرح کردن نیست بلکه به معنای قرائت به صدای
بلند، از بر خواندن و شنواندن است__________________________________________________.
عنکبوت ( 29 )، بخشی از آیه 48 : و تو هیچ کتابی را پیش از این نمیخواندی و با دست [راست خود (vatsuG lieW (2 ..(1)
[کتابی نمینوشتی ... [طبق نظر ویل آیه این گونه، بر میگردد: تو پیش از این هیچ کتابی نیاوردهای و هیچ گونه خطی هم به دست
که معنای روشنی دارد، « وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ » خود ننوشتهای ...] تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 41 ثانیا: ویل، متوجّه عبارت
نشده است؛ پس آیه، بدون هیچ زیادتی، دلالت بر این مطلب دارد که محمد [ص هرگز چیزی نخوانده است و از کتابهای یهودیان
صفحه 35 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
و مسیحیان رونویسی نکرده است ولی این آیه، اجازه نمیدهد که ما به مسأله توانایی یا ناتوانی وی از قرائت و کتابت وارد شویم. با
وجود این، چه بسا لازم باشد، با اطمینان، به برخی مطالب پراکنده در کتابهای سنّت پناه بریم در خبر حدیبیّه (سال ششم هجری
قمری، 627 میلادی) آمده است که پیامبر [ص و سهیل، فرستاده مکّه، پیمانی بستند. چون پیامبر [ص کاتبش را فراخواند و شروع به
همان گونه که قبلا مینوشتی، یعنی » : کرد، سهیل همان لحظه پیامبر [ص را آگاه کرد و گفت « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » نویساندن
پیداست که سهیل به برخی از نوشتهها به دست پیامبر [ص قبل از هجرت از مکّه و شاید قبل از بعثت، .«. بنویس « باسمک اللّهمّ »
اشاره داشته باشد. تأکید کنندهتر از این، مجموعه اخباری است که اشاره دارد، پیامبر [ص در حال احتضار استخوان کتف شتر یا
تکّه پوستی یا دواتی خواستهاند تا وصیّت نامه سیاسی خود را بنویسند در این هنگام، هیچ کس از این درخواست دچار تعجّب
نگشت و اگر خواسته وی را اجابت نمیکنند، از آن رو بوده که طرفداران ابوبکر و عایشه با طرفداران علی [ع در این خصوص،
مخالفت میکنند. خلاصه این که، ما وجود قرینههایی را میبینیم که محمد [ص خواندن و نوشتن میدانست و علاوه بر این، دلایلی
داریم که ما را به این گمان سوق میدهد که دیگر افراد خانوادهاش هم مثل عمویش، ابو طالب، و پسر عمویش، علی [ع ، [به
این دو خبر که به نظر بلاشر، آشنایی پیامبر [ص به نوشتن را ترجیع دادهاند، تنها اشاراتی احتمالی را در .«1» کتابت آشنایی داشتند
] « اکتب » بر دارند. بلاشر در پانویس صفحه یازدهم کتاب خود، آنچه در قصّه حدیبیّه گفته است را این گونه نقض میکند که
در کلام سهیل به پیامبر (ص)] « بنویس »
1) رژی بلاشر، در آمدی بر قرآن، __________________________________________________)
26 ]. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، - 11 [بنگرید به: رژی بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمان: محمود رامیار، صص 20 - صص 6
شیوه پیامبر [ص در طول زندگیاش بوده است « نویساندن » بنویسان) هم میباشد. این گونه ) « امل » یعنی « استکتب » ص: 42 به معنای
خبر وفات [پیامبر (ص)] .«1» بلکه شیوهای بوده که خداوند مسلمانان را به هنگام واخواهی و داوری به سوی آن متوجه ساخته است
هم از حیث دلالت بر مراد نویسنده به دلایلی، از خبر قبلی ضعیفتر است، زیرا: 1- نویسنده، علّت عدم اجابت خواسته پیامبر [ص به
و اخبار «2» هنگام وفات از سوی اطرافیانش را تعارض طرف ابوبکر و عایشه با علی [ع ذکر میکند. در این زمینه هم به ابن سعد
تکیه میکند که در همه آنها، یادی از ابوبکر و عایشه به میان نیامده است؛ بنابراین ذکر آنها «3» « الطبقات الکبری » ابن سعد در
- بدین صورت از سوی بلاشر، بر هدف خاورشناسانه وی دلالت میکند و چه بسا منبع دیگری داشته که آن را ذکر ننموده است. 2
پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- در احوال عادیشان کاغذ و قلم میخواستند تا کاتبان وحی، آیه یا نامهای را که ایشان
میخواهند، بنویسند. چگونه قابل تصوّر است که ایشان عکس آن را بخواهند، یعنی خودشان بنویسند؟ آن هم در این لحظههای پر
از اضطراب که سایه مرگ نمایان و اندام بدن از درد و رنج سنگین نموده است! 3- در پایان این مطلب، باید گفت که برخی از
آنان که به عنوان کاتبان وحی با ایشان [پیامبر (ص)] در تلاش بودهاند، از شاهدان در گذشت ایشان هم بودهاند، مثل علی [ع و
طبیعی است که یکی از آنها، میتوانست به امر کتابت از سوی مریضی که از لحظههای مرگ در رنج است بپردازد، هر .«4» عمر
نظر وی را در باب آشنایی پیامبر- ،«5» چند که از سر عادت نباشد. با این همه، میبینیم یکی از شاگردان بلاشر
1) ابراهیم انیس، دلال? الالفاظ، ص __________________________________________________)
(3) .[. 2) ر. ک: پانویس کتاب بلاشر، ص 11 . [رژی بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمان: محمود رامیار، ص 24 ، پانویس 15 ) .185
4) رژی بلاشر، در آمدی بر قرآن، ص 12 . [رژی بلاشر، در آستانه ) .245 - محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، صص 242
5) مصطفی مندور، رساله دکترا درباره قرائتهای شاذ، ص 13 . تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، ) .[. قرآن، ترجمان: محمود رامیار، ص 27
به بیان زیبای استاد بلاشر بنگرید: » : متن، ص: 43 صلی اللّه علیه [و آله و سلم- با خواندن و نوشتن تأیید میکند. وی میگوید
میتوان اندیشه آشنایی وی [محمد (ص)] به این فن [کتابت و قرائت را با ملاحظهای دیگر تأیید کرد و آن، این که: سورههای
صفحه 36 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
نخستینی که به محمد [ص وحی شدهاند، به ستایش قلم و خواندن پرداختهاند و این امری است که برای یک امّیّ (به نظر دکتر
مندور جاهل) انتظار نمیرود. [دکتر مندور] بدون این که متوجه این سخن شود، سخن استادش را از طرفی نقض میکند و گویی
یعنی (بیم ده یا تبلیغ کن) را نخوانده است تا برای آن دلیلی بیاورد. از طرف دیگر گویی وحی « اقرأ » تفسیر استادش از فعل امر
مشروط به انتظار پیامبر [ص است تا پایبند به حدود شناخت وی باشد و از آن حدود هم تجاوز ننماید. امّا رای ما که در این مسأله
به آن اطمینان داریم، مبتنی بر دو حقیقت است: 1) صحابه با حالات و ویژگیهای پیامبر [ص آشنا بودند و در کتابهای حجیم سیره از
آن سخن گفتهاند. چگونه آنها به جزئیات زندگی روزمره و حتی امور ساده میپرداختند ولی این نکته را یادآور نمیشدند که وی
با خواندن و نوشتن آشنا بوده است؟ آیا این دلیلی بر این امر نیست که پیامبر [ص با قرائت و کتابت آشنا نبوده است؟ 2) پیامبر-
صلی اللّه علیه [و آله و سلم- نسبت به کتابت وحی و ثبت آن، چه با کتابت و چه با حفظ کردن، در هنگام نزول، بسیار توجه
داشتند و روند ثبت متن [قرآن با دو وسیله [کتابت و حفظ] به طور همزمان یا به وسیله یکی در غیاب دیگری، صورت میگرفت.
گاهی پیامبر [ص به حافظان، قرآن را تعلیم میداد و نوشتن را به کسانی واگذار میکرد که از امر کتابت به خوبی بر میآمدند.
حال اگر ایشان از عهده کتابت بر میآمدند، هرگز در غیاب نویسنده، به خود تردید راه نمیدادند که ننویسند؛ به ویژه در نیمههای
شب. امّا پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- در چنین وضعی- به طور خاص- و در دیگر اوضاع و شرایط- به طور کلّی- به حفظ
کردن تکیه میکردند. اخبار فراوانی در این باره آمده است، از جمله این که: قرآن را به حافظه میسپردند و برای خود میخواندند.
در روز فتح مکّ ه پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم را دیدم که بر بالای شترش سوره فتح را » : عبد اللّه بن مغفل میگوید
پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- به ابیّ بن » : وی بر اصحابش قرآن میخواند، چنان که انس [بن مالک میگوید .« میخواند
اصحاب پیامبر [ص هم .« کعب فرمودند: تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 44 خداوند به من امر کرد که بر تو قرآن را بخوانم
برای او قرآن میخواندند. ابن مسعود میگوید: پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- به من فرمودند: برایم قرآن بخوان. گفتم: ای
رسول خدا! برای شما قرآن بخوانم در حالی که قرآن بر شما نازل شده است؟! پیامبر فرمود: آری! پس سوره نساء را خواندم. قبل از
این اتفاق و بعد از آن، پیامبر [ص بر جبرئیل و جبرئیل بر او، قرآن را میخواندند. ابن عباس میگوید: پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله
و سلم- در امر خیر بخشندهترین مردم بود و در ماه رمضان بخشندهتر از همه بود، وقتی که جبرئیل به دیدارش میآمد. جبرئیل (ع)
در .«1» در هر شب ماه رمضان با پیامبر [ص ملاقات میکرد تا این که ماه تمام شود و پیامبر [ص قرآن را بر جبرئیل عرضه میداشت
پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- به من گفت که جبرئیل در هر سال » : حدیث فاطمه [سلام اللّه علیها] آمده است که میفرمود
اگر بنا را بر این .«2» «. قرآن را به من عرضه میکرد و امسال قرآن را دو بار عرضه کرد و من، این را نشانه رسیدن اجلم میبینم
باشد مانعی نیست « بتپرستان غیر اهل کتاب » در تفسیر برتر- به معنای -« امیّین » و « پیامبر امّیّ » در « امّیّ » بگذاریم که کلام قرآن از
بوده است. «3» بودن به معنای جهل به خواندن و نوشتن است که ویژگی غالب جامعه عربی در آن دوران تمدنی « امّیّ » که بگوییم
بودن پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم-، « امّیّ » . در آینده به تفصیل از اخبار آشنایی آنها [اعراب با نوشتن، صحبت خواهیم کرد
به معنای عدم آشنایی وی با خواندن و نوشتن، امری نبود که پیامبر [ص را به استمرار آن [عدم آشنایی با کتابت تشویق نماید بلکه
حکم محیطی که در آن پرورش یافته بودند، چنین بود و زمانی هم که [پیامبر (ص)] به سن بزرگی رسیدند، فرصت فراگیری آن را
از دست دادند و تلاش برای جبران آن ننمودند، چون خداوند او را به واسطه وحی و رسالت، بینیاز کرده بود امّا پیامبر [ص
1) ابو عبد اللّه محمد بن اسماعیل __________________________________________________)
2) بدر الدین محمد بن عبد اللّه الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 232 به ) . البخاری، صحیح البخاری، ج 1، ص 287
188 . تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 45 تلاش کرد تا آگاهی - نقل از بخاری. ( 3) ابراهیم انیس، دلال? الالفاظ، صص 183
به ارزش خواندن و نوشتن را در دل و جان یارانش برانگیزاند، لذا در مدینه به آموزش فرزندان مسلمانان اهتمام ورزید، به ویژه بعد
صفحه 37 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
از جنگ بدر که سربهای [فدیه آزادی هر اسیر را آموزش نوشتن به ده کودک مسلمان تعیین کرد. امّا این امر مانع از آن نمیشود
که پیامبر [ص - با توجه به این که معاصر حوادث و اموری بوده که با خواندن و نوشتن ارتباط داشته- در اواخر زندگیاش اندک
آشنایی با خواندن و نوشتن نداشته باشد، هر چند، آشنایی ایشان به خواندن و نوشتن به طور اتفاقی و خود به خودی بوده؛ نه از
پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و » روی قصد یا بهبود بخشیدن آن. این مطلب را شعبی در سخن پیشین خود، اشاره کرده است که
یعنی اندکی نوشتن، در اواخر عمرشان برای ایشان میسّر شد. این همان احتمال دومی است که .« سلم- از دنیا نرفت تا این که نوشت
.( در این جا به ترجیح آن گرایش داریم ( 2
کاتبان و