پورتال اوقات فراغت اداره کل تبلیغات اسلامی چهارمحال و بختیاری

این وبلاگ با هدف تجمیع و اطلاع رسانی طرح اوقات فراغت تابستان 1393 اداره کل تبلیغات اسلامی استان چهارمحال و بختیاری راه اندازی شد

ادامه بحث آیات ولایت درقرآن 2

 

گره اصلى آیه و نقطه مبهم آن، جمله فوق است. اگر مشخّص شود که منظور از

آیات ولایت در قرآن، ص: 111

أُولوا الأمر کیست، تفسیر آیه واضح و روشن خواهد شد. بدین جهت مفسّران به گفتگو پیرامون مصداق اولو الامر پرداخته‏اند و نظریّات مختلفى، بالغ بر هفت نظریّه، ارائه کرده‏اند.

سؤال: قبل از پرداختن به نظریّات مفسّران پیرامون معناى اولو الامر، پاسخ یک سؤال، که در فهم معناى «اولو الامر» نیز دخالت زیادى دارد، باید روشن شود و آن این که: آیا اطاعت از اولو الامر مقیّد به قیود و مشروط به شرایطى است، یا اطاعت از او همانند اطاعت از خدا و رسولش مطلقاً واجب است؟ به تعبیر دیگر، آیا اطاعت از اولو الامر از نظر زمانى، مکانى، و غیر آن، مقیّد است، یا در هر زمان و مکان و تحت هر شرایطى لازم است؟

پاسخ: ظاهر آیه شریفه این است که اطاعت از اولو الامر مطلق است و مقیّد به هیچ قید و مشروط به هیچ شرطى نیست. به تعبیر دیگر، اطاعت از اولى الامر در این آیه مقیّد به عدم اشتباه و خطاء اولو الامر نشده است و به تعبیر سوم، همانگونه که اطاعت از خدا و رسولش مطلقاً واجب شمرده شده است، اطاعت از اولى الامر که در ردیف آنها قرار گرفته، نیز به صورت مطلق واجب است؛ بنابراین، بناچار باید اولى الامر معصوم باشد، چون اطاعت بى‏قید و شرط جز از معصوم ممکن نیست؛ زیرا نمى‏توان به صورت بى‏قید و شرط از شخصى که خطا و اشتباه مى‏کند، اطاعت و پیروى نمود. بدین جهت ما معتقدیم که اگر قاضى در صدور رأى خطا کند و طرف دعوى یقین به خطاى قاضى در صدور رأى داشته باشد، به صرف رأى او نمى‏تواند ذى‏نفع گردد و طرف مقابل خود را محکوم کند.

حتّى مراجع تقلید، که پیروى از آن بزرگواران بر مقلّدین آنها لازم است، اگر خطایى بکنند در آن مسأله قابل پیروى نیستند، مثل این که رؤیت ماه براى مرجع تقلیدى در شب سى ام ماه مبارک رمضان ثابت نشود و حکم کند مردم روز سى‏ام را روزه بگیرند، ولى برخى از مقلّدین با چشم خود ماه شوّال را در شب سى‏ام ببینند، در اینجا این دسته از مقلّدین نمى‏توانند از مرجع خویش پیروى کنند و روزه بگیرند، بلکه باید روزه خود را بخورند، چون معتقدند مرجع تقلیدشان در

آیات ولایت در قرآن، ص: 112

این مسأله خطا کرده است.

بنابراین، اطاعت مطلق و بى‏چون و چرا، تنها از معصومین جایز است و نسبت به غیر معصوم جایز نیست و از آنجا که خداوند اطاعت از اولى الامر را بصورت مطلق لازم کرده، نتیجه مى‏گیریم که اولى الامر باید معصوم باشد.

نظرات مختلف پیرامون اولو الامر

در مورد تفسیر اولو الامر- همانگونه که گذشت- نظریّات مختلفى است، که به چند نمونه آن اشاره مى‏کنیم:

1- منظور از اولو الامر زمامداران جامعه هستند- هر کسى به هر شکلى زمامدار جامعه اسلامى شود و زمام امور مسلمین را به دست گیرد، او «اولو الامر» خواهد شد و باید بدون قید و شرط اطاعت شود، حتّى اگر با زور شمشیر و بدون خواست و اراده مردم حاکم گردد و فاسق‏ترین افراد باشد! بنابراین، امثال مغولها و چنگیزها هم اگر مسلّط بر جامعه اسلامى شوند، اطاعتشان واجب است!

تعداد قابل ملاحظه‏اى از دانشمندان اهل سنّت طرفدار این نظریّه هستند.

و لکن آیا هیچ عقل سلیمى این سخن را مى‏پذیرد؟

مگر خداوند پیامبرش صلى الله علیه و آله را براى اقامه قسط و برپایى عدل و داد «1» نفرستاده است؟ پس چگونه شخصى ظالم مى‏تواند جانشین پیامبر گردد و ریشه عدالت و قسط را بسوزاند؟

چنین تفسیرى از اولو الامر با کدام یک از برنامه‏هاى سازنده و امیدبخش اسلام سازگار است؟ آیا گویندگان این سخن حقیقتاً معتقدند که اگر حاکم ظالمى با زور شمشیر بر جامعه اسلامى مسلّط شد و تمام ارزشهاى اسلامى را زیر پا نهاد، منکرات را علنى کرد، معروف را از بین برد، واجبات الهى را پرده درى کرد، باید به چشم اولو الامر و جانشین پیامبر به چنین انسان ظالم و منحرف و کافرى نگاه کرد و بى‏قید و شرط از او اطاعت کرد؟!

______________________________
(1) این مطلب در آیه شریفه 25 سوره حدید آمده است.

آیات ولایت در قرآن، ص: 113

متأسّفانه جواب این آقایان مثبت است و افراد فاسد و ظالمى، چون معاویه و پسرش را اولو الامر دانسته‏اند!

اى کاش هیچ یک از دانشمندان مسلمان چنین تفسیرى براى آیه ذکر نمى‏کردند.

2- برخى دیگر از مفسّران عقیده فوق را مردود دانسته و معتقد به عصمت اولو الامر شده‏اند- و از آنجا که انسانها غالباً خطا کار و غیر معصوم هستند، بنابراین مراد از اولو الامر «کلّ جامعه اسلامى» است و روشن است که «امّت اسلامى» از عصمت برخوردار است و امکان ندارد تمام مردم مسلمان خطا کنند. هر چند تک‏تک افراد جامعه خطاکارند! بنابراین، همانگونه که اطاعت از خدا و رسول صلى الله علیه و آله لازم است، پیروى از امّت اسلامى نیز واجب است!

و لکن در جواب این نظریّه عرض مى‏کنیم که: چگونه مى‏توان نظریّه مجموعه امّت اسلامى را در مسئله‏اى تحصیل کرد و به دست آورد؟ آیا به دست آوردن آراء و نظریّات تمام امّت اسلامى لازم نیست؟ اگر گفته شود نظریّه تک تک مسلمانان لازم نیست، بلکه مسلمانان نمایندگانى انتخاب مى‏کنند و اتّفاق و اجماع نمایندگان امّت اسلامى کافى است. مى‏گوئیم: آیا به دست آوردن اتّفاق آراء، حتّى از نمایندگان امّت اسلام (نه همه مسلمانان) امکان‏پذیر است؟

غالباً تحصیل اتّفاق آراءِ حتّى نمایندگان امّت اسلامى نیز امکان‏پذیر نیست؛ اگر گفته شود که اتّفاق آراء لازم نیست، بلکه معیار اکثریّت است، هرگاه اکثریّت نمایندگان امّت اسلامى به مسئله‏اى رأى مثبت دادند، تبعیّت از آنها به عنوان اولو الامر لازم است! آیا حقیقتاً معناى اولى الامر اکثریّت نمایندگان امّت اسلام است؟

3- برخى پا را از این فراتر نهاده‏اند و بر اثر خودباختگى در برابر فرهنگهاى بیگانگان، دموکراسى غربى را مصداق اولو الامر شمرده‏اند!

آیا اینگونه نظرها و تفسیرها، تفسیر به رأى نیست؟! آیا اینها پیشداوریهاى تحمیل شده بر قرآن نمى‏باشد؟! آیا این برداشتها کم لطفى به قرآن نیست؟!

آیات ولایت در قرآن، ص: 114

گذشته از همه اینها، دموکراسى غربى آش دهان‏سوزى نیست! آنها خود نیز قبول دارند که چیز ایده‏آلى نیست و از بابت ناچارى و اضطرار به آن پناهنده شده‏اند، چون در شرایط فعلى اگر به دموکراسى غربى پناهنده نمى‏شدند گرفتار بدتر از آن مى‏شدند و از باب پیاده کردن «اقلّ الضّررین» آن را عملى کردند وگرنه کدام انسان عاقلى مى‏پذیرد که از مجموع 100% مردم یک کشور، 50% در انتخابات شرکت کنند و 26% به یک نفر و 24% به شخص دیگرى رأى دهند، آنگاه منتخب 26% مردم، حاکم بر 100% مردم شود! آیا این عدالت است!؟

خودباختگان در مقابل دموکراسى غربى، آمریکا را مهد این مطلب مى‏دانند و خوشبختانه با افتضاح و رسوایى اخیر، که در جریان انتخابات آمریکا پیش آمد، ماهیّت حقیقى این نوع دموکراسى براى همگان روشن و هویدا شد. آنها که تمام صنعت و ادارات و کشور خود را با سیستم‏هاى کامپیوترى اداره مى‏کنند بر سر شمارش ده الى پانزده هزار برگه رأى دعوى دارند، که آیا آن را با دست بشمارند و یا با کامپیوتر محاسبه کنند! این دعوى چه معنى دارد! کارى که به هر شکلى انجام دهند نهایتاً در یک روز به اتمام مى‏رسد، چقدر دعوى و گفتگو و اختلاف بر سر آن به وجود آمده، به گونه‏اى که گوش جهانیان را کر کرده است!

اینگونه امور نشانگر بى‏اعتمادى مدّعیان دموکراسى و مردم سالارى به خویشتن و صنایع خویشتن است! دنیا باید بر این دموکراسى و انتخابات بخندد! و محقّقان باید این حادثه را موشکافانه بررسى کنند تا ماهیّت مدّعیان دموکراسى براى همه، مخصوصاً براى کسانى که آنجا را کعبه آمال خود مى‏دانند، روشنتر شود. و انصافاً که تفسیر اولو الامر به دموکراسى خلاف ظاهر آیه شریفه، بلکه ظلم و ستمى بزرگ به قرآن مجید است.

4- نظریّه تمام علماى شیعه این است که اولو الامر باید معصوم باشد و نمى‏تواند بیش از یک فرد در هر عصر و زمانى باشد. و آن شخص در عصر پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و پس از او ائمّه یازده‏گانه علیهم السلام مى‏باشند.

توضیح بیشتر: الف- همانگونه که گذشت، اولو الامر به مقتضاى آیه شریفه،

آیات ولایت در قرآن، ص: 115

(که اطاعت از خدا و پیامبر و اولو الامر را به صورت مطلق بیان کرده است) باید معصوم باشد تا بتوان بطور مطلق و بى‏چون و چرا از وى تبعیّت و پیروى کرد.

یعنى اولو الامر باید کسى باشد که نسبت به خطا و گناه و اشتباه بیمه باشد. به تعبیر دیگر، عصمت قدرت معنوى و تقواى بالایى است که شخص معصوم به خاطر آن گناه نمى‏کند و خطا و اشتباهى از او سر نمى‏زند، هر چند داراى اختیار است و مجبور نیست و مى‏تواند خطا و گناه کند، ولى به برکت آن تقواى بالا مرتکب آن نمى‏شود.

و به تعبیر سوم، تقوى مراتب مختلفى دارد؛ یک مرحله آن پرهیز از گناهان کبیره است، به گونه‏اى که اگر هم اتّفاقاً مرتکب شود فوراً از آن توبه مى‏کند؛ در مرحله دیگر علاوه بر این که گناهان کبیره را انجام نمى‏دهد، از گناهان صغیره نیز اجتناب و خوددارى مى‏کند و در صورت ارتکاب توبه مى‏کند. مرحله سوم، که از دو مرحله قبل بالاتر است، این که علاوه بر ترک گناهان کبیره و صغیره، مرتکب مکروهات نیز نمى‏شود. مراتب تقوى به همین شکل بالا مى‏رود تا به اوج آن، یعنى عصمت مطلق از گناهان و خطاها و اشتباهات، مى‏رسد. بنابراین، عصمت، آن‏گونه که برخى گمان کرده‏اند، نوعى جبر نیست؛ بلکه عالیترین مرحله تقوى است.

ب- اولو الامرِ معصوم- همانطور که شرح آن گذشت- کلّ امّت اسلامى یا علماء و اندیشمندان آنها به عنوان نمایندگان امّت اسلامى یا اکثریّت آنها نمى‏تواند باشد، بلکه باید شخصى خاص و فرد معیّنى باشد.

ج- از آنجا که عصمت یک قدرت معنوى و عالیترین مرحله تقوى است و این معیار براى انسانهاى معمولى و همه مردم قابل تشخیص نیست، اولو الامر معصوم باید از ناحیه خداوند، یا پیامبر صلى الله علیه و آله، یا معصوم دیگرى، که عصمتش ثابت شده است، معرّفى گردد.

نتیجه این که: اوّلًا: اولو الامر باید معصوم باشد؛ ثانیاً: باید فرد خاص و معیّنى باشد؛ و ثالثاً: تعیین معصوم و اولو الامر باید از سوى خداوند عالم باشد.

***