پورتال اوقات فراغت اداره کل تبلیغات اسلامی چهارمحال و بختیاری

این وبلاگ با هدف تجمیع و اطلاع رسانی طرح اوقات فراغت تابستان 1393 اداره کل تبلیغات اسلامی استان چهارمحال و بختیاری راه اندازی شد

دنباله بحث آیات ولایت در قرآن

مجازى این است که هیچ کس از دانشمندان، حتّى دانشمندان متعصّب اهل سنّت، معتقد نیستند غیر از على علیه السلام، کسى در حال رکوع صدقه داده باشد تا مشمول آیه باشد و این خود____________________________
(1) التّفسیر الکبیر، جلد 12، صفحه 28.

(2) روح المعانى، جلد 6، صفحه 167.آیات ولایت در قرآن، ص: 93

بهترین قرینه بر استعمال لفظ جمع در موردى است که باید لفظ مفرد بیاید.

ثانیاً: در آیات قرآن مجید بطور گسترده صیغه جمع در جایى که باید مفرد استعمال شود به کار رفته است؛ براى نمونه هفت مورد آن را متذکّر مى‏شویم:

1- در آیه 215 سوره بقره مى‏خوانیم:

یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْاقْرَبِینَ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَانَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ‏

(اى پیامبر ما) از تو سؤال مى‏کنند چه چیزى انفاق کنند، بگو: «هر خیر و نیکى (و سرمایه سودمند مادّى و معنوى که انفاق مى‏کنید، باید براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیرى که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است (لازم نیست تظاهر کنید، او مى‏داند).

در این آیه شریفه صیغه‏هاى‏ «یسألونک، ینفقون، انفقتم و ما تفعلوا» بصورت جمع آمده است و در ابتدا به نظر مى‏رسد که جمعى از مسلمانان سؤال فوق را طرح کردند، ولى طبق شأن نزول آیه، یک نفر بیشتر این سؤال را مطرح نکرد و او شخص ثروتمندى به نام «عمرو بن جموح» بود. «1» بنابراین، در این آیه شریفه لفظ جمع به جاى مفرد آمده است؛ حال یا به جهت عظمت کار، که انفاق مى‏باشد، و یا به منظور احترام به سؤال‏کننده که عمرو بن جموح مى‏باشد.

نکته: مطلب جالبى که در این آیه شریفه به چشم مى‏خورد این که خداوند در پاسخ به سؤال عمرو بن جموح به مطلب دیگرى مى‏پردازد، زیرا عمرو از نوع مالى که انفاق مى‏شود سؤال مى‏کند و خداوند از کسانى که باید به آنها انفاق شود سخن مى‏گوید. پیام این نوع پاسخ، اهمّیّت مصرف انفاق است، که انسان در درجه اوّل پدر و مادر و نزدیکان و بستگان خویش را در نظر بگیرد و به سراغ آنها برود و سپس به دیگران بپردازد.

2- خداوند متعال در آیه 274 سوره بقره مى‏فرماید:

______________________________
(1) الکشّاف، جلد 1، صفحه 257.

آیات ولایت در قرآن، ص: 94

الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‏

آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق مى‏کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین مى‏شوند.

در این آیه شریفه نیز کلمات «الّذین، ینفقون، اموالهم، فلهم، اجرهم، ربّهم، علیهم، هم، یحزنون» همه، به صیغه جمع آمده است؛ ولى بسیارى از مفسّران گفته‏اند که منظور، علىّ بن أبی طالب علیه السلام بوده است که شب و روز، پنهان و آشکار انفاق مى‏کرده است. طبق روایتى، آن حضرت چهار درهم داشت، یکى را شبانه و دیگرى را در روز، سومى را آشکار و چهارمى را پنهان انفاق کرد و آیه فوق در شأن انفاق او نازل شد! «1»

سؤال: مگر مى‏شود براى کارهاى بسیار جزئى، همچون انفاق چهار درهم، آیه‏اى نازل مى‏شود؟

پاسخ: آنچه از نظر اسلام مهم است کیفیّت و چگونگى عمل است نه مقدار عمل. بنابراین، اگر عمل مخلصانه باشد، ممکن است در شأن انفاق کمتر از چهار درهم نیز آیه‏اى نازل شود، امّا اگر کسى کوهى از طلا هم انفاق کند، ولى از سر اخلاص نباشد، هیچ ارزشى نخواهد داشت و آیه‏اى در شأن آن نازل نمى‏شود.

3- در آیه شریفه 173 سوره آل عمران مى‏خوانیم:

الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‏

اینها (مجاهدان جنگ احد) کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند:

«مردم [/ لشکر دشمن‏] براى (حمله به) شما اجتماع کرده‏اند؛ از آنها بترسید!» امّا این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافى است؛ و او بهترین حامى ماست.

این آیه پیرامون جنگ احد نازل شده است، وقتى که گروهى از تازه مسلمانان‏

______________________________
(1) الکشّاف، جلد 1، صفحه 319.

آیات ولایت در قرآن، ص: 95

از فرمان پیامبر صلى الله علیه و آله در جنگ احد تخلّف و سرپیچى کردند و محلّ مأموریّت خویش را ترک نموده و به جمع‏آورى غنائم جنگى پرداختند، دشمن شکست خورده از غفلت مسلمانان سوء استفاده کرد و کوه احد را دور زد و مسلمانان را محاصره نمود و بدینسان دشمن شکست خورده پیروز شد و هفتاد تن از مسلمانان به شهادت رسیدند!

کفّار و مشرکین بدون این که کار را یکسره کنند، به همان پیروزى مختصر قناعت کرده و به سوى مکّه بازگشتند؛ در حین بازگشت به سمت مکّه، یکى از آنان گفت: ما که تا این مرحله پیروز شدیم، چرا پیامبر اسلام را به قتل نرساندیم، تا کار اسلام تمام شود؟ اگر امروز این کار را نکنیم، در آینده دوباره اسلام و مسلمانان مزاحم ما خواهند شد! سخنان او در دیگران تأثیر کرد و همه آهنگ بازگشت و ادامه نبرد را سردادند! در بین مشرکین شخصى به نام «نعیم بن مسعود» یا «معبد الخزاعى» بود که از ادامه جنگ ناراضى بود؛ او قبل از این که کفّار به مسلمانان برسند، خبر بازگشت کفّار و تصمیم آنها را به اطّلاع مسلمانها رساند، برخى از مسلمانان از این خبر وحشت کردند و گفتند: «آن زمان که همه سالم بودیم چنین شکست سختى خوردیم، اکنون که این مقدار کشته و مجروح داریم، چگونه مى‏توانیم در برابر آنها مقاومت کنیم! ولى عدّه‏اى دیگر از مسلمانها گفتند: «نه تنها با آنها نبرد مى‏کنیم، بلکه به استقبال آنها مى‏رویم» و حتّى مجروحین را پیشاپیش لشکر نهاده به سمت دشمن حرکت کردند، دشمن وقتى متوجّه شد که مسلمانها با مجروحین خود به استقبال آنها مى‏آیند، ترسید و براى حفظ همان مقدار پیروزى و موفّقیّت، دست به عقب‏نشینى زد و از درگیرى دوباره خوددارى نمود.

آیه شریفه فوق در مورد این داستان نازل شده است. و از «نعیم بن مسعود» یا «معبد الخزاعى» که تصمیم کفّار را به اطّلاع مسلمانان رساند، تعبیر به «ناس/ مردم» مى‏کند، در حالى که او یک نفر بیشتر نبود؛ ولى چون کار او کار با عظمتى بود، براى احترام و عظمت کار او، به جاى مفرد، از جمع استفاده شده است.

4- خداوند متعال در آیه 61 سوره آل عمران مى‏فرماید:

آیات ولایت در قرآن، ص: 96

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ، ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ‏

هرگاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

این آیه پیرامون داستان مباهله است. در این ماجرا- همانطور که همه مى‏دانند- از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله، على و فاطمه و حسن و حسین (سلام اللَّه علیهم اجمعین) آمده بودند. منظور از «أَبْنائِنا» در آیه شریفه حسن و حسین (علیهما السّلام) و منظور از «نِساءَنا»، که جمع است، فاطمه زهراء (سلام اللَّه علیها) و منظور از «أَنْفُسَنا*»، که آن هم جمع است، علىّ بن أبی طالب علیه السلام است. «1»

بنابراین در این آیه شریفه نیز صیغه جمع، یعنى «نسائنا» و «انفسنا»، در مفرد، یعنى «فاطمه» و «على» به کار رفته است.

5- در اوّلین آیه سوره ممتحنه مى‏خوانیم:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ...

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! ...

بسیارى از مفسّران گفته‏اند که این آیه شریفه در مورد «حاطب ابن ابى بلتعه» نازل شده و او یک نفر بوده است، ولى صیغه‏هاى‏ «الّذین، آمنوا، لا تتّخذوا، عدوّکم» همه جمع به کار رفته است و این به خاطر عظمت خطر کارى است که او مى‏خواست انجام دهد و آن این که: هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله تصمیم به فتح مکّه گرفت، راههاى منتهى به مکّه را مسدود نمود، تا خبر لشکرکشى مسلمانان به گوش کفّار و مشرکین مکّه نرسد و آنها غافلگیر شده و بدون جنگ و خونریزى‏

______________________________
(1) الکشّاف، جلد 1، صفحه 368.

آیات ولایت در قرآن، ص: 97

تسلیم شوند؛ «حاطب» که مال و ثروتى در مکّه داشت، نزد خود گفت: «با انتقال خبر لشکرکشى مسلمانان به مکّه، اموالم را از دست مشرکان خارج مى‏کنم»، و به قول سیاستمدارها: «امتیازى بدهم و امتیازى بگیرم