دنباله بحث آیات ولایت در قرآن
مجازى این است که هیچ کس از دانشمندان، حتّى دانشمندان متعصّب اهل سنّت، معتقد نیستند غیر از على علیه السلام، کسى در حال رکوع صدقه داده باشد تا مشمول آیه باشد و این خود____________________________
(1) التّفسیر الکبیر، جلد 12، صفحه 28.
(2) روح المعانى، جلد 6، صفحه 167.آیات ولایت در قرآن، ص: 93
بهترین قرینه بر استعمال لفظ جمع در موردى است که باید لفظ مفرد بیاید.
ثانیاً: در آیات قرآن مجید بطور گسترده صیغه جمع در جایى که باید مفرد استعمال شود به کار رفته است؛ براى نمونه هفت مورد آن را متذکّر مىشویم:
1- در آیه 215 سوره بقره مىخوانیم:
یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْاقْرَبِینَ وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَانَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ
(اى پیامبر ما) از تو سؤال مىکنند چه چیزى انفاق کنند، بگو: «هر خیر و نیکى (و سرمایه سودمند مادّى و معنوى که انفاق مىکنید، باید براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیرى که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است (لازم نیست تظاهر کنید، او مىداند).
در این آیه شریفه صیغههاى «یسألونک، ینفقون، انفقتم و ما تفعلوا» بصورت جمع آمده است و در ابتدا به نظر مىرسد که جمعى از مسلمانان سؤال فوق را طرح کردند، ولى طبق شأن نزول آیه، یک نفر بیشتر این سؤال را مطرح نکرد و او شخص ثروتمندى به نام «عمرو بن جموح» بود. «1» بنابراین، در این آیه شریفه لفظ جمع به جاى مفرد آمده است؛ حال یا به جهت عظمت کار، که انفاق مىباشد، و یا به منظور احترام به سؤالکننده که عمرو بن جموح مىباشد.
نکته: مطلب جالبى که در این آیه شریفه به چشم مىخورد این که خداوند در پاسخ به سؤال عمرو بن جموح به مطلب دیگرى مىپردازد، زیرا عمرو از نوع مالى که انفاق مىشود سؤال مىکند و خداوند از کسانى که باید به آنها انفاق شود سخن مىگوید. پیام این نوع پاسخ، اهمّیّت مصرف انفاق است، که انسان در درجه اوّل پدر و مادر و نزدیکان و بستگان خویش را در نظر بگیرد و به سراغ آنها برود و سپس به دیگران بپردازد.
2- خداوند متعال در آیه 274 سوره بقره مىفرماید:
______________________________
(1) الکشّاف، جلد 1، صفحه 257.
آیات ولایت در قرآن، ص: 94
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق مىکنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین مىشوند.
در این آیه شریفه نیز کلمات «الّذین، ینفقون، اموالهم، فلهم، اجرهم، ربّهم، علیهم، هم، یحزنون» همه، به صیغه جمع آمده است؛ ولى بسیارى از مفسّران گفتهاند که منظور، علىّ بن أبی طالب علیه السلام بوده است که شب و روز، پنهان و آشکار انفاق مىکرده است. طبق روایتى، آن حضرت چهار درهم داشت، یکى را شبانه و دیگرى را در روز، سومى را آشکار و چهارمى را پنهان انفاق کرد و آیه فوق در شأن انفاق او نازل شد! «1»
سؤال: مگر مىشود براى کارهاى بسیار جزئى، همچون انفاق چهار درهم، آیهاى نازل مىشود؟
پاسخ: آنچه از نظر اسلام مهم است کیفیّت و چگونگى عمل است نه مقدار عمل. بنابراین، اگر عمل مخلصانه باشد، ممکن است در شأن انفاق کمتر از چهار درهم نیز آیهاى نازل شود، امّا اگر کسى کوهى از طلا هم انفاق کند، ولى از سر اخلاص نباشد، هیچ ارزشى نخواهد داشت و آیهاى در شأن آن نازل نمىشود.
3- در آیه شریفه 173 سوره آل عمران مىخوانیم:
الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
اینها (مجاهدان جنگ احد) کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند:
«مردم [/ لشکر دشمن] براى (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید!» امّا این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافى است؛ و او بهترین حامى ماست.
این آیه پیرامون جنگ احد نازل شده است، وقتى که گروهى از تازه مسلمانان
______________________________
(1) الکشّاف، جلد 1، صفحه 319.
آیات ولایت در قرآن، ص: 95
از فرمان پیامبر صلى الله علیه و آله در جنگ احد تخلّف و سرپیچى کردند و محلّ مأموریّت خویش را ترک نموده و به جمعآورى غنائم جنگى پرداختند، دشمن شکست خورده از غفلت مسلمانان سوء استفاده کرد و کوه احد را دور زد و مسلمانان را محاصره نمود و بدینسان دشمن شکست خورده پیروز شد و هفتاد تن از مسلمانان به شهادت رسیدند!
کفّار و مشرکین بدون این که کار را یکسره کنند، به همان پیروزى مختصر قناعت کرده و به سوى مکّه بازگشتند؛ در حین بازگشت به سمت مکّه، یکى از آنان گفت: ما که تا این مرحله پیروز شدیم، چرا پیامبر اسلام را به قتل نرساندیم، تا کار اسلام تمام شود؟ اگر امروز این کار را نکنیم، در آینده دوباره اسلام و مسلمانان مزاحم ما خواهند شد! سخنان او در دیگران تأثیر کرد و همه آهنگ بازگشت و ادامه نبرد را سردادند! در بین مشرکین شخصى به نام «نعیم بن مسعود» یا «معبد الخزاعى» بود که از ادامه جنگ ناراضى بود؛ او قبل از این که کفّار به مسلمانان برسند، خبر بازگشت کفّار و تصمیم آنها را به اطّلاع مسلمانها رساند، برخى از مسلمانان از این خبر وحشت کردند و گفتند: «آن زمان که همه سالم بودیم چنین شکست سختى خوردیم، اکنون که این مقدار کشته و مجروح داریم، چگونه مىتوانیم در برابر آنها مقاومت کنیم! ولى عدّهاى دیگر از مسلمانها گفتند: «نه تنها با آنها نبرد مىکنیم، بلکه به استقبال آنها مىرویم» و حتّى مجروحین را پیشاپیش لشکر نهاده به سمت دشمن حرکت کردند، دشمن وقتى متوجّه شد که مسلمانها با مجروحین خود به استقبال آنها مىآیند، ترسید و براى حفظ همان مقدار پیروزى و موفّقیّت، دست به عقبنشینى زد و از درگیرى دوباره خوددارى نمود.
آیه شریفه فوق در مورد این داستان نازل شده است. و از «نعیم بن مسعود» یا «معبد الخزاعى» که تصمیم کفّار را به اطّلاع مسلمانان رساند، تعبیر به «ناس/ مردم» مىکند، در حالى که او یک نفر بیشتر نبود؛ ولى چون کار او کار با عظمتى بود، براى احترام و عظمت کار او، به جاى مفرد، از جمع استفاده شده است.
4- خداوند متعال در آیه 61 سوره آل عمران مىفرماید:
آیات ولایت در قرآن، ص: 96
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ، ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ
هرگاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
این آیه پیرامون داستان مباهله است. در این ماجرا- همانطور که همه مىدانند- از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله، على و فاطمه و حسن و حسین (سلام اللَّه علیهم اجمعین) آمده بودند. منظور از «أَبْنائِنا» در آیه شریفه حسن و حسین (علیهما السّلام) و منظور از «نِساءَنا»، که جمع است، فاطمه زهراء (سلام اللَّه علیها) و منظور از «أَنْفُسَنا*»، که آن هم جمع است، علىّ بن أبی طالب علیه السلام است. «1»
بنابراین در این آیه شریفه نیز صیغه جمع، یعنى «نسائنا» و «انفسنا»، در مفرد، یعنى «فاطمه» و «على» به کار رفته است.
5- در اوّلین آیه سوره ممتحنه مىخوانیم:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ...
اى کسانى که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! ...
بسیارى از مفسّران گفتهاند که این آیه شریفه در مورد «حاطب ابن ابى بلتعه» نازل شده و او یک نفر بوده است، ولى صیغههاى «الّذین، آمنوا، لا تتّخذوا، عدوّکم» همه جمع به کار رفته است و این به خاطر عظمت خطر کارى است که او مىخواست انجام دهد و آن این که: هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله تصمیم به فتح مکّه گرفت، راههاى منتهى به مکّه را مسدود نمود، تا خبر لشکرکشى مسلمانان به گوش کفّار و مشرکین مکّه نرسد و آنها غافلگیر شده و بدون جنگ و خونریزى
______________________________
(1) الکشّاف، جلد 1، صفحه 368.
آیات ولایت در قرآن، ص: 97
تسلیم شوند؛ «حاطب» که مال و ثروتى در مکّه داشت، نزد خود گفت: «با انتقال خبر لشکرکشى مسلمانان به مکّه، اموالم را از دست مشرکان خارج مىکنم»، و به قول سیاستمدارها: «امتیازى بدهم و امتیازى بگیرم