سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مسجد حضرت بقیة الله الاعظم شهرستان لردگان

 

 

 

 



      

اوقات فراغت ، هدایت و تربیت

یکى از مسائل مهم در تعلیم و تربیت نوجوانان جامعه، به ویژه قشر دانش‌آموز، توجه لازم به اوقات فراغت آنان است؛ چراکه اگر فعالیت متناسب با هنجارهاى اجتماعى براى آن ها در نظر گرفته نشود، ناهنجارى‌هاى اجتماعى بسیارى را سبب خواهد شد.
بنابراین، پر نمودن اوقات فراغت مورد توجه کارشناسان علوم تربیتى و اجتماعى قرار گرفته است که مى‌توان از آن در جهت کسب ارزش‌هاى اجتماعى استفاده بهینه نمود و در غیر این صورت، مى‌تواند ضایعات جبران‌ناپذیرى را به قشر نوجوان جامعه وارد سازد.
با توجه به این که این قشر بیشتر تحت تأثیر آسیب‌هاى اجتماعى قرار مى‌گیرد و در دوران بلوغ دچار هیجانات، احساسات و عواطف شدیدى هستند، بررسى این مسئله از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است تا بتوان به نوعى از انحرافات در این دوره پیش‌گیرى نمود.
امروزه پر نمودن بهینه اوقات فراغت نوجوانان و جوانان از جمله مسائل مهم این قشر آینده‌ساز و ارزشمند محسوب مى‌شود و بر اساس نتایج تحقیقات متعدد، یکى از علل انحرافات اجتماعى قشر جوان پر ننمودن بهینه اوقات فراغت آنان است.
از این‌رو، مسئله اوقات فراغت نوجوانان و جوانان توجه دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت و صاحب‌نظران علوم رفتارى را به خود جلب نموده و شکّى نیست که نداشتن برنامه‌اى سودمند براى گذراندن بهینه اوقات فراغت قشر جوان زمینه را براى بروز بسیارى از مفاسد اجتماعى فراهم مى‌آورد.
اوقات فراغت به دلیل این که عارى از تکاپوى موظف و تنش‌ها و فشارهاى ذهنى و روانى است، از بهترین شرایط براى اصلاح عادات ناپسند و رفتارهاى نامطلوب در فرد به شمار مى‌رود.
در زمینه اوقات فراغت پژوهش‌هایى صورت گرفته که نشان مى‌دهد استفاده بهینه و برنامه‌ریزى درست از اوقات فراغت مى‌تواند ارتباط نزدیکى با بهداشت روانى، بروز خلّاقیت و جلوگیرى از انحرافات اخلاقى و اجتماعى داشته باشد.
یکى از روان‌شناسان در پژوهشى پیرامون «هنگامه‌هاى فراغت، زمینه‌ساز بهداشت روانى و بستر خلّاقیت‌ها» بیان مى‌کند که بهره‌گیرى از ساعات و ایام فراغت، عامل مهمى در پیش گیرى از تأثیرات نامطلوب فشار روانى، هم چون اضطراب و هیجان‌زدگى است و نقش بسزایى در تأمین بهداشت روانى و تبلور اندیشه‌هاى آزاد خواهد داشت.
«اولین امتیاز استفاده از اوقات فراغت، جلوگیرى از هرز رفتن نیروها و هدر دادن خلّاقیت‌هاست.»
هم چنین بررسى‌هاى متخصصان تربیت بدنى (نبوى و ذکایى) نشان مى‌دهد که بسیارى از ناراحتى‌هاى جسمى مانند : اسهال، یبوست، ناراحتى‌هاى معده، کوفتگى عضلانى، سردرد و ناراحتى‌هاى پوستى، ریشه روانى از قبیل ترس، خشم، یأس و ناامیدى دارند.
پرداختن به امور تفننى، تفریحى و فرهنگى که بر اساس میل و رغبت فرد صورت گیرد، نوعى رضایت‌خاطر و آرامش خیال را به دنبال دارد و افراد معمولا در پرتو استفاده از اوقات فراغت، اضطراب و نگرانى‌هاى خویش را رها نموده، به آرامش و آسایش لازم دست مى‌یابند.
تعریف اوقات فراغت
در تعریف اوقات فراغت با عنایت به لغت‌نامه‌ها و نظریات صاحب‌نظران متعدد علوم رفتارى، مى‌توان به موارد ذیل اشاره نمود :
فرهنگ عمید فراغت را به معناىآسودگى و آسایش و آسودگى از کار و شغل معنا کرده است.
در لغت‌نامه دهخدا نیز فراغت به معناى آسایش، آرامى و استراحت و ضد گرفتارى از کار و شغل معنا شده است.
برخى از صاحب‌نظران آن را «فعالیت براى خود» یا «زمان آزاد» یا «زمان فروخته نشده‌اى که متعلق به فرد است» و «زمانى که فرد به میل خود از آن استفاده مى‌کند» توصیف نموده‌اند.
با عنایت به مباحث مزبور، مى‌توان اوقات فراغت را زمان‌هایى دانست که یک فرد وراى انجام وظایف فردى و اجتماعى خویش دارد و مى‌تواند آن را با میل خود در امور مختلف صرف کند و بسته به این که چگونه و با چه وسیله‌اى این اوقات پر شود، مى‌تواند پربارترین و شوق‌انگیزترین لحظات و یا بعکس ملال‌آورترین، بى‌بارترین و حتى مفسده‌انگیزترین دقایق باشد. 
تاگور اندیشمند هندى مى‌گوید: «تمدن بشرى نتیجه استفاده درست از اوقات فراغت است.»
اهمیت اوقات فراغت
بحث در مورد پر نمودن بهینه اوقات فراغت نوجوانان و جوانان از آن حیث مهم است که این اوقات هم چون شمشیرى دولبه است؛ لبه‌اى از آن مى‌تواند رشد دهنده و اصلاح گر باشد و لبه‌اى دیگر زایل‌کننده نیروى جوانى و حتى بیهودگى و فسادانگیز.
به همین علت، مى‌توان ادعا نمود نحوه گذراندن اوقات فراغت، چه از جنبه‌هاى مثبت و سازنده و چه از جنبه‌هاى مخرّب و فسادانگیز، در حدى است که سایر جنبه‌هاى زندگى هر فرد را به طور چشم گیرى تحت‌الشعاع قرار مى‌دهد.
بنابراین، فعالیت‌هاى مربوط به اوقات فراغت بسته به سازنده یا نامطلوب بودن آن، در رشد و شکوفایى و یا بعکس در تخریب و انحطاط شخصیت نوجوانان و جوانان م?ثر است.
بنابراین، بهره‌گیرى از ساعات و ایام فراغت، عامل مهمى در پیش‌گیرى از تأثیرات نامطلوب «فشار زمان» هم چون اضطراب و هیجان‌زدگى است و نقش به سزایى در تأمین بهداشت روانى و تبلور اندیشه‌هاى آزاد خواهد داشت.
به دلیل همین اهمیت، متفکران بسیارى درباره آن اظهارنظر کرده‌اند.
براى نمونه، فرانسیس دوکه مى‌گوید: به من بگویید اوقات فراغت خود را چگونه مى‌گذرانید تا بگویم که هستید و فرزندانتان را چگونه تربیت مى‌کنید. 
جان فوراستیه مى‌گوید: فراغت هدیه‌اى است که به ما عطا کرده‌اند، اما شیوه استفاده از آن را نمى‌دانیم. 
تاگور مى‌نویسد : تمدن‌هاى انسانى سرمایه‌هاى جاویدانى هستند که از کاشت، داشت و برداشت‌هاى صحیح اوقات فراغت متجلّى گشته‌اند.
از سوى دیگر، تحقیقات متعدد نشان داده است که رواج انواع تفریحات انحرافى در بسیارى از کشورهاى غربى و در برخى از کشورهاى در حال توسعه، ناشى از نداشتن امکانات مناسب تفریحى است.
طبیعى است جوان کنجکاو و پرانرژى اگر از تفریحات سالم برخوردار نبوده و این امکان را نداشته باشد که با ثمربخش ساختن وقت آزاد خود روحیه کنجکاو و خلّاق خویش را ارضا نماید، امکان این که به سوى فعالیت‌ها و تفریحات ناسالم کشیده شود، زیاد است.
در همین زمینه، تحقیقى که در سال 1376 در شهرستان محلّات انجام گرفت نشان داد 5/65 درصد از نوجوانان و جوانان بزهکارى که در آن شهرستان مورد تحقیق قرار گرفته‌اند، فقدان وسایل تفریحات سالم را به مقدار «زیاد» و «تا حدودى» از عوامل م?ثر در بزهکارى خود عنوان نموده‌اند.


 

البته نبودن وسایل تفریحات سالم، به هیچ وجه دلیل منحصر به فرد انحرافات اجتماعى نیست، ولى غالبآ یکى از موجبات آن محسوب مى‌شود.
به هر روى، ضرورت توجه به این موضوع که گذران مناسب و متنوع اوقات فراغت نوجوانان و جوانان مى‌تواند متضمن کمک به رشد و شکوفایى استعدادهاى آنان در کاهش افسردگى‌ها و انحرافات اجتماعى باشد، امر غیرقابل انکارى است و این حقیقت را نمى‌توان نادیده گرفت که یکى از جنبه‌هاى مهم حیات بشر که بخش قابل توجهى از زندگى او را به خود اختصاص مى‌دهد، اوقات فراغت است.
«اوقات فراغت یعنى آزاد شدن از یک دوره مصرف انرژى و تمرکز خاص بر حالتى دیگر که ممکن است استراحت، تجدید قوا، تنوع و تغییر فرصت ارزشیابى از خود باشد.»
هم چنین جوان بودن جمعیت کشور ما، که یکى از ویژگى‌هاى اصلى آن محسوب مى‌شود، ضرورت توجه به اوقات فراغت آنان را که آینده‌سازان این کشور اسلامى خواهند شد، به خوبى ملموس و مشهود ساخته است؛ چراکه جوانان به طور طبیعى مایلند در ساعات فراغت از تفریحات لذت‌بخش و نشاط‌آور استفاده کنند و بدین‌ وسیله موجبات مسرّت و آرامش خود شوند و این در حالى است که عدم توجه به مسئله اوقات فراغت نوجوانان و جوانان موجب خواهد شد تا مروّجان فرهنگ غرب با برنامه‌ریزى‌هاى شوم، حساب‌شده و منحرف‌کننده خود و با در اختیار داشتن پیشرفته‌ترین فناورى‌ها باعث رواج فساد و ابتذال میان نوجوانان و جوانان شده و اهداف خود را تحقق بخشند.
«جامعه سالم جامعه‌اى است که اعضاى آن بتوانند ضمن رفع نیازهاى زندگى از طریق اشتغال متعارف، از سرگرمى‌هاى سالم، روابط انسانى مطلوب و شعف عاطفى که از صرف صحیح اوقات فراغت خویش حاصل مى‌کنند چنان مسرور شوند که براى لذتى زودگذر، راه انحراف در پیش نگیرند.»
با عنایت به موارد فوق، اگر مسئولان جامعه و خانواده‌ها هدایت و راهنمایى نوجوانان و جوانان را در خصوص اوقات فراغتشان بر عهده نگیرند، احساسات جوانى آنان و یا مروّجان بى‌رحم فرهنگ منحط غرب راهنماى این نسل ارزشمند و آینده‌ساز خواهد شد و نه تنها نوجوانان و جوانان نخواهند توانست از اوقات فراغت خود بهره بگیرند، بلکه اوقات فراغت آنان با ابتذال پر خواهد شد.
بنابراین، بجاست به منظور تحقق اهداف مقدس نظام اسلامى‌مان، با سرمایه‌گذارى، برنامه‌ریزى و سیاست‌گذارى مناسب عنایت بیش ترى به اوقات فراغت نوجوانان و جوانان شود. 
ویکتور پوشه، از مشاهیر جهان طب، به دولت خود پیشنهاد مى‌کند در دبیرستان‌ها به جاى تدریس زبان‌هاى یونانى و لاتین، از ورزش استفاده شود تا به وصیت فرنسیس بیکن که مى‌گفت: ورزش کنید تا تندرست و سالم باشیدعمل شود.
زیرا تن سالم براى روان به حکم یک مهمان‌خانه است
 
 طاهر خسرویان


      

پایگاه هسته جوان شهر گهرو

نام مسئول : حجت الاسلام علی قاضی زاده  

تعداددانش آموز 25نفر

مکان برگزاری کلاس: موسسه قرآنی امیر المومنین گهرو-بلوار با هنر

 



      

مشخصات

به وبلاگ ما خوش آمدید.



      

همایش مبلغین ومربیان طرح اوقات فراغت شهرستان اردل برگزارشد.

برپایی همایش طلایه داران تبلیغ دراردل



 

 

به گزارش روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی چهارمحال وبختیاری، رئیس تبلغیات اسلامی اردل با بیان این خبرگفت: همایش طلایه داران تبلیغ با هدف تشریح برنامه های فرهنگی وتبلیغی وهسته های جوان با حضور مبلغین ومربیان برگزارشد.

حجت‌الاسلام سید حسن چراغی افزود: دراین همایش وهمنشینی افطاروهمفکری مبلغین حجت‌الاسلام موسی سلمانپورامام جمعه اردل خطاب به مبلغین اهمیت کار تبلیغ دین، راادامه راه پیامبران وانبیاء الهی دانست وامر به معروف ونهی ازمنکر، آموزش قرائت صحیح نماز، سبک زندگی، ولایت شناسی واهمیت ولایت درعصرغیبت، ودشمن شناسی را از فعالیتهای تبلیغی و کار مبلغین دانست وازحمات مبلغین ومربیان طرح اوقات فراغت درامر تبلیغ تشکرکردهمچنین حجت‌الاسلام حسینی نماینده ولی فقیه درمنابع طبیعی استان که میهمان ویژه این برنامه بوده به مبلغین توصیه کردند که درامرتبلغ اهمیت حفظ منابع طبیعی از دستورات دین اسلام است ونگهداری از نعمتهای طبیعی نشانه شکر خداست وامربه معرف است حفظ درختان وجنگل هاومنابع طبیعی.

چراغی تصریح کرد: درجمع مبلغین نوذری فرمانداراردل اهمیت کارمبلغین را از مهمترین برنامه های فرهنگی دانست واجرای طرح اوقات فراغت را ازاقدامات فرهنگی بزرگ کشور دانست واززحمات تبلیغات اسلامی شهرستان وحضور مبلغین اعزامی تشکر کرد.

گفتنی است این همایش روزجمعه 20تیرماه 1393دراداره تبلیغات اسلامی اردل برگزارشد.



      

آیا فلسطینیان زمینهای خود را به صهیونیستها فروخته اند؟؟

http://s2.picofile.com/file/7162472040/palestine_by_aheney.png

 

درست است که فلسطینیان زمینهایشان را به یهودیان صهیونیست فروخته اند ولی چه مقدار؟؟؟ جدول زیر را خوب نگاه کنید:

چگونگی دستیابی به این زمین ها 

درصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطین

در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین

1.55 درصد

نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد

0.64 درصد

حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد

1.2 درصد

از مالکان بزرگ غیر فلسطینی خریداری شده است

2.31 درصد

از مالکان فلسطینی خریداری شده است

0.96 درصد

مجموع این زمین ها

6.6 درصد

 

یعنی فقط حدود 1 درصد را فلسطینیان فروخته اند.

وحالا:

http://rghiasi.persiangig.com/%D8%A7%D8%B4%D8%BA%D8%A7%D9%84%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D8%B7%DB%8C%D9%86.jpg

حتما ادامه ی مطلب رو بخونید.

اما راه آسان این است که آدم نگاه کند ببیند آیا این حرف رنگ و بوی صداقت دارد یا اینکه نه، شایعه ای است که خود اسرائیلی ها آن را برای توجیه کارهایشان ساخته اند؟ شاید یادتان باشد که در جنگ 22 روزه غزه، شایعه شده بود که فلسطینیان «ناصبی» یعنی دشمن اهل بیت علیهم السلام هستند. این حرف خیلی عجیب و مشکوک بود. آخر هم می دیدیم که رهبر عزیز انقلاب و علمای گرانقدر دائماً از غزه طرفداری می کنند و هم مشخص بود که این سخن نفعش فقط به اسرائیل می رسد. همین بود که حتی تحقیق نکرده، ظن و بلکه اطمینان داشتیم به دروغ بودن این شایعه ی ناجوانمردانه. بعد از مدتی هم که مقالات و مطالب مستدلی در ردّ این شایعه به چاپ رسید و حقیقتِ آشکار، مبرهن گشت.

اکنون در مورد ادعای مالکیت قانونی اسرائیلی ها بر سرزمین های فلسطین هم می شود حتی بدون تحقیق تاریخی، گمان و یا حتی اطمینان داشت به اینکه این جنایتکاران دارند دروغ می گویند. اصلاً همین که آمریکا و انگلیس اینچنین محکم پشت اسرائیل ایستاده اند روشن می کند که اینها نباید خیلی آدم های خوبی باشند. اینکه چون باران بر سر مردم بمب می ریزند و کودکان را با تیر مستقیم می کشند ثابت می کند که اینها آدم های صادقی نیستند. دم خروس گاهی آنقدر نمایان است که با هزار قسم حضرت موسی (ع) و با هزار فیلم اسپیلبرگی[1] هم آدم نمی تواند یک چیزهایی را باورکند.

آری راه آسان این بود اما برای اینکه دل ها محکم شود و اطمینان به قلوب بازگردد راه سخت را هم می رویم تا پرده ای دیگر از فریبکاری و خباثت این حیوان های انسان نما کنار رود :

اصل قضیه درست است. یعنی یهودیان و صهیونیستها واقعاً قبل از تشکیل دولت اسرائیل بخشی از زمین های فلسطینی ها را خریداری کرده بودند. همچون هر شبهه ای، حق با باطل آمیخته است و در اینجا هم ما با بطل محض روبرو نیستیم. ولی خب بواسطه ی وجود حقی در این میان، همه ی ادعا حق نخواهد شد. توجه به دو نکته ی زیر می تواند ما را به حقیقت ماجرا رهنمون کند :

1- کل این زمین ها تنها 6/6[2] درصد زمین های فلسطین می باشد. تازه آن هم به انضمام زمین هایی که بدون خریداری و توسط حاتم بخشی انگلیسی ها (که با شکست عثمانی ها قیمومیت انگلستان به آن ها رسیده بود) نصیب یهودیان شده بود. جدول زیر نشان دهنده ی درصد زمینهای یهودیان نسبت به کل زمین های فلسطین است :

چگونگی دستیابی به این زمین ها

درصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطین

در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین

1.55 درصد

نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد

0.64 درصد

حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد

1.2 درصد

از مالکان بزرگ غیر فلسطینی خریداری شده است

2.31 درصد

از مالکان فلسطینی خریداری شده است

0.96 درصد

مجموع این زمین ها

6.6 درصد

 

در آماری که در این جدول ارائه شده می بینیم که تنها حدود یک درصد از زمین های فلسطین به شکلی خریداری گشته که در ادعای مورد بحث روی آن مانور داده شده است. بیشتر زمینهایی که یهودیان پیش از تشکیل دولت اسرائیل مالک بوده اند را انگلستان به آنها داده و یا از مالکانی خریداری شده که فلسطینی نبوده اند. تازه همه ی اینها کمتر از هفت در صد می شود و هفت در صد کجا و اشغال تقریباً تمام فلسطین کجا؟

صهیونیست ها تا قبل از سال 1947م. تنها توانستند 6/6 از خاک فلسطین را از طرق مختلف به دست آورند،[3] اما بقیه سرزمین فلسطین طی جنگ های خانمانسوزی به اشغال صهیونیست ها درآمد. اولین جنگ تمام عیار صهیونیست ها با پشتیبانی کشورهای غربی در سال 1948 میلادی روی داد. صهیونیست ها در این جنگ 78 درصد از خاک سرزمین تاریخی فلسطین را به اشغال خود درآوردند. در این جنگ نابرابر بیش از یک میلیون و دویست هزار فلسطینی آواره و 531 شهر، روستا و شهرک به طور کامل با خاک یکسان شدند. همچنین در این جنگ قتل عام های زیادی از جمله دیر یاسین علیه فلسطینیان صورت گرفت و طی آن ها هزاران فلسطینی به خاک و خون کشیده شدند. آن بخش از فلسطین که همچنان اشغال نشده بود نیز از جمله قدس شرقی، کرانه باختری و نوار غزه در جنگ شش روزه 1967م. میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی، تقریباً به طور کامل به اشغال این رژیم درآمد.

2- اگر گفتمان حاکم بر جهان غرب مبنی بر حجت بودن دموکراسی را ملاک قرار دهیم نیز یهودی ها حق تشکیل دولت اسرائیل را نداشتند. چنانچه گفتیم درصد زمینهایی که یهودیان خریداری کرده بودند بسیار اندک بود اما اگر بیش از این هم بود هیچ کس نمی پذیرد که کسی بواسطه ی داشتن زمین، حکومت مستقل تشکیل دهد! مثلاً آیا اگر کسی یک سوم زمین های تهران را خریداری کند آیا حق این را دارد که در آن زمینهای خودش حکومتی مستقل تشکیل دهد؟! اما یهودیان با اینکه درصد زمینهایشان بسیار کمتر از یک سوم بود و با اینکه درصد جمعیتیشان بسیار کمتر از مسلمانان بود (با پشتیبانی قدرتهای نظامی و مالی و رسانه ای) اقدام به تشکیل دولت مستقل کردند آنهم نه در همان درصدی که مال خودشان بود بلکه در کل فلسطین! و اینها همه بدون برگزاری کوچکترین انتخابات و همه پرسی ای انجام شد. این تجاوزگری ها آنقدر حیرت انگیز بوده که حتی وزیر مستمعرات انگلستان در آن زمان هم به مسلمانان حق داده بود که نسبت به آن معترض باشند.

خلاصه اینکه دروغ های زیادی برای توجیه این لکه ی ننگ عجیب و غریب و رسواکننده ی تزویر مستکبرین، گفته شده و خواهد شد ولی گوش ما فریب صدای مؤدبانه و مزورانه ی مجری بی بی سی و VOA را نخواهد خورد، از بس که پر است از ضجه های مادران فلسطینی.



      

آثار حجاب اسلامی درتأمین امنیت فردی و اجتماعی

آثار حجاب اسلامی درتأمین امنیت فردی و اجتماعی

رعایت حجاب، بیش از آن که به مردان کمک مى‏کند تا خارج از چارچوب‏ها، امیال خود را هزینه نکنند، به خانم‏ها کمک مى‏کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوب‏ها، وسیله لذت انگارى قرار نگیرند و شخصیت و احترام آنان خدشه دار نگردد.

آثار حجاب اسلامی

به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛ حجاب اسلامی درتأمین امنیت فردی واجتماعی مردم بویژه زنان، تأثیر بسزایی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

آثار فردی حجاب

1ـ حفظ ارزش‎های انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت و کاهش مفاسد.

2ـ کنترل و بهره‎مندی صحیح و مطلوب از امیال جنسی.

فقدان حجاب و آزادی معاشرت‎های بی‎بندوبار میان زن و مرد، هیجان‎ها و التهاب‎های جنسی را فزونی می‎بخشد.

3ـ احترام و مصونیت زن در برابر طمع ورزى هوس بازان

4- تمرکز احساسات ومحبت‏ها در کانون خانواده بخصوص بین زن و شوهر

این بحرانى است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربى شده است، به طورى که هنگام برپایى کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهم‏ترین ابزار آن میل جنسى نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده‏ها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سال‏هاى قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده و تمرکز خود را از دست داده است.

5- تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد.

آثار اجتماعی حجاب

1- استحکام نهاد خانواده

بارعایت اصل حجاب و پوشش در محیط بیرون از خانواده، حریم زن و شوهر حفظ می شود و خانواده دارای ثبات خواهدشد.قرآن کریم به زنان امر می کند تا همه بدن خود را به جز صورت ها و دست ها از مچ تا انگشتان بپوشانند. این امر باعث ایجاد روابط صمیمانه زن و شوهر و منحصرشدن لذات جنسی به محیط خانواده و در محدوده ازدواج می شود. همچنین موجب می شود همسر قانونی در نزد فرد تنها عامل ارضای نیازهای جنسی تلقی شود و در نتیجه پیوند زن و شوهر محکمتر می شود و درنهایت به استحکام نهاد خانواده می انجامد.

درحالی که زنان با خودآرایی و با پوشش مناسب در محیط اجتماع، زندگی خانوادگی خود و دیگر افراد جامعه را به خطر می اندازند و با کشاندن جاذبه های جنسی خود به کوچه وبازار، افراد جامعه را همیشه در حالت نوعی مقایسه قرارمی دهند که این امر اختلافات زیادی را درون خانواده ها باعث می شود.

با افزایش آمار برهنگی و بی حجابی، آمار طلاق و بی بند وباری نیز بالا می رود و درمقابل از تعداد ازدواج ها و روابط سالم خانوادگی کاسته می شود؛ زیرا با وجود روابط و معاشرت های بی قید و بند و بودن زنان بی حجاب و بزک کرده درسطح جامعه، ازدواج تنها به صورت یک مسئولیت سنگین و تکلیف و محدودیت و عملی پرهزینه جلوه می کند و طبیعتا علاقه به ازدواج کمتر و کمتر می شود.

و در نتیجه عدم گرایش جوانان به ازدواج، سلامت اخلاقی جامعه به خطر می افتد و دامنه فساد گسترش بیشتری پیدا می کند. این موج دامن بسیاری از خانواده های نوپا و دیرپا را خواهد گرفت. زنان ومردانی که در آغاز ازدواج های عشق گرم و خالصانه برای یکدیگر هستند، با وجود جامعه ای بی بندوبار و جذابیت به دنبال جدید و متنوع، در خانواده خود شور و جاذبه ای نمی بینند. چه بسا زنی که سال های متمادی در کنار همسر خود زندگی کرده و در غم و شادی درکنار همسرش بوده است و با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کرده، کودکانی پرورش داده وحال به طور طبیعی چهره جوانی اش را از دست داده و اکنون نیازمند آرامش و زندگی پرعشق و عاطفه درکنار همسر خویش است.

دراین هنگام زنان جوان و باطراوتی که در اجتماع بدون حجاب، متاع هرکوچه و بازاری هستند، از راه می رسند و درمسیر زندگی او قرار می گیرند و اساس خانواده ای را که تا سال ها با رنج و سختی و امید و عاطفه رشد کرده را برهم می زنند. البته اگر مردان در چنین جامعه ای به تغییر قرآن حافظ نگاه خود باشند، بسیاری از این مشکلات قابل پیشگیری است. «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم؛ (نور.30) بگو به مومنان که چشم فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ کنند، این پاکیزه تر است برای آنها.»

2- آرامش روانی و دوری از التهاب

دومین اثری که حجاب و عفت ورزی در جامعه به وجود می آورد، ایجاد آرامش روانی و دوری از التهابات درونی است. عدم پوشیدگی زنان و معاشرت های بی بند و بار زنان و مردان همواره هیجان ها و التهابات جنسی را افزایش می دهد و در صورت پذیرش هر روز سرکش تر شده و به صورت یک بیماری و عطش روحی مطرح می شود؛ چرا که این میل تنها در جنبه های جسمانی آن مطرح نیست، بلکه دارای ظرفیت روحی وسیع و نامحدودی است که حتی جسم نمی تواند پا به پای آن به پیش رود. از سوی دیگر پاسخگویی به این نیاز هم همیشه به صورت دلخواه میسر نیست، در نتیجه احساس محرومیت و عقده های روانی، تعادل روحی فرد را بر هم می زند.

در تحقیقات جدید ثابت شده زمانی که زمینه کامیابی و ارضای غرایز بعد از تحریک آن فراهم نباشد، اشخاص از نظر روانی، در فشار قرار می گیرند و رفته رفته ظرفیت عصبی آنان به انتها می رسد. در این هنگام به سرعت هورمون های آزاردهنده سمی در خون ترشح می شود و در زمانی کمتر از 1?10ثانیه مغز که با شبکه های ارتباطی به سراسر بدن وصل است، به کمک غده هیپوفیز و فرمان های مرکز هیپوتالاموس این سم را به همه اعضا روانه می کند.

در مقابل این نظریه افرادی هستند که عقیده دارند پوشش و ایجاد محدودیت در روابط و معاشرت ها باعث افزایش التهابات می شود. این افراد در واقع پیرو مکتب فروید هستند و معتقدند ناکامی های جنسی است که باعث محرومیت ها و اختلالات روانی است و اگر مدتی موضوعات و مسائل منافی عفت در جامعه رواج یابد، جذابیت آنها کاسته می شود و مردم نیز علاقه چندانی به آنها نخواهند داشت.

استاد شهید، مرتضی مطهری در پاسخ به این افراد می نویسد: «این سخن ممکن است در مورد یک موضوع خاص و یک نوع بی عفتی بالخصوص صادق باشد، ولی در مورد مطلق بی عفتی ها صادق نیست. یعنی از یک نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا می شود، ولی نه بدین معنا که تمایل به عفاف جانشین آن شود، بلکه به این معنا که آتش و عطش روحی زبانه می کشد و نوعی دیگر را تقاضا می کند و این تقاضا هرگز تمام شدنی نیست. خود راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف می کند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است آنچه با ارضا تسکین می یابد، حرارت جسمی است، نه عطش روحی.» (مطهری، مرتضی؛ مسئله حجاب، ص.98)

نمونه بارز این سخن را می توانیم در حرمسراهای پادشاهان ببینیم که هزاران زن در حرمسراهای خود داشتند، ولی باز هم تقاضای زنان جدید می کردند و یا در دنیای غرب که با رواج مکتب فروید و آزادی های مطلق جنسی نه تنها به بی علاقگی نرسیدند، بلکه هر روز بر دامنه فساد افزوده می شود. این مساله به زنان و مردان محدود نیست بلکه هر روز آمارها و قوانین جدیدی در مورد تجاوز به کودکان و همجنس بازی را مشاهده می کنیم؛ چرا که روح بشر بسیار حساس و تحریک پذیر است و تنها با تعدیل و رام کردن غرایز سرکش است که سلامت روحی و روانی فرد تامین می شود.

 3-حفظ کرامت و هویت انسانی زن در جامعه

حفظ کرامت و شخصیت زن به وسیله حجاب و پوشش است. اگر نگوییم همه زنان، بیشتر زنان علاقه مندند جدای از زیبایی های جسمانی و خصوصیات ظاهری، مورد توجه قرار گیرند و قبل از اینکه نگاه جنسی به آنها شود، به عنوان یک انسان دارای فضیلت و دارای استعداد شناخته شوند و به اعتبار شخصیت انسانی شان در جامعه ارزشمند باشند، نه اینکه به خاطر زیبایی های جسمانی مورد ارزیابی قرار گیرند و بسیاری از کمالاتشان تحت الشعاع ظواهرشان ناشناخته و پنهان باقی بماند.

اسلام نگاه دنیای امروز را به زن به عنوان یک کالای مصرفی و یک وسیله جنسی برای تبلیغ کالاهای مختلف و عاملی برای جذب مشتری و… نمی پذیرد. به همین دلیل است که حفظ هویت واقعی زن را در گرو پوشش و حجاب اسلامی می داند. به طور طبیعی زنانی هم که می توانند با ویژگی های اخلاقی خاص و علم و دانش و بصیرت و کرامت نفس شناخته شوند، هرگز خود را ملعبه دست دیگر افراد از بوالهوسان جامعه تا استعمارگران و سیاستمداران و فعالان اقتصادی قرار نمی دهند و نیازی به خودنمایی و تجمل گرایی ندارند. در مقابل کسانی که بهره ای از هویت انسانی و سرمایه های معنوی و اخلاقی ندارند کمبود خود را با عرضه ظاهر و اندامشان در جامعه جبران می کنند و تنها به عنوان یک زن مطرح می شوند و نه به عنوان یک انسان و اگر هم استعداد و خلاقیتی دارند هرگز شکوفا نخواهد شد.

امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: «کسی که کرامت و شخصیت انسانی، او را استوار نساخت، اهانت و پوچی زندگی او را ادب خواهدکرد.»( غررالحکم ، ص.486)

قرآن کریم هم حجاب را عاملی برای رعایت حرمت و احترام زن می شمارد و می فرماید:

«یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین من جلابیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلایوذین و کان الله غفوراً رحیماً؛ (احزاب.59) ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبات ها (روسری های بلند) خود را بر خویش افکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است.»

آیت الله جوادی آملی در این زمینه می نویسد:

«در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد، برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست، منتها باید اندیشه ها قرآن گونه باشد؛ یعنی همانگونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع می کنیم؛ یعنی عظمت زن در این است که مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند قرآن کریم وقتی از حجاب سخن می گوید، می فرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زنی که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند؛ لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را بدون قصد تباهی جایز می دانند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بی بهره اند.» (جوادی آملی؛ زن در آینه جمال و جلال، ص426)

 4- حفظ سلامتی زنان و دوری از بیماری

یکی دیگر از آثار مهم رعایت حجاب در جامعه، حفظ سلامتی و دوری از بیماری های مختلف است. نبود پوشش مناسب زنان و به دنبال آن بی بند و باری ولجام گسیختگی جنسی علاوه بر اثرات روحی و روانی، پیامدهای جسمی زیادی را به دنبال دارد؛ در حالی که بسیاری از این عوارض و بیماری ها آفریده خود انسان ها هستند؛ بلاهایی همچون ایدز که همه ساله میلیاردها دلار صرف درمان و ساختن واکسن برای پیشگیری از آن می شود، توسط انسان های بی بند و بار به وجود آمده است.

امام رضا (ع) فرمودند: «هرگاه بندگان، گناهان جدیدی به وجود آورند که تاکنون مرتکب آن نمی شدند، خداوند هم بلاهای تازه ای به وجود می آورد که تاکنون نمی شناختند.» (میزان الحکمه، ج4، ص.467)

5- حفظ نیروی کار جامعه و فعالیت‎های اجتماعی افراد

حجاب در اسلام از این منشا سرچشمه مى‌گیرد که محل انواع التذاذهاى زن و مرد از یکدیگر باید تنها محیط خانواده باشد و اجتماع منحصرا باید محل کار و فعالیت باشد.

بی‎حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت‎های جنسی از محیط خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‎گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافه‎های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می‎یابد. برخلاف نظام‎ها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیت‎های اجتماعی را با لذت‎جویی‎های جنسی درهم می‎آمیزند،اسلام می‎خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این‎گونه لذت‎ها پاک شده، و لذت‎های جنسی، فقط در محیط خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود.

6- استحکام جوامع اسلامی در برابر نفوذ بیگانگان

بی حجابی و گسترش برهنگی در کشورهای اسلامی، یکی از ابزارهای مهم بیگانگان در سیطره و تسلط بر آن کشورها شده است.

استعمارگران برای استثمار ذخایر عظیم انسانی و اقتصادی کشورهای اسلامی، نخست باید آنها را از درون تهی می کردند، برای همین باید هویت دینی از آنها گرفته می شد و حجاب از نشانه های ارزشمند وقدرتمند آن به شمار می رفت. برای این تسلط، زنان بهترین انتخاب بودند.

در همین راستا مستر همفر جاسوس کهنه کار انگلیسی می گوید:

«در مسأله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند. باید با استناد به شواهد تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی العباس متداول شده است و مطلقاً سنت اسلام نیست وچادر لباس قدیمی ایرانیان قبل از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کردند. پس از آنکه زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنها راه بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یاید و برای پیشبرد این نقشه لازم است اول زنان غیرمسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.» (خاطرات مستر همفر، ص108و .109)

و اینگونه دنیای غرب با وسیله قراردادن زنان و استفاده از سکس و برهنگی و با ارزش جلوه دادن آن و مقابله با حجاب و پوشش و روحیه عفاف، توانستند مردم را نسبت به مسائل و جریانات سیاسی و اجتماعی بی اعتنا سازند و به راحتی به غارت و چپاول ملل محروم و تسلط بر آنان مشغول شوند. آنها تمام کوشش خود را به رفع حجاب از زنان متمرکز کردند و با شعارهایی نظیر آزادی و رشد و ترقی زنان می خواستند آنها را از سنت های اسلامی و بومی خود مانند تقید به ارزش هایی مثل عفت و پاکدامنی و پایبندی به خانواده دور کنند و این امر آغازی بود برای گسترش فحشا و بی بندو باری در میان اقشار مختلف مردم تا به تدریج روحیه بیگانه ستیزی و سلحشوری و غیرت دینی و ملی از آنها گرفته شود.

البته این نکته نیز قابل ذکر است که اقدامات بیگانگان در زمینه کشف حجاب و کشاندن زنان به عرصه های بی عفتی با نام آزادی و پیشرفت و ترقی زنان تنها با انگیزه های سیاسی نبوده و نظام سرمایه داری غرب برای بازاریابی کالاهای تولید شده و داشتن مصرف کننده بیشتر همواره سعی در بهره کشی از زنان داشته است با از میان برداشتن حجاب و عفاف زنان و مسخ فرهنگی آنان، بازار مصرف آنها گرم و سود بیشتری به جیب کمپانی های بزرگ سرازیر می شود. ( مسئله حجاب، ص.79)



      

دانشگاه هیولا سازی

ذهن کودکان در تسخیر کمپانی های انیمیشنسازی

ذهن کودکان در تسخیر کمپانی‎های انیمیشن‎سازیامروزه صنعت انیمیشن‌سازی در دنیا جایگاه ویژهای پیدا کرده است و به موازات صنعت سینما و یا با گامی پیشتازانه‌تر از آن، سعی در القای پیامهای خود به ذهن و فکر کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان دارد. در این میان، کمپانی‌های مشهور سازنده‌ی انیمیشن دنیا همچون والت ‌دیزنی، استودیو پیکسار، دریم ورکس و چند کمپانی محدود دیگر هستند که مشخص میکنند نسل بعدی راجع به موضوعات گوناگون چطور باید بیندیشند، در برابر مسائل و مشکلات چه راه‌حلی را برگزینند و در نهایت اینکه کدام دسته از اعتقادات باید درون آن‌ها جای گیرد و درونی شود.

با توجه به اینکه کودکان امروز مقدار زیادی از وقت خود را پای دیدن این انیمیشنها میگذارند، می‌توان گفت این محصولات نقش مهمی در شکلگیری شخصیت، افکار و اعتقادات فردی و حتی جامعهپذیری این قشر برعهده دارند.

تولیدکنندگان این محصولات رسانهای، با صرف مبالغ قابل توجهی برای ساخت تولیدات خود، از راههای گوناگون و از طرق ارتباطی مختلف پیامهای مدنظر را در محصول خود میگنجانند، آنها در مسیر دستیابی به اهداف خود کوچک و بزرگ نمیشناسند و تنها به القا و اقناع پیام میاندیشند؛ چراکه ماهیت این کمپانیها بدینگونه است.

اوباما در بازدید از کمپانی دریم ورکس (یکی از کمپانیهای مشهور انیمیشنسازی) بیان میکند: «هالیوود نقشی اساسی در اشاعه‌ی ارزش‌های فرهنگ آمریکایی و همچنین شکل‌دهی یک فرهنگ جهانی دارد. چه باور کنید و چه نکنید، هالیوود و صنعت سرگرمی، از برخی جهات، بخشی از دیپلماسی آمریکاست. صنعت سرگرمی بخش بزرگی از صادرات کشور ما را در بر می‌گیرد. این درست‌‌ همان چیزی است که ما را از دیگران متمایز می‌کند و ما را به یک قدرت جهانی تبدیل می‌کند. شما می‌توانید در عین حال، در هر جایی از این کره‌ی خاکی حضور داشته باشید، همچون لحظه‌ای که کودکی را در آن سوی دنیا در حالی می‌بینید که یک تی‌شرت با تصویر انیمیشن ماداگاسکار به تن کرده است و به زبان او سخن بگویید و او شما را بفهمد. در حالی‌ که مردم دیگر کشورهای دنیا از این زبان مشترک خبر ندارند.»

امروزه صنعت انیمیشن‌سازی در دنیا جایگاه ویژهای پیدا کرده است و به موازات صنعت سینما و یا با گامی پیشتازانه‌تر از آن، سعی در القای پیامهای خود به ذهن و فکر کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان دارد. در این میان، کمپانی‌های مشهور سازنده‌ی انیمیشن دنیا، همچون والت دیزنی، استودیو پیکسار، دریم ورکس و چند کمپانی محدود دیگر هستند که مشخص میکنند نسل بعدی راجع به موضوعات گوناگون چطور باید بیندیشد.

شیمون پرز نیز در بازدید از همین کمپانی مشهور (دریم ورکس) بیان میکند: «نباید ارتباط حیاتی میان هالیوود و آموزش را نادیده گرفت و باید بدانید که کودکان بیش از سیاست‌مداران به بازیگران اعتقاد دارند... شما فعالان آموزش و پرورش هستید و نه فقط فعالان صنعت سینما و با کمک فعالیت‌های شما و اعتمادی که شما به وجود می‌آورید، شما می‌توانید تأثیرگذار باشید... اسرائیل علاقه‌مند است که شما پیام‌های مهمی را به مردم و کودکان برسانید.»

بنابراین امروزه نمیتوان تولیدات کمپانیهای انیمیشنسازی را تنها در حد یک محصول سرگرمکننده‌ی کودکانه دانست، بلکه باید به ایدئولوژی پنهان در آن اذعان و اعتقاد داشت، اما باید دانست که ایدئولوژی به شکل ناب خود، در کار هنری بیان نمیشود و کار هنری حامل منفعل ایدئولوژی نیست. بلکه خود اثر هنری نیز ایدئولوژی را هماهنگ با قواعد و قراردادهای تولید هنری معاصر، در قالب زیبایی‌شناختی بازسازی میکند. بنابراین در بحث انیمیشن نیز ایدئولوژی سازندگان آن در قالب داستان و زبانی کودکانه بیان میشود تا برای این دسته از مخاطبان ملموس و اقناع‌کننده باشد و این بزرگ‌سالان هستند که باید با نگاه تحلیلی، این محصولات را مورد ارزیابی قرار دهند و خوراک فکری نسل آینده را بیمحابا در اختیارش قرار ندهند و از ابتدا آموزش نقد و ارزیابی این محصولات را به فرزندان خود بدهند و نگاه منفعلانه را به نگاه منتقدانه بدل کنند.

بنابراین به برخی از استراتژیهای اصلی کمپانیهای انیمیشنسازی در تولیدات اخیرشان اشاره خواهد شد:

جا‌به‌جایی مفهوم زشتی و زیبایی مسئلهای است که هدف بسیاری از انیمیشنها شده است. سازندگان سعی دارند که زشتی را جایگزین زیبایی کنند. امروزه اغلب انیمیشن‌ها شخصیتهایی دارند که با معیارهای مخاطبان بزرگ‌سال، چهرهای زشت و زننده دارند، اما همین شخصیتها در نظر مخاطب خردسال زشت تلقی نمیشوند. این نشان از موفقیت تولیدکنندگان این آثار دارد؛ چراکه به‌خوبی توانسته‌اند در مفهوم زشتی و زیبایی خلط کنند و ذائقه‌ی این دسته از مخاطبان را آن‌گونه که خواستار آن بودهاند، تغییر دهند.

امروزه نمیتوان تولیدات کمپانیهای انیمیشنسازی را تنها در حد یک محصول سرگرمکننده‌ی کودکانه دانست، بلکه باید به ایدئولوژی پنهان در آن اذعان و اعتقاد داشت، اما باید دانست که ایدئولوژی به شکل ناب خود، در کار هنری بیان نمیشود و کار هنری حامل منفعل ایدئولوژی نیست. بلکه خود اثر هنری نیز ایدئولوژی را هماهنگ با قواعد و قراردادهای تولید هنری معاصر، در قالب زیبایی‌شناختی بازسازی میکند.

رابرت لوپز یکی از افرادی است که به‌عنوان آهنگ‌ساز در کمپانی والت دیزنی حضور دارد. او میگوید: «ذکر نام خدا و به‌طور کلی استفاده از مضامین دینی در محصولات والت دیزنی کاملاً ممنوع است.»[

باید توجه کرد که برخی انیمیشنها به‌گونهای امور ماورایی از جمله خدا را زیر سؤال میبرند و با کالبد بخشیدن به امور ماورایی، آنها را به عالم ملموس حسی وارد مینمایند و اینجاست که مخاطب خردسال را سردرگم مینمایند.

مفهوم قهرمان و قهرمانپردازی در انیمیشنها مسئله‌ی دیگری است که اگر نگوییم در تک‌تک انیمیشنها، در بسیاری از آنها بر آن تأکید شده است. کمپانیهای انیمیشنسازی میکوشند تا برای نسل بعدی، قهرمانسازی کنند و تا در آینده این قهرمانهای ساختگی، الگوی آنان در مراحل مختلف زندگی شوند.

مسئله‌ی مهم دیگر، مطرح کردن روابط آزاد و زیر پا گذاشتن اخلاق و شکستن برخی از حریمها نزد مخاطبان خردسال است. کمپانیهای انیمیشنسازی روزبه‌روز بر اشارات و کنایات اروتیک در محصولات خود میافزایند و با این اشارات، کودک را از فضای پاک کودکانه بیرون میآورند و دغدغههایی فراتر از سن او برایش ایجاد مینماید که این موضوع در نهایت میتواندمنجر به انحرافات اخلاقی در میان آنان شود.




      

بهانههایی برای بچهدار نشدن

بهانه‌هایی برای بچه‌دار نشدن
چگونگی تعریف ما از زندگی و پدیده‌های آن، قطعاً مدار زندگی‌مان را عوض می‌کند. امروزه تعریف ما مثلاً از پدر بودن یا مادر بودن خراب شده است. یعنی به خاطر فضای زندگی تکنولوژیک، به خاطر فرهنگ‌های القایی، به خاطر تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر، تعاریف‌ ما تغییر کرده است.
بهانه‌هایی برای بچه‌دار نشدن

«تعریف‌ها» زندگی آدم‌ها را عوض می‌کند
چگونگی تعریف ما از زندگی و پدیده‌های آن، قطعاً مدار زندگی‌مان را عوض می‌کند. امروزه تعریف ما مثلاً از پدر بودن یا مادر بودن خراب شده است. یعنی به خاطر فضای زندگی تکنولوژیک، به خاطر فرهنگ‌های القایی، به خاطر تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر، تعاریف‌ ما تغییر کرده است. ما در موضوع فرزند دچار استحاله‌ی در تعریف شده‌ایم. مثلاً فرزند در بعضی موارد به ابزار پیونددهنده‌ی زن و شوهری تبدیل می‌شود که در آستانه‌ی جدا شدن هستند! برخی افراد برای این فرزند می‌آورند که زندگی‌شان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است! در یک نگاه دیگر، فرزند عصای پیری است. در نگاهی دیگر، فرزند برای لذت بچه‌داشتن است. در نگاهی، اگر فرزند نیاوریم، چه کنیم؟ این عوامل پرکردن بی‌معنی‌ زندگی است و البته هرکدام از این تعاریف را فرض بگیرید، یک منظومه‌ای را هم بعد از خودش ایجاد و ایجاب می‌کند.

برخی افراد برای این فرزند می‌آورند که زندگی‌شان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است!


* احکام الهی یک سلسله‌ی واحد است
اسلام دیدگاهی در مورد فرزند و رزق و روزی او دارد و صراحتاً می‌گوید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکمْ خَشْیة إِمْلَاقٍ»1 بچه‌هایتان را از ترس گرسنه‌ماندن و فقیرشدن نکُشید. این دستور اسلام، و یک منظومه‌ای از معارف است. البته در آن زمان بلد نبودند جلوی تشکیل نطفه را بگیرند و بچه را می‌کشتند، اما الان بلد هستند و کلاً بچه‌دار نمی‌شوند! اگرچه این یک بحث فقهی است و می‌گویند این دقیقا آن نیست، ولی طرح موضوعش همان است. بالاخره اگر کسی پیشگیری کند، باز هم همان وجه «خشیة‌ املاق» مهم است. یعنی نیت «خشیة املاق» نیت الهی نیست.

اگر خداوند چنین دستوری می‌دهد، فرزند را نیز یک طور خاصی تعریف می‌کند. خداوند یک منظومه‌ی احکام ایجاد می‌کند. ما نفقه را نمی‌دهیم، مهریه هم واقعاً صداق و صداقت نیست، هیچ چیز را درست انجام نمی‌دهیم، بعد می‌گوییم چرا باید مثلاً ارث زن نصف باشد؟ خب این یک بسته‌ی مالی بوده که امروزه 9 قسمت آن را اجرا نمی‌کنند و بعد می‌گویند دهمین قسمتش اجرایی نیست و اگر می‌شود، قانونش را عوض کنید. اگر درباره‌ی هر چیزی در عالم این‌طوری عمل کنیم، نتیجه‌اش همین‌گونه می‌شود. قوانین اسلام یک بسته‌ی کامل است ولذا با حذف بخشی از آن‌ها قطعاً بخش‌های دیگر آسیب می‌بیند.

* فرزند جایگاه والایی در منظومه‌ی توحیدی دارد
یک بحث استثنائی‌ قرآن درباره‌ی فرزند، در آیات ابتدایی سوره‌‌ی مبارکه‌ی «مریم» و در مورد حضرت زکریا علیه‌السلام است. جناب زکریا این‌گونه به پروردگارش می‌گوید که: «قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیباً وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِک رَبِّ شَقِیاً»2 پروردگارا من پیر شده‌ام، ولی این‌طور هم نیستم که بگویم نمی‌شود؛ « وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی»3 من یک مَوالی‌ای دارم و نگران‌شان هستم. منظورش از موالی چیست؟ آیا یعنی خانواده‌ای دارد؟‌ نه‌خیر؛ می‌گوید: «وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی» و ضمناً هم می‌دانم که «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلِیّاً»4.

نمی‌گوید من از جانب تو غلام می‌خواهم. نمی‌گوید: فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلداً، بلکه می‌گوید: «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلیّاً». می‌گوید «ولیّ» می‌خواهم. یعنی یک مسیری را آمده و یک حرکت توحیدی را شروع کرده و حالا نگران است که در آینده برای این حرکت چه اتفاقی خواهد افتاد. یعنی می‌خواهد یک کسی این حرکت توحیدی را ادامه دهد. بعد توضیح می‌دهد و می‌گوید: «یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب»5. ارث نبوت برایش مهم است، نه این‌که من دچار کهولت سن هستم و می‌ترسم این پول‌هایی که جمع کرده‌ام، چه خواهد شد! او «ولیّ» می‌خواهد. می‌گوید من پرچم توحید را برافراشته‌ام و بعد از رفتنم نگران این پرچم توحید هستم. به خاطر این‌که موسی وقتی از میان قومش رفت، سیستم او را به هم ریختند. پس حالا من یک کسی را می‌خواهم که ولیّ باشد تا این پرچم توحید را به دست او بسپارم. فرزندش را برای ادامه‌ی ولایتش می‌خواهد و این همان نگاهی است که همه‌ی انبیاء به فرزندان‌شان دارند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24620/C/13920912_0124620.jpg
ابراهیم نبیعلیه‌السلام فرزندش اسماعیل را ادامه‌ی آن حرکت توحید در نظر می‌گیرد. بعد از انبیاء هم ما در وصیتنامه‌ی امیرالمؤمنینعلیه‌السلام همین دغدغه‌ی توحیدی را می‌بینیم. یا همچنین در وصیتنامه‌ی امام خمینیرضوان‌الله‌علیه. آنها فرزند را در این منظومه می‌خواستند. در این منظومه فرزند از اول نذر توحید شده است و ما این را در قرآن داریم. در سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران برمی‌خوریم به خانمی که از آن تعبیر می‌شود به «امْرَأَةُ عِمْرَانَ». این همسر عمران، همان مادر حضرت مریم است که «نَذَرْتُ لَک مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا»6؛ فرزند درون رحمش را نذر خداوند کرد و این یعنی همان بسته‌ی «نگران رزق نباش»، زیرا این فرزند افق بلندی دارد.

مادرش می‌گوید من این بچه را به دنیا می‌آورم، ولی این بچه برای من نیست؛ این بچه‌ی تو است که یک مدتی به من امانتش می‌دهی تا بزرگش کنم. این کودک من، آزادِ در راه توست و در بند من نیست، بچه‌ی نذرشده است. خداوند متعال هم متقابلاً می‌فرماید: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا»7 یعنی قبولش کرد و رشدش را بر عهده گرفت. خداوند کفالت فرزند ما را بر عهده می‌گیرد، ولی به شرطی که او را سپرده باشیم به خدا.

* یکی از حیله‌های شیطان، تربیت است
در منظومه‌ی توحیدی می‌توان گفت که خیال آدم‌ها باید کاملاً از رزق و روزی راحت باشد. حتی بهتر بگویم که خیال آدم‌ها باید از رشد و تربیت فرزندشان هم راحت باشد. الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است که: آیا اگر بچه‌هایی به دنیا بیاورم، می‌رسم تربیتشان کنم یا نه؟ یعنی همان «خَشیَةَ إملاقٍ» را به اسم تربیت مطرح و وسوسه می‌کند. قرآن صریحاً گفته که اگر پدران و مادران توانستند فرزندانشان را نذر خداوندشان کنند، خداوند خودش تربیت آن را کفایت می‌کند. در قرآن، آن‌جا که می‌گوید شیطان از چپ و راست و جلو و عقب می‌آید، مرحوم علامه‌ی طباطبایی توضیح می‌دهد که یعنی به اسم کار خوب، مانع کار خوب می‌شود.

الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است.


من نمی‌خواهم بگویم که اگر چنین کاری کردیم، دیگر لازم نیست به رشد و تربیت بچه‌ها اقدام کنیم؛ بلکه می‌گویم آدم برای رشد و رزقش تلاش کند و خیالش هم راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده کسی به خدا اعتماد کند و جواب نگیرد؟ مشکل این‌جاست که ما به شکل «بگیر و نگیر» اعتماد می‌کنیم؛ یکی دو روز اعتماد می‌کنیم، اما شک می‌کنیم و دیگر ادامه نمی‌دهیم. چقدر آدم‌ها در تاریخ از ترس ذلیل‌نشدن، ذلیلانه زندگی می‌کنند. این روایت را امیرالمؤمنین علیه‌السلام ‌فرموده که: از ترس ذلیل‌شدن، ذلیل زندگی نکنید. اگر در "منظومه‌ی  اعتماد به خدا" همه چیز درست و کامل چیده شود، و‌ این زنجیره قطع و وصل نداشته باشد و اتصالی نکند، این سیستم قطعاً درست کار خواهد کرد.

* برای بچه‌نخواستن باید جواب داشته باشیم
حضرت علامه‌ی طباطبایی در تفسیر المیزان ‌نوشته‌اند: بشری که الان به وجود آمده، ماحصل توالد ‌نسل‌ قبلی خودش است. بشر آینده‌ای که الان نیست نیز حاصل توالد نسل امروز است. شما تصور کن اگر مردمان ده نسل پیش به این جمع‌بندی می‌رسیدند که هیچ احتیاجی به فرزندآوری نیست و چرا زحمت بچه‌داری را به خودشان بدهند؛ یعنی اگر ده نسل پیش تصمیم می‌گرفتند که این ماجرا را قطع کنند، نسل امروز اصلاً وجود نداشت. یعنی بودن من و شما بر روی زمین حاصل یک توالدی است که از قبل اتفاق افتاده است. اگر با یک دید بشردوستانه هم به این مسأله نگاه کنیم، باید برای توالد ارزش قائل باشیم.

حالا حرف سر همین است و قرآن صراحتاً می‌فرماید: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یکن شَیئاً مَّذْکورًا»8 شیئ بوده، اما مذکور نبوده است. یعنی الان هم انسان‌های نسل آینده هستند، اما مذکور نیستند و شما باید بگویید به چه حقی او را غیر مذکورش کرده‌ای؟ ما احساس می‌کنیم چیزی به گردن ما نیست و همین است که هست، دلم نخواست! حال آن‌که در آن دنیا باید در قبال چنین نخواستن‌هایی پاسخگو باشیم. از سوی دیگر در مورد ارتقای شخصیت خود انسان هم تجربه‌ی عینی نشان می‌دهد که هیچ بستری مانند فرزند و فرزندآوری، برای فضای عملکرد یک انسان مفید نیست و آن را به چالش‌ نمی‌کشد.

متأسفانه بعضی‌ها آن‌قدر در زندگی دچار افسردگی‌های متعدد هستند که می‌گویند اگر به خودم بود، ترجیح می‌دادم به دنیا نیایم و اصلاً چه بهتر که به دنیا نمی‌آمدم؛ این برمی‌گردد به یک معضل دیگر. ما در زندگی متأسفانه بعضی‌ جاها از حداقل‌های زندگی بشری فاصله گرفته‌ایم. حتی بنیان زندگی بشری که مبتنی بر امید و حرکت است هم ضربه خورده است. هیچ چیز به اندازه‌ی امید در جریان بشریت مهم نیست. لذا هر کسی و در هر حکومتی، اگر امید را از بین ببرد، این از هر خیانتی بدتر است. بشریت به امید زنده است.
*پژوهشگر علوم قرآنی

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره‌ی مبارکه‌‌ی إسراء، آیه‌ی 31   
2. سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم، آیه‌ی 4
3. بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
4. بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
5. بخشی از آیه‌ی ششم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
6. بخشی از آیه‌ی سی‌وپنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران
7. بخشی از آیه‌ی سی‌وهفت سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران
8. سوره‌ی مبارکه‌‌ی انسان، آیه‌ی 1



      

چرا حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران مقرون به صرفه نیست؟

 

 

 

چرا حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران مقرون به صرفه نیست؟ رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام، حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران را "مقرون به صرفه برای آنها" ندانستند. چرا در عمل، حمله نظامی به ایران مقرون به صرفه نیست؟

 "واقعیت این است که حمله نظامی، امروز برای امریکا مقرون به صرفه نیست به همین علت ناظران و آگاهان جهانی نیز مانند ملت ایران، تهدیدهای آن را جدی نمی گیرند؛ (با اشاره به برخی حرف‌ها مبنی بر ممانعت امریکا از حمله رژیم صهیونیستی) اگر این حرفها راست باشد علت ممانعت امریکا این است که حمله را مقرون به صرفه نمی داند و ما نیز قاطعانه تأکید می کنیم که حمله نظامی به جمهوری اسلامی برای هیچ کس مقرون به صرفه نخواهد بود . "

اینها دو بخش کوتاه از سخنان مهم شب گذشته رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام است.

برای اینکه مشخص شود که آیا حمله نظامی برای آمریکا یا رژیم صهیونیستی مقرون به صرفه است یا نه، باید به گذشته بازگردیم و سخنان فرمانده معظم کل قوا و فرمانده‌هان عالی رتبه نظامی ایران را در سه بخش "توان نظامی، قدرت ژئوپلیتکی و نفوذ ایران" مختلف بررسی کنیم.

*** توان نظامی

رهبر انقلاب در نوروز سال 92 طی سخنانی در پاسخ به تهدیدات رژیم صهیونیستی فرمودند: "رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم می‌کنند؛ تهدید به حمله‌ی نظامی می‌کنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم می‌دانند و اگر نمی‌دانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد."

- نکته: تلاویو به عنوان پایتخت این رژیم و حیفا به عنوان مهمترین مرکز اقتصادی و نفتی اسرائیل و جزو شمالی‌ترین شهرهای این رژیم است.

عاموس یادلین رئیس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل درباره توان موشکی ایران می‌گوید، "زمان مورد نیاز برای رسیدن موشک از تهران به تل‌آویو تنها 7 دقیقه است. موشک هایی همچون "عاشورا"، "شهاب"، "قدر"، "سجیل" و حتی موشک هایی که ایران هنوز از آنها رونمایی نکرده است و منتظر «غلط» اسرائیل است."

 
لحظه شلیک موشک دوربرد سجیل

سرلشکر صفوی مشاور و دستیار عالی فرمانده کل قوا نیز در پاسخ به تهدیدات آمریکایی‌ها می‌گوید: سیاستمداران و نظامیان آمریکا به خوبی آگاهند که همه پایگاه‌های آنان در منطقه در تیررس موشک‌های ایران بوده و بسیار آسیب‌پذیرند و موشک‌های ایران می‌توانند به همه نقاط اسرائیل برسند. (13 خرداد 91)

سردار سلامی اما در وجهه یک فرمانده عالی رتبه نظامی در ایران، وقتی سخن از پاسخ به تهدیدات آمریکا می‌زند، طور دیگری به این تهدیدات پاسخ می‌دهد. او می‌گوید: توسعه قدرت دفاعی و ساختاری ما به شکلی توسعه یافته که نه تنها می‌تواند منافع حیاتی ایران را حفظ کند، بلکه منافع حیاتی دشمن را در منطقه در هر سطحی با خطر مواجه خواهد کرد.

*** قدرت ژئوپلیتیکی

جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی ایران در بخشی از مهمترین منطقه جهان یعنی خاورمیانه قرار گرفته و این خود برای کشور مزیت مضاعف به شمار می‌رود.

شاید در این بین، مهمترین بخش از ژئوپلتیک ایران، مربوط به آب‌های جنوبی کشور یعنی خلیج فارس، دریایی عمان و از همه مهمترین در اختیار داشتن تنگه هرمز (Strait of Hormuz) است.

مقامات ایرانی بارها به صراحت اعلام کرده‌اند که در صورت حمله نظامی به کشور، در اولین ساعات درگیری، این تنگه توسط ایران مسدود خواهد شد.

سرلشکر فیروزآبادی رئیس کل ستاد نیروهای مسلح در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه غربی‌ها اعلام کرده‌اند ایران توان بستن تنگه هرمز را ندارد، می‌گوید: آنها برای دلخوشی خودشان می‌گویند که ما بلوف می‌زنیم که البته ما هم بنا نداریم که تنگه هرمز را ببندیم ولی طرح بستن آن را داریم که طرحی هوشمندانه و معقولانه است. (25 تیر 91)

 
برقراری امنیت تنگه استراتژیک هرمز برعهده ایران است

سردرا فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه در این باره گفته است، "ایران در زمان تهدید توانمندی بستن تنگه هرمز را دارد و اگر هر عامل و قدرتی کوچکترین حرکتی انجام دهد که به امنیت منطقه خدشه وارد گردد، پاسخ بسیار قاطع به آن خواهیم داد. خلیج فارس و تنگه هرمز به‌طور کامل تحت سیطره نیروی دریایی سپاه است." (18 بهمن 89)

- نکته: تنگه هرمز دومین تنگه بین‌المللی پر رفت و آمد دنیاست و روزانه چیزی در حدود 17 میلیون بشکه نفت خام از این تنگه به آمریکا و بسیاری دیگر از قدرت‌های غربی صادر می‌شود.

*** نفوذ در میان ملت‌ها

ایران در کشورهایی که ایران را تهدید به حمله نظامی می‌کنند، نیروی نظامی ندارد و در برخی موارد، حتی اتباع کشورمان هم ممکن است در آن کشورها یا حضور نداشته و یا اصلا حضور ندارند اما جمع کثیری از مسلمانان و حتی غیرمسلمانان جهان دوستدار انقلاب اسلامی و حامی مقاومت ایران در مقابله با قدرت‌های بزرگ هستند.

نشانه این دوستداری و پیروی مسلمانان و غیرمسلمانان جهان به فرهنگ انقلاب اسلامی را می‌توان در تلاش برای اجرای حکم اعدام سلمان رشدی که توسط رهبر کبیر انقلاب صادر شده بود و همچنین برپایی راهپیمایی‌های گسترده ضدصهیونیستی در سراسر جهان از آمریکا گرفته تا انگلیس و آسیای شرقی و آفریقا دانست.


راهپیمایی روز قدس در لندن (سال 92)

شاید از همین رو باشد که امام خامنه‌ای اینگونه به تهدیدات آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها پاسخ می‌دهند. "هم آمریکا بداند، هم دست‌نشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستى در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلکه هر گونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشى خواهد کرد. (20 آبان 90)

امام خامنه‌ای شب گذشته در بخش مهمی از سخنانشان با اشاره به موضوع حمله نظامی آمریکا و یا اسرائیل به ایران، این حمله را مقرون به صرفه برای آنها ندانسته و تأکید کردند که، "اگر [آمریکا] صرفه خود را در حمله ببیند لحظه‌ای درنگ نمی‌کند."

 




      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >