سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خالد مشعل:آتشبس دائم فقط با پایان حصر غزه قابلقبول است

خالد مشعل:آتش‌بس دائم فقط با پایان حصر غزه قابل‌قبول است/جنگ حاضر امشب یا فردا تمام می‌شود

استیون ساکر، مجری برنامه "هاردتاک" بی‌بی‌سی در مصاحبه با خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، در محل سکونت او در دوحه، نظرات او را در مورد جنگ غزه، شرایط پایان این جنگ و وضعیت فلسطینیان سوال کرده است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) متن مصاحبه به این شرح است:

- تا چه حد آماده‌اید این وضعیت ادامه پیدا کند؟

رنج و فاجعه انسانی کار اسرائیل است، ما قربانیان آن هستیم و من امیدوارم این وضعیت هرچه زودتر رفع شود. این جنگی است که نتانیاهو بدون هیچ توجیهی علیه غزه به راه انداخته است. او موضوع مربوط به شهرک‌نشینان کرانه باختری (اشاره به ربودن و کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی) را بهانه انتقامجویی از غزه قرار داد. او با مساله چانه‌زنی با اعضای دولت ائتلافی‌اش در اسرائیل مواجه است و برای انحراف جامعه بین‌المللی، می‌خواست از غزه انتقام بگیرد و مخالفان خود را با توسل به خون فلسطینیان راضی کند.

- به شما پیشنهاد آتش‌بس داده شده است، تا کی آماده ادامه وضعیت کنونی هستید؟

ما با هیچ ابتکاری که باعث کاهش این تجاوزگری و محاصره اقتصادی (غزه) شود مخالفت نداریم. پیشنهادی که شد شامل آتش‌بسی بود که فقط حصر اقتصادی غزه را تحکیم می‌کرد. هشت سال حصر اقتصادی برای مردم غزه کافی است. تعداد کشته‌شدگان این حصر غیرموجه بیش از کشته‌های تمام جنگ‌های قبلی است. آنچه من می‌گویم کاملا روشن است: به تجاوزگری و حصر پایان دهید.

- آیا واقعا توقف درگیری آن چیزی نیست که همین حالا به آن نیاز است؟

این موضعگیری در دوحه طراحی نشده است، بلکه موضع مردم غزه، حماس، جهاد اسلامی، جبهه خلق و توده مردم فلسطینی در غزه است که به ما می‌گویند "آتش‌بس را قبول نکنید، ما فقط می‌خواهیم این حصر متوقف شود." چیزی که ما نمی‌خواهیم، توقف مرگ سریع و تداوم مرگ تدریجی است که می‌تواند ادامه داشته باشد و باعث فاجعه انسانی شود. بانک‌های جهان عملا بر بانک‌های فلسطینی فشار آورده‌اند تا برای مردم غزه پول منتقل نکنند. مردم غزه دارند می‌میرند. تصور کنید بریتانیا، که یک جزیره بزرگ در دریای آتلانتیک است، با حصر اقتصادی مواجه باشد. مردم بریتانیا چه می‌کنند؟ تصور کنید که شهرهای بریتانیا تحت حصر و در معرض تجاوزگری باشند، مثل آن وضعیتی که در جریان جنگ جهانی دوم برای شهر کاونتری وجود داشت. مردم جهان باید به آنچه در گذشته روی داده است و رفتاری که صورت گرفت نگاه کنند و ما را سرزنش نکنند. چند روز پیش، شنیدم که یک نماینده پارلمان (بریتانیا) گفت که "علیه اسرائیل و علیه تجاوز موشک می‌انداختم."

- حماس متهم است که از روی عمد غیرنظامیان را به مخاطره می‌اندازد.

آمار، ماجرای متفاوتی را نشان می‌دهد. شما آمار را از هر جهت در نظر بگیرید. ما بیش از هفتصد شهید دادیم که بیشتر آنها غیرنظامی هستند و اسرائیل این رقم را تایید کرده است. چه کسی باید مسئول شناخته شود؟ اشغالگران، شهرک‌نشینان؟ یا اینکه کسی که از خود دفاع می‌کند، مقصر است؟ از شما می‌پرسم. وقتی بریتانیا (در جریان جنگ جهانی دوم) دوگل (رهبر نهضت مقاومت فرانسه علیه نیروهای اشغالی آلمان) را پذیرفت و او با استفاده از بی‌بی‌سی نهضت مقاومت علیه نازی‌ها را در پاریس راه انداخت، آیا دوگل مسئول کشتن فرانسویان بود؟ یا اینکه به آنان نوری را نشان داد تا خودشان را از اشغال نازی‌ها رها کنند؟ این مساله‌ای برای تمامی جهانیان است. مانند مردم آفریقای جنوبی، مردم فلسطین هم می‌خواهند بدون اشغالگری، بدون وجود شهرک‌ها زندگی کنند. وقت آن است که جامعه بین‌المللی به آخرین اشغالگری تاریخ که اشغال فلسطین است، پایان دهد.

- شما متهم هستید که عمدا زندگی مردم غزه را به خطر می‌اندازید و غیرنظامیان را به عنوان سپر انسانی به کار می‌برید.

این دروغ است. حماس از خودش دفاع می‌کند و رهبری خود را به خاطر مردمش قربانی می‌کند. اسرائیل است که با هواپیماهای اف16 و همه اسلحه‌های آمریکایی و غربی مسئول کشتن فلسطینیان است. حماس و هر عضو نهضت مقاومت، هنگامی که علیه اشغالگران می‌جنگد، در واقع دارد از مردمش حمایت می‌کند. من گفتم که وقتی بریتانیا در جنگ جهانی دوم به دوگل اجازه داد از طریق بی‌بی‌سی خواستار مقاومت شود، آیا دوگل داشت مردمش را نابود می‌کرد یا از مردمش در برابر اشغال نازی‌ها حمایت می‌کرد؟ ما همان کاری را می‌کنیم که همه مردم تحت اشغال می‌کنند.

- چطور مقاومت می‌تواند مخفی کردن موشک‌ها در یک مدرسه را توجیه کند؟

این یک دروغ آشکار است. به اسرائیل نگاه کنید. سکوهای پرتاب موشک در کجای غزه است؟

- سازمان ملل متحد گفته است که موشک‌ها در ساختمان یک مدرسه مخفی نگه داشته شده بودند. دبیرکل سازمان ملل متحد از اینکه افراد مسئول این اقدام، مدرسه را به یک هدف نظامی تبدیل کرده بودند، ابراز خشم کرد.

موشک‌ها به مقاومت تعلق دارد، زیر زمین انبار شده است و اسرائیل نمی‌تواند به آنها دسترسی داشته باشد. به همین دلیل است که اسرائیل وانمود می‌کند که اینها در محل‌های غیرنظامی هستند و بیمارستان‌ها و مساجد را هدف قرار می‌دهد. جهان امروز شاهد کشتار در شجاعیه و یک کشتار جدید در شرق خان یونس بوده است. این قصابی در غزه است و جهان بی‌تفاوت نشسته و حماس را مقصر می‌داند.

- چرا این تعداد غیرنظامی جان خود را از دست می‌دهند، چرا وقتی ارتش اسرائیل با هشدار تلفنی از مردم می‌خواهد محلی را ترک کنند، وزارت کشور حماس می‌گوید که آن محل امنیت دارد؟

می‌خواهید که رهبران مردم، آنان را از خانه‌هایشان دور کنند؟ اگر این منطق به شما در بریتانیا و آمریکا عرضه می‌شد، چه می‌گفتید؟ چه دولتی از مردم خود می‌خواهد خانه‌هایشان را تخلیه کنند؟

- رهبران حماس چه حقی دارند به مردم غیرنظامی بگویند که نباید به هشدار اسرائیل گوش بدهند؟

مردم کسانی هستند که در سرزمین خود ثابت‌قدم هستند. ما یک نبرد هجده روزه داشته‌ایم، اما آیا شنیده‌اید که کسی غزه را ترک کرده باشد؟ مردم حق دارند در خانه و زمین خود بمانند. می‌دانید اسرائیل چطور به مردم هشدار می‌دهد؟ یک هشدار می‌فرستد و سه دقیقه بعد یک اف16 خانه‌ها را نابود می‌کند. آیا این نحوه درست هشداردهی است؟ اسرائیل از نظر نظامی در هدف قرار دادن مقاومت شکست خورده است و حالا غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهد. تصویر واقعی این است.

- اینکه از مردم بخواهند با سینه برهنه از خانه‌های خود دفاع کنند، آیا اقدامی مسئولانه بوده است؟

این تصمیم توسط خود خانواده‌های فلسطینی اتخاذ شده است، فلسطینیان در کشور خود هستند. این وضع زندگی فلسطینیان است. یک فلسطینی خانه خود را با پول خودش ساخته است. آیا اسرائیلی‌ها انتظار دارند که آن را همین طوری رها کند؟ این اطلاعات اشتباه است. حماس به مردم دستور نمی‌دهد در داخل خانه‌هایشان بمانند. حماس مردم را تشویق می‌کند که استوار باشند و نشان دهند که ثابت قدم هستند. به غزه بروید و مردم را در بیمارستان‌ها و نواحی ویران‌شده ببینید. شما نباید قربانیان جنگ را مقصر بدانید. تقصیر باید متوجه اسرائیلی‌ها باشد که مرتکب این کشتار شدند. ما هفتصد کشته دادیم. اکثر آنان غیرنظامی هستند در حالی که حماس توجه خود را بر کشتن سربازان اسرائیلی متمرکز کرده است. این نشانه تفاوت اخلاقی بین مقاومت فلسطین و تجاوزگری اسرائیلی است.

- بیانیه (شیمون) پرز این بوده که: هیچ کشوری تحمل نمی‌کند که تروریست‌ها از تونل‌های زیرزمینی خارج شوند و مردم بی‌گناه را به قتل برسانند.

آیا دولتی در جهان هست که یک قدرت اشغالی را که سرزمینش را اشغال کرده است، تحمل کند؟ آیا این یک اشغال صهیونیستی نیست؟ آیا اسرائیل اشغالگر نیست؟ آیا یک قانون بین‌المللی وجود ندارد که اعلام می‌کند کرانه باختری رود اردن سرزمین اشغالی است؟ جامعه بین‌المللی چه کرده است؟ ماهیت بحران و ماحصل کلام این است که فلسطینیان از اشغال رنج می‌برند. حقوق بین‌الملل باید در مورد اسرائیل به کار رود، اشغالگری و ایجاد شهرک‌های یهودی‌نشین، کشتار، بی‌خانمان کردن مردم. چرا شما به موشک‌های بدساخت و ضعیفی که از غزه پرتاب می‌شوند توجه می‌کنید؟ چرا از موشک‌های پیشرفته‌ای که در سراسر جهان ساخته می‌شوند و غزه را هدف قرار می‌دهند، انتقاد نمی‌کنید؟

- تردیدی نیست که موشک‌های اسرائیلی خیلی بهتر از موشک‌های شماست، اما موشک‌های شما کورکورانه شلیک می‌شود و اسرائیل می‌گوید حق دارد از مردم خودش در برابر آنها دفاع کند.

و مردم فلسطینی که سرزمینشان توسط اسرائیل اشغال شده و پر از شهرک‌های یهودی‌نشین است هم این حق را دارند. آیا حقوق بین‌الملل نمی‌گوید که هر کس حق دارد از خودش دفاع کند؟ چرا فقط اسرائیل حق دارد از خودش دفاع کند، اسرائیل اشغالگر و سرکوبگر است، ارتش بزرگی دارد. نیمی از فلسطینیان تحت اشغال آن زندگی می‌کنند و نیمی دیگر در سایر نقاط جهان پراکنده‌اند. مردم ما حق دارند از خود دفاع کنند، اما جامعه جهانی ریاکار و حامی اسرائیل است. جهانیان ما را تشویق کردند که دموکراسی داشته باشیم. چرا جامعه جهانی دموکراسی در فلسطین و پیروزی حماس در انتخابات را محترم نمی‌شمارد؟

- در حال حاضر، به نظر می‌رسد که به دلیل عزم دو طرف، مساله این جنگ قابل حل نیست. شما حاضرید تا چه جایی پیش بروید؟ در نظر دارید موشک‌های خود را به سوی تل‌آویو و حتی دورتر پرتاب کنید. آیا استراتژی حماس این است؟

استراتژی ما در حماس این است که سرزمین‌مان را از اشغالگران پس بگیریم و یک کشور مانند هر کشور دیگری، یک کشور مستقل بدون اشغال و شهرک‌سازی ایجاد کنیم. استراتژی حماس این است که از مردمش دفاع کند. ما یک نبرد دشوار در برابر خود داریم، اسرائیل از نظر نظامی از ما قوی‌تر است اما ما یک هدف عادلانه داریم، این است تفاوت بین ما و اسرائیل، بین آنها و بین صاحبان زمین، بین اشغالگران و صاحبان واقعی زمین. تاریخ به ما آموخته است مردمی که با هدف پیش می‌روند، بالاخره بر اشغالگران پیروز می‌شوند، هر چند که رسیدن به پیروزی خیلی طول بکشد.

- در حال حاضر، برای مردم غزه، موضوع مهم‌تر این است که بعد چه اتفاقی خواهد افتاد. این جنگ برای بیش از دو هفته است که جریان داشته و دفعه قبل که جنگ زمینی روی داد، هزار و سیصد فلسطینی کشته شدند و مدت زیادی طول کشید تا غزه به حالت اول برگردد. چند نفر دیگر باید کشته شوند تا با صلح موافقت کنید؟

برای ما، زندگی هر فرد و هر قطره خون فلسطینیان عزیز است. اینها فرزندان ما هستند و نه فرزندان اسرائیل. اشغالگری جنایت است، تجاوز جنایت است و محاصره اقتصادی جنایتی است که با حقوق بین‌الملل تضاد دارد. کسی که می‌خواهد ریختن خون فلسطینیان تمام شود، باید اشغال غزه و محاصره غزه را کنار بگذارد.

- برای امضای آتش‌بس چه شرایطی دارید؟

ما می‌خواهیم هر چه زودتر آتش‌بس برقرار شود، اما این باید همراه رفع حصر غزه باشد. این خواست مردم غزه است. من از سازمان ملل متحد، بریتانیا و آمریکا می‌خواهم که به غزه بروند و از مردم بپرسند چه می‌خواهند. تضمین می‌دهم که جواب مردم غزه همین است.

- آمریکایی‌ها روی یک توافق دو مرحله‌ای آتش‌بس کار می‌کنند که طبق آن، اول آتش‌بس برقرار می‌شود و بعد مذاکرات جدی برای کاهش حصر غزه.

بدون توجه به مسایل اجرایی، برای ما مهم است که این طرح حاوی تضمینی واقعی در مورد رفع حصر غزه باشد. چنین وعده‌هایی قبلا هم داده شده اما به جایی نرسیده است. غزه بخشی از سرزمین فلسطینی با یک میلیون و هشتصد هزار نفر است که باید بتوانند بدون محاصره زندگی کنند، فرودگاه و بندر داشته باشند. ما می‌خواهیم با جهان ارتباط داشته باشیم و نمی‌خواهیم توسط یک گذرگاه مرزی کنترل شویم. گذرگاهی که غزه را به بزرگ‌ترین زندان جهان تبدیل کرده است. مردم نمی‌توانند برای معالجه یا کار به خارج از غزه بروند، چرا مردم غزه در بزرگترین زندان جهان به مرگ تدریجی محکوم شده‌اند؟ این جنایت است. ما خواستار توقف تجاوز و پایان حصر هستیم. ما مشتاقیم که خونریزی در غزه تمام شود.

- شما رهبر سیاسی حماس هستید و از طرف حماس صحبت می‌کنید. آیا خط مشی شما طوری هست که موشک‌پرانی را متوقف کنید، مذاکره کنید و شرایط اقتصادی غزه را تغییر دهید؟

چرا شما به راه حل قدم به قدم تاکید دارید؟ عرفات در توافقنامه اسلو با راه‌حل گام به گام موافقت کرد، اما بعد از پنج سال چه نتیجه‌ای گرفت؟ هیچ. الان بیشتر از بیست سال از آن زمان گذشته و هیچ نتیجه‌ای به دست نیامده است. ما یک تضمین بین‌المللی در مورد توقف تجاوزگری و پایان محاصره می‌خواهیم. ما یک موافقتنامه واقعی می‌خواهیم نه یک موافقتنامه قدم به قدم. ما همچنین می‌خواهیم اشغال تمام شود. فلسطینیان حق دارند در کرانه باختری و نوار غزه آزاد باشند. ما حق داریم سرنوشت خودمان را در سرزمین خودمان تعیین کنیم.

- توان نظامی شما دارد تحلیل می‌رود و غیرنظامیان رنج می‌برند. به چه دلیل فکر می‌کنید که زمان و امکان لازم را برای تحمیل شرایط خود دارید. مطمئنا به آتش‌بس نیاز دارید.

حفظ جان مردم هدف و مسئولیت اخلاقی همه رهبران است، اما کسی نباید قبول کند که ما از مردم حفاظت کنیم در حالی که آنها در شرایط تحقیر و زیر اشغال زندگی می‌کنند. مردم می‌خواهند زندگی کنند نه اینکه بمیرند، اما زندگی را با آزادی می‌خواهند. اگر به مردم فلسطین حق انتخاب بدهند که بین مرگ و زندگی تحت اشغال، زندگی مثل برده بدون آزادی و غرور، یکی را انتخاب کنند، مردم می‌خواهند زنده باشند، اما آزاد باشند. به کرانه باختری نگاه کنید. آنها (اسرائیلی‌ها) یک مرد جوان (فلسطینی) را سوزاندند.

- اینکه می گویید تمامی آنچه بر شما می‌گذرد، اشکالی ندارد و شما به همین راه ادامه می‌دهید، به نظرم به معنی انتخاب گزینه‌ای انتحاری است.

وقتی شما حقوقتان را می‌خواهید، آیا دارید انتحار می‌کنید؟ ما تحت اراده اسرائیل هستیم. همه مردم جهان در جنگ‌های نابرابر شرکت داشته‌اند، مردم ویتنام، آفریقای جنوبی، فرانسوی‌ها در برابر نازی‌ها، اما همه پیروز شدند. آنها برای آزادی و عزت جنگیدند. مردم به این دلیل نمی‌جنگند که توازن قوا به نفع آنهاست. همیشه قدرت با اشغالگران است، اما در آخر کار، مردم پیروز می‌شوند.

- حماس به مقاومت متعهد است، اما اسرائیل آن را تروریست می‌خواند. در چنین وضعیتی، این سئوال مطرح است که آیا توافق شما با جنبش فتح برای تشکیل دولت وحدت ملی، مرده است؟

از زمان اعلام آشتی و تصمیم به تشکیل دولت وحدت ملی، اسرائیل وارد جنگ شد با این هدف که آن را تخریب کند. بله، ما با موانعی مواجه هسیتم اما هم من و هم (محمود) عباس مصمم هستیم که این توافق به نتیجه برسد. ما در دوحه ملاقات کردیم و همه بر سر شش درخواست خودمان توافق داریم. ما در مورد خواست‌هایمان برای مردم غزه و برداشتن حصر غزه متحدالقول هستیم.

- اما نه در مورد نحوه تشکیل دولت وحدت ملی؟

اینطور نیست. البته این طرح آسیب دیده است، چون اسرائیل نمی گذارد دولت در غزه کار کند.

- چرا عده‌ای عباس را به همدستی با اسرائیل متهم می‌کنند؟ به نظر نمی‌رسد این اتهام، پایه و اساسی داشته باشد.

البته اختلاف‌نظرهایی وجود دارد، مثلا در مورد حفظ امنیت کرانه باختری یا مساله پرداخت حقوق‌ کارمندان در غزه. اما می‌توانیم این مشکلات را حل کنیم و باید به وحدت ملی متعهد باشیم. اسرائیل امیدوار است که ما در این زمینه شکست بخوریم.

- در ابتدای مصاحبه، به قتل (نوجوانان اسرائیلی در کرانه باختری) اشاره کردید و آن را عامل شروع دور جدید درگیری دانستید. آیا شما تایید می‌کنید که این قتل‌ها کار حماس بود؟

من در مورد اینکه چه کسی مرتکب این عمل شد تا به حال اطلاعی دریافت نکرده‌ام، اما برای اسرائیل راحت بود که حماس را متهم کند. سوال این است که آیا آنها در سرزمین خودشان زندگی می‌کردند؟ اراضی کرانه باختری، براساس قوانین بین‌المللی، سرزمین اشغالی است، اما فرد فلسطینی که از خود در برابر شهرک‌نشینان مسلح دفاع می‌کند، به قتل متهم می‌شود. بگذارید درباره این وضعیت و تحولات صحبت کنیم. زمانی بود که زندانیان در داخل زندان اعتصاب کرده بودند. بعضی از آنها ده یا پانزده سال در حبس بودند و دست به اعتصاب غذا زده بودند.

- استراتژی حماس چیست؟ آیا فقط می‌خواهد به خشونت متوسل شود و معتقد است که به این وسیله، به هدفش می‌رسد؟

به طور خلاصه، ما هدفی داریم و وسایلی برای رسیدن به آن. هدف ما دستیابی به حق تعیین سرنوشت خود، پایان دادن به اشغال توسط اسرائیل و روند ایجاد شهرک‌ها و یهودی‌سازی اراضی فلسطینی و تجاوز است. ما سه گزینه داریم. ما گزینه صلح‌آمیز را ترجیح می‌دهیم، اما مجبور شده‌ایم به اقدام نظامی دست بزنیم. سالهاست که مردم فلسطین راه‌های صلح‌آمیز را آزمایش کرده‌اند و پاسخی از جامعه جهانی نگرفته‌اند. اگر ما بتوانیم این وضعیت را از راه‌های مسالمت‌آمیز و بدون خشونت و توسل به اسلحه حل‌وفصل کنیم، این را ترجیح می‌دهیم. اما تا آنجا که به اقدامات اسرائیل مربوط می‌شود، ما مجبور هستیم که با اشغال بجنگیم.

- مقامات حماس از به راه افتادن انتفاضه سوم سخن می‌گویند. فکر می‌کنید چنین وضعیتی به مردم فلسطین کمک می‌کند؟

چرا نتانیاهو را مسئول تشدید درگیری نمی‌دانید؟ نتانیاهو مسئول شکست طرح جان کری (برای از سرگیری و پیشرفت مذاکرات صلح) بود. اگر آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به این طرح فرصت موفقیت می‌دادند و پنجره‌ای در اختیار مردم فلسطینی قرار می‌گرفت، این خشونت‌ها بروز نمی‌کرد. اما همه پنجره‌های امید به روی مردم فلسطین بسته شده است. در سیاست نمی‌توان خلاء داشت، یا ما راه‌حل و امید به راه‌حل و پایان محاصره غزه را داریم یا نداریم. فلسطینیان تسلیم نمی‌شوند.

- شما مرتب می‌گویید که استراتژی مقاومت و قبول نکردن موجودیت اسرائیل به آزادی فلسطینیان منجر می‌شود، اما نگاه کنید که چه اتفاقی افتاده است. مشکلات فلسطینیان بیشتر شده و چشم‌انداز تیره‌تری دارند.

بله، شهروندان فلسطینی رنج می‌برند و شرایط سختی دارند، اما این وضعیت نتیجه اشغالگری است و نه نتیجه حکومت حماس. مقاومت مسلحانه به خودی خود هدف نیست، بلکه وسیله‌ای برای پایان دادن به اشغالگری است. اما اگر من نتوانم از راه‌های مسالمت‌آمیز به اشغالگری پایان دهم، مجبورم مثل هر کشور دیگری، دست به اسلحه ببرم. مردم فلسطین تحت اشغال زندگی می‌کنند و این مشکل طی شصت سال گذشته حل نشده است. دنیا به دلیلی ناموجه، علیه ماست و می‌خواهند ما زیر اشغال باشیم. البته مردم فلسطین رنج می‌برند، اما هر کس تحت اشغال باشد، رنج می‌برد. ولی در نهایت، پیروزی از آن آنهاست. امیدوارم روزی من و شما در رام‌الله، بیت‌المقدس یا غزه با هم دیدار کنیم، چون زمان به نفع اسرائیل نیست. حتی تشکیلات اطلاعاتی آمریکا -کیسینجر- گفت که اسرائیل آینده‌ای ندارد، زیرا براساس اشغالگری شکل گرفته است.

- و چه زمانی جنگ حاضر تمام می‌شود؟

انشاءالله امشب یا فردا. اما به عنوان یک فلسطینی، امیدوارم هر چه زودتر تمام شود. می‌خواهم به مردم غزه بگویم که حرکتی سیاسی صورت گرفته است، بنابراین بگذارید پرزیدنت اوباما، من و عباس و همه رهبران کمک کنیم تا تجاوزگری پایان یابد و جامعه بین‌الملل نقش اخلاقی و انسانی خود را ایفا کند.



      

باید کرانه باختری مانند غزه مسلح شود

رهبر معظم انقلاب در مراسم افطار با حضور دانشجویان:
کد خبر: 199808
01 مرداد 1393 - 23:46

فرارو- رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان درباره وقایع غزه اظهار داشتند: «این جنایات خارج از تصور،  واقعیت ذاتی رژیم گرگ‌صفت و کودک‌کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی‌ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است.»

حدود هزار دانشجو از دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی عصر امروز با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیداری 2 و نیم‌ساعته داشتند تا رودررو، دغدغه‌ها، مطالبات و دیدگاه‌های جامعه دانشجویی را با رهبر انقلاب اسلامی مطرح کنند و در سخنان و پاسخ‌های ایشان، به تأمل در اولویت‌ها و مسائل مختلف منطقه و کشور بپردازند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از شنیدن سخنان 90‌دقیقه‌ای نمایندگان تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی، با تحسین روحیه «پرنشاط، مطالبه‌گر، متفکرانه، منتقدانه و در عین حال مسئولانه» جامعه دانشجویی، به تبیین ریشه‌ها و عوامل حوادث دردناک غزه پرداختند و تأکید کردند: این جنایات خارج از تصور،  واقعیت ذاتی رژیم گرگ‌صفت و کودک‌کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی‌ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است. ضمن اینکه دفاع وقیحانه آمریکا و غرب از جنایات صهیونیستها باید به عنوان یک تجربه مهم، در «شناخت، نگاه و برخورد» همه‌ی ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیت‌ها و حقیقت آمریکا، همین است و ملت ایران نیز روز قدس با خروش عظیم خود، نشان می‌دهد  که یار مظلوم و دشمن ظالم است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مصائبی که بر مردم مظلوم غزه می‌گذرد افزودند: این حوادث نمود «سیاست خشونت آشکار و مشت آهنینی» است که رژیم نامشروع و جعلی در عمر 66 ساله خود، بارها و بارها با افتخار و گستاخی آن را به اجرا درآورده است.

ایشان تأکید کردند: همان‌گونه که امام خمینی می‌فرمود اسرائیل باید از بین برود البته نابودی اسرائیل به عنوان تنها راه علاج واقعی، به معنای از بین بردن مردم یهود این منطقه نیست بلکه برای این کار منطقی، ساز و کاری عملی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را در مجامع بین‌المللی ارائه داده است.

ایشان افزودند: براساس این ساز و کار مورد پسند ملت‌ها، مردمی که در این منطقه زندگی می‌کنند و اهل و متعلق به آنجا هستند در یک رفراندوم حکومت مورد نظر خود را اعلام می‌کنند و از این طریق، رژیم غاصب و جعلی از بین خواهد رفت.

رهبر انقلاب افزودند: البته تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدم‌کش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویران‌گر است.

ایشان خاطرنشان کردند: کسی گمان نکند اگر موشک‌های غزه نبود رژیم صهیونیستی کوتاه می‌آمد، چرا که در کرانه‌ی باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر می‌کند.

رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری تحقیر و مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیست‌ها افزودند: اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی‌کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی‌ها، احتمال کوتاه آمدن آنها وجود دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش صهیونیست‌ها برای آتش‌بس گفتند: رژیمی که خارج از «حد تفکر و تصور بشر» جنایت می‌کند با مقاومت قدرتمندانه‌ی فلسطینی‌ها، بیچاره شده و دنبال چاره‌ی کار است و این ثابت می‌کند که صهیونیست‌ها فقط زبان قدرت را می‌فهمند.

رهبر انقلاب افزودند: با توجه به همین واقعیات، ما معتقدیم کرانه‌ی باختری نیز باید مانند غزه مسلح شود و کسانی که علاقه‌مند به سرنوشت فلسطین هستند در این زمینه فعالیت کنند تا رنج و محنت مردم فلسطین، در پرتو دست قدرتمند آنها، و ضعف دشمن صهیونیست، کاهش یابد.

ایشان حمایت سیاسی از مردم غزه را وظیفه‌ی همه ملت‌های مسلمان و غیرمسلمان خواندند و با اشاره به اعلام تنفر ملت‌ها از رژیم وحشی اسرائیل تأکید کردند: انشاءالله در روز قدس دنیا خروش عظیم ملت ایران را خواهد دید و ملت نشان خواهد داد که انگیزه حمایت از فلسطین، همچنان در این سرزمین اسلامی، قدرتمند و موّاج است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به شعار نه غزه نه لبنان فتنه‌گران افزودند: عده‌ای می‌خواستند با این شعار، حقیقت ملت ایران را معکوس نشان دهند اما مردم نگذاشتند و در روز جمعه نیز بار دیگر نشان خواهند داد که همیشه یار مظلوم و خصم ظالم هستند.

رهبر انقلاب با انتقاد بسیار شدید از حمایت و دفاع بی‌شرمانه مستکبران و در رأس آنها آمریکا از فاجعه‌آفرینی و خشونت غیرقابل توصیف صهیونیست‌ها افزودند: حوادث غزه، تألم‌بار و غم‌افزاست اما مهم‌تر این است که با نگاهی عمیق‌تر به حوادث جاری غزه، رفتار سلطه‌گران را در این ماجرا مورد بررسی و تحلیل قرار داد.

ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند: چند دولت غربی بویژه آمریکا و انگلیس خبیث از جنایاتی که هیچ انسان معمولی هم آن را قبول نمی‌کند، به صراحت دفاع می‌کنند و رئیس جمهور آمریکا در مقابل این همه «کودک‌کشی و ویرانی و زجر و شکنجه» مردم غزه، با منطقی مسخره می‌گوید اسرائیل حق دارد از امنیت خود دفاع کند! اما آیا فلسطینی‌ها حق ندارند از امنیت خود و از زندگیشان دفاع کنند؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: مسئولان کشورهای مستکبر نمی‌فهمند که با دفاع از جنایات صهیونیست‌های پلید و مخرب، آبروی خود و کشورشان را در مقابل ملت‌ها می‌برند و تاریخ در مقابل همدستی آنها با این فجایع، قضاوت سختی خواهد کرد.

رهبر انقلاب اسلامی با ریشه‌یابی رفتار گستاخانه‌ی غربی‌ها خاطرنشان کردند: دفاع از جنایات صهیونیست‌ها، در نظام لیبرال‌دمکراسی و در منطقی ریشه دارد که از کمترین ارزش‌های اخلاقی برخوردار است و هیچ احساس انسانیتی در آن وجود ندارد.

ایشان در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: آمریکایی که در قضایای مختلف با جمهوری اسلامی در چالش است واقعیتش همین است که می‌بینیم، ما باید آمریکا را از این ماجرا بهتر بشناسیم و این شناخت به عنوان تجربه‌ای مهم، در برخورد و نگاه و رفتار ما با آمریکا اثر بگذارد و برای ملت ما، دانشجویان، روشنفکران و برای همه‌ی ما به یک معیار تبدیل شود.

رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: رفتار سلطه‌گران با ظلمی که به مظلومان غزه می‌شود اثبات می‌کند آنها به بشر، حقوق بشر و به انسانیت، مطلقاً هیچ اعتقادی ندارند و هرچه درباره آزادی و حقوق بشر می‌گویند تمسخر آزادی و حقوق بشر است.

ایشان یک بار دیگر تأکید کردند: این حرف‌ها را به عنوان نصیحت به مسئولان آمریکایی نمی‌گوییم بلکه برای خودمان می‌گوییم تا تکلیف خودمان را بدانیم و در قضاوت‌ها و تحلیل هایمان بفهمیم با چه کسانی روبه‌رو هستیم.

رهبر انقلاب افزودند: شعارهای ضد آمریکایی و ضد غربی و ضد استکباری که در کشور شنیده می‌شود ناظر به حقیقت و واقعیت وجودی آمریکاست اما برخی به غلط تصور می‌کنند که این شعارها، کاری تعصب‌آمیز و بدون منطق فکری است. رهبر انقلاب افزودند: نگاه ضد آمریکایی و ضدغربی در ایران، یک نگاه عقلانی و متکی بر تجربه و محاسبه صحیح است.

ایشان با اشاره به سخنانشان در دیدار اخیر با مسئولان و کارگزاران کشور افزودند: همان‌گونه که بیان شد هدف اساسی دشمن، ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی ماست چرا که اگر یک نظام محاسباتی دچار اختلال شود حتی با داده‌های صحیح، خروجی‌های غلط می‌دهد و تجربه‌ها نیز به درد او نمی‌خورد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با برشمردن برخی تجربه‌های ایرانیان از رفتار غرب در چند دهه اخیر افزودند: روی کار آوردن دیکتاتوری عجیب رضا قلدر، اشغال ایران در دهه‌ی 20، غارت منافع نفتی، کودتای 28مرداد، حمایت همه‌جانبه از دیکتاتوری محمدرضا، کارشکنی در مقابل پیروزی انقلاب، حمایت همه‌جانبه از صدام و ده‌ها توطئه دیگر، تجربه‌های ذی‌قیمتی است که شناخت ملت را از آمریکا، واقعی و عمیق می‌کند اما روشنفکران غرب‌زده چون دستگاه محاسباتی آنها دچار اختلال شده حتی از این تجربه‌های تلخ هم، استنتاج درست ندارند.

رهبر انقلاب، احیای عقلانیت صحیح را از مهم‌ترین خدمات انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند: برخلاف ملت، برخی دستان می‌خواهد همان جریان‌های محقر غرب‌زده بار دیگر امور کشور را به دست گیرند که باید در مقابل این حرکت، ایستاد و این ایستادگی، کاملاً صحیح و عقلانی است.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش نخست سخنانشان، دیدار امروز با دانشجویان را دیداری خوب و نشانگر روحیه‌ی ایمان و شور و منطق و انگیزه در جوانان کشور دانستند و گفتند: مطالبی که امروز نمایندگان تشکل‌های دانشجویی بیان کردند، نشانگر وجود همین روحیه در میان دانشجویان است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: ممکن است برخی مطالب مطرح شده غیرمنطقی یا غیرقابل تحقق و یا نادرست باشند اما مهمتر از این جزئیات، وجود روحیه‌ی پرنشاط و مطالبه‌گر میان دانشجویان است که موجب خرسندی فراوان است.

ایشان تأکید کردند: جوان دانشجو باید مطالبه‌گر، پرانگیزه، پرنشاط، حاضر در صحنه و ناظر به مسائل کشور باشد که به فضل خداوند این روحیه، امروز در میان دانشجویان وجود دارد.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته روحیه‌ی مطالبه‌گری و انتقاد در میان دانشجویان باید همراه با رعایت اخلاق و انصاف و حدود شرعی و پرهیز از بیان مطالبی باشد که به آن علم و یقین وجود ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به دانشجویان گفتند: امیدوارم این روحیه احساس تکلیف، مطالبه‌گری و انتقاد تا زمانی‌که به عنوان مسئولان آینده کشور، مسئولیت‌ها را در دست می‌گیرید، در میان شما باقی بماند زیرا اگر این‌گونه شود، کشور نجات پیدا خواهد کرد.

ایشان با اشاره به مطالب برخی دانشجویان درخصوص لزوم هدایت جریان علمی کشور به سمت کاربردی شدن و حل مسائل و مشکلات جامعه، افزودند: امروز، کار و تلاش علمی در کشور و در دانشگاه‌ها، تلاشی زنده، موفق و مورد تحسین است اما این تلاش علمی باید مقدمه‌ی عمل برای حل مشکلات کشور باشد.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: انتشار مقالات علمی در پایگاه‌های علمی معتبر جهان، اقدام علمی مورد تمجید است اما مطلوب نهایی این است که کار علمی ناظر به نیازهای عملی کشور باشد.

ارتباط بین شیوه‌های مدیریت اقتصادی و فرهنگ جامعه، یکی دیگر از مطالب دانشجویان بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخصوص آن گفتند: ما قبول داریم که ممکن است شیوه‌ی مدیریت اقتصادی در جهت‌گیری های فرهنگی تأثیرگذار باشد اما مسئله‌ی مهم و حیاتی نگاه و جهت گیری‌های فرهنگی است که در همه‌ی سطوح باید به آن توجه شود.

ایشان افزودند: اینکه در دهه‌ی هفتاد در حالی‌که اعتراض‌ها به شیوه‌ی مدیریت اقتصادی بود از جانب رهبری موضوع تهاجم فرهنگی مطرح شد، به دلیل اهمیت بسیار بالا و اصالت موضوع فرهنگ و جهت‌گیری‌های فرهنگی در همه مقاطع است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مطالب یکی از دانشجویان درخصوص مدت زمان سربازی به عنوان مانعی برای ازدواج دانشجویان خاطرنشان کردند: ازدواج جوانان، موضوع مهمی است که بی‌تفاوتی نسبت به آن در جامعه، ممکن است تبعات ناخوشایندی را در آینده، به همراه داشته باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: راه حل مشکل سربازی برای ازدواج جوانان، کوتاه کردن مدت زمان آن نیست و باید شیوه‌های دیگری به کار گرفته شود اما مهم‌تر از آن، انگیزه برای ازدواج در میان جوانان است، که نباید کاهش یابد.

ایشان با اظهار تأسف از بالا رفتن سن ازدواج به‌ویژه در میان دختران، تأکید کردند: باید جوانان، خانواده‌های آنان و مسئولان دانشگاه‌ها، برای زمینه‌سازی رواج ازدواج در محیط‌های دانشگاهی و جلوگیری از افزایش سن ازدواج، هم‌اندیشی و چاره‌جویی کنند.

رهبر انقلاب اسلامی برخی سنت‌ها و باورهای غلط را از موانع ازدواج جوانان برشمردند و گفتند: جوانان که همواره دارای روحیه مطالبه‌گری و پیشنهاد دهنده‌ی روش‌های جدید هستند، باید زمینه‌ساز از میان برداشته شدن این سنت‌ها و باورهای غلط باشند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به برکات معنوی و مادی سنت حسنه‌ی ازدواج خاطرنشان کردند: باید یک حرکت جدی در جامعه برای رواج ازدواج میان جوانان و دانشجویان آغاز شود.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به سؤال یکی از دانشجویان اشاره کردند که پرسیده بود آیا مواضع سیاسی افراد و دانشجویان و تشکل های دانشجویی باید منطبق با نظرات رهبری باشد؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این سؤال گفتند: خیر، این تصور صحیحی نیست که مواضع آحاد مردم از جمله دانشجویان که جزو قشرهای پیشرو هستند، باید الگو گرفته و برگردان نظرات رهبری باشد.

ایشان افزودند: دانشجو به عنوان انسانی مسلمان، مؤمن و صاحب فکر باید با نگاه به صحنه تحلیل داشته باشد و براساس آن تحلیل نسبت به اشخاص، سیاست‌ها، جریان‌ها و دولت‌ها موضع‌گیری کند.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تنها معیار صحیح تحلیل، باید تقوا یعنی دخالت ندادن هوای نفس در طرفداری یا مخالفت، و در تمجید یا انتقاد، باشد.

ایشان افزودند: نباید این‌گونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند و بقیه بر همان اساس موضع‌گیری کنند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این روش کارها را قفل خواهد کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: رهبری وظایفی دارد که به توفیق الهی آنها را انجام خواهد داد اما دانشجویان هم وظایفی دارند که باید با معیار تقوا و با در نظر گرفتن شرایط صحنه، آنها را انجام دهند.

ایشان یک نکته را هم خاطرنشان کردند و گفتند: البته اگر در زمینه‌ای نظری از جانب رهبری بیان شود، ممکن است این نظر، در تشخیص کسانی که به رهبری حسن ظن دارند، مؤثر باشد اما این به معنای ساقط شدن نظر دیگران نیست.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه دانشجویان نسبت به موضوعات مختلف دغدغه داشته باشند و مسائل را با چشم باز پیگیری کنند، افزودند: دانشجویان در واقع نمایشگر وجدان بیدار ملت و نشان‌دهنده‌ی گرایش‌های عمومی جامعه هستند لذا باید کاملاً آگاهانه، با چشم باز و با احساس تکلیف به مسائل مختلف نگاه کنند و محیط کشور و منطقه، تهدیدها و فرصت‌ها، و دشمنان و دشمنی‌ها را به‌خوبی بشناسند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش پایانی سخنان خود چند توصیه هم به دانشجویان داشتند.

توصیه اول: تقویت مطالعات دینی و سیاسی در کنار آن کار علمی و بالا بردن قدرت تحلیل. رهبر انقلاب اسلامی دانشجویان را به تفکر در مسائل فراخواندند و با تأکید بر پرهیز از نگاه احساسی و روزنامه‌ای به مسائل، خاطرنشان کردند: بسیاری از موضوعات از جمله موضوعاتی که از زبان دانشجویان مطرح شد باید در همان کرسی‌های آزاداندیشی که قبلاً مطرح کردیم و در بحث‌های آزاد دانشجویی در محیط‌های دانشگاهی تعیینِ تکلیف شوند.

رقابت گفتمانی در محیط‌های دانشگاهی، با منطق قوی و همراه با تحمل مخالف، توصیه‌ی دوم رهبر انقلاب اسلامی به دانشجویان بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: هیچگاه نباید از جریان مخالف تعجب و وحشت کرد و یا خشمگین شد بلکه باید با تقویت مبانی و استحکام موضع، وارد رقابت گفتمانی شد و دیدگاه مخالف را تحمل کرد.



      

مقام و منزلت زن در قرآن

آنچه در زیر از نظر می گذرد خلاصه ای است از دیدگاه اسلام در مورد جایگاه زن که با توجه به بخشی از سور و آیات قرآن کریم تنظیم شده است .


مقام زن در اسلام چنان است که در قرآن کریم سومین سوره مفصل به نام "النساء" نامیده شده است و در ده سوره دیگر مسائلی مربوط به حقوق و منزلت زنان است و همه جا در خطابات عام آنان مورد خطابند و همچنین می توان از بسیاری از مفاهیم قرآن می توان نکات مهمی را در این رابطه استنباط کرد و می توان این ادعای دروغ را که اسلام برای زن ارزشی قائل نیست بدینوسیله بطور کلی منتفی دانست .


اسلام زن را بعنوان مسئله مهم زندگی و متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی ، اخلاقی و قانونی خود جا داده و او را به عنوان عضو موثر جامعه دانسته است .
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و اله آنگاه که از زنان بیعت گرفت به آنان اعلام کرد شما از عناصر اصلی اجتماع و ارکان بنیادی جامعه هستید و برای حفظ و سلامت آن باید به میزان سهم خود از آن پاسداری نمائید .


یا ایها النبی اذا جاءک المومنات یبایعنک ....
ای پیامبر اگر زنان مومنه آمدند تا با تو بیعت کنند ، (اینکه) با خداوند شریک نگیرند و دزدی نکنند ، و زنا نکنند ، و فرزندان خود را نکشند (سقط جنین نکنند ) و تهمتی نسازند ، از آنچه میان دست و پای ایشان است ( فرزند غیر را به شوی خود نسبت ندهند ) و در نیکوکاری ها از تو پیروی کنند ، با ایشان بیعت کن و برای ایشان از خداوند آمرزش خواه ، بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است . سوره ممتحنه آیه 12


زن بعنوان موجودی زیبا ، ظریف ، مستقل ، آرامی بخش ، با تقدس دختری ، همسری ، خواهری و مادری در مسیر تکامل جامعه است و تا ارزش خود را نشناسد و یا جامعه از موهبت او محروم باشد، انحطاط قطعی آن جامعه را بدنبال خواهد داشت .


و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده و رزقکم من الطیبات افبالباطل یؤمنون و بنعمت الله یکفرون سوره نحل آیه 27
بسیاری از تکالیف مشخص شده برای زنان و مردان یکسان بوده و تفاوت های موجود مربوط به نقش ، ظرفیت و لیاقت هریک بوده و حقوق آنان نیز بر این اساس معین شده است .


یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالا کثیرا و نساء و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا - نساء آیه 1
ای مردم پروا کنید از خداوندی که شما را از نفس و ریشه واحد و یگانه آفرید پس از آن از همان ریشه همسرش را آفرید و از آن دو مردان و زنان فراوانی را پدید آورد و پروا کنید از خداوندی که به او همدیگر را سوگنند می دهید و پروا کنید از خویشاوندان ، بدرستی که خداوتد بر شما ناظر و رقیب است .


ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب * الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک و قنا عذاب النار * ... فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن الله سئیاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار ثوابا من عند الله و الله عنده حسن الثواب - آل عمران آیات 190 تا 195
یوم تری المومنین و المومنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشریکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ذلک هو الفوز العظیم - حدید آیه 12
بنابراین زن و مرد در بهره مندی از کسب و سعی و تلاش و پاداش عبادت و الزلم به وظایف و مسئولیت ها مساویند .


و لا تمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما کسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن واسئلوا الله من فضله ان الله کان بکل شیء علیما _ نساء 32
هر کس متناسب با شرایط خلقت خود از خزانه بی پایان الهی بهره ای دارد که باید از فضل و احسان خداوند آنرا جستجو کند و تمنای بی جا نیز نداشته باشد و مرد و زن هر کدام وظایف محوله را از نظر فردی و اجتماعی ایفا نمایند .


و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجه و الله عزیز حکیم _ بقره آیه 228
درجه خاص مرد بر زن امتیازی است که از نظر مرد بودن و قدرت ، کفالت و رعایت و ...مسئولیت های اجتماعی داراست و باید در جهت حفظ و آرامش و رفاه خانواده و جامعه صرف گردد و هرگز نشانه کرامت بیشتر او نسبت به زن قلمداد نمی شود زیرا :
ان اکرمکم عند الله اتقیکم
زن نیز به نوبه خود با توجه به آیه فوق امتیازات خاصی را داراست که منحصر به وجود او و متناسب با خاصه های وجودی و تکوینی اش می باشد .


در قرآن کریم مردان و زنان با القاب مساوی و همسان یاد شده اند که بر نقش و جایگاه هر یک در جامعه و مساوی بودن آنان در اصل تکلیف تاکید دارد .


ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤ منات والقانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین لفروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعدّ لهم مغفره و اجرا عظیما - احزاب آیه 35
ان المصدقین و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا یضاعف لهم و لهم اجر کریم - حدید 18


در بعضی از آیات قرآن می توان به برتری زن بر مرد استنباط نمود که این امر وظایف آنان را نسبت به جامعه سنگین تر می نماید.
اذ قالت امرأه عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم * فلما و ضعتها قالت رب انی وضعته انثی و الله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثی و انی سمیتها مریم و انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم - آل عمران آیات 35 و 36


در ادامه این گفتگو خداوندد می فرماید : فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا ....
در آیه فوق ( لیس الذکر کالانثی ) به برتری زن بر مرد اشاره دارد که از نظر قرب و نزدیکی او به بارگاه لطف و احسان پروردگار عالم است .


اما در مورد اختلافات حقوقی زن و مرد دلایل متعددی ذکر شده که از جمله آن روایت زیر است :
از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدند چرا زن ضعیف و مسکین یک سهم از ارث می برد و مرد دو سهم ؟
حضرت فرمودند : زیرا بر زن جهاد و نفقه و خونبها نیست و اینها همه بر عهده مرد است
حق هر کس باید متناسب با توجه به مسئولیت و نقش او در جامعه تعیین شود و جامعه ای که زن را به تلاش برای کسب در آمد چون مردان از خانه به بیرون کشانده ، سِمَت مادری و زن بودن و نقش های اساسی تربیتی و مدیریتی او را نادیده بگیرد ، اجتماع کامل و ایده آلی نیست . اسلام برای این نقش اهمیت فوق العاده ای قائل شده و جنبه های معنوی تربیتی را عمدتا به او سپرده است .


و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلـــح لی فی ذریتـی انی تبت الیک و انی من المسلمین - احقاف آیه 15

امام رضا علیه السلام می فرمایند :
"و بدان حق مادر ، لازم ترین حقوق و واجب ترین آنهاست زیرا او باری را برداشته که هیچ کس بر نمی دارد و فرزند را حفظ کرد ، با گوش و چشم و سایر اندامها ، در حالی که به این کار شاد و خوشرو بود ، با همه دشواریهایی که هیچ کس بر آن تاب و و شکیبائی ندارد فرزند خود را حمل کرد ، راضی شد که خود گرسنه بماند و او سیر شود ، و خود تشنه بماند و او سیراب گردد ، و خود برهنه بماند و اورا بپوشاند و خود در آفتاب بماند و او را سایه دهد ، پس باید شکر از او و نیکوئی به او ، به این اندازه باشد ، هر چند طاقت ادای کمترین حق او را ندارید ، مگر به یاری خداوند "


وجوه اختلافات حقوقی بین زن و مرد بواسطه شرایط روحی و تکوینی او و در راستای نقش او در جامعه است و این به معنای بها ندادن و کم ارزش قلمداد کردن او نیست . چنانچه خداوند متعال در ضمن بر شمردن دعاها متقین دعا در باره همسر را در صدر آنها قرار داده است
و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما - فرقان 75



      

امام و شب قدر

 

امام و شب قدر

آن شب قدر است که در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید. ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟ از شب قدر به عنوان محکم‌ترین دلیل بر وجود حجت خدا بعد از حجت دیگر و استمرار امامت تا روز قیامت یاد شده است، از این رو، امامان(ع)، شیعیان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمایی کرده‌اند. از حضرت امام باقر(ع) روایت شده است: ای شیعیان، به وسیلة سورة «إنا انزلناه» احتجاج کنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند، که آن (سوره) حجّت خدا بر آفریدگان، بعد از رسول خدا(ص) بوده، مهتر و سرور دینتان، و غایت علم ماست. ای جماعت شیعیان، به وسیلة «حم و الکتاب المبین إنّا أنزلناه فی لیلة مبارکة إنّا کنّا منذرین» احتجاج کنید که مقصود از آن، به ویژه صاحبان امر ـ ائمه(ع) ـ بعد از رسول خدایند.1 امام صادق(ع) نیز در روایتی بلند از رسول خدا(ص)، به نقل از خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند: «انا انزلناه» را بخوان، در حقیقت آن نسبت تو و نسبت اهل بیتت تا روز قیامت است. 2 استدلال به شب قدر، منوط به اثبات دو امر است: اولاً، اینکه شب قدر بعد از وفات رسول خدا(ص) تا روز قیامت باقی است و این مطلب مورد اجماع فریقین ـ شیعه و سنی ـ است و از همین رو می‌بینیم که بندگان خدا برای درک آن شب در هرسال می‌کوشند. دلایل این امر عبارتند از: 1?وجود صیغة مضارع که بر نزول و فرو فرستادن مستمر و مکرّر، در هر ماه رمضان دلالت می‌کند. 2?کلام خدای متعال که: شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. و نفرموده که آن از هزار ماه «بهتر بود» بلکه می‌فرماید: «بهتر است». 3?کلام خدای متعال که: در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری [که مقدّر شده است] فرود آیند. نزول قرآن را با صیغة ماضی بیان نفرموده که فقط بر یک بار نزول دلالت کند، بلکه از فرود آمدن ملائکه با صیغة مضارع تعبیر کرده که دلالت بر نزول مستمرّ آن دارد. 4?وجود روایاتی که بر بقا و استمرار شب قدر دلالت دارند. از جمله روایت ابوذر که می‌گوید: به پیامبر خدا(ص) عرضه داشتم: ای رسول خدا، آیا شب قدر مخصوص زمان پیامبران است که [کتب آسمانی] در آن شب نازل می‌شوند و پس از آنکه ایشان از دنیا رفتند، برداشته می‌شود؟ آن حضرت(ص) فرمودند: خیر، بلکه آن تا روز قیامت وجود دارد».3 امام صادق(ع) می‌فرمایند: «چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته می‌شود».4 ثانیاً، می‌دانیم که ملائکه امر خداوند را به همراه خود فرود می‌آورند، حال سؤال این است که ملائکه بر چه کسی فرود می‌آیند؟ آیا فرود می‌آیند، اما نه بر فرد؟ یا آنکه بر پادشاهان و سلاطین، یا بر سایر مردم؟ بنابراین ملائکه بر قلب انسان ـ نه فقط بر زمین ـ فرود می‌آیند. در اینجا همچنین سؤال می‌کنیم: آن کدام قلب است که اوامر خداوند را که به وسیلة ملائکه و روح فرود آمده پذیرا می‌شود؟ پاسخ: ملائکه و روح، امر الهی را بر قلب ولی‌الله و حجت او در زمین فرود می‌آورند، زیرا تنها آن قلب شایستگی و توانایی نزول اوامر الهی را داراست. این ولایت در عصر رسول خدا(ص) در آن حضرت متجلّی بود و همة مسلمانان متّفق‌اند که آن حضرت(ص) محور لیلة القدر در زمان حیات خود بودند. حال که این مطلب پذیرفته شد، به دومین نتیجه می‌رسیم که: استمرار شب قدر در هر سال، و استمرار نزول همة امور به وسیلة ملائکه، بعد از رحلت رسول خدا(ص)، وجود جانشین و خلیفة آن حضرت(ص) را، به منظور ایفای همان نقش در شب قدر، اثبات می‌نماید. از همین‌رو از امیرمؤمنان حضرت علی(ع) روایت شده که به ابن عباس فرمودند: به حقیقت، شب قدر در هر سال وجود دارد، در آن شب امر همة سال نازل می‌شود، و آن امر، بعد از رسول خدا(ص) صاحبانی دارد. ابن عباس عرض کرد: آنان کیستند؟ امام(ع) فرمودند: من و یازده [فرزند] از صلب‌ام.5 و حضرت امام باقر(ع) می‌فرمایند: هر کس به شب قدر، بر خلاف نظر و رأی ما ایمان داشته باشد، صادق نیست جز آنکه بگوید آن (شب قدر) از آن ما (اهل بیت(ع)) است، و هر کس چنین نگوید به حقیقت تکذیب کننده است. خدای عزّ و جلّ بزرگ‌تر از آن است که امر را به همراه روح و ملائکه بر کافر فاسق نازل نماید، پس اگر بگوید که، او آن را بر خلیفه‌ای [غیر از ما] نازل می‌کند، این سخن باطل است و اگر بگویند که آن را بر هیچ کس نازل نمی‌کند، ممکن نیست که چیزی نازل شده اما بر هیچ چیز فرود نیاید. و اگر بگویند ـ که خواهند گفت ـ [اساساً] نازل شدنی واقع نشده، در گمراهی عمیق و آشکاری فرو رفته‌اند.6 امیر مؤمنان(ع) در بیانی بلند، پس از ذکر حجج الهی، در پاسخ به سؤال کننده‌ای که پرسید: این حجّت‌ها کیستند؟، فرمودند: آنان عبارتند از: رسول خدا(ص) و جانشینان برگزیدة آن حضرت(ص)؛ با کسانی که خداوند ایشان را همراه و قرین خود و رسولش ساخت و بندگان را به طاعتشان فرا خواند، چنانکه از آنان بر خویش پیمان گرفت. ایشان صاحبان امر و کسانی هستند که خداوند دربارة‌شان فرمود: « أطیعوالله و أطیعوا الرسول و اُولی‌الأمر منکم؛7 [ای کسانی که ایمان آورده‌اید] خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید». و فرمود: «و لو ردّوه إلی الرسول و إلی اُولی‌الأمر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم8 [و چون خبری حاکی از ایمنی یا وحشت به آنان برسد] و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانی‌اند که [می‌توانند درست و نادرست] آن را دریابند». شخص سؤال کننده عرض کرد: آن امر چیست؟ امام(ع) فرمودند: همان که ملائکه در شبی که همة امور(خداوند) حکیم، از قبیل: روزی، طول عمر، اعمال، زندگانی، مرگ، علم غیب آسمان‌ها و زمین، و معجزاتی که جز برای خداوند، برگزیدگان و فرستادگان او در بین آفریدگانش امکان‌پذیر نیست، فرو می‌فرستند. آنان روی خدایند؛ که فرمود: « فأینما تولّوا فثمّ وجه الله؛9 پس به هر سو رو کنید آنجا روی خداست. (از جملة) [آنان بقیت‌الله]، یعنی حضرت مهدی(ع) است که هنگام پایان [روزگار] این [دنیا] می‌آید و زمین را از قسط و عدل لبریز می‌نماید، همان طور که از ظلم و ستم مملو شده باشد. و از نشانه‌های او غیبت و کتمان در وقت فراگیر شدن طغیان و فرا رسیدن انتقام است. و اگر مورد خطاب این امر در کلام خداوند، منحصراً پیامبر(ص) و نه غیر ایشان بود، می‌بایست به وسیلة فعل ماضی دالّ بر عمل غیر دائمی بیان می‌شد، نه به صورت مستقبل، یعنی می‌فرمود: «نزلت الملائکة؛ ملائکه نازل شدند». و «فرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری، [به نحو] استوار فیصله یافت» و نمی‌فرمود: « لا تنزّل الملائکة؛ ملائکه نازل می‌شوند» و «یفرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری [به نحو] استوار فیصله می‌یابد».10 از وجود ارتباط میان امامت و شب قدر، این نتایج به دست می‌آید: 1?وجود حجت خدا در هر عصر؛ علامه مجلسی(ره) در این باره می‌گوید: «محتوای سوره‌های دخان و قدر بر این امر دلالت دارد که حُکم نازل شده از نزد خداوند سبحان، در شب قدر، حکم یقینی، حتمی و واقعی است، و ناگزیر از وجود فردی آگاه و عالم نسبت به آن حکم هستیم، زیرا در غیر این صورت، فایده‌ای بر فرو فرستادن آن حکم، مترتّب نیست. عالم به آن حکم، شخصی غیر از امام معصوم(ع) تأیید شده از جانب خداوند سبحان نیست. بنابراین، وجود امام واجب‌الاطاعه، عالم به همة امور دین در هر زمانی، تا هنگامی که تکلیف شرعی باقی است، لازم و ضروری است».11 2?شمول ولایت ائمه(ع) بر همة مخلوقات؛ زیرا ایشان جایگاه نزول اوامر الهی مربوط به زندگانی بشر توسط ملائکه‌اند. به بیان دیگر، اوامر خداوند بر صاحبان امر ـ بعد از رسول خدا(ص) نازل می‌شود.12 از حضرت امام باقر(ع) در بارة این کلام خدای تعالی که: «فیها یفرق کلّ أمرٍ حکیمٍ» روایت شده است که: هر آینه، در شب قدر تفسیر امور هر سال بر ولیّ خدا نازل می‌شود؛ بخشی از آن امور مربوط به امور شخصی وی، و بخش دیگر مربوط به امور مردم است.13 همچنین حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: آن شب قدر است که در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید. ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟ امام(ع) فرمودند: صاحب شما».14 3?علم امامان(ع) از جانب خدا افاضه می‌شود؛ ابابصیر نقل می‌کند، که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود، به افول می‌رویم».عرض کردم: فدایتان شوم، آیا از آنچه نزد رسول خدا(ص) نیست هم بر علم شما افزوده می‌شود؟ امام(ع) فرمودند: «اگر چنین باشد، [ابتدا] پیامبر(ص) آورده و از آن آگاه می‌شود، سپس حضرت علی(ع)، و سپس یکی پس از دیگری، تا آنکه به صاحب این امر برسد».15 سلیمان دیلمی می‌گوید، به حضرت صادق(ع) عرض کردم: بارها از شما شنیده‌ام که فرمودید: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود به افول می‌رویم». امام(ع) فرمودند: «احکام حلال و حرام را خداوند در کامل‌ترین صورت آن بر پیامبر خود(ص) نازل فرمود و امام بر حلال و حرام، چیزی نمی‌افزاید». عرض کردم: پس منظور از آن زیادی چیست؟ فرمودند: «در چیزهای دیگر، غیر از حلال و حرام». عرض کردم: آیا چیزی بر شما افزوده می‌شود که از رسول خدا(ص) پوشیده بوده و از آن حضرت آگاه نبوده است؟ فرمودند: «خیر، علم فقط از نزد خدای متعال خارج می‌شود، پس فرشته‌ای آن را به سوی رسول‌خدا(ص) برده، می‌گوید: ای محمّد، پروردگارت تو را به چنین و چنان فرمان می‌دهد، آنگاه آن حضرت(ص) می‌فرمایند: آن را به سوی علی ببر، و آن را به علی(ع) می‌رساند. آنگاه حضرت علی(ع) می‌فرمایند: آن را به سوی حسن ببر. و همچنان به سوی [امامان(ع)] یکی بعد از دیگری می‌رود تا به ما می‌رسد. محال است که یکی از ائمه(ع) چیزی را بداند که رسول خدا(ص) و امامان قبل از او آن را ندانند».16 4?ولایت امامان(ع) در شب قدر مقدّر می‌شود؛ امیرمؤمنان(ع) دراین‌باره به نقل از رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «ای علی، آیا معنای لیلةالقدر را می‌دانی؟ گفتم: خیر، ای رسول‌خدا، فرمودند: به حقیقت خداوند، در آن همة آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد را تقدیر می‌نماید، و از جمله آنچه مقدّر می‌شود، ولایت تو و ولایت امامان(ع) از فرزندانت تا روز قیامت است».17 همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «آن شبی است که آسمان‌ها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین در آن مقدّر شد»18? 5?همان‌طور که بیشتر مردم از قدر و منزلت شب قدر ناآگاه اند، و از شناخت آن باز داشته شده‌اند؛ همین طور آنان از شناخت و معرفت یافتن نسبت به اهل بیت(ع) نیز باز داشته شده‌اند، و جز خداوند متعال کسی آنان را به حقیقت معرفتشان نشناخته است. مردم تنها بخشی ناچیز از ظاهر ایشان را می‌شناسند. روایت حضرت امام باقر(ع) نیز به همین مطلب اشاره می‌کند که فرمودند: در حقیقت فاطمه(س)، همان لیلة‌القدر است. هر کس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد، به تحقیق شب قدر را درک کرده است. همانا آن حضرت(س) فاطمه نامیده شد، زیرا خلایق از معرفتش باز داشته شده‌اند. نبوت هیچ پیامبری کامل نشد، تا آنکه به فضیلت و محبّت آن حضرت اقرار نمود. او صدیقة بزرگ است و اعصار نخستین بر مدار معرفت و شناخت او چرخیده است.?

تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 635? 2?همان. 3?همان، ص 620? 4?همان، ص 621? 5?همان، ص 619? 6?همان، ص 638? 7?منابع:سورة نساء (4)، آیة 59? 8?سورة نساء (4)، آیة 83? 9?سورة بقره (2)، آیة 115? 10?تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 626? 11?مرآة العقول، ج 3، ص 79? 12?جهت آگاهی دربارة «ولا\ الامر = صاحبان امر» به موضوع «ولایت» مراجعه کنید. 13?تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 622? 14?همان، ص 625? 15?اهل البیت، ص 231? 16?همان. 17?همان، ص 629? 18?همان، ص 617? 19?علوی، فاطمة‌الزهراء(س) لیلةالقدر، ص 7?

 

 

 



      

بهانههایی برای بچهدار نشدن

بهانه‌هایی برای بچه‌دار نشدن
چگونگی تعریف ما از زندگی و پدیده‌های آن، قطعاً مدار زندگی‌مان را عوض می‌کند. امروزه تعریف ما مثلاً از پدر بودن یا مادر بودن خراب شده است. یعنی به خاطر فضای زندگی تکنولوژیک، به خاطر فرهنگ‌های القایی، به خاطر تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر، تعاریف‌ ما تغییر کرده است.
بهانه‌هایی برای بچه‌دار نشدن

«تعریف‌ها» زندگی آدم‌ها را عوض می‌کند
چگونگی تعریف ما از زندگی و پدیده‌های آن، قطعاً مدار زندگی‌مان را عوض می‌کند. امروزه تعریف ما مثلاً از پدر بودن یا مادر بودن خراب شده است. یعنی به خاطر فضای زندگی تکنولوژیک، به خاطر فرهنگ‌های القایی، به خاطر تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر، تعاریف‌ ما تغییر کرده است. ما در موضوع فرزند دچار استحاله‌ی در تعریف شده‌ایم. مثلاً فرزند در بعضی موارد به ابزار پیونددهنده‌ی زن و شوهری تبدیل می‌شود که در آستانه‌ی جدا شدن هستند! برخی افراد برای این فرزند می‌آورند که زندگی‌شان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است! در یک نگاه دیگر، فرزند عصای پیری است. در نگاهی دیگر، فرزند برای لذت بچه‌داشتن است. در نگاهی، اگر فرزند نیاوریم، چه کنیم؟ این عوامل پرکردن بی‌معنی‌ زندگی است و البته هرکدام از این تعاریف را فرض بگیرید، یک منظومه‌ای را هم بعد از خودش ایجاد و ایجاب می‌کند.

برخی افراد برای این فرزند می‌آورند که زندگی‌شان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است!


* احکام الهی یک سلسله‌ی واحد است
اسلام دیدگاهی در مورد فرزند و رزق و روزی او دارد و صراحتاً می‌گوید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکمْ خَشْیة إِمْلَاقٍ»1 بچه‌هایتان را از ترس گرسنه‌ماندن و فقیرشدن نکُشید. این دستور اسلام، و یک منظومه‌ای از معارف است. البته در آن زمان بلد نبودند جلوی تشکیل نطفه را بگیرند و بچه را می‌کشتند، اما الان بلد هستند و کلاً بچه‌دار نمی‌شوند! اگرچه این یک بحث فقهی است و می‌گویند این دقیقا آن نیست، ولی طرح موضوعش همان است. بالاخره اگر کسی پیشگیری کند، باز هم همان وجه «خشیة‌ املاق» مهم است. یعنی نیت «خشیة املاق» نیت الهی نیست.

اگر خداوند چنین دستوری می‌دهد، فرزند را نیز یک طور خاصی تعریف می‌کند. خداوند یک منظومه‌ی احکام ایجاد می‌کند. ما نفقه را نمی‌دهیم، مهریه هم واقعاً صداق و صداقت نیست، هیچ چیز را درست انجام نمی‌دهیم، بعد می‌گوییم چرا باید مثلاً ارث زن نصف باشد؟ خب این یک بسته‌ی مالی بوده که امروزه 9 قسمت آن را اجرا نمی‌کنند و بعد می‌گویند دهمین قسمتش اجرایی نیست و اگر می‌شود، قانونش را عوض کنید. اگر درباره‌ی هر چیزی در عالم این‌طوری عمل کنیم، نتیجه‌اش همین‌گونه می‌شود. قوانین اسلام یک بسته‌ی کامل است ولذا با حذف بخشی از آن‌ها قطعاً بخش‌های دیگر آسیب می‌بیند.

* فرزند جایگاه والایی در منظومه‌ی توحیدی دارد
یک بحث استثنائی‌ قرآن درباره‌ی فرزند، در آیات ابتدایی سوره‌‌ی مبارکه‌ی «مریم» و در مورد حضرت زکریا علیه‌السلام است. جناب زکریا این‌گونه به پروردگارش می‌گوید که: «قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیباً وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِک رَبِّ شَقِیاً»2 پروردگارا من پیر شده‌ام، ولی این‌طور هم نیستم که بگویم نمی‌شود؛ « وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی»3 من یک مَوالی‌ای دارم و نگران‌شان هستم. منظورش از موالی چیست؟ آیا یعنی خانواده‌ای دارد؟‌ نه‌خیر؛ می‌گوید: «وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی» و ضمناً هم می‌دانم که «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلِیّاً»4.

نمی‌گوید من از جانب تو غلام می‌خواهم. نمی‌گوید: فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلداً، بلکه می‌گوید: «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلیّاً». می‌گوید «ولیّ» می‌خواهم. یعنی یک مسیری را آمده و یک حرکت توحیدی را شروع کرده و حالا نگران است که در آینده برای این حرکت چه اتفاقی خواهد افتاد. یعنی می‌خواهد یک کسی این حرکت توحیدی را ادامه دهد. بعد توضیح می‌دهد و می‌گوید: «یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب»5. ارث نبوت برایش مهم است، نه این‌که من دچار کهولت سن هستم و می‌ترسم این پول‌هایی که جمع کرده‌ام، چه خواهد شد! او «ولیّ» می‌خواهد. می‌گوید من پرچم توحید را برافراشته‌ام و بعد از رفتنم نگران این پرچم توحید هستم. به خاطر این‌که موسی وقتی از میان قومش رفت، سیستم او را به هم ریختند. پس حالا من یک کسی را می‌خواهم که ولیّ باشد تا این پرچم توحید را به دست او بسپارم. فرزندش را برای ادامه‌ی ولایتش می‌خواهد و این همان نگاهی است که همه‌ی انبیاء به فرزندان‌شان دارند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24620/C/13920912_0124620.jpg
ابراهیم نبیعلیه‌السلام فرزندش اسماعیل را ادامه‌ی آن حرکت توحید در نظر می‌گیرد. بعد از انبیاء هم ما در وصیتنامه‌ی امیرالمؤمنینعلیه‌السلام همین دغدغه‌ی توحیدی را می‌بینیم. یا همچنین در وصیتنامه‌ی امام خمینیرضوان‌الله‌علیه. آنها فرزند را در این منظومه می‌خواستند. در این منظومه فرزند از اول نذر توحید شده است و ما این را در قرآن داریم. در سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران برمی‌خوریم به خانمی که از آن تعبیر می‌شود به «امْرَأَةُ عِمْرَانَ». این همسر عمران، همان مادر حضرت مریم است که «نَذَرْتُ لَک مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا»6؛ فرزند درون رحمش را نذر خداوند کرد و این یعنی همان بسته‌ی «نگران رزق نباش»، زیرا این فرزند افق بلندی دارد.

مادرش می‌گوید من این بچه را به دنیا می‌آورم، ولی این بچه برای من نیست؛ این بچه‌ی تو است که یک مدتی به من امانتش می‌دهی تا بزرگش کنم. این کودک من، آزادِ در راه توست و در بند من نیست، بچه‌ی نذرشده است. خداوند متعال هم متقابلاً می‌فرماید: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا»7 یعنی قبولش کرد و رشدش را بر عهده گرفت. خداوند کفالت فرزند ما را بر عهده می‌گیرد، ولی به شرطی که او را سپرده باشیم به خدا.

* یکی از حیله‌های شیطان، تربیت است
در منظومه‌ی توحیدی می‌توان گفت که خیال آدم‌ها باید کاملاً از رزق و روزی راحت باشد. حتی بهتر بگویم که خیال آدم‌ها باید از رشد و تربیت فرزندشان هم راحت باشد. الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است که: آیا اگر بچه‌هایی به دنیا بیاورم، می‌رسم تربیتشان کنم یا نه؟ یعنی همان «خَشیَةَ إملاقٍ» را به اسم تربیت مطرح و وسوسه می‌کند. قرآن صریحاً گفته که اگر پدران و مادران توانستند فرزندانشان را نذر خداوندشان کنند، خداوند خودش تربیت آن را کفایت می‌کند. در قرآن، آن‌جا که می‌گوید شیطان از چپ و راست و جلو و عقب می‌آید، مرحوم علامه‌ی طباطبایی توضیح می‌دهد که یعنی به اسم کار خوب، مانع کار خوب می‌شود.

الان یکی از دغدغه‌های مذهبی‌های ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنه‌های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است.


من نمی‌خواهم بگویم که اگر چنین کاری کردیم، دیگر لازم نیست به رشد و تربیت بچه‌ها اقدام کنیم؛ بلکه می‌گویم آدم برای رشد و رزقش تلاش کند و خیالش هم راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده کسی به خدا اعتماد کند و جواب نگیرد؟ مشکل این‌جاست که ما به شکل «بگیر و نگیر» اعتماد می‌کنیم؛ یکی دو روز اعتماد می‌کنیم، اما شک می‌کنیم و دیگر ادامه نمی‌دهیم. چقدر آدم‌ها در تاریخ از ترس ذلیل‌نشدن، ذلیلانه زندگی می‌کنند. این روایت را امیرالمؤمنین علیه‌السلام ‌فرموده که: از ترس ذلیل‌شدن، ذلیل زندگی نکنید. اگر در "منظومه‌ی  اعتماد به خدا" همه چیز درست و کامل چیده شود، و‌ این زنجیره قطع و وصل نداشته باشد و اتصالی نکند، این سیستم قطعاً درست کار خواهد کرد.

* برای بچه‌نخواستن باید جواب داشته باشیم
حضرت علامه‌ی طباطبایی در تفسیر المیزان ‌نوشته‌اند: بشری که الان به وجود آمده، ماحصل توالد ‌نسل‌ قبلی خودش است. بشر آینده‌ای که الان نیست نیز حاصل توالد نسل امروز است. شما تصور کن اگر مردمان ده نسل پیش به این جمع‌بندی می‌رسیدند که هیچ احتیاجی به فرزندآوری نیست و چرا زحمت بچه‌داری را به خودشان بدهند؛ یعنی اگر ده نسل پیش تصمیم می‌گرفتند که این ماجرا را قطع کنند، نسل امروز اصلاً وجود نداشت. یعنی بودن من و شما بر روی زمین حاصل یک توالدی است که از قبل اتفاق افتاده است. اگر با یک دید بشردوستانه هم به این مسأله نگاه کنیم، باید برای توالد ارزش قائل باشیم.

حالا حرف سر همین است و قرآن صراحتاً می‌فرماید: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یکن شَیئاً مَّذْکورًا»8 شیئ بوده، اما مذکور نبوده است. یعنی الان هم انسان‌های نسل آینده هستند، اما مذکور نیستند و شما باید بگویید به چه حقی او را غیر مذکورش کرده‌ای؟ ما احساس می‌کنیم چیزی به گردن ما نیست و همین است که هست، دلم نخواست! حال آن‌که در آن دنیا باید در قبال چنین نخواستن‌هایی پاسخگو باشیم. از سوی دیگر در مورد ارتقای شخصیت خود انسان هم تجربه‌ی عینی نشان می‌دهد که هیچ بستری مانند فرزند و فرزندآوری، برای فضای عملکرد یک انسان مفید نیست و آن را به چالش‌ نمی‌کشد.

متأسفانه بعضی‌ها آن‌قدر در زندگی دچار افسردگی‌های متعدد هستند که می‌گویند اگر به خودم بود، ترجیح می‌دادم به دنیا نیایم و اصلاً چه بهتر که به دنیا نمی‌آمدم؛ این برمی‌گردد به یک معضل دیگر. ما در زندگی متأسفانه بعضی‌ جاها از حداقل‌های زندگی بشری فاصله گرفته‌ایم. حتی بنیان زندگی بشری که مبتنی بر امید و حرکت است هم ضربه خورده است. هیچ چیز به اندازه‌ی امید در جریان بشریت مهم نیست. لذا هر کسی و در هر حکومتی، اگر امید را از بین ببرد، این از هر خیانتی بدتر است. بشریت به امید زنده است.
*پژوهشگر علوم قرآنی

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره‌ی مبارکه‌‌ی إسراء، آیه‌ی 31   
2. سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم، آیه‌ی 4
3. بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
4. بخشی از آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
5. بخشی از آیه‌ی ششم سوره‌ی مبارکه‌‌ی مریم
6. بخشی از آیه‌ی سی‌وپنجم سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران
7. بخشی از آیه‌ی سی‌وهفت سوره‌ی مبارکه‌‌ی آل‌عمران
8. سوره‌ی مبارکه‌‌ی انسان، آیه‌ی 1



      

چرا حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران مقرون به صرفه نیست؟

 

 

 

چرا حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران مقرون به صرفه نیست؟ رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام، حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران را "مقرون به صرفه برای آنها" ندانستند. چرا در عمل، حمله نظامی به ایران مقرون به صرفه نیست؟

 "واقعیت این است که حمله نظامی، امروز برای امریکا مقرون به صرفه نیست به همین علت ناظران و آگاهان جهانی نیز مانند ملت ایران، تهدیدهای آن را جدی نمی گیرند؛ (با اشاره به برخی حرف‌ها مبنی بر ممانعت امریکا از حمله رژیم صهیونیستی) اگر این حرفها راست باشد علت ممانعت امریکا این است که حمله را مقرون به صرفه نمی داند و ما نیز قاطعانه تأکید می کنیم که حمله نظامی به جمهوری اسلامی برای هیچ کس مقرون به صرفه نخواهد بود . "

اینها دو بخش کوتاه از سخنان مهم شب گذشته رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام است.

برای اینکه مشخص شود که آیا حمله نظامی برای آمریکا یا رژیم صهیونیستی مقرون به صرفه است یا نه، باید به گذشته بازگردیم و سخنان فرمانده معظم کل قوا و فرمانده‌هان عالی رتبه نظامی ایران را در سه بخش "توان نظامی، قدرت ژئوپلیتکی و نفوذ ایران" مختلف بررسی کنیم.

*** توان نظامی

رهبر انقلاب در نوروز سال 92 طی سخنانی در پاسخ به تهدیدات رژیم صهیونیستی فرمودند: "رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم می‌کنند؛ تهدید به حمله‌ی نظامی می‌کنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم می‌دانند و اگر نمی‌دانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد."

- نکته: تلاویو به عنوان پایتخت این رژیم و حیفا به عنوان مهمترین مرکز اقتصادی و نفتی اسرائیل و جزو شمالی‌ترین شهرهای این رژیم است.

عاموس یادلین رئیس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل درباره توان موشکی ایران می‌گوید، "زمان مورد نیاز برای رسیدن موشک از تهران به تل‌آویو تنها 7 دقیقه است. موشک هایی همچون "عاشورا"، "شهاب"، "قدر"، "سجیل" و حتی موشک هایی که ایران هنوز از آنها رونمایی نکرده است و منتظر «غلط» اسرائیل است."

 
لحظه شلیک موشک دوربرد سجیل

سرلشکر صفوی مشاور و دستیار عالی فرمانده کل قوا نیز در پاسخ به تهدیدات آمریکایی‌ها می‌گوید: سیاستمداران و نظامیان آمریکا به خوبی آگاهند که همه پایگاه‌های آنان در منطقه در تیررس موشک‌های ایران بوده و بسیار آسیب‌پذیرند و موشک‌های ایران می‌توانند به همه نقاط اسرائیل برسند. (13 خرداد 91)

سردار سلامی اما در وجهه یک فرمانده عالی رتبه نظامی در ایران، وقتی سخن از پاسخ به تهدیدات آمریکا می‌زند، طور دیگری به این تهدیدات پاسخ می‌دهد. او می‌گوید: توسعه قدرت دفاعی و ساختاری ما به شکلی توسعه یافته که نه تنها می‌تواند منافع حیاتی ایران را حفظ کند، بلکه منافع حیاتی دشمن را در منطقه در هر سطحی با خطر مواجه خواهد کرد.

*** قدرت ژئوپلیتیکی

جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی ایران در بخشی از مهمترین منطقه جهان یعنی خاورمیانه قرار گرفته و این خود برای کشور مزیت مضاعف به شمار می‌رود.

شاید در این بین، مهمترین بخش از ژئوپلتیک ایران، مربوط به آب‌های جنوبی کشور یعنی خلیج فارس، دریایی عمان و از همه مهمترین در اختیار داشتن تنگه هرمز (Strait of Hormuz) است.

مقامات ایرانی بارها به صراحت اعلام کرده‌اند که در صورت حمله نظامی به کشور، در اولین ساعات درگیری، این تنگه توسط ایران مسدود خواهد شد.

سرلشکر فیروزآبادی رئیس کل ستاد نیروهای مسلح در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه غربی‌ها اعلام کرده‌اند ایران توان بستن تنگه هرمز را ندارد، می‌گوید: آنها برای دلخوشی خودشان می‌گویند که ما بلوف می‌زنیم که البته ما هم بنا نداریم که تنگه هرمز را ببندیم ولی طرح بستن آن را داریم که طرحی هوشمندانه و معقولانه است. (25 تیر 91)

 
برقراری امنیت تنگه استراتژیک هرمز برعهده ایران است

سردرا فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه در این باره گفته است، "ایران در زمان تهدید توانمندی بستن تنگه هرمز را دارد و اگر هر عامل و قدرتی کوچکترین حرکتی انجام دهد که به امنیت منطقه خدشه وارد گردد، پاسخ بسیار قاطع به آن خواهیم داد. خلیج فارس و تنگه هرمز به‌طور کامل تحت سیطره نیروی دریایی سپاه است." (18 بهمن 89)

- نکته: تنگه هرمز دومین تنگه بین‌المللی پر رفت و آمد دنیاست و روزانه چیزی در حدود 17 میلیون بشکه نفت خام از این تنگه به آمریکا و بسیاری دیگر از قدرت‌های غربی صادر می‌شود.

*** نفوذ در میان ملت‌ها

ایران در کشورهایی که ایران را تهدید به حمله نظامی می‌کنند، نیروی نظامی ندارد و در برخی موارد، حتی اتباع کشورمان هم ممکن است در آن کشورها یا حضور نداشته و یا اصلا حضور ندارند اما جمع کثیری از مسلمانان و حتی غیرمسلمانان جهان دوستدار انقلاب اسلامی و حامی مقاومت ایران در مقابله با قدرت‌های بزرگ هستند.

نشانه این دوستداری و پیروی مسلمانان و غیرمسلمانان جهان به فرهنگ انقلاب اسلامی را می‌توان در تلاش برای اجرای حکم اعدام سلمان رشدی که توسط رهبر کبیر انقلاب صادر شده بود و همچنین برپایی راهپیمایی‌های گسترده ضدصهیونیستی در سراسر جهان از آمریکا گرفته تا انگلیس و آسیای شرقی و آفریقا دانست.


راهپیمایی روز قدس در لندن (سال 92)

شاید از همین رو باشد که امام خامنه‌ای اینگونه به تهدیدات آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها پاسخ می‌دهند. "هم آمریکا بداند، هم دست‌نشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستى در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلکه هر گونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشى خواهد کرد. (20 آبان 90)

امام خامنه‌ای شب گذشته در بخش مهمی از سخنانشان با اشاره به موضوع حمله نظامی آمریکا و یا اسرائیل به ایران، این حمله را مقرون به صرفه برای آنها ندانسته و تأکید کردند که، "اگر [آمریکا] صرفه خود را در حمله ببیند لحظه‌ای درنگ نمی‌کند."

 




      

ارتباط بین استراتژی آمریکا و ظهور داعش

ارتباط بین استراتژی آمریکا و ظهور داعش

یکی از دلایل ظهور گروه‌های تروریستی و تکفیری در سوریه و به دنبال آن در عراق، ایده‌ی هژمونیک حفظ توازن قوا و جلوگیری از ظهور یک قدرت منطقه‌ای چالشگر در غرب آسیاست که در اسناد استراتژی ملی آمریکا شدیداً مورد تأکید قرار گرفته است.

ارتباط آمریکا و داعش

ارتباط آمریکا و داعش

به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛  در دوران جنگ سرد، مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا در منطقه‌ی اروپا بود، زیرا منافع ملی و خطرهای تهدیدکننده‌ی آن در این منطقه وجود داشتند. با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا در پی کسب موقعیت هژمون در جهان برآمد. اما سیاست خارجی آن دچار بحران معنا شد. تا اینکه با انجام حملات 11 سپتامبر، امنیت ملی آمریکا دچار چالش گردید و توجیه لازم برای توسعه‌ی مداخله‌گری و گسترش حضور همه‌جانبه‌ی نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه‌ی غرب آسیا (خاورمیانه) فراهم شد.

از همان زمان، این کشور سعی کرده به‌عنوان یک قدرت فرامنطقه‌ای در تحولات سیاسی این منطقه نقش بازی کرده و منافع نامشروع خود را تأمین کند. حضور و نفوذ فعالانه‌ی ایالات متحده در غرب آسیا بیشتر جنبه‌ی اقتصادی دارد. منطقه‌ی غرب آسیا از اهمیت بسیار حیاتی برای تداوم رشد اقتصاد جهانی، که آمریکا رهبری آن را برعهده دارد، برخوردار است. وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در غرب آسیا باعث شده است که این منطقه در کانون سیاست‌های فرامنطقه‌ای آمریکا قرار گیرد. نفت به مانند خون برای اقتصاد آمریکاست و نکته‌ی مهم که وابستگی اقتصاد آمریکا به نفت، روزبه‌روز در حال گسترش است.

بنابراین این منطقه به دلیل درصد بالای ذخایر انرژی، در کانون سیاست خارجی آمریکا قرار دارد و این کشور سعی می‌کند در راستای منافع خود، تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه را دستکاری[1] کند. به همین دلیل، هرکدام از رؤسای جمهور آمریکا، بخشی از استراتژی امنیت ملی خود را به این منطقه اختصاص می‌دهند. لازم به ذکر است که علاوه بر عامل نفت، عواملی دیگر نیز محرک حضور آمریکا در منطقه است که در متن مقاله اشاره خواهد شد.

1? دلایل حضور آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا چیست؟

2? آیا داعش (دولت اسلامی عراق و شام) زاییده‌ی سیاست‌های آمریکا در منطقه است؟

دلایل حضور آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا

نفت

نفت منطقه‌ی غرب آسیا (خاورمیانه) جایگاه مهم و اساسی در اقتصاد آمریکا دارد. این کشور برای تأمین امنیت صدور نفت سعی در مهندسی تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه دارد. با توجه به جایگاه برجسته‌ی غرب آسیا، آمریکا وابسته‌ترین کشور جهان به این منطقه است. در زمینه‌ی مناطق تأمین‌کننده‌ی نفت، غرب آسیا با داشتن حدود دوسوم نفت جهان، نقش اول را در تأمین سوخت آمریکا بازی می‌کند. وابستگی اقتصادی و راهبردی ایالات متحده به نفت غرب آسیا به بهای گزاف عملیات نظامی و تهدید امنیتی این کشور تمام شده است. (ترابی، 1390: 37) بدین ترتیب آمریکا، امنیت منطقه‌ی خاورمیانه را در حوزه‌ی منافع امنیتی خود تعریف می‌کند.

 تأمین امنیت اسرائیل

مورد دوم تأمین امنیت اسرائیل در منطقه است. آمریکا متحد بلامنازع اسرائیل در منطقه است. به دلیل روابط ویژه و استراتژیکی که بین اسرائیل و آمریکا وجود دارد، رژیم اسرائیل حمایت همه‌جانبه‌ی آمریکارا در منطقه دارد. آمریکایی‌ها در سطح منطقه‌ی غرب آسیا در یک فرایند ترکیبی در پی کنترل بر بازیگران و کنترل روندها و حوادث در قالب مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت اسرائیل هستند. اسرائیل یاور ایالات متحده در منطقه محسوب می‌شود. البته این رژیم از این طریق صرفاً منافع خود را کسب می‌نماید، زیرا بیش از آنکه نفعی برای آمریکا داشته باشد، منافعش را در راستای منافع آمریکا در منطقه تعریف می‌کند.

حفظ توازن قوا و جلوگیری از ظهور یک قدرت منطقه‌ای چالشگر

مورد سوم از دلایل مداخله‌ی آمریکا در منطقه، حفظ توازن قوا و جلوگیری از ظهور یک قدرت منطقه‌ای چالشگر در غرب آسیاست که در اسناد استراتژی ملی این کشور شدیداً مورد تأکید قرار گرفته است.

مخالفت و مهار سیاست‌های جبهه‌ی مقاومت در منطقه

مورد چهارم مخالفت و مهار سیاست‌های جبهه‌‌ی مقاومت در منطقه است. ایران، سوریه، حماس و حزب‌الله در منطقه شدیداً مخالف سیاست‌های نظام سلطه بوده و آن را به چالش کشیده‌اند. آمریکا در منطقه از تمام ظرفیت‌های سیاست خارجی خود استفاده می‌کند تا اتحاد و پیوند این جبهه را تضعیف کند.

 محدودسازی قدرت ایران در منطقه

مورد پنجم که اهمیت بالایی دارد، محدودسازی قدرت ایران در منطقه است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این سیاست را به بهانه‌های مختلف پیگیری می‌کنند. طرح‌ریزی کودتا، حمله‌ی نظامی مستقیم طبس، حمایت از گروهک تروریستی مجاهدین، جنگ تحمیلی ایران و عراق، تحریم‌های اقتصادی، موضوع حقوق بشر و پرونده‌‌ی هسته‌ای ایران، از جمله‌ی این سیاست‌هاست.

خط‌مشی آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی، به‌ویژه در سال‌های اخیر، تلفیقی از راهبردهای نرم‌افزارانه‌ی توأم با تهدید سخت‌افزارانه بوده است. ایالات متحده درصدد تشکیل یک نظام سیاسی و امنیتی و اقتصادی جدید، برمبنای منزوی کردن ایران بوده که اعمال تحریم و فشارهای سیاسی و اقتصادی، به‌ویژه در زمینه‌ی انرژی هسته‌ای در همین راستا دنبال شده است. این کشور در کنار استفاده از شیوه‌های سخت‌افزاری، درصدد بهره‌گیری از ابزارهای نوین در مقابل ایران است و در همین راستاست که مباحثی چون دیپلماسی عمومی، دیپلماسی پنهان، بهره‌گیری از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی را برای مقابله با ایران در دستور کار خود قرار داده است. (سازمند، 1391: 23)

این دلایل از مهم‌ترین دلایل حضور فعال و کنشگرانه‌ی بازیگری مثل ایالات متحده‌ی آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیاست؛ هرچند ممکن است دلایل دیگری هم مطرح باشد. با در نظر داشتن این دلایل، آمریکا سیاست‌های چندگانه را در دوره‌های مختلف اتخاذ نموده است که از جمله‌ی آن، سیاست و طرح خاورمیانه‌ی بزرگ بود که درصدد صدور ارزش‌های آمریکایی در کشورهای منطقه بود. اما به دلیل تحمیلی بودن و عدم انطباق با ساختار سیاسی و فرهنگی کشورهای منطقه، این سیاست به شکست منتهی شد.

 ترویج جنگ مذهبی بین شیعه و سنی، پیگیری پروژه‌‌ی اسلام‌هراسی، تضعیف دولت‌های مخالف نظام سلطه و تبدیل آن‌ها به دولت حامی غرب، تأمین امنیت صدور انرژی، تأمین امنیت اسرائیل و به حاشیه رفتن مخالفت اعراب با آن، تضعیف جبهه‌ی مقاومت، به خطر انداختن مرزهای امنیتی ایران و حضور نظامی و مستقیم در منطقه، از جمله اهدافی است که آمریکا در چارچوب سیاست‌های حمایتی خود از گروه‌های تکفیری و بعثی مثل داعش پیگیری می‌کند.

با حادث شدن تحولات انقلابی و بیداری اسلامی در منطقه‌ی غرب آسیا و تحولات سوریه، آمریکا در ابتدا موضع منفعلانه در پیش گرفت، اما به مرور زمان، به مداخله در تحولات سیاسی کشورهای منطقه پرداخت. سوریه از جمله کشورهای مهمی بود که دچار تحولات سیاسی شد. این کشور چون در خط مقدم محور مقاومت قرار دارد، آمریکا به مداخله در آن پرداخت تا با تغییر دولت اسد، دولتی متحد و طرفدار آمریکا به وجود آورد. یکی از سیاست‌هایی که آمریکا در سوریه اعمال نمود، حمایت از گروه‌های تروریستی معارض با رژیم اسد بود. بدین ترتیب بود که آمریکا در کنار دیگر کشورهای غربی و متحدین عربی خود در منطقه، به جنگ داخلی در سوریه دامن زد. جنگی که حالت فرسایشی به خود گرفت و تا به امروز هم ادامه دارد.

عراق دیگر کشوری است که در حال حاضر، به دلیل پیروزی دولت شیعی، مورد مداخله‌ی سیاسی کشورهای غربی و آمریکا قرار گرفته است. همان‌طور که رهبر انقلاب اشاره فرمودند، آمریکا در عراق به دنبال جنگ مذهبی بین شیعه و سنی است تا از تسلط نظام شیعی بر آن جلوگیری کند. نتیجه‌ی این سیاست‌های آمریکا و هم‌فکرانش در عراق، زایش گروه تکفیری و بعثی داعش است. دولت اسلامی عراق و شام (داعش) با نفوذ در استان‌های غرب و شمال غربی عراق به اقدامات وحشیانه و کشت‌وکشتار مردم بی‌گناه و غیرنظامی می‌پردازند و به موجی از ناآرامی و ترس در عراق و حتی منطقه دامن زده‌اند.

 حال سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چه ارتباطی بین سیاست‌های آمریکا و ظهور گروهک تروریستی و بعثی داعش در عراق وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا ظهور داعش نتیجه‌ی سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیاست؟

آمریکا با تقویت گروه‌های تکفیری، سوریه را به ورطه‌ی نابودی کشاند. با اندکی واکاوی و بررسی می‌توان ردپای آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن را در تحولات کنونی سوریه و عراق مشاهده کرد. در عراق، نوری مالکی نخست‌وزیر عراق، هم‌پیمان ایران و حامی محور مقاومت در منطقه است و ایران نیز بعد از سقوط صدام نفوذ قابل توجهی در دولت شیعی عراق پیدا کرده است. این موضوعی است که آمریکا و عربستان به‌شدت با آن مخالف‌اند. در انتخابات اخیر عراق نیز وقتی مالکی دوباره پیروز شد، طولی نکشید که راه ورود داعش به عراق هموار شد.

بدین ترتیب، بررسی تحولات سیاسی عراق و مداخلات آمریکا در حمایت از گروهک‌های تروریستی معارض دولت نشان می‌دهد که پاسخ این سؤال مثبت است. ایالات‌ متحده به حمایت از یک جنبش شورشی در همسایگی سوریه اقدام کرد که در حال حاضر به یک شورش اسلامی گسترده‌تر تبدیل شده است. جنبشی که مصمم به بیرون راندن دولت شیعی در عراق است و توسط متحد کلیدی آمریکا در منطقه، یعنی عربستان سعودی، حمایت می‌شوند. ظهور داعش و گروه‌های تکفیری همانند آن در منطقه در راستای این سیاست آمریکا قابل تحلیل است که این کشور از شکل‌گیری گروه‌های تروریستی حمایت کرده و سپس آنان را در راستای منافع و اهداف خود در سایر نقاط جهان به کار می‌برد.

ایالات متحده‌ی آمریکا با همکاری رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه، به دنبال آن هستند که با تغییر موازنه‌ی استراتژیک در منطقه به ضرر ایران، ضمن تضعیف عمق استراتژیک ایران، این کشور را به‌سوی حل مناقشه با غرب و تن دادن به تعاملات راهبردی گسترده با نظام سلطه هدایت نمایند.

با توجه به شرایط جدید منطقه، آمریکا به دنبال بازیگری فعال در منطقه است. کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا، به دنبال جنگ عقیدتی و مذهبی در کشورهایی مثل عراق هستند. بنابراین سیاست حمایت‌گرایانه از گروه‌های تکفیری اتخاذ نموده‌اند تا شرایط جنگی بین طرفین شیعه و سنی تقویت گردد و جنگ اعتقادی و مذهبی صورت گیرد.

در این جنگ اعتقادی، امکان حضور مجدد آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در عراق به بهانه‌ی جلوگیری از یک جنگ اعتقادی فراهم می‌شود. به ‌نظر می‌رسد آمریکایی‌ها قصد دارند به‌نحوی خروج مفتضحانه‌ی خود در عراق را جبران کنند و فضایی را برای بازگشت خود به عراق در قالب‌های نوین فراهم کنند. (سراج، 1393)

در این رابطه، دکتر دهشیار از کارشناسان و تحلیل‌گران سیاست خارجی آمریکا، در مقاله‌ای در روزنامه‌ی «مردم‌سالاری» می‌نویسد: اقدامات گروه تکفیری و بعثی در عراق منطبق بر اهداف آمریکا در منطقه است. ناآرامی‌ها و ماهیت حوادثی که در گستره‌ی وسیعی از منطقه مشهود است، ظرفیت فزون‌تری برای آمریکا مهیا می‌سازد که حضور خود را توجیه عملیاتی نماید و از سوی دیگر، حضور خود را نافذتر جلوه دهد. اگر الگوی رفتاری و ارزشی در منطقه به تشدید خشونت، بی‌ثباتی، هرج‌ومرج و فقر و حقارت منجر گردند، محققاً انتظاری جز این نباید داشت که آمریکا مداخله‌گرتر ظاهر گردد.

 حمایت آمریکا از گروهک‌های تروریستی مثل مجاهدین و القاعده و در حال حاضر نیز حمایت از گروه‌های تروریستی و تکفیری بعثی مثل داعش به‌منظور ترویج جنگ مذهبی و اعتقادی، امری آشکار است. تا جایی که چندین مقام آمریکایی به حمایت آمریکا از داعش اعتراف کرده‌اند و روزنامه‌های «واشنگتن‌پست» و «وال‌استریت ژورنال» هم به افشاگری درباره‌ی طرح‌های آمریکا برای گسترش حمایت و آموزش گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق پرداخته‌اند.

ایالات متحده‌ی آمریکا با همکاری رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه، به دنبال آن هستند که با تغییر موازنه‌ی استراتژیک در منطقه به ضرر ایران، ضمن تضعیف عمق استراتژیک ایران، این کشور را به‌سوی حل مناقشه با غرب و تن دادن به تعاملات راهبردی گسترده با نظام سلطه هدایت نمایند.(سراج، 1393) بنابراین برخلاف فضای رسانه‌ای که به محکومیت اقدامات گروه‌های تروریستی و داعش می‌پردازند، اما در سیاست‌های اعمالی خود، گروه‌های تکفیری و داعش را مورد حمایت قرار می‌دهند و از طریق کشورهای واسطه، تسلیحات و تجهیزات نظامی آن‌ها را تأمین می‌کنند.

سیاست‌های حمایت‌گرانه‌ی آمریکا از گروه‌های تروریستی را می‌توان در راستای دلایلی که در اوایل مقاله مطرح شد تحلیل کرد. ترویج جنگ مذهبی بین شیعه و سنی، پیگیری پروژه‌ی اسلام‌هراسی، تضعیف دولت‌های مخالف نظام سلطه و تبدیل آن‌ها به دولت حامی غرب، تأمین امنیت صدور انرژی، تأمین امنیت اسرائیل و به حاشیه رفتن مخالفت اعراب با آن، تضعیف جبهه‌ی مقاومت، به خطر انداختن مرزهای امنیتی ایران و حضور نظامی و مستقیم در منطقه، از جمله اهدافی است که آمریکا در چارچوب سیاست‌های حمایتی خود از گروه‌های تکفیری و بعثی مثل داعش پیگیری می‌کند.

در نتیجه، ظهور گروه‌های تروریستی و تکفیری در سوریه و به دنبال آن در عراق، نتیجه‌ی سیاست‌های استعماری آمریکا و متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن در غرب آسیاست تا از طریق آن، آرامش منطقه را به هم بریزند و با ایجاد هرج‌ومرج سیاست‌های استعماری خود را پیش ببرند.



      

تبرّج زن در جاهلیت

تبرّج زن در جاهلیت

یا نساء النبی لستنّ کأحد من‏النساء ان اتقیتنّ - فلا تخضعن بالقول... و لاتبرّجن تبرّج‏الجاهلیّة الأولی وأقمن الصلوة و ءاتین الزکوة.

 

ساختار مطلوب جامعه بشری از نگاه قرآن

پیش از این گفتیم که سوره احزاب، سوره‏ای است که عمدتاً طراحی ساختار مطلوب جامعه اسلامی را برعهده گرفته است. اگر جامعه اسلامی مطابق طرحی که قرآن - به‏ویژه در سوره احزاب - ارائه می‏کند، ساخته شود و زنان در کنار مردان و دوشادوش آنان در تکوین و سازندگی جامعه اسلامی نقش اساسی ایفا کنند و زنان نیز مانند مردان بتوانند با توجه به توانایی‏هایی که خداوند سبحان به‏صورت بالقوه به هر انسانی عطا کرده است، در جامعه حضور تعیین‏کننده و فعّال و تأثیرگذار داشته باشند و خود را موجودی بی‏مصرف و ضعیف و ناتوان نبینند؛ دیگر، دلیلی نخواهد داشت که برای ارضای خواسته‏های غریزی و طبیعی خود و به‏منظور جلب توجه دیگران به خودآرایی‏ها و خودنمایی‏های مبتذل و نامناسب کشیده شوند و - به مصداق این آیه شریفه - به دام تبرّج که یکی از خطرناک‏ترین لغزشگاه‏های جاهلیّت است درافتند.

تبرّج چیست؟

تبرّج از مصدر بروج (ظهور و بروز) و به معنای خودآرایی و خودنمایی است. تبرّج جاهلیّت به زنان اختصاص ندارد، همان‏طور که حمیّت جاهلیّت - که در سوره فتح مطرح شده است - به مردان اختصاص ندارد. انسان ذاتاً و به‏طور طبیعی تشنه خودنمایی نزد دیگران است. حال اگر سوءال شود که چرا در سوره احزاب فقط زنان از تبرّج نهی شده‏اند نه مردان؛ پاسخ آن روشن است. زیرا مردان به‏ویژه در دوران جاهلیت هیچ مانعی برای ظهور و بروز به شکل‏های مختلف در جامعه نداشته‏اند، اما زنان پیوسته از امکان ظهور و بروز در زمینه‏های شایسته و بایسته محروم بوده‏اند و ناگزیر، این میل درونی خود را به‏صورت منفی و در مسیر نادرست ارضا می‏نموده‏اند.

همزمان با طلوع خورشید اسلام از افق تاریک عربستان، در جامعه عرب - کم‏وبیش مانند دیگر جوامع بشری آن روزگار - زن ابزاری برای خوش‏گذرانی و وسیله‏ای برای ارضای تمایلات غریزی و شهوانی مرد بود و بی‏بندوباری و هرج‏ومرج در روابط جنسی بیداد می‏کرد و به‏طور کلی کانون خانواده از پایه و اساس محکمی برخوردار نبود. این‏ها و مسائل بسیار دیگر، باعث شده بود که جایگاه زن در افکار عمومی جامعه به‏خصوص مردان از حد یک انسان کامل به یک حیوان و حتی پست‏تر از آن تنزّل یابد.

کارنامه علمی و عملی اسلام

اسلام آمد و نگرش و نگاه جامعه را نسبت به زن تغییر داد. اسلام بر این نکته تأکید کرد که روابط جنسی تنها برای ارضای غرایز شهوانی و خاموش‏کردن آتش شهوت مرد نیست، بلکه بهانه‏ای برای پیوند دو موجود انسانی است که از نفس واحده اند و ترفندی است که طبیعت به فرمان تکوینی خداوند سبحان برای برقراری مودّت و رحمت میان زن و مرد و آرامش و آسایش در کانون گرم خانواده به‏کار برده است. اسلام، روابط خانوادگی را در پرتو آموزه‏های قرآن کریم و شیوه‏های علمی و کاربردی پیامبر اکرم(ص) نظام بخشید. تنظیم و تدوین یک مجموعه منسجم از قوانین و آداب زندگی برای خانواده، بخش مهمی از کارنامه علمی و عملی اسلام و قرآن است و شمار قابل‏توجّهی از سوره‏ها و آیات قرآن عهده‏دار این امرند.

قرآن مجید برای تحکیم و تقویت بنیان خانواده، ضمن وضع مقررات و قوانین کارساز به شیوه‏های گوناگون، جهت پالایش روحی - روانی مسلمانان و پیراستگی روابط جنسی و پاکسازی و سالم‏سازی آن از طوفان شهوت‏های حیوانی به ارشاد و راهنمایی مسلمانان می‏پردازد و آداب زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی را به آنان می‏آموزد. در این آیه شریفه از سوره مبارکه احزاب، قرآن تبرّج زن را مطرح می‏کند و تبرّج را یک اپیدمی خطرناک و یکی از پس‏مانده‏های جاهلیّت بشر معرفی می‏کند. قرآن تبرّج زنان را در دوران جاهلیت نکوهش می‏کند تا جامعه اسلامی را از آثار و پیامدهای تبرّج پیراسته سازد و یکی از عوامل و انگیزه‏های نابسامانی را در جامعه ریشه‏کن کند و افکار و احساسات پیروان مکتب قرآن را در مسیر رشد و بالندگی بیندازد. زیبایی‏های ساختگی و ابتذال و برهنگی فقط به مذاق و اندیشه جاهلیت خویش می‏آید و بس. بنابراین، یکی از راه‏های اصلی دورشدن جامعه اسلامی از افکار و اندیشه‏های جاهلی، برحذرداشتن مسلمانان - به‏ویژه زنان مسلمان از تبرّج یعنی خودآرایی‏ها و خودنمایی‏های ناپسند و مذموم است.

جاهلیّت مدرن!

جاهلیت به یک دوره مشخص تاریخی یا یک شرایط معین اجتماعی منحصر نمی‏شود، بلکه در هر دوره و زمانی حتی در اوج پیشرفت تکنولوژی و تمدن بشری هرگاه چنین افکار و اندیشه‏هایی در جامعه بشری ظهور و بروز پیدا کند، دوران جاهلیت بار دیگر آغاز شده است. در عصر کنونی ما نیز، بیشتر جوامع بشری در جاهلیت به‏سر می‏برند. در بیشتر جوامع بشری امروز به‏ندرت مظاهر پاکیزگی و پیراستگی و ویراستگی مشاهده می‏شود و این شاید از آن روست که از ابزارهایی که خداوند بزرگ در قالب آیات و سوره‏های قرآن برای پاکسازی و بهسازی جامعه بشری از انواع آلودگی‏ها و رهایی جوامع اسلامی از عواقب خطرناک بازگشت جاهلیت اولی پیش‏روی بندگان نهاده است، استفاده نمی‏کنند.

راه و روش تبرّج‏زدایی از جوامع اسلامی

اگر به زنان امکان ظهور و بروز در عرصه‏های مختلف اجتماعی داده شود و استعدادها و توانمندی‏های آنان به نحو مطلوب و شایسته‏ای به‏کار گرفته شود و آنان بتوانند در مراتب علمی و معنوی ظهور و بروز داشته باشند، دیگر نیازی نمی‏بینند که با خودآرایی‏ها و آرایش‏های دروغین و ساختگی توجّه این و آن را به خودشان جلب کنند. قرآن کریم با عنوان‏کردن تبرّج الجاهلیّة در اوج بیان و تبیین ساختار مطلوب جامعه بشری، تبرّج را فرزند ناخواسته جاهلیّت معرفی می‏کند. تبرّج - خواه از سوی مردان و خواه از سوی زنان - همواره از جهل و نادانی سرچشمه می‏گیرد. گواه بر این مطلب آن است که بسیار دیده‏ایم زنان توانمند و دانشمند و فرهیخته‏ای که به فراخور حال خودشان به مدارج علمی و اجتماعی و کمالات معنوی دست یافته‏اند، هنگام حضور در مجامع و محافل گوناگون حتی در مراسم جشن و سرور و حتی مهمانی‏ها و بزم‏هایی که بیشتر وسوسه‏انگیزند، در نهایت سادگی و بی‏آلایشی و در عین‏حال با آراستگی معنوی حاضر می‏شوند؛ اما، غالباً زنانی که در سطوح پایین علمی و معنوی و اجتماعی قرار دارند و درواقع چیزی برای عرضه به دیگران ندارند، سعی می‏کنند با زرق و برق‏های ساختگی و وضع ظاهر و لباسشان جلب توجه کنند!

و... تبرّج مردان!

گفتنی است که تبرّج - متأسفانه - در جامعه‏های امروزی در میان مردان نیز به صورت زشت و زننده‏ای شیوع پیدا کرده است. تا آنجا که بعضی از مردان با لباس‏های مبتذل و آرایش‏های زنانه، در کوچه و خیابان و اماکن عمومی حاضر می‏شوند. اینان نیز اگر از موقعیت‏های فرهنگی و اجتماعی مناسبی برخوردار بودند، هرگز خود را به این شکل و شمایل درنمی‏آوردند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

* آرزوی ما این است که مطالب ارزنده و تحلیلی شما درباره زن و قرآن به‏دست ما برسد و بتواند در شماره‏های پیاپی نشریه گلستان قرآن جایگزین این نوشته‏های یک‏طرفه ما برای شما گردد. مشتاقانه در انتظار نوشته‏ها و گفته‏ها و رهنمودها و رهیافت‏های شما بانوان عزیز اهل قرآن هستیم.

پس از انتشار شماره‏های پیشین، خوشبختانه دو مطلب از سوی بانوان گرامی به‏دست ما رسیده است که قسمت‏هایی از مطالب ارسالی این عزیزان را درپی می‏آوریم:

ارزش و اهمیت حجاب در قرآن

قرآن زنان ایده‏آل را که در بهشت جای دارند به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه نموده و می‏فرماید: کأمثال اللوءلوءالمکنون. یا آنان را به جواهرات اصلی، چون یاقوت و مرجان تشبیه می‏کند که جواهرفروشان، در پوششی مخصوص قرار می‏دهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و از قدر و ارزش و اهمیت آنها کاسته نشود. فیهنّ قاصرات الطرف لم یطمثهنّ انس قبلهم و لاجان. کأنهن الیاقوت والمرجان. «در آنجا زنان زیبا و باحیا هستند که پیش از آنان، دست هیچ‏کس به آنها نرسیده است گویی یاقوت و مرجان‏اند».

بنابراین، حجاب، کمال و وقار زن بوده و نشانگر ارزش و اصالت وی می‏باشد و خداوند پاداش عظیم و بی‏کرانی را برای زنان تقواپیشه و پاکدامن مقرر داشته است.

* سرکار خانم مدرس‏زاده: ضمن تشکر از توجّه شما به صفحه‏ای از نشریه که متعلق به خود شماست و انتخاب موضوعی بسیار مناسب، از شما درخواست می‏کنیم با توجه به گستردگی موضوع به این مطلب بیشتر بپردازید و مجدداً آن را به صورت مقاله برای ما ارسال نمایید.

نگاهی به سوره مریم

سوره مریم، نوزدهمین سوره قرآن مجید متشکل از 98 آیه و 5 واحد موضوعی است. با توجه به بسامد واژه ربّ (23 بار) و رحمان و مشتقات آن (19 بار) می‏توان گفت محور اصلی سوره ربوبیّتی است که جز در پرتو رحمانیّت الهی کارساز و نتیجه‏بخش نیست. بدین‏ترتیب، موضوع سوره با نام مریم و نقش مادری او مرتبط می‏گردد. از این گذشته، آنچه بیشتر در ظاهر آیات جلب‏توجّه می‏کند تشابه روساخت آیات دو واحد موضوعی نخستین با یکدیگر است (آیات 1-15، 16 - 40) به‏گونه‏ای که چندین آیه به‏طور مشخص از روی یکدیگر تعریف شده‏اند که در هنگام توضیح آیات به آن پرداخته خواهد شد. جالب‏تر این‏که این دو واحد موضوعی از لحاظ محتوای داستان با یکدیگر مشابه و از سوی دیگر قابل‏مقایسه هستند؛ بشارت تولد دو نوزاد به‏گونه‏ای معجزه‏آمیز، یحیی برای زکریای پیامبر و عیسی برای مریم صدیقه.

با تدبّر در آیات مشابه این دو واحد موضوعی، می‏توان به خصائص ظریف شخصیتی این دو بنده الهی در مواجهه با این نوع از اعجاز خداوندی پی‏برد و دریافت که چگونه قرآن اسلوب هنری کلام را در اختیار تفهیم مفاهیم ظریف و بنیادی قرار داده و درصدد ارائه الگو برمی‏آید.



      
<   <<   6   7   8   9