گره اصلى آیه و نقطه مبهم آن، جمله فوق است. اگر مشخّص شود که منظور از
آیات ولایت در قرآن، ص: 111
أُولوا الأمر کیست، تفسیر آیه واضح و روشن خواهد شد. بدین جهت مفسّران به گفتگو پیرامون مصداق اولو الامر پرداختهاند و نظریّات مختلفى، بالغ بر هفت نظریّه، ارائه کردهاند.
سؤال: قبل از پرداختن به نظریّات مفسّران پیرامون معناى اولو الامر، پاسخ یک سؤال، که در فهم معناى «اولو الامر» نیز دخالت زیادى دارد، باید روشن شود و آن این که: آیا اطاعت از اولو الامر مقیّد به قیود و مشروط به شرایطى است، یا اطاعت از او همانند اطاعت از خدا و رسولش مطلقاً واجب است؟ به تعبیر دیگر، آیا اطاعت از اولو الامر از نظر زمانى، مکانى، و غیر آن، مقیّد است، یا در هر زمان و مکان و تحت هر شرایطى لازم است؟
پاسخ: ظاهر آیه شریفه این است که اطاعت از اولو الامر مطلق است و مقیّد به هیچ قید و مشروط به هیچ شرطى نیست. به تعبیر دیگر، اطاعت از اولى الامر در این آیه مقیّد به عدم اشتباه و خطاء اولو الامر نشده است و به تعبیر سوم، همانگونه که اطاعت از خدا و رسولش مطلقاً واجب شمرده شده است، اطاعت از اولى الامر که در ردیف آنها قرار گرفته، نیز به صورت مطلق واجب است؛ بنابراین، بناچار باید اولى الامر معصوم باشد، چون اطاعت بىقید و شرط جز از معصوم ممکن نیست؛ زیرا نمىتوان به صورت بىقید و شرط از شخصى که خطا و اشتباه مىکند، اطاعت و پیروى نمود. بدین جهت ما معتقدیم که اگر قاضى در صدور رأى خطا کند و طرف دعوى یقین به خطاى قاضى در صدور رأى داشته باشد، به صرف رأى او نمىتواند ذىنفع گردد و طرف مقابل خود را محکوم کند.
حتّى مراجع تقلید، که پیروى از آن بزرگواران بر مقلّدین آنها لازم است، اگر خطایى بکنند در آن مسأله قابل پیروى نیستند، مثل این که رؤیت ماه براى مرجع تقلیدى در شب سى ام ماه مبارک رمضان ثابت نشود و حکم کند مردم روز سىام را روزه بگیرند، ولى برخى از مقلّدین با چشم خود ماه شوّال را در شب سىام ببینند، در اینجا این دسته از مقلّدین نمىتوانند از مرجع خویش پیروى کنند و روزه بگیرند، بلکه باید روزه خود را بخورند، چون معتقدند مرجع تقلیدشان در
آیات ولایت در قرآن، ص: 112
این مسأله خطا کرده است.
بنابراین، اطاعت مطلق و بىچون و چرا، تنها از معصومین جایز است و نسبت به غیر معصوم جایز نیست و از آنجا که خداوند اطاعت از اولى الامر را بصورت مطلق لازم کرده، نتیجه مىگیریم که اولى الامر باید معصوم باشد.
نظرات مختلف پیرامون اولو الامر
در مورد تفسیر اولو الامر- همانگونه که گذشت- نظریّات مختلفى است، که به چند نمونه آن اشاره مىکنیم:
1- منظور از اولو الامر زمامداران جامعه هستند- هر کسى به هر شکلى زمامدار جامعه اسلامى شود و زمام امور مسلمین را به دست گیرد، او «اولو الامر» خواهد شد و باید بدون قید و شرط اطاعت شود، حتّى اگر با زور شمشیر و بدون خواست و اراده مردم حاکم گردد و فاسقترین افراد باشد! بنابراین، امثال مغولها و چنگیزها هم اگر مسلّط بر جامعه اسلامى شوند، اطاعتشان واجب است!
تعداد قابل ملاحظهاى از دانشمندان اهل سنّت طرفدار این نظریّه هستند.
و لکن آیا هیچ عقل سلیمى این سخن را مىپذیرد؟
مگر خداوند پیامبرش صلى الله علیه و آله را براى اقامه قسط و برپایى عدل و داد «1» نفرستاده است؟ پس چگونه شخصى ظالم مىتواند جانشین پیامبر گردد و ریشه عدالت و قسط را بسوزاند؟
چنین تفسیرى از اولو الامر با کدام یک از برنامههاى سازنده و امیدبخش اسلام سازگار است؟ آیا گویندگان این سخن حقیقتاً معتقدند که اگر حاکم ظالمى با زور شمشیر بر جامعه اسلامى مسلّط شد و تمام ارزشهاى اسلامى را زیر پا نهاد، منکرات را علنى کرد، معروف را از بین برد، واجبات الهى را پرده درى کرد، باید به چشم اولو الامر و جانشین پیامبر به چنین انسان ظالم و منحرف و کافرى نگاه کرد و بىقید و شرط از او اطاعت کرد؟!
______________________________
(1) این مطلب در آیه شریفه 25 سوره حدید آمده است.
آیات ولایت در قرآن، ص: 113
متأسّفانه جواب این آقایان مثبت است و افراد فاسد و ظالمى، چون معاویه و پسرش را اولو الامر دانستهاند!
اى کاش هیچ یک از دانشمندان مسلمان چنین تفسیرى براى آیه ذکر نمىکردند.
2- برخى دیگر از مفسّران عقیده فوق را مردود دانسته و معتقد به عصمت اولو الامر شدهاند- و از آنجا که انسانها غالباً خطا کار و غیر معصوم هستند، بنابراین مراد از اولو الامر «کلّ جامعه اسلامى» است و روشن است که «امّت اسلامى» از عصمت برخوردار است و امکان ندارد تمام مردم مسلمان خطا کنند. هر چند تکتک افراد جامعه خطاکارند! بنابراین، همانگونه که اطاعت از خدا و رسول صلى الله علیه و آله لازم است، پیروى از امّت اسلامى نیز واجب است!
و لکن در جواب این نظریّه عرض مىکنیم که: چگونه مىتوان نظریّه مجموعه امّت اسلامى را در مسئلهاى تحصیل کرد و به دست آورد؟ آیا به دست آوردن آراء و نظریّات تمام امّت اسلامى لازم نیست؟ اگر گفته شود نظریّه تک تک مسلمانان لازم نیست، بلکه مسلمانان نمایندگانى انتخاب مىکنند و اتّفاق و اجماع نمایندگان امّت اسلامى کافى است. مىگوئیم: آیا به دست آوردن اتّفاق آراء، حتّى از نمایندگان امّت اسلام (نه همه مسلمانان) امکانپذیر است؟
غالباً تحصیل اتّفاق آراءِ حتّى نمایندگان امّت اسلامى نیز امکانپذیر نیست؛ اگر گفته شود که اتّفاق آراء لازم نیست، بلکه معیار اکثریّت است، هرگاه اکثریّت نمایندگان امّت اسلامى به مسئلهاى رأى مثبت دادند، تبعیّت از آنها به عنوان اولو الامر لازم است! آیا حقیقتاً معناى اولى الامر اکثریّت نمایندگان امّت اسلام است؟
3- برخى پا را از این فراتر نهادهاند و بر اثر خودباختگى در برابر فرهنگهاى بیگانگان، دموکراسى غربى را مصداق اولو الامر شمردهاند!
آیا اینگونه نظرها و تفسیرها، تفسیر به رأى نیست؟! آیا اینها پیشداوریهاى تحمیل شده بر قرآن نمىباشد؟! آیا این برداشتها کم لطفى به قرآن نیست؟!
آیات ولایت در قرآن، ص: 114
گذشته از همه اینها، دموکراسى غربى آش دهانسوزى نیست! آنها خود نیز قبول دارند که چیز ایدهآلى نیست و از بابت ناچارى و اضطرار به آن پناهنده شدهاند، چون در شرایط فعلى اگر به دموکراسى غربى پناهنده نمىشدند گرفتار بدتر از آن مىشدند و از باب پیاده کردن «اقلّ الضّررین» آن را عملى کردند وگرنه کدام انسان عاقلى مىپذیرد که از مجموع 100% مردم یک کشور، 50% در انتخابات شرکت کنند و 26% به یک نفر و 24% به شخص دیگرى رأى دهند، آنگاه منتخب 26% مردم، حاکم بر 100% مردم شود! آیا این عدالت است!؟
خودباختگان در مقابل دموکراسى غربى، آمریکا را مهد این مطلب مىدانند و خوشبختانه با افتضاح و رسوایى اخیر، که در جریان انتخابات آمریکا پیش آمد، ماهیّت حقیقى این نوع دموکراسى براى همگان روشن و هویدا شد. آنها که تمام صنعت و ادارات و کشور خود را با سیستمهاى کامپیوترى اداره مىکنند بر سر شمارش ده الى پانزده هزار برگه رأى دعوى دارند، که آیا آن را با دست بشمارند و یا با کامپیوتر محاسبه کنند! این دعوى چه معنى دارد! کارى که به هر شکلى انجام دهند نهایتاً در یک روز به اتمام مىرسد، چقدر دعوى و گفتگو و اختلاف بر سر آن به وجود آمده، به گونهاى که گوش جهانیان را کر کرده است!
اینگونه امور نشانگر بىاعتمادى مدّعیان دموکراسى و مردم سالارى به خویشتن و صنایع خویشتن است! دنیا باید بر این دموکراسى و انتخابات بخندد! و محقّقان باید این حادثه را موشکافانه بررسى کنند تا ماهیّت مدّعیان دموکراسى براى همه، مخصوصاً براى کسانى که آنجا را کعبه آمال خود مىدانند، روشنتر شود. و انصافاً که تفسیر اولو الامر به دموکراسى خلاف ظاهر آیه شریفه، بلکه ظلم و ستمى بزرگ به قرآن مجید است.
4- نظریّه تمام علماى شیعه این است که اولو الامر باید معصوم باشد و نمىتواند بیش از یک فرد در هر عصر و زمانى باشد. و آن شخص در عصر پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و پس از او ائمّه یازدهگانه علیهم السلام مىباشند.
توضیح بیشتر: الف- همانگونه که گذشت، اولو الامر به مقتضاى آیه شریفه،
آیات ولایت در قرآن، ص: 115
(که اطاعت از خدا و پیامبر و اولو الامر را به صورت مطلق بیان کرده است) باید معصوم باشد تا بتوان بطور مطلق و بىچون و چرا از وى تبعیّت و پیروى کرد.
یعنى اولو الامر باید کسى باشد که نسبت به خطا و گناه و اشتباه بیمه باشد. به تعبیر دیگر، عصمت قدرت معنوى و تقواى بالایى است که شخص معصوم به خاطر آن گناه نمىکند و خطا و اشتباهى از او سر نمىزند، هر چند داراى اختیار است و مجبور نیست و مىتواند خطا و گناه کند، ولى به برکت آن تقواى بالا مرتکب آن نمىشود.
و به تعبیر سوم، تقوى مراتب مختلفى دارد؛ یک مرحله آن پرهیز از گناهان کبیره است، به گونهاى که اگر هم اتّفاقاً مرتکب شود فوراً از آن توبه مىکند؛ در مرحله دیگر علاوه بر این که گناهان کبیره را انجام نمىدهد، از گناهان صغیره نیز اجتناب و خوددارى مىکند و در صورت ارتکاب توبه مىکند. مرحله سوم، که از دو مرحله قبل بالاتر است، این که علاوه بر ترک گناهان کبیره و صغیره، مرتکب مکروهات نیز نمىشود. مراتب تقوى به همین شکل بالا مىرود تا به اوج آن، یعنى عصمت مطلق از گناهان و خطاها و اشتباهات، مىرسد. بنابراین، عصمت، آنگونه که برخى گمان کردهاند، نوعى جبر نیست؛ بلکه عالیترین مرحله تقوى است.
ب- اولو الامرِ معصوم- همانطور که شرح آن گذشت- کلّ امّت اسلامى یا علماء و اندیشمندان آنها به عنوان نمایندگان امّت اسلامى یا اکثریّت آنها نمىتواند باشد، بلکه باید شخصى خاص و فرد معیّنى باشد.
ج- از آنجا که عصمت یک قدرت معنوى و عالیترین مرحله تقوى است و این معیار براى انسانهاى معمولى و همه مردم قابل تشخیص نیست، اولو الامر معصوم باید از ناحیه خداوند، یا پیامبر صلى الله علیه و آله، یا معصوم دیگرى، که عصمتش ثابت شده است، معرّفى گردد.
نتیجه این که: اوّلًا: اولو الامر باید معصوم باشد؛ ثانیاً: باید فرد خاص و معیّنى باشد؛ و ثالثاً: تعیین معصوم و اولو الامر باید از سوى خداوند عالم باشد.
***