سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق حیـــدر شد گناه فاطمه ...


 

 


چــــادرت خـــاکی شد و زمین خجالت کشید از ناتوانی اش …وتو آنجا که تنها شدی در کــــــوچه های مدینه




نمیدانم چقدر در دلت قرآن میخواندی که چــــــادرت را …دست نامحرم تو را … وچشم هایی که می گشت




به دنبال مـــردی با غیرت … چشم هایی که پر از اشک بود اشـــکی که قطره قطره اش به رنگ درد بود…




دردی که هیچ کس جز علــــــی نفهمید…


مطلب بعدی : حدیث