سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفسیر آیه 41 سوره روم

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى ؛ ص91

تفسیر آیه 41 سوره روم (اشاره به افساد مردم روى زمین)

[19] محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السّلام در تفسیر این آیه مبارکه: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ‏[1] پرسش کرد. امام علیه السّلام فرمود: بخدا سوگند این در همان زمانى بود که مسیحیان گفتند: از ما یک امیر و از شما یک امیر.

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 92

تفسیر آیه 56 سوره اعراف (اصلاح زمین بعد از فساد)

[20] میسر مى‏گوید: از امام باقر علیه السّلام پیرامون آیه شریفه: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها[2] پرسش کردم. حضرت علیه السّلام فرمود: اى میسر! همانا زمین تباه و فاسد بود و خداوند سبحان با پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم آن را اصلاح کرد و فرمود: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها.

خطبه امیر المؤمنین علیه السّلام در نهى از هواپرستى و آرزوى دراز

[21] سلیم بن قیس هلالى مى‏گوید: امیر المؤمنین علیه السّلام خطبه خواند و خدا را سپاس و ستایش نمود، و سپس بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درود فرستاد و فرمود: همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروى از هواى نفس و آرزوى طولانى. اما پیروى از هواى نفس از حق باز مى‏دارد، و اما آرزوى دراز آخرت را در طاق نسیان مى‏نهد. همانا دنیا، پشت کنان، کوچ کرده و مى‏رود و آخرت، کوچ کرده و به سوى ما مى‏آید، و هر کدام را فرزندانى است، پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، چه، امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست، و همان فتنه‏ها و آشوب‏ها از هواپرستى آغاز مى‏شود و از احکام بدعت و خود پرداخته، شروع مى‏گردد. در این احکام خود پرداخته با خدا مخالفت مى‏شود و مردانى در عهده دار شدن آنها، به جاى مردانى دیگر مى‏نشینند.

اگر حق خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمى‏خورد، و اگر باطل محض در میان بود، بر هیچ خردمندى پوشیده نمى‏ماند، لیکن مشتى از حق و مشتى از باطل برگرفته شده و با هم آمیخته گردیده، و اینجاست که شیطان به اطرافیان خود چیره مى‏گردد، و کسانى رهایى مى‏یابند که از طرف خداوند عاقبت نیکى براى آنها رقم خورده باشد.

همانا من از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مى‏فرمود: چگونه خواهید بود زمانى که‏

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 93

فتنه‏اى شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر مى‏رسند که هستند [سن و سالشان بیشتر به نظر مى‏رسد]، و جوانان به پیرى مى‏رسند. مردم به کژراهه مى‏روند و آن را چونان سنّت خویش مى‏گزینند، و هر گاه بخشى از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته مى‏شود سنّت دگرگون شده است، و این در نظر مردم کارى زشت آید و در پى آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد، چنان که آتش هیزم را مى‏کوبد و آسیاب طعمه خود را. آنها دین مى‏آموزند اما نه براى خدا، و دانش مى‏جویند امّا نه براى عمل؛ و به وسیله کار آخرت، دنیا را مى‏طلبند.

سپس روى به حاضران کرد در حالى که پیرامون ایشان گروهى بود از اهل بیت و خواص و شیعیانش و فرمود: والیان پیش از من عمدا با پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به مخالفت برخاستند و پیمان او را شکستند و روش او را دگرگون ساختند، و اگر من بخواهم مردم را به ترک این کردارهاى مخالف پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم وادار کنم و آنان را بسوى حق بازگردانم و به همان روش که در زمان پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بود تغییرشان دهم، همه لشکریانم از پیرامونم بپراکنند، تا آنکه من مى‏مانم با گروه اندکى از شیعیانم که فضل مرا شناخته‏اند و از روى قرآن و سنّت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مرا واجب الطاعه مى‏دانند.

شما بگویید که اگر من در باره مقام ابراهیم فرمانى صادر کنم که آن را به همان جایى برگردانم که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در آنجایش نهاد، و فدک را به وارثان فاطمه پس دهم، و صاع پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به میزانى برگردانم که در دوران آن حضرت بود، و زمین‏هایى که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به مردمى واگذارد که حکم ایشان در باره آنها اجرا نشده است و من آن را اجرا کنم، و خانه جعفر را که از او ستاندند و جزء مسجد کردند به وارثان او برگردانم و آن را از مسجد خراب کنم، و احکام و قوانین خلاف حق را، که طبق آنها حکم شده به حق برگردانم و آن احکام خلاف را لغو کنم، و زنانى را از زیر دست مردانى که بناحق خود را شوهر آنان مى‏دانند بر بگیرم و آنها را به شوهرهاى شرعى‏شان بازگردانم و با آنها بنا به حکم خدا در باره فروج و مقرّرات مقابله کنم، و زن و بچّه بنى تغلب را به اسارت گیرم، و آنچه را از زمین‏هاى خیبر تقسیم شده برگردانم، و دفتر هدایا و حقوق و مستمرى را از

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 94

میان ببرم، و درآمد اسلامى را مانند پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم میان مسلمانان، برابر و برادروار تقسیم کنم، و بیت المال را دست گردان توانگران نسازم، و خراج و مالیات از روى مساحت زمین را لغو کنم، و امر نکاح را بر پایه برابرى و برادرى مسلمانان استوار کنم، و خمس پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را چنان که خداوند سبحان فرو فرستاده و مقرّر داشته اجرا کنم، و مسجد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به همان وضعى برگردانم که بود و هر درى را از آن گشودند ببندم و هر درى را که بستند باز کنم، و مسح وضو را از روى کفش ممنوع کنم، و براى نوشیدن شراب حد اجرا کنم، و فرمان دهم که متعه حج و متعه زنان حلالند، و فرمان مى‏دادم بر جنازه‏ها پنج بار اللَّه اکبر بگویند، و مردم را وادارم تا بسم اللَّه الرحمن


[1]( 3)« به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشکى و دریا نمودار شده است»( سوره روم/ آیه 41).

[2]( 1)« و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید»( سوره اعراف/ آیه 56).



مطلب بعدی : حدیث