عشق به دنیا باعث گرفتارى بشر است شاید هم سبب بشود آخرت از دست برود، دنیا دارى خوب است ولیکن دنیا دوستى ضرر مىرساند. دل منه غافل به دنیاى دنى چون در او آخر نباشد ماندنى عاقلا از مرگ تاکى غافلى تا به کى بر عیش دنیا مایلى گوش دل بگشا و بشنو این کلام از لسان حق کالناس نیام باید از این خواب خوش بیدار شو سوى منزل با رفیقان یار شو گر سلیمان دگر اسکندرى چون اجل آید ز مور کمترى زور رستم قوت اسفندیار در دم مردن نمىآید به کار 1- کافى ج 2 ص 318
از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است: حضرت عیسى ابن مریم (علیه السلام) مرور کرد به یک قریهاى که مرده بود اهلش و حیواناتشان و طیورشان بکلى مرده بودند، توى قریه ذى روحى وجود نداشت، حضرت عیسى فرمود: اینها نمردهاند مگر از غضب خدا و اگر اینطور نبود همدیگر را دفن مىکردند.
حواریون گفتند: یا روح الله صحبت کنید ما اعمال اینها را بدانیم و از آن عمل اجتناب کنیم، حضرت دعا کردند، یکوقت نداى همه جانبه به گوش حضرت رسید موقع شب بود.
حضرت فرمود: اى اهل قریه یک نفر در میان مردهها جواب داد: بلى یا روح الله فرمود: واى بر شما عمل شما چه بوده؟ گفت: اطاعت بر گناه بود و آرزوى دراز و مشغول لهو و لعب بودیم. حضرت فرمود: چطور محبت داشتید به دنیا؟ گفت: مثل بچه نسبت به مادر و پستان او، هر وقت روى آورد خوشحال مىشود و هر وقت پستان را از او بگیرید گریان است.
حضرت سؤال کرد: چطور مبتلا شدید به عذاب خداوند؟ گفت: شب سالم خوابیدیم صبح در آتش دیدیم و در میان کوه سیاه آتش شعلهور است و مىسوزاند ما را. فرمود: در وقت سوختن چه مىگفتید؟ گفت: مىگفتیم:
ردنا الى الدنیا فیزهد فیها، قیل لنا: کذبتم.
ما را رد کنید به دنیا زاهد بشویم در دنیا، در جواب مىگفتند: شما دروغ مىگویید.
حضرت فرمود: واى بر تو چرا شما در میان اینها با من تکلم کردید؟
گفت: یا روحالله ملائکهها لجام از آتش در دهن آنها زدهاند و من در میان اینها بودم لکن اهل معصیت نبودم الا اینکه آنها را موعظه نمىکردم، خداوند عذاب فرستاد همه ما را مبتلا کرد، نمىدانم آخر کار نجات است یا بسوى آتش مىبرند؟
فرمود: انسان نان خشک بخورد و در مزبله بخوابد بهتر است از اینکه عاقبت اینطور بشود(1).
مطلب بعدی :
حدیث