مرحوم سید جزایرى مىنویسد روزى جبرئیل (علیه السلام) خدمت رسول الله صلىالله علیه و آله مشرف بود که حضرت امیر المومنین (علیه السلام) وارد شد. 1- علل الشرایع ص 47
جبرئیل بجهت احترام آن حضرت برخاست رسول خدا صلىالله علیه و آله به جبرئیل فرمودند: اتقوم لهذا الصبى قال نعم ان له على حق تعلیم آیا بر مىخیزى براى این طفل؟ عرض کرد بلى زیرا که على (علیه السلام) حق تعلیم نسبت به من دارد حضرت فرمود کدام است عرض کرد وقتى که خداوند عالم مرا خلق کرد فرمودند: من انت و ما اسمک و من انا و ما اسمى خداوند فرمود تو کیستى و اسم تو چیست و من که هستم و اسم من چیست؟
تو خداى بزرگ هستى و اسم تو جلیل است و من بنده ذلیل هستم و اسم من جبرئیل است، حضرت فرمود: عمر تو چقدر است عرض کرد: من حساب عمر خود را ندارم ولیکن ستارهاى در گوشه عرش هر سى هزار سال یک مرتبه طلوع مىکند و بعد غروب مىنماید و من تا بحال سى هزار مرتبه این ستاره را دیدهام(1).
مطلب بعدی :
حدیث