والذى فلق الحبه و برا النسمه! انه لعهد النبى الامى الى: ان لا یحبنى الا مومن و لا یبغضى الا منافق
«5».
______________________________
(1) مسند احمد 3/ 483
(2) صحیح ابن حبان 15/ 365، المستدرک 3/ 12، الاصابه: 4/ 534، اسد الغابه 4/ 114.
(3) کنزالعمال: 11/ 601
(4) المستدرک 3/ 12 مجمع الزوائد 9/ 129 در اسد الغابه و الاصابه در شرح حال عده اى از ائمه نقل شده است
(5) صحیح مسلم 1/ 61 کتاب الایمان باب بیان اطلاق اسم الکفر على من ترک الصلاه
جان پیامبر، ص: 12
سوگند به خدایى که دانه را شکافت و انسان را آفرید! عهد و پیمانى است از پیامبر امى به من، که: جز مومن مرا دوست نمى دارد و جز منافق مرا دشمن نمى شمارد.
این روایت، با همین متن و نظیر آن، در منابع بسیارى از پیشوایان اهل سنت از جمله: نسایى، ترمذى، این ماجه نقل شده است «1»
همچنین احمد در المسند، حاکم در المستدرک و متقى هندى در کنز العمال، آن را نقل کرده اند «2»
در مسند احمد و صحیح ترمذى این گونه آمده است:
ام سلمه گوید که پیامبر خدا (ص) همواره مى فرمود:
لا یحب علیا منافق و لا یبغضه مومن
منافق هرگز على را دوست نمى دارد و مومن، هیچ گاه او را دشمن نمى شمارد
از این احادیث، چنین استفاده مى شود که:
دوست داشتن على (ع) با دوستى منافقان، قابل جمع نیست؛ لذا، اگر کسى به امامت على (ع) و ولایت آن حضرت پس از پیامبر خدا (ص) معتقد باشد و از طرفى، منافقان
______________________________
(1) سنن ابن ماجه 1/ 42 سنن نسایى 8/ 117 سنن ترمذى 5/ 299
(2) مسند احمد 1/ 84، 128 کنزل العمال 13/ 120 شماره 36385
جان پیامبر، ص: 13
را دشمن ندارد، چنین فردى، خودش منافق است و از جانب هر دو گروه مومنان و منافقان نیز رانده خواهد شد؛ چرا که از یک سوء منافقان، به ولایت على (ع) معتقد نیستند و این فرد، معتقد است؛ از طرفى، منافقان
را دوست نمى دارد و این فرد، منافقان را دشمن نمى دارد.
بنابراین، در هیچ حالى و به هیچ شکلى، این دو موضوع با یکدیگر قابل جمع نیستند، پس باید صاحب مذاهب مختلف نظر خود را راجع به هر کسى که در جنگ جمل و صفین شرکت نمود اصلاح نمایند. ضمن این که کلیه احادیثى که یکى از عوامل این دو جنگ در سلسله راویان است از وثاقت و حجیت خواهد افتاد.