سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط قرآن درروزگارپیامبر(ص)

فصل سوم خط قرآن در روزگار پیامبر (ص)
اشاره
فصل سوم خط قرآن در روزگار پیامبر (ص) اصل خط عربی 55 نقطه گذاری (شکل) و اعجام خط عربی در روزگار پیامبر (ص)
64 ملاحظات 71 تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 55 خط قرآن در روزگار پیامبر (ص)
-1 اصل خط عربی
-1 اصل خط عربی مشکل خط عربی، مشکل پیچیدهای در تاریخ است. بسیاری از مورّخان، گاهی به روایت و گاهی به حدس و
گمان به آن پرداختهاند. علت این امر به این نکته بر میگردد که تاریخ ملّت عرب در عصر جاهلی و ارتباط آنها در آن روزگار با
ملّتهای دیگر، ثبت نشده است و همه آنچه که روایت شده است واقعا ناچیز میباشد. این مطالب را یا شاعران در قصایدشان
آوردهاند و یا راویان آن را با تحریف و با افزایش در طول نسلها روایت کردهاند، تا این که به دست ما رسیده و مبهم و متناقض
نموده است. ابن ابی داوود سجستانی (در گذشته به سال 316 ه. ق.) درباره ورود خط در میان قریش، به سه روایت تکیه میکند.
صفحه 41 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
خط را « بشر بن عبد الملک کندی » 1) مهاجران خط را از اهل حیره فرا گرفتند و مردم حیره هم آن را از مردم انبار. 2) مردی به نام
از مردم انبار فرا گرفت و سپس وارد مکّ ه شد و با صهباء، دختر حرب بن امّیه، ازدواج کرد و به پدر صهباء (حرب بن امیّه) و
خط را آموزش داد و سپس معاویه از عمویش، سفیان، و به همین ترتیب عمر بن خطّاب و دیگر قریشیان « سفیان بن حرب » برادرش
هم از کسانی هستند که کتابت را وضع کردند و تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، « سلم? بن حزره » و « مرامر بن مرّه » ( آن را فرا گرفتند. 3
روایتهای .«1» قومی از قبیله طی بودند که در بقّه (روستایی پشت شهر انبار) زندگی میکردند ،« بولان » متن، ص: 56 همگی از
سجستانی، با سرچشمه اولیه خط یعنی انبار با هم اختلاف ندارند؛ امّا سجستانی سیر انتقال خط را از انبار به حیره و سپس به مهاجران
در خبر اول توصیف میکند و در دو خبر دیگر، به پیدایش خط در انبار یا انتقال آن از آنجا به مکّه سخن میگوید. بعد از
سجستانی، ابو عبد اللّه بن عبدوس جهشیاری (در گذشته به سال 331 ه. ق.) اقوالی را در باب اصل خط عربی آورده است که وی
را از حدودی که سجستانی تعیین نموده، خارج میسازد وی روایتی را از کعب الاحبار [ابو اسحاق، کعب بن ماتع الحمیری نقل
میکند که آدم (ع) خط سریانی را سیصد سال قبل از مرگش وضع نموده بود. همچنین روایت کرده است که ادریس (ع) اولین
کسی است که بعد از آدم (ع) با قلم، نوشت، و نیز روایت کرده است که نخستین کسی که خط عربی را وضع کرد، اسماعیل فرزند
روایت شده است، نخستین کسانی که به » : ابراهیم (ع) بود. جهشیاری با بازگشت به خبر ابن ابی داوود، با توضیحاتی چنین میگوید
عربی نوشتند، سه گروه از بولان بودند که به سه نفر از آنها، مرامر بن مرّه، أسلم بن سدره و عامر بن جدره گفته میشد. جهشیاری
یاد آور نمیشود که آنها از انبار بودهاند و همچنین کسانی را که از آنها فرا گرفته باشند یاد نمیکند. وی در ادامه به خبر دیگری
.«2» « همچنین روایت شده است: نخستین کسی که به عربی نوشت، حرب بن امیّه بن عبد شمس از عربها بوده است » : میپردازد که
بدین ترتیب چنان که دیدیم، جهشیاری، همچون سجستانی، خبرها را به هم ارتباط
1) ابن ابی داوود السجستانی، __________________________________________________)
5. [انبار، شهری است نزدیکی رود فرات در غرب بغداد که بین این دو، ده فرسخ فاصله بود. فارسیان به - المصاحف، ج 1، صص 4
میگفتند. اوّل کسی که آن را بنا کرد، شاپور بن هرمز بود. سپس ابو العباس سفّاح، خلیفه عباسی، آن را « فیروز شاپور » این شهر
.« انبار » تجدید نمود و در آن قصرها ساخت و تا به هنگام مرگ بدان جا مقام گزید. یاقوت بن عبد اللّه الحموی، معجم البلدان، ذیل
2) ابو عبد اللّه محمد بن عبدوس الجهشیاری، الوزراء و الکتّاب، تحقیق مصطفی السقاء و ابراهیم الإبیاری و عبد الحفیظ شلبی، اول، )
2. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 57 نمیدهد و آنها را بعد از اجمال، به تفصیل نمیکشاند. بعد از این - 1938 ، صص 1
سخنان کعب الاحبار را بسیار بعید دانسته و از آن بیزاری « الفهرست » دو، ابن ندیم (در گذشته به سال 385 ه. ق.) در کتاب
میجوید. به نظر او این خبرها، به اسطوره نزدیکترند تا به نظر علمی- تاریخی. ابن ندیم، سپس خبر جهشیاری مربوط به سه گروه از
بولان را ذکر میکند و انتقال هنر خط به حیره را به واسطه آنها، نقل مینماید. امّا دوباره روایتی را ترجیح میدهد که: خداوند
« دوم? » و « تیما » ،« نضر » ،« نفیس » اسماعیل را در سن بیست و چهار سالگی به بیان خط عربی واداشت و فرزندان اسماعیل یعنی
کسانی هستند که آن را به تفصیل وضع نمودند. آنگاه ابن ندیم وجه دیگری را هم روایت میکند که مردی دیگر از بنی مخلد بن
و دوری جستن وی از تفسیر اسطورهای در باب پیدایش « ابن ندیم » علی رغم این نظر علمی از .«1» کنانه، خط را به عربها آموخت
است، روایت کعب الاحبار را ذکر میکند و « ابن ندیم » در گذشته به سال 395 ه. ق.) که معاصر ) « ابن فارس » ، خط، میبینیم
اسماعیل (ع)، نخستین » : آدم (ع) نخستین کسی است که خط را نوشت و آن گاه با ذکر روایتی از ابن عباس، میگوید » : میگوید
و سپس ترجیحا میگوید: خط از جانب خداوند [توقیفی است. بنابر این [ابن فارس به خبر آدم [ع بر « کسی است که نوشت
با فضل و دیدگاههای علمیای که دارد، عجیب « ابن فارس » این موضع از .«2» میگردد و بعید میداند که خط اختراع کسی باشد
حدود نیم قرن بعد، ابو عمرو دانی (در گذشته به سال 444 ه. ق.) را میبینیم که رای واحدی در باب ،« ابن فارس » است! بعد از
صفحه 42 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
که [در واقع « جلجان بن موهم » ذکر میکند. او با تکیه به برخی امور مبهم آغاز خط عربی را به ،« ابن عباس » خط، با روایت از
برگرفته از وحی (__________________________________________________ 1) محمد بن
13 . ملاحظه میشود که ابن ندیم هم از روح اسطورهای رهایی نیافته است. [آمده که خط فراگرفته - الندیم، الفهرست، صص 12
شده از مردی از بنی مخلد، به خط جزم نامبردار بوده است. این خط از مسند حمیریان اخذ شده است غانم قدّوری الحمد، رسم
2) احمد بن فارس، الصحابی فی فقه اللغ? و سنن العرب فی کلامها، ص 7. [وی در خصوص ادعای خود به ) .[ المصحف، ص 31
1 و 4 سوره علق ( 96 ) و 1 سوره قلم ( 68 ) استدلال کرده است.]. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: ،( آیات 31 سوره بقره ( 2
« جلجان بن موهم » خط عربی را از ،« کنده » 58 الهی است، بر میگرداند چه وی کاتب هود (ع) بوده است. غریبهای از یمن از قبیله
نیز « حرب بن امیه » فرا گرفت که مردم انبار هم از آن غریبه خط را دریافتند. عبد اللّه بن جدعان نیز خط را از مردم انبار برگرفت و
آنچه که در این خبر مبهم است، آن است که دانی گاهی فرد را .«1» این خط را اخذ کرد و به قریش آموزش داد « جدعان » از
مشخص مینماید و گاهی مرحله انتقال خط را به وسیله شخص گمنام مثلا غریبهای از یمن تعیین میکند و یا فراگیران را به طور
را مطرح مینماید. در هر حال وی به اطلاعات تاریخی « عبد اللّه بن جدعان » عام، مردم انبار ذکر میکند و دوباره به طور مشخّص
در گذشته به سال 279 ه. ق.) مراجعه کنیم، سلسله انتقال ) «2» تکیه میکند نه فرضهای متافیزیکی. اگر به روایت ابو العباس بلاذری
خط را چنین مییابیم: مرامر، اسلم و عامر هجای عربی را بر هجای سریانی قیاس کردند و از آنها به مردم انبار رسید. از مردم انبار
ابو قیس بن مناف (زمان آمدن بشر » و « سفیان بن امیّه » رسید. از او هم به « بشر بن عبد الملک کندی » هم به مردم حیره و از اینان به
از آنان خط را فرا گرفت. بشر « غیلان بن سلمه ثقفی » به مکه برای تجارت) رسید. سه نفر [بشر، سفیان و ابو قیس به طائف رفتند و
نامیده شد. آنگاه بشر به شام آمد و گروهی « عمرو کاتب » از وی خط را فرا گرفت و « عمرو بن زرارة بن عدس » به دیار مضر رفت و
کلب از آن سه شخص قبیله طی، [مرامر، اسلم و عامر] خط را « طابخه » در آنجا، از وی خط را فرا گرفتند. همچنین مردی از طایفه
فرا گرفت و به مردی از وادی القری آن را بیاموخت و چون آن مرد به وادی القری برگشت، در آنجا اقامت گزید و از این سو به
آن سو رفت و به گروهی از قوم خویش خط را
1) ابو عمرو عثمان بن سعید الدّانی، __________________________________________________)
المحکم فی نقط المصاحف، تحقیق دکتر عزة حسن، 1960 ، ص 26 . در حیاة اللغ? العربی? تألیف حفنی ناصف، ص 51 آمده است
بوده است. ( 2) ذکر روایت بلاذری را که از قدیمیترین روایتهاست از آن حیث در پایان این بیان « خلفجان » ( که نام کاتب هود (ع
تاریخی ترجیح دادیم تا خواننده با مقایسه آن، تأثیر آن را بر نظریات بعدی دریابد. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 59
که قدیمیترین روایت است، بشر بن عبد الملک کندی را قهرمان رواج خط « بلاذری » ملاحظه میشود که روایت .«1» آموزش داد
در عربستان میداند. بعد از بلاذری- با مقایسه مورّخان بعد از او- تقریبا کسی را نمییابیم که با تفصیل بیشتری به این مسأله
را نقل « ابن فارس » بپردازد. امّا پنج قرن بعد از او، عالمی چون زرکشی (در گذشته به سال 794 ه. ق.) را میبینیم که عین کلام
هیچ یک از گذشتگان، جز عبد الرحمان بن خلدون (در گذشته به سال 808 .«2» میکند و معتقد است که خط، امری توقیفی است
ه. ق.) به بررسی عقلانی این موضوع نپرداخته است. وی مسأله وجود یا عدم وجود خط؛ و بدی و خوبی آن را به قانون تمدن و
به نهایت استواری و زیبایی دست یافت، چه در این زمان « تبابعه » خط عربی در دوران حکومت » : بدویّت ارتباط میدهد و میگوید
انتقال یافت، زیرا در آن زمان « حیره » نام داشت و از آن جا به « حمیری » ، است که حکومت به تمدن و رفاه رسیده بود. این خط
دولت آل منذر، تشکیل یافته بود و در عصبیت از وابستگان تبابعه بودند و فرمانروایی عرب را در عراق تجدید نمودند. خط آنها
مثل خط تبابعه به خاطر تفاوت بین دو دولت، چندان خوب نبود، چرا که دولت آل منذر در تمدن و لوازم آن مثل صنایع و غیره؛ به
پای دولت حمیر نرسیده بود. گروهی از مردم طائف و قریش- چنان که گفتهاند- خط را از اهالی حیره فرا گرفتند. گفته میشود
صفحه 43 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
فرا « اسلم بن سدره » بوده است که آن را از « حرب بن امیّه » و به روایتی « سفیان بن امیّه » ، کسی که نوشتن را از اهل حیره فرا گرفت
گرفت. این قول [اخذ خط از اسلم ممکن است و از قول کسانی که گفتهاند؛ قریش خط را از قبیله ایاد عراق آموخته است، به قبول
ابن خلدون در این متن عالمانه برخورد میکند و «.«3» ... نزدیکتر است
1) احمد بن یحیی البلاذری، فتوح __________________________________________________)
1958 . [احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ترجمان: آذرتاش ، البلدان، تحقیق عبد اللّه و عمر الطباع، بخش پنجم، ص 659
3) عبد الرحمان بن ) . 2) محمد بن عبد اللّه الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 377 ) .[.225 - آذرنوش، صص 224
خلدون، مقدمه (ابن خلدون). چاپ عبد الرحمان محمد، ص 293 [عبد الرحمان بن خلدون مقدمه (ابن خلدون)، ترجمان: محمد
830 .]. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 60 تعیین افراد در انتقال خط او را به زحمت - پروین گنابادی، ج 2، صص 829
نمیاندازد به طوری که به تتبّع حرکت تاریخی انتقال خط از مرکزی به مرکز دیگر اهتمام ورزد تا نهایت خط به واسطه شخصی
خاص یا گمنام به قریش برسد. اگر چه همه اینها ممکن است، امّا سخن ابن خلدون دلالت دارد که وی برای خط عربی که حمیری
یکی از مراحل آن است، تاریخی فرض میکند که تصوّر گذشتگان از آن به دور بوده است. بدون شک پیدایش خط قبل از
درست آن است که از بیان آغاز تاریخی .«1» 525 م.) بوده است - معروف به حکومت دوم حمیری (حدود 300 « تبابعه » حکومت
خط، خودداری کنیم. هر چند مسلم است که انتقال خط از مرکزی به مرکز دیگر، به واسطه اشخاصی بوده که خط را در زادگاهش
فرا میگرفتند و به آنان که در قومشان، طالب آن بودند، آموزش میدادند و یا یکی از کسانی که با خط آشنا بوده، به جایی
مهاجرت میکرده که مردمش با خط آشنا نبوده و آن را به اینان میآموزانده یعنی روند انتقال خط، تنها یک امر شخصی بوده
است. بعد از ابن خلدون، قلقشندی (در گذشته به سال 821 ه. ق.) است که از بلاذری و ابن ابی داوود سجستانی، آنچه را که
از بررسی .«2» روایت کردهاند، نقل میکند؛ امّا او در کتابش دقیقترین تفصیلها و جزئیات در باب خط و انواع آن را به جا مینهد
آرای گذشتگان، به این مجموعه راویان و دانشمندان، بسنده میکنیم تا به بررسی دوران جدید برسیم. حفنی ناصف در کتاب
که آن را به بررسی برخی از مشکلات اساسی در زبان عربی، اختصاص داده است. از تاریخ خط « تاریخ الادب او حیاة اللغ? العربی? »
عربی در قبل از اسلام سخن میگوید. وی بهترین کسی است که از نظریه ابن خلدون در بررسی مسأله استفاده کرده است چرا که-
وی پس از بیان رأی مورّخان اروپایی و مورّخان عرب، راهی .«3» به طور کلی- به مسأله بر اساس تمدّن و بدویّت نگریسته است
میانه را در پیش گرفت که در بردارنده آرای هر دو گروه است. وی معتقد است، آغازی که مورّخان
1) محمد مبروک نافع، تاریخ __________________________________________________)
2) احمد بن علی القلقشندی، صبح الاعشی فی صناع? الانشاء، ج 3، صص ) .83 - العرب- عصر ما قبل الإسلام-، دوم، صص 79
11 و بعد از آن. ( 3) حفنی ناصف، حیاة اللغ? العربی?، ص 34 . تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 61 عرب برای نخستین -10
واضع خط ثبت کردهاند، آغازی نسبی است نه مطلق؛ بنابر این اسماعیل، خلفجان، حمیر، نفیس، نضر، نزار و مرامر همگی
وی به رای .«1» نمایندگان آغازی نسبی در [تأسیس خط عربی هستند و تعیین زمان یا شخص [در این تأسیس ، گزافه گویی است
و سپس « فنیقیها » مورخان اروپایی باز میگردد، تا بیان کند، قدیمیترین حلقه معروف در این سلسله خط، مردم مصر و بعد از آنها
و مردم حجاز هم آن را از « کندیها » هستند که مردم حیره و انبار، خط را از « کندیان » و « نبطیها » و بعد « حمیریها » و « آرامیها »
حفنی ناصف در این کتاب، جدولهایی را آورده است که شامل نشانههای هجایی- زبانهایی است .«2» حیریها و انباریان فرا گرفتند
که خط آنها با مراحل تکاملی خط عربی در ارتباط است. چنان که نتایج وی به وسیله بسیاری از کتیبههای کشف شده و
ترجمههای آنها تأیید شده است کتاب وی بهترین کتابی است که به طور تفصیلی به این مسأله پرداخته است. آخرین نفری که با
رأی علمی به این مسأله پرداخته است، دکتر ناصر الدین اسد میباشد. وی مجموعهای از نوشتههای کشف شده و کتیبهها را عرضه
صفحه 44 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
عربها در عصر جاهلی، حداقل سه قرن، خط داشتهاند و با همین خطی که » داشته و با کمال احتیاط به این نتیجه رسیده است که
مسلمانان بعدها با آن آشنا شدند، مینوشتند. آشنایی عرب جاهلی با نوشتن، آشناییای قدیمی و امری یقینی است. پژوهش مبتنی
جان کانتینیو .«3» بر دلیل مادی محسوس [کتیبهها] آن را بیان میکند و هر سخنی غیر از این؛ تنها به حدس و گمان متکی است
.«5» سر آغاز ورود خط آرامی به سرزمینهای عربی را؛ آغاز قرن سوم میلادی تعیین کرده است ،«4»
1) حفنی ناصف، حیاة اللغ? العربی?، __________________________________________________)
3) ناصر الدین الأسد، مصادر الشعر الجاهلی و قیمتها ) .2 - 2) همان، و نیز: ابو عبد اللّه الزنجانی، تاریخ القرآن، صص 1 ) . ص 51
جان کانتینیو، دراسات فی علم اللغ? العربی، ص 76 . تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، (uaenitnac. j (5 .(4) . التاریخی?، اول، ص 33
نیست بلکه مراد وی آن است که « قوم عرب » در سخن دکتر ناصر الدین اسد، به معنای خاص « عربها » متن، ص: 62 اطلاق واژه
نوشتن در شبه جزیره عربستان، در مکانهای نامشخصی وجود داشته است امّا ورود آن به مکّه- بنا به خبرهای وارد شده- از طریق
یا دیگر افراد نسل قبل از نسل پیامبر [ص بوده است. در هر حال، با پذیرش درستی نظر دکتر ناصر الدین اسد، « حرب بن امیّه »
میبینیم که امر کتابت با قدمتش در شبه جزیره، امری شایع نبوده است؛ بلکه محدود به اشخاص معدودی بوده است که نمیتوان
رواج کتابت در هر نقطه از شبه جزیره را به عنوان صناعتی به این معدوده اشخاص نسبت داد. تنها میتوان بنا به آنچه که کتابهای
اخبار آوردهاند، این مهم را به برخی تاجران که بسیار اهل سفر به نقاط مختلف شبه جزیره بودهاند نسبت داد. بخش مهمی که در
این زمینه باید ملاحظه کنیم، کلام قرآن در باب خط و مسائل وابسته به آن است بدون شک، این کلام از آن جهت که متوجّه
عربهایی است که در پی تعیین تاریخ خط در میان آنها هستیم، برای ما مفید خواهد بود. مثلا میبینیم، در قرآن، خواندن و مشتقات
بوده است که بزرگداشت و «1» « اقرأ » آن، حدود 90 بار آمده است و نوشتن و مشتقات آن حدود 300 بار. اوّلین آیه هم با
قسم « قلم » ارجگذاری قلم توسط خداوند و آموختن چیزهایی که آدمی آنها را نمیداند، میباشد. در آیات دیگر هم، خداوند به
/ قرآن موارد بسیاری از مشرکان را یاد میکند که از پیامبر [ص خواستار کتابی [اسراء 17 «2» یاد کرده است: وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ
بودند که آن را بخوانند. چنان که آنها وحی را افسانههای پیشینیان وصف میکردند و میگفتند: ... «3» « نامههایی سرگشاده » 93 ] یا
قرآن «4» أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلی عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِ یلًا
(2) . 1) علق ( 96 )، بخشی از آیه 1 __________________________________________________)
،( قلم ( 68 )، بخشی از آیه 1: سوگند به قلم و آنچه مینویسند. ( 3) مدّثّر ( 74 )، بخشی از آیه 52 : .. صُ حُفاً مُنَشَّرَةً. ( 4) فرقان ( 25
بخشی از آیه 5: ... افسانههای پیشینیان است که آنها را برای خود [پیامبر] نوشته و صبح و شام بر او املا میشود. تاریخ
109 ]، قلم / 91 ]، مداد [کهف 18 / انعام 6 « قراطیس » 7 و / قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 63 همچنین از قرطاس (کاغذ) [انعام 6
36 ، عبس / 133 ، نجم 53 / 44 )]، صحف (نامه) [طه 20 / 27 ) و اقلامهم (آل عمران 3 / لقمان 31 ) « اقلام » 4، و / 1، علق 96 / [قلم 68
104 ] و رقّ (طومار) / 2)]، سجلّ (کتاب) [انبیاء 21 / 52 ، بیّنه 98 / 18 و 19 و صحفا (مدثر 74 / 10 ، اعلی 87 / 13 ، تکویر 81 /80
به آنها چسبیده است بدون « امیّ بودن » همه اینها متوجه عربهایی است که در طول تاریخ صفت .«1» 3] سخن گفته است / [طور 52
جهل نسبت به خواندن و نوشتن عربها نیست بلکه امّی بودن، بتپرستی و دین آنهاست که هیچ ارتباطی با علم یا ،« امّی بودن » شک
جهل ندارد.- چنان که گذشت-. یعنی آشنایی عرب با نوشتن امر تازهای نبوده است که روایات مشهور آن را چنین توصیف
کردهاند. شاید، این ملاحظهها، پرتو تازهای به ما در نگرش به این مسأله بیفکند. در بیان این تفصیلهای تاریخی، در پی دو هدف
هستیم: 1- میزان تضارب آرا، پیرامون پیدایش خط عربی را بیان کنیم که تا چه حد حقیقت گم شده و دسترسی به آن غیر ممکن
.«2» گشته است. امری که دکتر ناصر الدین اسد را به آن واداشت تا از مناقشه پیرامون آن پرهیز کند تا در وادی آن سرگردان نماند
-2 هدف دوم آن بود که بهترین فرضها را پیرامون ورود خط عربی به مکّه بشناسیم نکته کاملا روشن، این است که خط در زمانی
صفحه 45 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
تقریبا متأخّر، یعنی نزدیک به زمان بعثت پیامبر [ص وارد مکّه شد. لذا دو نتیجه؛ موضوع ما را اهمیت میبخشد: الف: ضرورتا طبق
آنچه که در گذشته، در باب عدم آشنایی پیامبر [ص با خواندن و نوشتن، تأیید شد، خط در میان قریش چندان سابقه نداشته و تنها
.«3» تعداد اندکی که آن را فرا گرفته بودند که کتابهای تاریخی نام آن افراد را ثبت کرده است
1) محمد عزة دروزة، نظرة فی روای? __________________________________________________)
3) احمد ) . تأخّر الخط العربی، مجمع اللغ? العربیّ?، [صفحه آن یاد نشده است ( 2) ناصر الدین الاسد، مصادر الشعر الجاهلی، ص 24
661 [احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ترجمان: آذرتاش آذرنوش، - بن یحیی البلاذری، فتوح البلدان، بخش پنجم، صص 660
ص 225 ]. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 64 ب: ضعف و فرویش خط عربی، در آن روزگار، به این دلیل نبوده است که
تحول نیافته و استقرار- هر چند اندک- پیدا نکرده است، چه اگر ما اصل کهن آن را بنا به گفته حفنی ناصف بپذیریم و بنا به گفته
دکتر ناصر الدین اسد و جان کانتینیو، استعمال خط را از قدیم در شبه جزیره عربستان پذیرا باشیم؛ چارهای نیست که بپذیریم، وقتی
خط از هر جایی که بوده، به مکّه انتقال یافت، به مرحله پختگی رسیده بود. فرویش خط عربی، به ضعف تجربه نویسندگان جدید
بر میگردد که از کسانی که به مکّه آمده بودند، خط را فرا میگرفتند. هر چند که تجربه جدید از خلال چند نسل منتقل گشت تا
خط عربی زیبا شد و نقص آن کامل گشت و نیاز به بهبود بخشیدن به خط و ثبت آن و شناخت ابزار صاحبان آن در حیره و انبار
برای تعیین شکل و ثبت دلالتها و مفاهیم آن، ظاهر شد. این نیاز زمانی جدی گشت که جامعه اسلامی تحول یافت چنان که بیاید.



مطلب بعدی : حدیث