سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاتبان وحافظان وحی

کاتبان و حافظان وحی
کاتبان و حافظان وحی بدین ترتیب، میتوانیم بیان کنیم، آنچه که ممکن است به پیامبر [ص از اندک آشنایی و توجه به برخی
اولین » . حروف و نشانههای [نوشتاری نسبت دهیم، در ثبت قرآن مؤثر نبوده است. این عمل به کاتبان و امانتداران وحی وابسته بود
بود که بعدها مرتد شد و باز دوباره در روز فتح مکّه اسلام آورد. « عبد اللّه بن ابی سرح » ، کسی که از قریش برای پیامبر [ص نوشت
از جمله این نویسندگان پیامبر، خلفای چهارگانه، زبیر بن عوّام، خالد و ابان دو فرزند سعید بن عاص بن امیّه، حنظل? بن ربیع اسدی،
معیقب بن ابی فاطمه زهری، شرحبیل بن حسنه و عبد اللّه بن رواحه بودهاند. نخستین کسی که در مدینه نوشت ابیّ بن کعب بود و
تعداد کاتبان وحی در کاملترین آمار و شمارش، چهل و سه .«1» قبل از او، زید بن ثابت. گروهی دیگر نیز برای پیامبر مینوشتند
1) محمد .«__________________________________________________) 2» کاتب بوده است
2) حفنی ناصف، حیاة ) . اسماعیل عبده، موقف القرآن من المشرکین فی مکّ?، ص 54 به نقل از: عینی، عمدة القاری، ج 20 ، ص 19
اللغ? العربی?، ص 62 و نیز: ابو عبد اللّه الزنجانی، تاریخ القرآن، ص 20 [محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 261 به بعد] تاریخ
قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 46 بدون شک، اینها متن قرآن را همان گونه که پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله و سلم- املا میکرد،
را « حروف هفتگانه » نبوده است و علت آن هم بدیهی است زیرا، دلالت « هفت حرف » مینوشتند، یعنی، نوشتن مثل خواندن بر
نمیتوان در رمز و نشانهای خطی ضمیمه کرد. نوشتن در مکّه به دست نویسندگان قریش و در مدینه توسط گروهی از انصار انجام
گرفت و میان این دو گروه تفاوتهایی قابل ذکر در رسم الخط وجود نداشت- چنان که بیاید-. بلا شر سؤالی را درباره میزان
اگر بتوانیم به برخی از آنان اعتماد کامل » : اعتمادی که شایسته کاتبان وحی باشد، مطرح کرده و سپس خود چنین پاسخ داده است
داشته باشیم، درباره کسی چون عبد اللّه بن ابی سرح، چه میگوییم؟ کسی که مرتد شد و به فتنه و شرانگیزی افتاد و وقتی پیامبر
ولی باید گفت که ابو حیّان، داستان ابن ابی سرح را به گونه .«1» « غَفُوراً رَحِیماً » : میخواند، مینوشت « عَزِیزاً حَکِیماً » [ص برای او
چه این روایت درست باشد، چه آن و چه هر دو، این وضع تنها از جانب ابن ابی سرح بوده است [و .«2» دیگر آورده است
نمیتواند به کتابت دیگران لطمهای زند] چنان که در مروری که پیامبر [ص و جبرئیل در هر سال نسبت به آیات نازل شده،
داشتهاند، راه هر گونه تغییر یا خطای احتمالی بسته میشد. در ضمن، ابن ابی سرح بعدها اسلام آورد و مسلمانیاش نیکو گشت و
اگر وی معتقد بود که در نگارش قرآن چیزی افزوده است که همچنان باقی .«3» چیزی که موجب انکار وی شود، به وجود نیامد
مانده باشد، حتما به تصحیح آن اقدام میکرد امّا چیزی از این دست برای ما روایت نشده؛ پس پیداست که این کار از جانب او،
بعد از این، دلش وقوع خیانت را برنتابید و اعلان ارتداد نمود و در این هنگام .«4» یک بار یا چند بار اندک صورت گرفته است
بود که (__________________________________________________ 1) رژی بلاشر، درآمدی بر
2) ابو حیان، محمد ) .[. قرآن، ص 12 و پیشین به نقل از تاریخ طبری، [رژی بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمان: محمود رامیار، ص 28
3) همان. ( 4) ر. ک: احمد بن یحیی البلاذری، فتوح البلدان، بخش ) . بن یوسف بن علی الاندلسی، البحر المحیط، ج 4، ص 180
صفحه 38 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
پنجم، ص 662 [احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ترجمان: آذرتاش آذرنوش، ص 226 .]. تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن،
ص: 47 کاتبان وحی به تصحیح آنچه که تغییر داده بود، برآمدند ( 3). آنچه که بلاشر بر این داستان افزوده، درست نیست. امّا
پیامبر [ص متوجه این امر نبود که کاتب وی وقتی که کلمات را بر » : شاگرد بلاشر از داستان ابن ابی سرح چنین استنباط میکند که
وی در این عبارت دو خطا دارد: 1- وی در منبع خبرش به ابن ابی سرح، به .«1» « او املا میکند تا بنویسد، تغییر میدهد
در این باره آورده، ارتباطی با ابن ابی سرح ندارد و خبر ابن ابی « المصاحف » [المصاحف، ص 3] اشاره کرده است. آنچه که کتاب
مطلقا نیامده است. آنچه که در موضعی که بدان اشاره شد [المصاحف، ص 3] آمده، این چنین است: « المصاحف » سرح در کتاب
سَمِیعاً » حمّاد بن سلمه از ثابت و او از انس بن مالک روایت کرده است که مردی برای پیامبر [ص مینوشت و آنگاه که به او »
وی سوره بقره .« سَمِیعاً بَصِیراً » : گفته میشد، مینوشت « سَمِیعاً عَلِیماً » و هر گاه که به او « سَمِیعاً عَلِیماً » : گفته میشد، مینوشت « بَصِیراً
و آل عمران را خوانده بود- و کسی که آن دو سوره را قرائت کند قرآن بسیاری را قرائت کرده است- وی مسیحی گشت و گفت:
من آنچه را که دلم میخواست، نزد محمد [ص مینوشتم. انس گفت: وی مرد و چون دفن شد، زمین او را پس زد، دوباره دفن شد
پیداست این مطلب پایان کار .«. و زمین باز، وی را پس زد. انس گفت: ابو طلحه گفته است: من وی را بر روی زمین رها شده دیدم
ابن ابی سرح، با توجه به آنچه که از زندگی وی نقل کردهایم، نبوده است. 2- بیان شاگرد بلاشر [مندور] بر این دلالت دارد که آن
مرد برای مدّت طولانی به این کار میپرداخت در حالی که ابن ابی سرح- آن طور که از روایت ابو حیان فهمیدهایم- و بنا به قول
بلاذری، آن را تنها یک یا چند بار- ولی واقعا اندک- انجام داده است. در هر حال تصرف کاتب- چنان که از متن حدیث
مشخص است- منحصر به لفظ مشخصی بوده و- اگر حدیث درست باشد- تصرّف آن مرد، بدون از بین رفتن معنا بوده. هر چند
که مطلب [تصرف شده (__________________________________________________ 1) مصطفی
مندور، رسال? الشواذ، ص 14 . تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 48 کاتب با مرور قرآن، پس از فاش شدن بیهوده بودنش، به
اصلش باز گردانده شد. با وجود این، این اخبار دلالت دیگری دارند که برای ما مهم است و آن؛ تفکیک بین نوشتاری بودن و
در تبدیل لفظی به لفظ دیگر (عَلِیماً « حروف هفتگانه » شفاهی بودن قرآن است. مشخص شد که اجازه در قرائت در چار چوب
حَکِیماً به جای غَفُوراً رَحِیماً) همانند (هلمّ، تعال و اقبل) داده شده است، ولی چنین اجازهای در نگارش و ثبت متن قرآن، جایز
« هفت حرف » نیست هر چند که پذیرش آن از یک کاری به طور شفاهی جایز باشد. این خود دلیلی است بر این که قرائت به
مشروط به بقای برخی شرایط است. پیامبر [ص هم میدانست که مطلب، در نهایت، به حذف بخش عمدهای از این اجازه منجر
میشود که اساسا، بنابر آن، نگارش قرآن مشخص میگردد. بلاشر به پراکندن تخم شک در امانت کاتبان در روند نگارش قرآن
فقدان امکانات مادی، » : در روزگار پیامبر [ص بسنده نکرده است و بار دیگر در نگارش تمام قرآن شک کرده است. وی میگوید
نیازی به بحث درباره .«1» مانع بود که چنین وحیی که در سفر، نماز و خلال شب، به طور ناگهانی نازل میشد، به کتابت درآید
این سخن، با توجه به مراجعه و مرور دائمی پیامبر [ص به قرآن، نیست. با این همه، بلاشر در تشکیک در ابزار دوم نقل قرآن یعنی
استمرار میورزد، چه در نظر وی تعداد حافظان در روزگار پیامبر [ص کم بوده. از طرفی پیامبر [ص خودش برخی از آیات « حفظ »
را فراموش میکرد [ینسی . چنان که در خبر ضعیفی آمده و بلاشر هم آن را به ضعف توصیف کرده است با وجود این، بلاشر این
تأیید کرده است. ولی کسی که در زبان عربی اندک ذوق داشته «2» خبر را با آیه ما نَنْسَ خْ مِنْ آیَ?ٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها
( به فراموشی واداشتن) را در مییابد. ( 4 ) « انساء » فراموش کردن) و ) « نسیان » باشد، تفاوت بین
1) رژی بلاشر، درآمدی بر قرآن، __________________________________________________)
2) بقره ( 2)، بخشی از آیه 106 : هر حکمی را نسخ ) .[. ص 12 به بعد. [رژی بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمان: محمود رامیار، ص 30
کنیم یا آن را به [دست فراموشی بسپاریم، بهتر از آن یا مانندش را میآوریم ... تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 49 در کتاب
صفحه 39 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
آمده است، کسانی که در روزگار پیامبر [ص از طریق حفظ به گرد آوری قرآن میپرداختند، چهار نفر بودند که همگی « البرهان »
از انصار هستند: ابیّ بن کعب، معاذبن جبل، زید بن ثابت و ابو زید [قیس بن سکن . روایت شعبی هم ابو الدرداء و سعد بن عبید را
.«1» به آنها افزوده است. [زرکشی میگوید: هیچ یک از خلفا از اصحاب محمد [ص جز عثمان قرآن را جمع آوری ننموده است
سخن مفصلی در باب « الانتصار » شیخ شهاب الدین ابو شامه [مقدسی میگوید: قاضی ابو بکر محمد بن طیب [باقلانی در کتاب
حافظان قرآن در روزگار پیامبر [ص گفته است. وی دلایلی اقامه میکند که آنها چند برابر این تعداد بودهاند چه عادتا خلاف آن
محال است. درستی این مطلب، کثرت کشته شدگان، در روز مسیلمه در جنگ یمامه است که در آغاز خلافت ابو بکر رخ داده
است. در صحیحین [صحیح بخاری و مسلم آمده است: هفتاد نفر از انصار در روز بئر معونه کشته شدند که از قاریان نامیده
و ... «2» میشدند. سپس قاضی ابو بکر احادیث پیشین را به دلایلی چون، اضطراب و عدم مرفوع بودن به پیامبر [ص تأویل میکند
و « حروف » ؛ خلاصه این که، قرآن هم از حیث نگارش و هم به طور شفاهی در روزگار پیامبر [ص ثبت شده است و شیوه شفاهی
روایتهایی را در بر میگیرد که در نگارش مطرح نیست. دیگر آن که مرور متن قرآن در هر سال توسط پیامبر- صلی اللّه علیه [و آله
و سلم- مایه تضمین و اطمینان سلامت متن از کم و زیاد گشتن و تحریف شدن بوده است حتی در عرضه آخر قرآن. باز تأکید
به آن اشاره دارد، نیست بلکه نگارش آن- به نظر « حروف هفتگانه » میکنیم که نگارش قرآن در بردارنده وجوه مختلفی که حدیث
ما- به دلایل زیر فقط بر یک (__________________________________________________ 1) بدر
بنگرید به: محمود رامیار، تاریخ قرآن، « جمع » الدین محمد بن عبد اللّه الزرکشی، البرهان، ج 1، ص 241 . [در خصوص معانی
243 . تاریخ - 213 و در خصوص حافظان: ص 247 به بعد]. ( 2) الزرکشی، البرهان، ج 1، صص 242 - صص 212
در یک « عَلِیماً حَکِیماً » بوده است: 1- احتمال نگارش دو روایت در یک عبارت، مثل « حرف » قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 50
یعنی تواتر دو روایت از پیامبر [ص که یکی بر دیگری برتری ندارد؛ از این رو برای زید ؛« غفورا رحیما » نگارش و در نگارش دیگر
بن ثابت- هنگام جمع آوری قرآن در روزگار ابو بکر و نگارش آن در روزگار عثمان- دلیلی در ردّ یکی از آن دو و نگاشتن
دیگری، تا زمانی که هر دو متواتر باشند، وجود نداشت. چه با نگارش، هر دو ثبوتی قطعی یافته و قرائت شفاهی آن را تأیید
به تای کشیده یا گرد) بدین صورت بود که زید بن ثابت به ) « التابوت » میکرد. 2- در روزگار عثمان اختلاف صحابه در نگارش
نگارش آن با تای گرد (التابوة) به شیوه مردم مدینه اعتقاد داشت و دیگران به تای کشیده (التابوت) به شیوه مردم مکّه اعتقاد
این مطلب در منابع مختلفی «1» « بنویسید که به زبان قریش است « التابوت » آن را » : داشتند. عثمان هم رأی اخیر را پذیرفت و گفت
صریحا آمده است. بنابر این آیا شایسته نبود که حتّی در یک منبع، خبر اختلاف کاتبان در برتری دادن نگارشی بر نگارش دیگر-
اگر چنین چیزی رخ داده باشد- به ما میرسید؟ این دو دلیل که یکدیگر را کامل میکنند، به طور قاطع بیان میدارند که نگارش
آن قسمت از قرآن- که به نظر ما بیشتر متن بوده، اگر همه آن نباشد- در روزگار پیامبر [ص با املای ایشان بر کاتبان، به یک
« هفت حرف » حرف و به یک شکل ثبت شده است. این نگارش بدون زیادت، نقصان، تغییر و تناقضی است که اجازه قرائت به
برخی از آن موارد را در برداشته و برخی را احتمال نداده است و یا فهم برخی از کاتبان مترتب بر این اجازه بوده و یا بدان استناد
1) ابو بکر عبد .(__________________________________________________) میشده است ( 5
اللّه بن ابی داوود السجستانی، المصاحف، ص 19 . تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 51
ملاحظات
ملاحظات 1- طبری در ادامه سخن، به این مهم میرسد که امّی، کسی است که نمینویسد. تفصیل را ببینید در: رژی بلاشر، در
آستانه قرآن، ترجمان محمود رامیار، ص 22 ، دنباله زیر نویس بلاشر به قلم مترجم. 2- پیامبر (ص) عادت به نوشتن نداشته است و
صفحه 40 از 159 www.Ghaemiyeh.com تاریخ قرآن (شاهین/سیدی) مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان
از آن جایی که تمام کمالات در او جمع است و بیسوادی، عیب و نقص، پس پیامبر (ص) از این نقص هم مبرّاست. تفصیل را
27 . هر چند که قاضی عیّاض عدم کتابت و قرائت را برای پیامبر (ص) - ببینید در: محمد هادی معرفت، تاریخ قرآن، صص 26
نقص نمیشمارد جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، الریاض الانیق? فی شرح اسماء خیر الخلیق?، ص 118 به نقل از الشفاء قاضی
عیّاض. در نگاهی دیگر پیامبر امّی به معنای پیامبری جهانی است که برای همه مردم مبعوث گشته است به دیگر بیان نبی امی یعنی
نبی اممی. تفصیل را ببینید در: عبد الرحمن بدوی، الدفاع عن القرآن ضد منتقدیه، فصل نخست. 3- گفته شده است که بخشی از
دارد. او میگفت: اگر محمد در آنچه « عبد اللّه بن ابی سرح » آیه 93 سوره انعام ( 6) وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ اشاره به
میگوید، صادق باشد، آنچه بر او وحی میشود بر من نیز وحی میشود و اگر دروغزن باشد، من هم همان چیزی را میگویم که او
میگوید ... علی بن احمد الواحدی، اسباب النزول، ص 126 . جلال الدین عبد الرحمان السیوطی، لباب النقول فی اسباب النزول،
.175 - ص 103 . تفصیل شأن نزول آیات مربوط به عبد اللّه بن ابی سرح را ببینید در: محمد هادی معرفت، التمهید، ج 1، صص 174
تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 52 و نیز بنگرید به: محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 265 و محمد باقر حجتی، پژوهشی در
207 و ص 210 . در خصوص عدم سازگاری سیاق آیه مورد نظر با شأن نزول آن درباره ابن ابی - تاریخ قرآن کریم، صص 206
307 . و نیز: محمد هادی معرفت، التمهید، - 284 و صص 306 - سرح بنگرید به: محمد حسین الطباطبائی، المیزان، ج 7، صص 283
« امّت » 4- ماده (نسی) در آیه میتواند دو وجه را برتابد 1- فراموشی 2- ترک کردن. بنابر وجه اول، فراموشی به . ج 1، ص 176
نسبت داده خواهد شد نه پیامبر (ص) چه در صورت نسبت به پیامبر موجب بیزاری مردم از حضرت رسول (ص) میگردد و جایگاه
ایشان در دلها از بین میرود. تفصیل مطلب را بنگرید در: ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 180 . و نیز:
5- تمام قرآن در زمان رسول اکرم (ص) علاوه بر حفظ در سینهها، بر .254 - محمد حسین الطباطبائی، المیزان، ج 1، صص 253
روی نوشت ابزارهای آن زمان نوشته شده بود و نسخهای نیز نزد پیامبر (ص) بود. آنچه امروزه در بین الدفّتین [بین دو جلد] است
همان قرآن عهد رسول اللّه (ص) است. ترتیب آیات در سورهها به دستور ایشان بوده است، همچنان که هست، ولی در خصوص
ترتیب سورهها بدین ترتیب نبوده که شاید به دلیل جابهجا شدن نسخهها صورت گرفته است. تفصیل را ببینید در: محمود رامیار،
298 . و نیز: محمد هادی معرفت، تاریخ قرآن، ص 84 . تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 53 - تاریخ قرآن 280
فصل سوم خط قرآن در روزگار پیامبر (ص)
اشاره
فصل سوم خط قرآن در روزگار پیامبر (ص) اصل خط عربی 55 نقطه گذاری (شکل) و اعجام خط عربی در روزگار پیامبر (ص)
64 ملاحظات 71 تاریخ قرآن(شاهین/سیدی)، متن، ص: 55 خط قرآن در روزگار پیامبر (ص)
-1 اصل خط عربی
-1 اصل خط عربی مشکل خط عربی، مشکل پیچیدهای در تاریخ است. بسیاری از مورّخان، گاهی به روایت و گاهی به حدس و
گمان به آن پرداختهاند. علت این امر به این نکته بر میگردد که تاریخ ملّت عرب در عصر جاهلی و ارتباط آنها در آن روزگار با
ملّتهای دیگر، ثبت نشده است و همه آنچه که روایت شده است واقعا ناچیز میباشد. این مطالب را یا شاعران در قصایدشان
آوردهاند و یا راویان آن را با تحریف و با افزایش در طول نسلها روایت کردهاند، تا این که به دست ما رسیده و مبهم و متناقض
نموده است. ابن ابی داوود سجستانی (در گذشته به سال 316 ه. ق.) درباره ورود خط در میان قریش، به سه روایت تکیه میکند.



مطلب بعدی : حدیث