سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفسیرآیه 56اعراف

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى ؛ ص92

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 92

تفسیر آیه 56 سوره اعراف (اصلاح زمین بعد از فساد)

[20] میسر مى‏گوید: از امام باقر علیه السّلام پیرامون آیه شریفه: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها[1] پرسش کردم. حضرت علیه السّلام فرمود: اى میسر! همانا زمین تباه و فاسد بود و خداوند سبحان با پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم آن را اصلاح کرد و فرمود: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها.

خطبه امیر المؤمنین علیه السّلام در نهى از هواپرستى و آرزوى دراز

[21] سلیم بن قیس هلالى مى‏گوید: امیر المؤمنین علیه السّلام خطبه خواند و خدا را سپاس و ستایش نمود، و سپس بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درود فرستاد و فرمود: همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروى از هواى نفس و آرزوى طولانى. اما پیروى از هواى نفس از حق باز مى‏دارد، و اما آرزوى دراز آخرت را در طاق نسیان مى‏نهد. همانا دنیا، پشت کنان، کوچ کرده و مى‏رود و آخرت، کوچ کرده و به سوى ما مى‏آید، و هر کدام را فرزندانى است، پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، چه، امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست، و همان فتنه‏ها و آشوب‏ها از هواپرستى آغاز مى‏شود و از احکام بدعت و خود پرداخته، شروع مى‏گردد. در این احکام خود پرداخته با خدا مخالفت مى‏شود و مردانى در عهده دار شدن آنها، به جاى مردانى دیگر مى‏نشینند.

اگر حق خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمى‏خورد، و اگر باطل محض در میان بود، بر هیچ خردمندى پوشیده نمى‏ماند، لیکن مشتى از حق و مشتى از باطل برگرفته شده و با هم آمیخته گردیده، و اینجاست که شیطان به اطرافیان خود چیره مى‏گردد، و کسانى رهایى مى‏یابند که از طرف خداوند عاقبت نیکى براى آنها رقم خورده باشد.

همانا من از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مى‏فرمود: چگونه خواهید بود زمانى که‏

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 93

فتنه‏اى شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر مى‏رسند که هستند [سن و سالشان بیشتر به نظر مى‏رسد]، و جوانان به پیرى مى‏رسند. مردم به کژراهه مى‏روند و آن را چونان سنّت خویش مى‏گزینند، و هر گاه بخشى از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته مى‏شود سنّت دگرگون شده است، و این در نظر مردم کارى زشت آید و در پى آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد، چنان که آتش هیزم را مى‏کوبد و آسیاب طعمه خود را. آنها دین مى‏آموزند اما نه براى خدا، و دانش مى‏جویند امّا نه براى عمل؛ و به وسیله کار آخرت، دنیا را مى‏طلبند.

سپس روى به حاضران کرد در حالى که پیرامون ایشان گروهى بود از اهل بیت و خواص و شیعیانش و فرمود: والیان پیش از من عمدا با پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به مخالفت برخاستند و پیمان او را شکستند و روش او را دگرگون ساختند، و اگر من بخواهم مردم را به ترک این کردارهاى مخالف پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم وادار کنم و آنان را بسوى حق بازگردانم و به همان روش که در زمان پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بود تغییرشان دهم، همه لشکریانم از پیرامونم بپراکنند، تا آنکه من مى‏مانم با گروه اندکى از شیعیانم که فضل مرا شناخته‏اند و از روى قرآن و سنّت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مرا واجب الطاعه مى‏دانند.

شما بگویید که اگر من در باره مقام ابراهیم فرمانى صادر کنم که آن را به همان جایى برگردانم که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در آنجایش نهاد، و فدک را به وارثان فاطمه پس دهم، و صاع پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به میزانى برگردانم که در دوران آن حضرت بود، و زمین‏هایى که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به مردمى واگذارد که حکم ایشان در باره آنها اجرا نشده است و من آن را اجرا کنم، و خانه جعفر را که از او ستاندند و جزء مسجد کردند به وارثان او برگردانم و آن را از مسجد خراب کنم، و احکام و قوانین خلاف حق را، که طبق آنها حکم شده به حق برگردانم و آن احکام خلاف را لغو کنم، و زنانى را از زیر دست مردانى که بناحق خود را شوهر آنان مى‏دانند بر بگیرم و آنها را به شوهرهاى شرعى‏شان بازگردانم و با آنها بنا به حکم خدا در باره فروج و مقرّرات مقابله کنم، و زن و بچّه بنى تغلب را به اسارت گیرم، و آنچه را از زمین‏هاى خیبر تقسیم شده برگردانم، و دفتر هدایا و حقوق و مستمرى را از

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 94

میان ببرم، و درآمد اسلامى را مانند پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم میان مسلمانان، برابر و برادروار تقسیم کنم، و بیت المال را دست گردان توانگران نسازم، و خراج و مالیات از روى مساحت زمین را لغو کنم، و امر نکاح را بر پایه برابرى و برادرى مسلمانان استوار کنم، و خمس پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را چنان که خداوند سبحان فرو فرستاده و مقرّر داشته اجرا کنم، و مسجد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به همان وضعى برگردانم که بود و هر درى را از آن گشودند ببندم و هر درى را که بستند باز کنم، و مسح وضو را از روى کفش ممنوع کنم، و براى نوشیدن شراب حد اجرا کنم، و فرمان دهم که متعه حج و متعه زنان حلالند، و فرمان مى‏دادم بر جنازه‏ها پنج بار اللَّه اکبر بگویند، و مردم را وادارم تا بسم اللَّه الرحمن الرحیم را در حمد و سوره نماز بلند بخوانند، و هر کس را به همراه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در مسجدش درآوردند بیرون بیندازم و آن کسى را که از مسجد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بیرون انداخته‏اند وارد آن سازم، و مردم را به حکم قرآن و اجراء طلاق، طبق قانون قرآن و موافق سنّت اسلام وادارم، و زکات را از همه گونه‏هایش، طبق مقررات دریافت مى‏کنم، و وضو و غسل و نماز را به هنگام و بنا به شریعت و در محل خودش برگردانم، و اهل نجران را به مکان خود بازگردانم، و


[1]( 1)« و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید»( سوره اعراف/ آیه 56).



      

ادامه تفسیر

ریشه دور افتند و به شاخه بچسبند و پیروزى را از غیر راه آن بطلبند. هر گروهى از آنها به شاخه‏اى بچسبد و در برابر هر بادى که بوزد با آن از این سو به آن سو مى‏روند، با اینکه خداوند به زودى این مردم گمراه را، براى بدترین روز گرفتارى بنى امیّه گرد هم جمع مى‏کند، چنان که خداوند در فصل پاییز میان پاره‏هاى ابر الفت مى‏افکند و چونان ابر متراکمى به هم پیوندشان مى‏دهد، سپس درها را به روى آنها مى‏گشاید و از خیزگاه سیل وار سرازیر مى‏شوند، چونان سیل ویران کن باغهاى یمن، که سیل عرم بود و یک دسته موش براى ویران کردن آن سدّ برانگیخته شدند، و از آن تپّه‏اى هم بر جاى نماند و کوه در هم پکیده، راه را بر آن نبست. خداوند آنان را در دل دشتها پراکنده ساخت، و همچون چشمه‏سارهایى بر روى زمین جارى کرد و آشکارشان نمود، و با آنها حقوق مردمى را از دیگران باز مى‏ستاند، و مردمى را براى آواره کردن بنى امیّه در سرزمین دیگران اسکان مى‏دهد، و براى اینکه بر آنچه غصب کرده‏اند مسلّط شوند خداوند به وسیله آنها رکنى را لرزان مى‏سازد و آنها را زیر سنگهاى ارم و بلاد شام، درهم مى‏شکند و بلاد خرم زیتون را از آنها مى‏ستاند و سوگند به آنکه دانه را مى‏شکافد و گیاه را مى‏رویاند و حیوان را مى‏آفریند و انسان و حیوان را برمى‏آورد، هر آینه اینکه گفتم خواهد بود، از آن روست که گویى من اینک شیهه اسبان و چکاچک شمشیران را به گوش مى‏شنوم.

بخدا سوگند هر آنچه در دست آنهاست پس از آنکه در بلاد برترى و تسلّط یافتند آب شود چنان که دنبه، روى آتش، و هر کس از آنها بمیرد گمراه مرده است، و کار هر که از آنها برود، به آستان خداوند عزّ و جل مى‏کشد و خداوند سبحان توبه هر که را خواهد پذیرد، و امید مى‏رود خداوند شیعیان مرا پس از پراکندگى گرد آورد براى بدترین روزى که در پیش دارند. هیچ کس نسبت بخداوند سبحان اختیارى ندارد و اختیار هر امرى از آن خداست.

اى مردم! کسانى که خود را به ناحق به امامت منتسب مى‏کنند فراوانند، و اگر شما در باره حقّ تلخ یک دیگر را به خوارى نکشانید و در تحقیر باطل، سستى نکنید کسى که همچون شما نیست بر شما جسارت نمى‏یابد و نیرومندى بر شما سیطره نمى‏یابد و اطاعت‏

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 98

از امام زیر پا نهاده نمى‏شود و کسى از آن شانه خالى نمى‏کند، ولى شما سرگردان شدید چنان که بنى اسرائیل در دوران موسى علیه السّلام، و بجان خودم سوگند، سردرگمى شما پس از من افزون شود و چند برابر سرگردانى بنى اسرائیل گردد. بجان خودم اگر شما دوران سلطنت بنى امیّه را پس از من به سر برید، باز هم پیرامون سلطانى را خواهید گرفت که به گمراهى مى‏خواند و باز هم باطل را زنده مى‏کنید، و حق را پشت سر مى‏نهید و از نزدیکترین مردان بدر، پیوند خود مى‏گسلید، و به کسانى مى‏پیوندید که در جنگ‏ها دورترین افراد از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بودند. بجان خودم سوگند، اگر آنچه در دست آنهاست آب شود و از میان برود امتحان و مجازات نزدیک شود و وعده فرج نزدیک گردد، و مدّت عمر دولت باطل به سر آید و ستاره دنباله دارى بر شما پدید آید از سوى مشرق، و ماه تابان براى شما هویدا گردد، و چون این امر پدید آید شما به توبه باز گردید.

بدانید که اگر پیرو طالع شرق شوید، شما را به راه روشن پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ره نماید و بدین ترتیب از نادانى و کورى و کرى و گنگى بهبود یابید، و از رنج طلب و زور گفتن و زور کشیدن رها شوید و بار سنگین و کمر شکن را از گردن خود به دور اندازید، و خدا دور نسازد از رحمت خود مگر کسى را که تمرّد کند و ستم ورزد و زور گوید و زور کشد و آنچه را حق ندارد بگیرد، و این چنان است که خداوند مى‏فرماید: وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ‏[1].

خطبه امیر المؤمنین علیه السّلام (بعد از کشته شدن عثمان و بیعت با آن حضرت)

[23] از امام صادق علیه السّلام رسیده است که پس از کشته شدن عثمان و بیعت مردم با على علیه السّلام آن حضرت علیه السّلام به منبر رفت و فرمود: سپاس از آن خداست که متعالى است و تعالى را مى‏طلبد و نزدیک است و برتر و بالاتر از هر دیدگاه برآمده است، و گواهى مى‏دهم که نیست شایسته پرستش جز خداوند یگانه که شریک ندارد، و گواهى مى‏دهم که‏

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 99

محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم‏[2]

 

 



[1]( 1)« و کسانى که ستم کرده‏اند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت»( سوره شعراء/ آیه 227).

[2]کلینى، محمد بن یعقوب، بهشت کافى / ترجمه روضه کافى - قم، چاپ: اول، 1381ش.



      

ادامه تفسیر 41آیه روم

الرحیم را در حمد و سوره نماز بلند بخوانند، و هر کس را به همراه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در مسجدش درآوردند بیرون بیندازم و آن کسى را که از مسجد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بیرون انداخته‏اند وارد آن سازم، و مردم را به حکم قرآن و اجراء طلاق، طبق قانون قرآن و موافق سنّت اسلام وادارم، و زکات را از همه گونه‏هایش، طبق مقررات دریافت مى‏کنم، و وضو و غسل و نماز را به هنگام و بنا به شریعت و در محل خودش برگردانم، و اهل نجران را به مکان خود بازگردانم، و اسیران فارس و ملّت‏هاى دیگر را به مقررات کتاب خدا و سنّت رسولش برگردانم، در این صورت همه از گرد من پراکنده مى‏شدند.

بخدا سوگند که من به مردم فرمان دادم در ماه رمضان همان نماز فریضه را به جماعت بخوانند، و به آنها اعلان داشتم که جماعت در نماز نافله، بدعت است و دستور خدا نیست ولى فریاد گروهى از سربازانم که همراه من با دشمن مى‏جنگیدند بلند شد. آنها فریاد مى‏زدند که: اى مسلمانان سنّت عمر دگرگون شد، على ما را از نماز نافله ماه رمضان باز مى‏دارد. و من ترسیدم که مبادا در بخشى از سپاهم جنجالى بپا شود.

من از دست این امّت، از نظر تفرقه اندازى و پیروى آنها، از پیشوایان گمراهى و از دعوتگران بسوى دوزخ چه‏ها که نکشیدم! من از این خمس، بهره ذى القربى را که خداوند فرموده است: إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى‏

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 95

الْجَمْعانِ‏[1] عطا مى‏کنم. بخدا سوگند مقصود از ذى القربى ما هستیم که خداوند ما را با خود و رسول خود قرین ساخته است و فرموده از آن خداست و از آن رسول خدا و از آن ذى القربى و یتیمان و مساکین و ابن سبیل تا اینکه دست گردان توانگران شما نگردد، و آنچه را رسول به شما داد بگیرید و آنچه که شما را از آن باز داشت وانهید و از خدا بپرهیزید، زیرا خدا سخت کیفر است براى کسانى که به ایشان ستم کنند [خاندان محمد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم‏]. این مهرى است که خدا به ما داده و ما را با آن بى‏نیاز ساخته است، و در باره آن به پیغمبرش سفارش کرده و از زکات و صدقه به ما بهره‏اى نداده. خداوند رسول خویش و ما اهل بیت را گرامى داشته از اینکه چرک مال مردم را به ما بخوراند. پس این مردم خدا را تکذیب کردند و رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را هم تکذیب نمودند و کتاب خدا را که به حق ما گویاست، انکار کردند و از مقرّرى که خدا براى ما مقرّر کرده است، از ما دریغ ورزیدند. خاندان هیچ پیغمبرى از امّت خود آن ندید که ما پس از پیامبر دیدیم، و خداوند علیه کسى که به ما ستم روا داشته یاور ماست و از او کمک مى‏خواهیم، و لا حول و لا قوة إلّا باللَّه العلى العظیم.

خطبه دیگرى از امیر المؤمنین علیه السّلام در مدینه‏

(هشدار به امّت آخر الزّمان و ظهور دولت حق) [22] مسعدة بن صدقه از امام صادق علیه السّلام نقل مى‏کند که فرمود: امیر المؤمنین علیه السّلام این خطبه را در مدینه ایراد کرده است:

خدا را سپاس گزارد و او را ستایش کرد و بر پیامبر و خاندانش درود فرستاد و فرمود:

امّا بعد، همانا خداوند تبارک و تعالى هیچ گاه پشت زورگویان روزگار را نشکسته مگر پس از آنکه به آنها مهلت و آسایش داده است، و استخوان شکسته هیچ مردمى را نبسته مگر پس از تنگنا و مشکلات. اى مردم! در کمتر از آن نابودى که بدان روى آوردید

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 96

و مشکلاتى که پشت سر نهادید عبرت‏گیرى و پند آموزى بود، نه هر آن کس که دلى دارد خرد دارد، و نه هر آن کس که گوشى دارد شنواست، و نه هر آن کسى که چشمى دارد بیناست. اى بندگان خدا! در آنچه براى شما مهمّ است نیکو بنگرید و درنگ کنید و سپس به میدان زندگى کسانى که خداوند با علم خود آنها را کشانید و برد بنگرید؛ آنان که به شیوه خاندان فرعون مى‏زیستند و باغها کاشتند و چشمه‏ها و کشتزارها و مقام‏ها انباشتند.

و آنگاه بنگرید که خداوند وضع آنها را پس از آن همه خرّمى و شادى و امر و نهى، چگونه به پایان برده. هر کس از شما شکیبایى در پیش گیرد، سرانجام در بهشت جاى خود گرفت، و بخدا سوگند که در بهشت جاودان خواهید بود، سرانجام امور از آن خداست.

من در شگفتم، و چرا در شگفت نشوم از خطاى این گروههاى پراکنده، با اختلاف دلایل‏شان در دین؛ آنهایى که راه پیامبر را نمى‏پویند و به عمل وصى اقتدا نمى‏کنند و به غیب ایمان نمى‏آورند و از هیچ عیبى چشم نمى‏پوشند. همان را خوب مى‏دانند که در میانشان به خوبى یاد مى‏شود، و همان را زشت مى‏شمارند که خودشان زشت و ناروا مى‏دانند. هر که امام و پیشواى خود است، و در هر آنچه از ناحق رواج دارد، و به نظر خود درست مى‏دانند عمل مى‏کنند و بدان چنگ زده‏اند و اسباب آن را محکم ساخته و استوار پنداشته، پیوسته بر خلاف حق مى‏روند، و جز خطاکارى نمى‏افزایند. به نزدیکى خدا نمى‏رسند و جز دورى از خدا را برنمى‏گزینند. انسى که با یک دیگر مى‏یابند و تصدیقشان نسبت به یک دیگر همه برخاسته از وحشتى است که از میراث پیامبر امّى دارند. و نیز سبب نفرت آنان. اخبار آفریننده آسمانها و زمین است که به ایشان رسیده. این مردم افسوس‏ها در پى دارند و غارهایى هستند آکنده از تیرگى‏هاى شبهه، در تارى و گمراهى و تردید آشیانه کردند. کسى را که خدا او را به خود و نظر کوتاهش وانهد، و از راه حق به یک سویش افکند نزد کسى که او را درک نکند مورد اعتماد است، و نزد کسى که او را نشناسد متّهم نیست. این پیروان کور و نادان تا چه حدّ به رمه‏هاى بى‏چوپان شباهت دارند.

افسوس و دریغ از کارهاى ناشایستى که شیعیان من به زودى خواهند کرد و چگونه یک دیگر را ذلیل خواهند کرد، و چگونه به کشتار هم دست خواهند یازند، فرداست که از

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 97



[1]( 1)« اگر بخدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى‏[ حق از باطل‏]- روزى که آن دو گروه با هم روبرو شدند- نازل کردیم، ایمان آورده‏اید»( سوره انفال/ آیه 41).



      

تفسیر آیه 41 سوره روم

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى ؛ ص91

تفسیر آیه 41 سوره روم (اشاره به افساد مردم روى زمین)

[19] محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السّلام در تفسیر این آیه مبارکه: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ‏[1] پرسش کرد. امام علیه السّلام فرمود: بخدا سوگند این در همان زمانى بود که مسیحیان گفتند: از ما یک امیر و از شما یک امیر.

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 92

تفسیر آیه 56 سوره اعراف (اصلاح زمین بعد از فساد)

[20] میسر مى‏گوید: از امام باقر علیه السّلام پیرامون آیه شریفه: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها[2] پرسش کردم. حضرت علیه السّلام فرمود: اى میسر! همانا زمین تباه و فاسد بود و خداوند سبحان با پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم آن را اصلاح کرد و فرمود: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها.

خطبه امیر المؤمنین علیه السّلام در نهى از هواپرستى و آرزوى دراز

[21] سلیم بن قیس هلالى مى‏گوید: امیر المؤمنین علیه السّلام خطبه خواند و خدا را سپاس و ستایش نمود، و سپس بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درود فرستاد و فرمود: همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروى از هواى نفس و آرزوى طولانى. اما پیروى از هواى نفس از حق باز مى‏دارد، و اما آرزوى دراز آخرت را در طاق نسیان مى‏نهد. همانا دنیا، پشت کنان، کوچ کرده و مى‏رود و آخرت، کوچ کرده و به سوى ما مى‏آید، و هر کدام را فرزندانى است، پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، چه، امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست، و همان فتنه‏ها و آشوب‏ها از هواپرستى آغاز مى‏شود و از احکام بدعت و خود پرداخته، شروع مى‏گردد. در این احکام خود پرداخته با خدا مخالفت مى‏شود و مردانى در عهده دار شدن آنها، به جاى مردانى دیگر مى‏نشینند.

اگر حق خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمى‏خورد، و اگر باطل محض در میان بود، بر هیچ خردمندى پوشیده نمى‏ماند، لیکن مشتى از حق و مشتى از باطل برگرفته شده و با هم آمیخته گردیده، و اینجاست که شیطان به اطرافیان خود چیره مى‏گردد، و کسانى رهایى مى‏یابند که از طرف خداوند عاقبت نیکى براى آنها رقم خورده باشد.

همانا من از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مى‏فرمود: چگونه خواهید بود زمانى که‏

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 93

فتنه‏اى شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر مى‏رسند که هستند [سن و سالشان بیشتر به نظر مى‏رسد]، و جوانان به پیرى مى‏رسند. مردم به کژراهه مى‏روند و آن را چونان سنّت خویش مى‏گزینند، و هر گاه بخشى از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته مى‏شود سنّت دگرگون شده است، و این در نظر مردم کارى زشت آید و در پى آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد، چنان که آتش هیزم را مى‏کوبد و آسیاب طعمه خود را. آنها دین مى‏آموزند اما نه براى خدا، و دانش مى‏جویند امّا نه براى عمل؛ و به وسیله کار آخرت، دنیا را مى‏طلبند.

سپس روى به حاضران کرد در حالى که پیرامون ایشان گروهى بود از اهل بیت و خواص و شیعیانش و فرمود: والیان پیش از من عمدا با پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به مخالفت برخاستند و پیمان او را شکستند و روش او را دگرگون ساختند، و اگر من بخواهم مردم را به ترک این کردارهاى مخالف پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم وادار کنم و آنان را بسوى حق بازگردانم و به همان روش که در زمان پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بود تغییرشان دهم، همه لشکریانم از پیرامونم بپراکنند، تا آنکه من مى‏مانم با گروه اندکى از شیعیانم که فضل مرا شناخته‏اند و از روى قرآن و سنّت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مرا واجب الطاعه مى‏دانند.

شما بگویید که اگر من در باره مقام ابراهیم فرمانى صادر کنم که آن را به همان جایى برگردانم که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در آنجایش نهاد، و فدک را به وارثان فاطمه پس دهم، و صاع پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به میزانى برگردانم که در دوران آن حضرت بود، و زمین‏هایى که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به مردمى واگذارد که حکم ایشان در باره آنها اجرا نشده است و من آن را اجرا کنم، و خانه جعفر را که از او ستاندند و جزء مسجد کردند به وارثان او برگردانم و آن را از مسجد خراب کنم، و احکام و قوانین خلاف حق را، که طبق آنها حکم شده به حق برگردانم و آن احکام خلاف را لغو کنم، و زنانى را از زیر دست مردانى که بناحق خود را شوهر آنان مى‏دانند بر بگیرم و آنها را به شوهرهاى شرعى‏شان بازگردانم و با آنها بنا به حکم خدا در باره فروج و مقرّرات مقابله کنم، و زن و بچّه بنى تغلب را به اسارت گیرم، و آنچه را از زمین‏هاى خیبر تقسیم شده برگردانم، و دفتر هدایا و حقوق و مستمرى را از

بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 94

میان ببرم، و درآمد اسلامى را مانند پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم میان مسلمانان، برابر و برادروار تقسیم کنم، و بیت المال را دست گردان توانگران نسازم، و خراج و مالیات از روى مساحت زمین را لغو کنم، و امر نکاح را بر پایه برابرى و برادرى مسلمانان استوار کنم، و خمس پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را چنان که خداوند سبحان فرو فرستاده و مقرّر داشته اجرا کنم، و مسجد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به همان وضعى برگردانم که بود و هر درى را از آن گشودند ببندم و هر درى را که بستند باز کنم، و مسح وضو را از روى کفش ممنوع کنم، و براى نوشیدن شراب حد اجرا کنم، و فرمان دهم که متعه حج و متعه زنان حلالند، و فرمان مى‏دادم بر جنازه‏ها پنج بار اللَّه اکبر بگویند، و مردم را وادارم تا بسم اللَّه الرحمن


[1]( 3)« به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشکى و دریا نمودار شده است»( سوره روم/ آیه 41).

[2]( 1)« و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید»( سوره اعراف/ آیه 56).



      

1111

ماه خدا که ماه رفیع الکمال بود
هنگامه زدون زنگ ضلال بود
در هر غروب و هر سحر دیده اشکبار
قلب و دلم به وقت دعا پر جلال بود



      

1112

 

چه شبهایی ز دست این گدا رفت
سحرهای پر از عشق و صفا رفت
خداحافظ دعاهای مبارک
بهار رحمت و ذکر خدا رفت

 

******** پیامک وداع با ماه رمضان ********

 

خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس می کنم نتونستم ، یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی ؟

 

******** پیامک وداع با ماه رمضان ********

 

خدایا ! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده



      

راههای ارتباط باامام زمان عجج

 

سخنان حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی در برنامه سمت خدا مورخ 14 تیر 1391

 

گفت حتی به خنده ای شده مهمان مان کنید زلفی نشان دهید و پریشان مان کنید، از ما مسافران قدم دور خود زدن ، سلمان شدن گذشت مسلمان مان کنید، یک نور واحدید که در چهارده افق تکرار می شوید که حیران مان کنید .

سوال – راههای ارتباط ما با امام زمان (عج) چیست ؟

پاسخ – در عصر هر امامی ، پیروان آن حضرت باید با ایشان ارتباط داشته باشند. یکی از وظایف پیروان این است که ارتباط خودشان را با امام زمان شان حفظ کنند. این اختصاص به عصر غیبت امام زمان (عج) ندارد. در عصر یازده امام ، مردم با اهل بیت ارتباط هایی داشتند. در عصر غیبت هم باید این ارتباط باشد .چه امام حاضر باشد چه غایب، شیعه باید در ارتباط با امامش باشد. آنچه از یازده امام برای ما باقی مانده است بخاطر ارتباطات مردم با ائمه است . هر کس که امامت حضرت را پذیرفته است باید ارتباط را داشته باشد. راه اول ارتباط با امام دیدار با امام است . در زمان یازده امام این دیدار حضوری وجود داشته است و در زمان غیبت امام دوازدهم هم این دیدار وجود دارد .شیخ صدوق در کتاب کمال الدین به نقل از امام صادق (ع) روایتی دارد که می فرماید :چه جای انکاری دارد شباهت امام زمان (عج) به یوسف نبی؟همانطور که یوسف سالها در میان مردم بود ولی مردم یوسف را نمی شناختند حتی برادرانش ،امام زمان هم همین طور است .امام می فرماید : امام زمان (عج) در زندگی مردم حضور دارد،مردم امام را نمی شناسند . این دیدار گاهی با شناخت و گاهی بدون شناخت است. حدیثی در کتاب کمال الدین شیخ صدوق و کتاب من لا یحذرالفقیه شیخ صدوق و کتاب غیبت شیخ طوسی آمده است که یکی از نواب اربعه قسم می خورد که امام زمان (عج) همه ساله به حج مشرف می شود، مردم را می بیند و می شناسد و مردم هم او را می بینند ولی نمی شناسند. آیا ما باید دنبال این ارتباط باشیم؟ در غیبت صغری (72سال) امام چهار نایب داشتند و آنها از طرف امام حکم داشتند و نواب اربعه امام بودند .آنها رابط بین امام و مردم بودند و نامه ها و پیام های مردم را به امام می رساندند و جواب می گرفتند. مقام این نواب خیلی بالا است. محدث قمی می فرماید که اگر هیچ امامی در عتبات نبود( درعتبات زیارت قبر شش امام است ) زیارت نواب اربعه برای مردمی که به عتبات می روند کافی بود. پس مقام آنها بسیار بالاست. در دوران غیبت صغری ،نائب دوم حضرت ،پنجاه سال نائب خاص امام زمان (ع) بوده است . مطالعه ی زندگی آنها بسیار برای ما آموزنده است . فردی نزد این نائب گله کرد و گفت که تو یک وقت ملاقات هم برای من بگیر که امام را زیارت کنم . او فرمود: اصرار بر دیدار حضوری نداشته باش، یکی از برنامه های الهی این است که در دوران غیبت ارتباط حضوری نباشد. مهمتر از دیدن امام زمان(عج) ،برنامه های نبودن ارتباط حضوری با آن حضرت است .در آستانه ی نیمه شعبان ما باید کاری بکنیم که امام به دنبال ما بیاید و نیازی نیست که ما بدنبال راهی بگردیم که امام را ملاقات کنیم . مرحوم آیت الله سید محمد باقر سیستانی درمشهد زندگی می کردند. روزی ایشان به فکر افتادند که امام را ملاقات کنند. ایشان چهل جمعه زیارت عاشورا را در مساجد مختلف خواندند .در جمعه ی چهلم دیدند که از خانه ای نور می آید . زیارت عاشورا را تمام کردند و رفتند تا ببینند که در آن خانه چه خبر است . گفتند که خانمی در این خانه فوت کرده است .دیدم پارچه ای روی جسد این خانم است و نور هم از همان اتاق بود . به محضر امام مشرف شدم و امام فرمود : نیازی نیست برای دیدار ما راههای مختلفی بروی ،مثل این خانم باش تا من به دیدارت بیایم .این خانم برای اینکه حجاب خودش را در زمان رضاخان حفظ کند چندین سال از خانه بیرون نرفته بود. اگر ما نسخه ای برای دیدار امام بگوییم همه به دنبال این نسخه می آیند ولی حضرت می فرماید که اصرار بر زیارت حضوری نداشته باشید بلکه عمل شما طوری باشد که من به دنبال شما بیایم .پس عمل ما باید خوب باشد. راه دوم این است که به یاد حضرت باشیم. ما چقدر به یاد امام زمان (عج) هستیم؟ چقدر امام در زندگی و برنامه های ما حضور دارد ؟ زُراره نزد امام صادق(ع) آمد و گفت که اگر من عصر امام زمان را درک کردم چه دعایی را بخوانم .امام فرمود:اللهم عرفنی بنفسک ... یعنی معرفت خدا را بخواه و بعد معرفت پیامبر و معرفت ائمه را بخواه .کسی که معرفت خدا را داشته باشد حتما امام شناس خواهد شد. سیدطاووس می فرماید : دعاهایی را در روز جمعه بخوانید و اگر هیچ کدام را نتوانستید بخوانید دعای الله عرفنی بنفسک و ... را بخوانید . پس خدا شناسی ،پیامبر شناسی و امام شناسی . امام صادق فرمود: در عصر غیبت شبهاتی پیش می آید مگر اینکه دعای غریق خوانده بشود یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک. زیارت آل یاسین از ناحیه ی مقدسه است و مقدماتی دارد .اگر ما هر روزمان را با تلاوت آل یاسین شروع کنیم خیلی خوب است .خواندن نماز امام زمان(عج) هم هست. این نماز نباید حتما در مسجد جمکران خوانده بشود. مهم به یاد حضرت بودن است. ما باید باور کنیم که اعمال ما به محضر حضرت عرضه می شود. راه سوم ارتباط مطالعه زندگی کسانی که با حضرت ارتباط داشته اند از جمله نواب اربعه .کسی که بتواند پنجاه سال نائب حضرت باشد چکار کرده است که به این مقام رسیده است ؟نائب دوم امام، روزی یک بار تلاوت قرآن را داشتند و روایات را منتشر می کردند. اگر ما این کارها را انجام بدهیم حتما امام راضی است یعنی رواج معرفت دینی در جامعه .نائب دوم امام به فردی که می خواست امام را ببیند گفت که من برای تو دعا می کنم که اگر روزی امام زمان(ع) را دیدی، دیدار حضرت برای تو همراه با عافیت باشد. معنی این جمله این است که معلوم نیست دیدار همه ی با امام همراه با عافیت باشد .در روایتی داریم که وقتی حضرت ظهور می کنند، بسیاری از مردم می گویند که او از اهل بیت نیست .زیرا آنها ذهنیت دیگری دارند و منتظر امام زمان دیگری بوده اند. آنها می خواهند خواسته های خودشان را بر حضرت تحمیل کنند. در روایت دیگری داریم که همه ی کسانی که فکر می کردند منتظر حضرت هستند، وقتی امام ظهور می کند راهشان را جدا می کنند و به امام می گویند :از همان راهی که آمده ای برگرد ،ما نیازی به فرزندان فاطمه نداریم. چرا این اتفاق می افتد ؟ مگر دوران ظهور چه ویژگی هایی دارد ؟ یکی اینکه دوران ظهور حضرت اوج فداکاری است. ما می گوییم که امام بیاید تا مشکلاتمان برطرف بشود یعنی ما امام را برای خودمان می خواهیم . در دعای عهد داریم :خدایا ما را از یاوران امام قرار بده ،کسانی که از امام دفاع می کنند و ما را از کسانی قرار بده که وقتی حضرت ظهور کردند ما بدنبال حوائج حضرت برویم. ما منتظر امامی هستیم که حوائج ما را برطرف کند. آیت الله بهجت می فرمودند : اگر از کسانی که در جمکران نماز امام زمان(عج) را می خوانند بپرسیم که حاجت شما چیست، هر کس مشکلاتش را می گوید ولی کسی نمی گوید که ما می خواهیم حوائج امام را برطرف کنیم و سرباز امام باشیم. فردی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت : می گویند که وقتی امام زمان (عج) می آید همه ی دشمنان سنگ می شوند و از بین می روند و حکومت آماده می شود. امام می فرماید : اگر بنا بود که همه چیز با معجزه و یک اشاره تمام بشود خدا این کار را برای پیامبرش می کرد. پیامبر 13 سال در مکه زجر کشیدند و ده سال در مدینه با مشرکان جنگ کردند. اینها سنت های الهی است که انسانها باید امتحان بشوند. در عصر ظهور امام زمان(عج) اوج فداکاری است آیا ما آماده هستیم ؟ عصر ظهورامام اوج ایثار مالی است . آیا ما آماده هستیم ؟ فردی نزد امام باقر(ع) آمد و گله کردند که چرا شما قیام نمی کنید؟ ما هزاران شمشیر زن داریم .امام پرسید:آیا این افراد به مرحله ای رسیده اند که اگر برادر مسلمان شان پولی از جیبشان بردارد بدون اینکه به آنها بگوید و آنها ناراحت نشود؟ گفت: خیر . امام فرمود: کسی که حاضر نیست از مالش بگذرد چگونه جانش را فدا می کند؟ ما به زیارت امامان می رویم و زیارت جامعه ی کبیره می خوانیم :پدر، مادر، زندگی و کاشانه ام به فدای شما باد .آیا شما حاضر هستید که خمس مال تان را بدهید ؟ شما به برادر نیازمندت قرض نمی دهی چطور این جمله ی ی زیارت را تکرار می کنید ؟ پس اگر ما به ویژگی های زمان ظهور رسیده ایم، دعا کنیم . ما الان در همه ی سخنرانی های مان دعای فرج را می خوانیم .آیت الله بهجت می فرمودند: مهمتر از دعا برای فرج امام زمان(عج) ، دعا برای آمادگی ما برای ظهور امام است. آمادگی ها از دعا مهمتر است



      

صبر

 

سخنان حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی در برنامه سمت خدا مورخ 8 بهمن 1390

 

از نو شگفت نرگس چشم انتظاری ام گل کرد خار خار شب بی قراری ام ، تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام ، گر من به شوق دیدنت از خویش می روم از خویش می روم که تو با خود بیاری ام ، بود و نبود من همه از دست رفته است باری مگر تو دست برآری به یاری ام ، کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری ام ، تا ساحل قرار تو چون موج بی قرار با رود رو به سوی تو دارم که جاری ام ، با ناخنم به سنگ نوشتم : بیا بیا زان بیشتر که پاک شود یادگاری ام .

سوال¬ – در مورد صبر بر معصیت توضیحاتی بفرمایید .

پاسخ – در روایت صبر به قسم است : صبر بر مصیبت ، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت . صبر بر طاعت یعنی انجام عبادت و واجبات و صبر بر طاعت یعنی ترک گناه و ایستادگی در برابر گناه و وسوسه های شیطانی . ما آیات فراوانی داریم که اجر صبر بر معصیت دو برابر اجر صبر بر مصیبت است . صبر بر طاعت و بندگی خوب است ولی بیشترین پاداش ها برای صبر برگناهان است .

سوال – صبر بر معصیت خیلی سخت است و کار ساده ای نیست . راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – علت اینکه پاداش صبر بر معصیت ( ایستادگی در برابر گناه ) بیشتر است بخاطر این است که ایستادگی در برابر گناه کار سختی است . بیشتر ما در انجام واجبات مشکلی نداریم یعنی نماز صبح و ... را می خوانیم و واجبات را انجام می دهیم و حتی ترک مکروهات را هم انجام می دهیم ولی کار سخت تر این است که در برابر گناه ایستادگی کنیم . عبدالملک نزد امام صادق (ع) آمد و سوال کرد که آیا اشکال ندارد که من ایستاده آب می نوشم . امام فرمود : اشکالی ندارد . بعد سوال کرد که آیا اشکال دارد که من همه ی یک لیوان آب را با یک نفس بنوشم . امام فرمود :اشکالی ندارد . بعد سوال کرد که هنگام نماز آیا اشکال دارد که دست من بیرون جامه ام نباشد . امام فرمود : مانعی ندارد . به خدا قسم من از این چیزها بر شما نگران نیستم . نگرانی ائمه در مورد صبر برگناه است . بالاتر ازعبادت ترک گناه است . در خطبه ی شعبانیه پیامبر فرمود : اگر کسی در ماه رمضان یک آیه تلاوت کند ثواب یک ختم قرآن را دارد . در پایان این حدیث امیرالمومنین می فرماید که در این ماه بهترین کار چیست ؟ پیامبر فرمود : بهترین کار ترک گناه است . درحج بیت الله حرام امام صادق (ع) فرمود : کسانی که به زیارت خانه ی خدا می روند خدا به آنها عنایتی ندارد مگر اینکه سه ویژگی در آنها نباشد : ترک گناه ، حلم و بردباری و اخلاقی که بتواند با مردم مدارا بکند. در روایت داریم : کسی که به حج مشرف می شود تا وقتی گناه نکند نور حج در او باقی می ماند . کسی که به حج مستحب می رود باید نگران باشد که نکند به مردم بدهکار باشد یا خمس مالش را نداده باشد . این کارها برای ما سخت است. مهمتر از اینها ترک گناه و ایستادگی در برابر گناه است . چرا صبر در برابر گناه سخت است ؟ زیرا ما هم دشمن بیرونی ( شیطان ) و هم دشمن درونی ( نفس ) داریم . در قرآن ده آیه است که می فرماید : شیطان را دشمن بپندارید و دشمنی شیطان آشکار است . حضرت علی (ع) در خطبه ی 192 نهج البلاغه می فرماید: از شیطان این دشمن خدا برحذر باشید . شیطان بیماری واگیرداری دارد و می خواهد این بیماری را به شما منتقل کند. شیطان می خواهد احساسات شما را تحریک کند و شما را به سمت گناه ببرد . او دشمنی است که با سپاه سواره و پیاده می آید . شیطان شما را از نزدیک شما را نشانه کرده است . در سوره ی اعراف داریم که شیطان از چهار طرف شما را محاصره کرده است . اگر انسان بندگی و عبودیت خدا را فراموش نکند شیطان اختیار را از انسان سلب نمی کند . اینکه شیطان از چهارطرف می آید . امام صادق (ع) می فرماید : وقتی شیطان از روبرو می آید می گوید که آخرت خیلی مهم نیست . وقتی شیطان از پشت سر می آید انسان را تشویق به جمع کردن مال و بخل می کند . وقتی شیطان از راست می آید شبه افکنی می کند و اعتقادات انسان را متزلزل می کند . وقتی شیطان از چپ می آید انسان را ترغیب به گناهان شهوت انگیز می کند. ولی شیطان از بالا نمی آید زیرا بالا مسیر رحمت الهی است و انسان از آن طریق می تواند با خدا ارتباط برقرار بکند . امام باقر (ع ) می فرماید : از سخت ترین کارها این است انسان همیشه به یاد خدا باشد . وقتی گناه پیش می آید انسان به یاد خدا باشد و این یاد خدا سدی بین او و گناه ایجاد می کند . (سوره ی اعراف) در برابر شیطان اگرانسان به یاد خدا باشد چشمهایش باز می شود . پس صبر بر معصیت کار سختی است ولی انسان امکان ایستادن در مقابل این سختی را دارد . مثلا برای جوانی امکان ازدواج پیش نیامده است و ما به او می گوییم که صبر بر گناه بکند . ما می دانیم که این کار سختی است . حضرت یوسف می فرماید که من خودم را تبرئه نمی کنم . ما در مقابل نفس اماره ، نفس لوامه و نفس مطمئنه داریم و باید آنها را تقویت کنیم . در کتاب جواهرالکلام داریم که به مرحوم مقدس اردبیلی گفتند که اگر یک گناهی مثل ارتباط نامشروع با یک زن برای شما پیش بیاید شما چه می کنید ؟ ایشان می فرماید : اگر در چنین آزمایشی در قرار بگیرم به خدا پناه می برم .
بعضی ها می گویند: شما پاداش صبر بر مصیبتها را در برابر پاداش شهید قرار داده اید و با اینکار اجر شهید را پایین آورده اید . خیر این طور نیست . مجاهد چندس ال در جهاد اصغر است . ولی انسان هشتاد سال در جهاد اکبر است . داستان برسیسای عابد در سوره حشر آیه 16 است . در تفسیر داریم که عابدی در بنی اسرائیل بود که هفتاد سال سابقه ی عبادت داشت . ولی در صومعه ای یک خانمی آمد و ... این عابد نباید این خانم را می پذیرفت و فکر می کرد که می تواند در مقابل او مقاومت کند. در روایت داریم : در جایی که یک زن و مرد نامحرم قرار بگیرند نفر سوم شیطان است . چرا بعضی ها به خودشان گارانتی می دهند که گناه نمی کنند ؟ اسلام می خواهد جلوی زمینه را بگیرد تا ما به گرفتاری ها نرسیم . انگیزه ی بسیاری از مفاسد بخاطر این انگیزه هاست . برسیسای عابد دچار گناه شد و شیطان او را وسوسه کرد تا آن زن را از بین ببرد تا آبرویش نرود. گناهان به دنبال همدیگر می آید . وقتی برسیسای عابد را به بالای دار بردند ، شیطان گفت که همه ی اینها نقشه ی من بود . اگر بر من سجده کنی همه ی کارها را درست می کنم . در قرآن داریم که وای بر روزی که انسان از شیطان برائت کند . انسان باید هر لحظه به یاد خدا باشد. و نفس لوامه و مطمئنه را بکار بیندازد . هنر این است که انسان در موقعیت گناه قرار بگیرد ولی آنرا انجام ندهد. هنر پاکدامنی از قرار گرفتن انسان در برابر گناه بدست می آید . در روایت داریم : اگر کسی گرفتار گناه ارتباط نامشروع و شرب خمر شد، از ایمان خارج می شود همانطور که پیراهن از تن انسان جدا می شود ایمان هم از انسان جدا می شود . هر کاری از کم شروع می شود و بعد زیاد می شود . افراد سیگاری با یک سیگار در روز شروع کرده اند ولی الان یک پاکت سیگار می کشند و می گویند که نمی توانند آنرا ترک کنند. در مورد گناه هم همین طور است . پیامبر می فرماید : من بعد از خودم نگران گناهان شهوات جنسی هستم . پس این کار سخت است . با تمام سختی کار ، نباید ناامید شد .

سوال – آیات پایانی سوره ی شوری و ابتدایی سوره ی زخرف را توضیح بفرمایید .

پاسخ – در آیات پایانی سوره ی شوری می فرماید : ای پیامبر تو از ایمان به آیات قرآن خبر نداشتی . اگر پیامبر از قرآن خبر نداشتند پس قبل از رسالت پیامبر چه آیینی داشتند ؟ امیرالمومنین می فرماید: خدا از دوران کودکی فرشته ای را مامور پیامبر کرد که به او مکارم اخلاق را یاد می داد یعنی پیامبر آیین خاصی را عمل می کردند. بعضی ها گفته اند که پیامبر قبل از اسلام به آیین مسیح یا آیین ابراهیم عمل می کردند. پیامبر آیین خاصی را با آموزش خدا داشتند . علامه مجلسی می فرماید : پیامبر قبل از رسالت ، نبوت داشتند و وحی را دریافت می کردند . رسالت ایشان از زمان بعثت آغاز شد . ما گزارشی از پیامبر نداریم که قبل از اسلام به معبد یهودیان یا معبد مسیحیان رفته باشد .

سوال – در مورد پاداش صبر بر معصیت (ایستادگی در برابر گناه) توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – با تمام سختی ها و با داشتن دشمنی مثل شیطان ، اگر انسان بتواند با یاد خدا در برابر دشمن مقاومت بکند ، دیگر پاداش ها خیلی عجیب به نظر نمی آید . پیامبر می فرماید : اولین کسی که وارد بهشت می شود جوان پاکدامن دارد یا با سختی در برابر گناه مقاومت می کند .پیامبر می فرماید : بالاترین عبادت این است که انسان بتواند در برابر ارتباط نامشروع خودش را حفظ بکند. امام صادق (ع ) می فرماید : بالاترین عبادت پاکدامنی است . در روایت داریم که فردای قیامت همه چشمها گریان است به جز سه چشم ، یکی چشمی که در راه خدا شب زنده داری کرده است ، یکی چشمی که بخاطر خدا از صحنه ی حرام فرو بسته شود و چشمی که از خوف خدا اشک می ریزد . ما نباید خودمان را در این شرایط قرار بدهیم . روایت داریم : در روز قیامت خدا همه ی خلق عالم را جمع می کند . از طرف خدا خطاب می شود : کسانی که در دنیا اهل صبر بودند کجا هستند ؟ گروهی می گویند : ما هستیم . فرشتگان به آنها می گویند: شما چه صبری کرده اید ؟ آنها می گویند : ما در برابر گناهان صبر کرده ایم . منادی از پیشگاه خدا ندا می کند که اینها راست می گویند . ندا می رسد : بفرمایید بهشت ، این مزد ایستادگی شما در برابر گناهان است . روایت داریم : صبر بر معصیت بالاترین جهاد است . روایت داریم : نگاه تیری از تیرهای مسموم شیطان است و لذت آن یک ساعت است ولی غم و غصه ی طولانی همراه آن است .



      

مرحوم بروجردی

مرحوم بروجردى علاوه بر کسب دانش و تعلیم آن، خدمت به مردم را افضل کارهاى‏ خود مى‏ دانست ...
باقیات الصالحاتِ آیه الله بروجردی(ره)
مرحوم بروجردى علاوه بر کسب دانش و تعلیم آن، خدمت به مردم را افضل کارهاى‏ خود مى ‏دانست به نحوى که پیش از رفتنش از این سراى خاکى، براى خود باقیات‏الصالحات به جاى گذاشت:

تأسیس مسجد اعظم قم در کنار آستانه حضرت معصومه علیها السلام، کتابخانه مسجد اعظم، مدرسه علمیه نجف که یکى از نزدیک‏ترین مدارس به حرم مطهر حضرت امیرالمومنین علیه السلام است، حسینیه و حمام سامرا، مسجد هامبورگ آلمان، بازسازى و مرمت چندین مدرسه، مسجد و کتابخانه در شهرها و کشورهاى مختلف، بیمارستان نکویى قم و ... آیت الله بروجردى در سن 88 سالگى در شهر قم، چشم از جهان فرو بست.

بزرگ‏ترین و ماندگارترین اثر مرحوم بروجردى کتاب مستطاب 31 جلدى جامع احادیث الشیعة است که به ترتیب ابواب فقه و در مجلدات جداگانه توسط شاگردان مستعد وى که هر کدام استادى تمام هستند، به پایان رسیده است.

پی نوشت:جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج‏25، ص62


      

دعای وداع

امام سجاد علیه السلام در دعای وداع با ماه رمضان فرمودند: درود بر تو اى گرامی ترین وقت هائى که (با ما) مصاحب و یار بودى، و اى بهترین ماه در روزها و ساعت ها.
امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع با ماه مبارک رمضان فرمودند:
درود بر تو اى بزرگترین ماه خدا، و اى عید دوستان خدا.
درود بر تو اى گرامی ترین وقت هائى که (با ما) مصاحب و یار بودى، و اى بهترین ماه در روزها و ساعتها.
درود بر تو ماهى که آرزوها در آن نزدیک است و کردار (شایسته) در آن پراکنده (فراوان) است‏.
درود بر تو ای همنشینی که چون پدید آید، احترامش بزرگ است و چون ناپدید شود فقدانش دردناک باشد.


متن حدیث:

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ.
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ.
السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ.
السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً.


"فرازهایی از دعای 45 صحیفه سجادیه


      
<      1   2   3   4   5   >>   >