سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا امام زمان

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

http://upload7.ir/images/57337393554136133980.jpg



      

یا امام زمان(عج)

 امروز جمعه نیست ...

 

 " آقای " من ...

 

قرار نیست که فقط غروبهای " پنجشنبه " تا غروب " جمعه "

 

سراغت را بگیریم ...

 

قرار نیست فقط " جمعه ها " انتظار " ظهورت " را بکشیم ...

 

آری ...

 

" شنبه " هم می شود از " دوریت " ناله سر داد ...

 

" یکشنبه " هم می شود " انتظارت " را کشید ...

 

" دوشنبه " هم می شود دنبال " گمشده " گشت ...

 

 " سه شنبه " هم می شود با " آقا " درد دل کرد ...

 

" چهار شنبه " هم می شود به خاطر " آقا " گناه نکرد ...

 

یا بن الحسن

 

دوریت " درد " بی " درمان " است

 

 ای " پسر فاطمه "

 

امروز " جمعه " نیست اما ... " دلم " برایت " تنگ " است 

 

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ( عج )



      

غزلی شیوا با ردیف صیام

می‏بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام

گر تو خواهی تا عجب گردی، عجایب دان صیام

گر تو را سودای معراجست ‏بر چرخ حیات

دانک اسب تازی تو هست در میدان صیام

هیچ طاعت در حبان آن روشنی ندهد تو را

چونک بهر دیده دل کوری ابدان صیام

چونک هست این صوم نقصان حیات هر ستور 

خاص شد بهر کمال معنی انسان صیام

چون حیات عاشقان از مطبخ تن تیره بود

پس مهیا کرد بهر مطبخ ایشان صیام

چیست آن اندر جهان مهلکتر و خونریزتر

بر دل و بر جان و جا خون خواره شیطان صیام

خدمت‏خاص نهانی تیز نفع و زود سود

چیست پیش حضرت درگاه این سلطان؟ صیام

ماهی بیچاره را آب آنچنان تازه نکرد

آنچ کرد اندر دل و جانهای مشتاقان صیام

در تن مرد مجاهد در ره مقصود دل

هست‏بهتر از حیوة صد هزاران جان صیام

گرچه ایمان هست مبنی بر بنای پنج رکن

لیک و الله هست از آنها اعظم الارکان صیام

لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را

چون شب قدر مبارک هست‏خود پنهان صیام

سنگ بی قیمت که صد خروار ازو کس ننگرد

لعل گرداند چو خورشید درون کان صیام

شیر چون باشی که تو از روبهی لرزان شوی

چیره گرداند تو را بر بیشه شیران صیام

بس شکم خاری کند آنکو شکم خواری کند

نیست اندر طالع جمع شکم خواران صیام

خاتم ملک سلیمانست‏یا تاجی که بخت

می‏نهد بر تارک سرمای مختاران صیام

خنده صایم به است از حال مفطر در سجود

زانک می‏بنشاندت بر خوان الرحمن صیام

در خورش آن بام تون، از تو به آلایش بود

همچون حمامت‏بشوید از همه خذلان صیام

شهوت خوردن ستاره نحس دان تاریک دل

نور گرداند چو ماهت در همه کیوان صیام

هیچ حیوانی تو دیدی روشن و پر نور علم

تن چون حیوانست مگذار از پی حیوان صیام

شهوت تن را تو همچون نیشکر در هم شکن

تا درون جان ببینی شکر ارزان صیام

قطره تو، سوی بحر کی توانی آمدن؟!

سوی بحرت آورد چون سیل و چون باران صیام

پای خود را از شرف مانند سر گردان به صوم

زانک هست آرامگاه مرد سر گردان صیام

خویشتن را بر زمین زن درگه غوغای نفس

دست و پایی زن که بفروشم چنین ارزان صیام

گرچه نفست رستمی باشد مسلط بر دلت

لزر بر وی افکند چون بر گل لرزان صیام

ظلمتی کز اندرونش آب حیوان می‏زهد

هست آن ظلمت‏به نزد عقل هشیاران صیام

گر تو خواهی نور قرآن در درون جان خویشتن

هست ‏سر نور پاک جمله قرآن صیام

بر سر خوانهای روحانی که پاکان شسته‏اند

مر تو را همکاسه گرداند بدان پاکان صیام

روزه چون روزت کند روشن دل و صافی روان

روز عید وصل شد را ساخته قربان صیام

 در صیام ار پا نهی شادی کنان نه با گشاد

چون حرامت و نشاید پیش غنا کان صیام

زود باشد کز گریبان بقا سر بر زند

هر که در سر افکند ماننده دامان صیام

(کلیات شمس جزو سوم صص 291 تا 293



      

اشعار شهادت حضرت علی (ع)

اشعار شهادت حضرت علی علیه السلام (2)

 

سکوت می وزد و بادها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند

 

شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند

 

قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند

 

هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند

 

تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند

 

شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!

 

هنوز خون سرش روی فرق محراب است
و جمع قبله نشینان هنوز گریانند

 

هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند
و بین یک در و دیوار روضه میخوانند

 


 

دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد
وقتی تو را بابای من دنیا ندارد

 

رفتی یتیم بی قرار شهر کوفه
حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد

 

رفتی برای زینب تو خستگی ماند
دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد

 

خونت نوشته گوشه محراب مسجد
این کوه طور عاشقی موسی ندارد

 

دنیا پدر جان تا خود روز قیامت
مانند تو گریه کن زهرا ندارد

 

رفتی و از این شهر بردی مهربانی
کوفه برای ماندن ما جا ندارد

 

رفتی خیال دشمن تو گشت راحت
در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد

 

فکری به حال روزگار دخترت کند
در روزهایی که حرم سقا ندارد



      

حجاب

خواهرم گو که چرا رنگ برنگ آمده ای؟
مگر از عفت و آزرم به تنگ آمده ای؟
چه بدی دیدی از آیات خداوند رحیم
‌که تو با مذهب اسلام به جنگ آمده ای؟
این گناه علنی از تو مسلمان زشت است
تو خوش از اینکه به انظار ، قشنگ آمده ای؟
عصمت و دین جوانان همه بر باد دهی
ای که بی چادر و با مانتو تنگ آمده ای
خواهرم گو که چرا رنگ برنگ آمده ای؟
مگر از عفت و آزرم به تنگ آمده ای؟
چه بدی دیدی از آیات خداوند رحیم
که تو با مذهب اسلام به جنگ آمده ای؟
این گناه علنی از تو مسلمان زشت است
تو خوش از اینکه به انظار ، قشنگ آمده ای؟
عصمت و دین جوانان همه بر باد دهی
ای که بی چادر و با مانتو تنگ آمده ای
به کجا می روی از خیمه ی زهرا ، برگرد
که به راه گنه و فتنه و ننگ آمده ای
دل به دریای هوسها زده ای،غافل از این
طعمه ای هستی و در کام نهنگ آمده ای
تو چنان صیدی و صیاد هوس در پی توست
از چه در معرکه ی تیر و خدنگ آمده ای؟
صید صیاد شود ، کبک خرامنده ی مست
از چه در دام خطر مست و ملنگ آمده ای؟
چون که بودست حجابت،سپر تیر نگاه
پس چرا بی سپر ای غافل منگ آمده ای؟
بود تقوای تو زین مَهلَکه ها،پای گریز
از خطر چون بگریزی تو که لنگ آمده ای ؟
تو گلی هستی و گلچین هوس کرده کمین
شیشه ای هستی و در معرض سنگ آمده ای
برد گستاخی شهوت همه شیرینی عشق
نوش بودی تو چرا زهر و شرنگ آمده ای؟
رهبرت عشق و وفا بود و کنون نفس و هواست
در خطر گاه ، چه بی فکر و درنگ آمده ای
جای غفلت نبود، خواهر من قدر بدان
که در این دار فنا ، گوش به زنگ آمده ای



      

ماه رمضان

 

 

 

 

 



      

آداب سخن گفتن

الف : اجتناب از بدگویی . لا یحب الله الجهر بالسوء من القول(نساء/148)

ب : اجتناب از صدای بلند. واغضض من صوتک (لقمان /19)

ج: حسن گفتار . قولوا للناس حسنا(بقره /83)

د: گفتار نیک با نیازمندان . قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذی (بقره /263)

ه : حق گویی . قولوا قولا سدیدا (احزاب/70)

و : رعایت عدالت . اذا قلتم فاعدلوا (انعام /153)

ز : ملایمت . فقولا له قولا لینا (طه/44)



      

فلسفه توکل به خدا

1. او بهترین وکیل و تکیه گاه است

2. او تکیه گاه همه موجودات است

3. او کفایت از دیگران است

4. او برای همیشه زنده است

5. به همه چیز آگاه است

6. بر همه چیز حاکمیت دارد

7. او شکست ناپذیر و رحیم است

8. او هدایتگر انسان هاست

9. رحمت او همگانی و جهان شمول است

 



      

وظایف ده گانه انسان نسبت به والدین

 1. احسان

2. اهانت نکردن

3. آزار نرساندن

4. کریمانه سخن گفتن

5. تواضع داشتن

6. دعا کردن ( طلب رحمت )

7. از زحمات آنها تشکر کردن

8. انفاق کردن

9.اطاعت کردن

10. خوش رفتاری کردن حتی با پدر و مادر مشرک



      

آثار شکر خداوند

الف : افزودن شکر نعمت. ائن شکرتم لازیدنکم (ابراهیم/ 7)

ب : رضایت الهی از شکر . ان تشکروا یرضه لکم (زمر/7)

ج : فایده ی شکر به سود انسان است . و من یشکر فانما یشکر لنفسه (لقمان /129

د : نجات از عذاب خداوند . ما یفعل الله بعذابکم ان شکرتم وآمنتم و کان الله شاکرا علیما (نساء/147)

ه : برگزیدگی خداوند ، که خداوند در باره ابراهیم گوید : شاکرا لانعمه اجتباه و هداه الی صراط مستقیم (نحل /121)



      
<      1   2   3   4      >