سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جلسات انس با قرآن در شهر خنگ در ماه مبارک رمضان

برگزاری جلسات انس با قرآن با حضور حجت الاسلام و المسلمین اسحاق سعیدی روحانی شهر خنگ



      

دیدار ریاست محترم سازمان و امام جمعه محترم

دیدار ریاست محترم سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان لردگان ، امام جمعه محترم و فرمانده محترم بسیج بخش فلارد از کلاس های طرح هجرت شهر خنگ


 



      

کلاس های بوستان معرفت در مسجد حضرت ابوالفضل شهر خنگ



      

احکام و مسائل فقهی زکات فطره

بر اساس فتوای آیت‌الله مکارم‌شیرازی، زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب گندم، مبلغ 4500 تومان و بر اساس قوت غالب برنج، مبلغ 15000 تومان اعلام شده است.


 میزان زکات فطره و کفاره ماه مبارک رمضان از سوی آیت‌الله مکارم شیرازی مشخص شد.

بر اساس فتوای آیت‌الله مکارم‌شیرازی، زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب گندم، مبلغ 4500 تومان و بر اساس قوت غالب برنج، مبلغ 15000 تومان اعلام شده است.

کفاره روزه غیرعمد مبلغ 1500 تومان است که باید به صورت نان تهیه و پرداخت شود، همچنین کفاره روزه عمد مبلغ 90000 تومان است.

فتوای آیت‌الله مکارم‌شیرازیبر اساس این گزارش، بر اساس مسأله 1492 رساله توضیح المسائل آیت‌الله مکارم شیرازی، زکات فطره بر تمام کسانی که قبل از غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و غنی باشند واجب است، یعنی باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند، هر نفر به اندازه یک صاع (تقریباً سه کیلو) از آنچه غذای نوع مردم آن محل است، اعم از گندم و جو یا خرما یا برنج یا ذرّت و مانند این‌ها به مستحق بدهد و اگر پول یکی از اینها را بدهد کافی است.

در ضمن بنابر فتوای این مرجع تقلید اگر کسی تنها در افطار شب عید فطر مهمان دیگری باشد فطریه او به عهده خودش است.

نظر سایر مراجع عظام درباره میزان زکات فطره سال 1393:

آیت‌الله علوی‌گرگانی
مبلغ زکات فطره پنج هزار تومان بابت سه کیلو گندم برای هر نفر، ضمنا کسانی که مایل به پرداخت فطریه از برنج می‌باشند باید قیمت آن را ملاحظه کرده و به ازای هر نفر سه کیلو از آن را بپردازند و متوسط قیمت آن مبلغ 15000 تعیین شده است.

همچنین کفاره غیرعمد برای هر روز نیز مبلغ 1500 تومان پول نان برای فقرا تعیین شد.

آیت‌الله موسوی‌اردبیلی
مبلغ زکات فطره توسط آیت‌الله موسوی‌اردبیلی، 4000 تومان، یا قیمت سه کیلو گندم یا برنجی که در آن محل خرید و فروش می‌شود، اعلام شد.

کفاره روزه نیز برای کسانی که روزه‌شان را با مجوز خورده‌اند، مثل زنانی که بچه شیر می‌دهند یا بیماران، یک مد طعام اعلام شد.

آیت‌الله شبیری‌زنجانی
عضو شورای استفتائات دفتر آیت‌الله شبیری‌زنجانی مبلغ زکات فطره هر فرد را 4000 تومان اعلام کرد.

حجت‌الاسلام کاظمی افزود: دفتر آیت‌الله شبیری‌زنجانی امسال آمادگی دریافت زکات فطریه مومنان روزه‌دار را دارد و بر اساس هماهنگی‌های انجام شده، مقلدین می‌توانند از طریق دفتر و سایت این مرجع تقلید برای پرداخت فطریه اقدام کنند.

کاظمی درباره موارد مصرف زکات فطره افزود: مصرف زکات فطره همان مصارف زکات است، ولی احتیاط مستحب آن است زکات فطره فقط به مصرف مساکین شیعه برسد، لذا دفتر آیت‌الله‌ شبیری تدابیر ویژه‌ای را در این راستا اتخاذ کرده تا زکات روزه‌داران و مومنان به مصرف نیازمندان برسد.

وی بلوغ، عاقل بودن و تمکن مالی را از شرایط وجوب زکات فطره بر مسلمانان دانست و افزود: هر شخص باید برای خودش و کسانی که نان‌خور او هستند، هر نفر یک صاع از خوراکی‌های رایج در آن منطقه، همچون گندم، جو، خرما، کشمش، برنج و مانند اینها، به مستحقّ بدهد و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد کافی است.

کاظمی افزود: وزن هر صاع بنا بر مشهور تقریبا دو کیلو و 830 گرم است، ولی به عقیده آیت‌الله شبیری، وزن درهم بیش از مقداری است که مبنای محاسبه فوق است و ظاهرا اگر وزن حدود سه کیلو و شصت گرم را برای گندم محاسبه کنند، کافی باشد.

آیت‌الله صافی‌گلپایگانی
آیت‌الله صافی‌گلپایگانی میزان زکات فطره ماه مبارک رمضان را مبلغ معادل 3 کیلوگرم گندم یا برنج به عنوان قوت غالب اعلام کرد.

در اطلاعیه دفتر آیت‌الله‌العظمی صافی پیرامون میزان زکات فطریه آمده است: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات روزه‌داران گرامی؛‌ نظر حضرت آیت‌الله العظمی صافی پیرامون میزان فطریه‌ اینست که مؤمنان مبلغ معادل یک صاع  (3 کیلوگرم) گندم یا برنج را به عنوان قوت غالب بپردازند.

آیت‌الله وحید خراسانی
میزان زکات فطره توسط آیت‌الله وحید خراسانی چنین اعلام شد: به حساب گندم 3 کیلو و به قیمت 5000 تومان، برنج هم از 4000 تومان شروع می‌شود تا 10000 تومان، بنا به میزان قیمتی که در طی سال دارد، سه کیلو برنج به همان قیمت می‌دهند.

همچنین کفاره روزه غیرعمدی هم به حساب گندم 1200 تومان است و کفاره روزه غیرعمدی به حساب برنج بنا به میزان قیمتی که برنج دارد 50 گرم است.

آیت‌الله‌ نوری همدانی
میزان زکات فطره از سوی آیت‌الله نوری همدانی بر مبنای قوت غالب گندم، سه کیلو گندم هر کیلو 1700 تومان و بر اساس قوت غالب برنج، سه کیلو برنج مبلغ 15000 تومان است.

همچنین کفاره روزه غیرعمد مبلغ 1200 تومان است و مبلغ کفاره روزه عمد حداقل روزی 72000 تومان است.

آیت الله جوادی آملی
بنا بر اعلام دفتر آیت‌الله جوادی آملی میزان زکات فطره و کفاره امسال قیمت متوسط گندم یا برنج همان منطقه است.



      

عید فطر و نقش آن در تحولات فردى و اجتماعى

روز بازگشت‏ به فطرت

در فرهنگ اسلامى اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشت ‏به فطرت معین شده است، زیرا مسلمانان روزه‏دار در طول ماه رمضان با ارتباط هاى پى در پى با خداوند متعال و استغفار از گناهان به تصفیه روح و جان خویش همت گماشته و از تمام آلودگى‏هاى ظاهرى و باطنى که بر خلاف فطرت آنهاست، خود را پاک نموده و به فطرت واقعى خود برمى‏گردند . امیرمؤمنان على علیه السلام نیز از همین زاویه به عید فطر مى‏نگرد و با اشاره به روز عید مى‏فرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه وشکر قیامه وکل یوم لا یعصى الله فهو عید (1)؛ این عید کسى است که خدا روزه‏اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرمانى نشود، آن روز عید است.»

آری روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتى‏ها و پلیدى‏ها و روز غلبه بر شیاطین، روز عید است. عید فطر روز بازگشت ‏به فطرت است، این معنا را مى‏توان از لغت «عید فطر» هم فهمید، چرا که «عید» به معناى بازگشت و «فطر» به معناى «فطرت و طبیعت‏» است .

مسلمانان در این روز در اثر یک ماه ضیافت و مهمانى خداوند به صفاى باطن دست‏ یافته و در حقیقت، شخصیت واقعى خویش را بازیافته‏اند. آرى، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهاى جهل و نادانى و غفلت ‏به انواع گناهان و معصیت‏ها مبتلا شده و از حقیقت ‏خود دور مى‏شود و در نتیجه دچار خود فراموشى و خدا فراموشى مى‏گردد . اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضاى معنوى آن ماه و تلاش‏هاى خویش به یک زندگى نوین دست مى‏یابد، که مى‏توان آن را «بازگشت ‏به خویشتن‏» نامید .

در روز عید فطر گویى یک مسلمان از نو متولد مى‏شود، چرا که طبق گفتار امیرمؤمنان علیه السلام، روزه ‏داران در شب عید فطر از تمام آلودگى‏ها و پلیدى‏ها پاک شده‏اند و کمترین پاداش خود را که پاکى و پاکیزگى است دریافت نموده‏اند. آن حضرت چنین مى‏فرماید: « واعلموا عبادالله! ان ادنى ما للصائمین والصائمات ان ینادیهم ملک فى آخر یوم من شهر رمضان: ابشروا عباد الله! فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون (2)؛ اى بندگان خدا! بدانید که کوچکترین چیزى که براى مردان و زنان روزه‏دار است، این است که فرشته‏اى در روز آخر ما مبارک رمضان به آنها ندا مى‏دهد: اى بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال ] تمام گناهان گذشته شما را آمرزید، پس بنگرید که بعد از این چگونه عمل خواهید کرد .»

شیخ مفید مى‏نویسد: این که روز اول ماه شوال عید اهل ایمان قرار داده شده است، به خاطر این است که آنان براى قبولى اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از این که خداوند متعال گناهانشان را بخشیده و بر عیب‏هاى آنان پرده کشیده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسیده است که ثواب‏هاى بسیارى براى روزه ‏داران عطا خواهد کرد و از این که مؤمنین در اثر تلاش‏هاى شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهى نزدیک شده‏اند، حالت ‏سرور و نشاط دارند .در این روز غسل معین شده و این علامت پاکى از گناهان مى‏باشد، عطر زدن و بوى خوش استعمال کردن و لباس زیبا و تمیز پوشیدن و به صحرا رفتن و زیر آسمان نماز خواندن همه‏اش علامت‏ شادى و سرور و از روى حکمت مى‏باشد. (3)

مراتب روزه ‏داران در عید فطر

بدون تردید تک تک مسلمانان با فرا رسیدن عید سعید فطر نوعى شادى و لذت درونى در خود احساس مى‏کنند، اما استقبال مسلمانان از روز عید فطر یکنواخت و مساوى نیست . زیرا هر کسى نسبت‏ به معرفت و ایمان خود به این عید بزرگ و با عظمت مى‏نگرد و از آن بهره مى‏گیرد. زمینه‏ها، ذهنیت‏ها، مراتب ایمان و عوامل دیگرى در نگرش و انگیزه افراد دخالت دارد.

به همین جهت عارف واصل میرزا جواد آقا ملکى تبریزى ‏قدس سره (4) روزه دارانى را که به عید سعید فطر وارد مى‏شوند، به پنج گروه تقسیم مى‏کند و نوع نگرش آنان را نسبت ‏به این روز با عظمت توضیح مى‏دهد . ایشان در مورد پایین‏ترین مراتب استقبال کنندگان از عید فطر مى‏نویسد: «گروهى از روزه ‏داران حقیقت روزه را نشناخته‏اند و با زحمت و تکلف از خوردن و آشامیدن و سایر مبطلات خود دارى مى‏کنند و این را نوعى طاعت مى‏شمارند و خود را منت‏دار خداوند مى‏دانند. آنان از اعضاء و جوارح خود مراقبت نکرده و با دروغ و غیبت و بهتان و افترا و دشنام، به آزار دیگران پرداخته و زحمات خود را هدر مى‏کنند و در نزد خداى عالمیان منزلتى ندارند، مگر این که حضورشان در روز عید براى حسن ظن به عنایت‏ خداى بزرگ باشد و در نمازگاه خود در روز عید فطر از گناهان استغفار نموده و طلب آمرزش کنند .»

وى عالى‏ترین مرتبه استقبال کنندگان از عید فطر را از آن روزه‏ داران عارفى مى‏داند که لذت نداى خداى «جل جلاله‏»، رنج گرسنگى و تشنگى و شب زنده دارى را از یاد آنان برده و با شوق و شکر بلکه با وجد و سکر (5) آن را پیشواز نموده، در سرعت ‏سیر و سلوک و پیشروى به سوى خیر، جدیت ‏به خرج داده و از عمق جان به نداى رب الارباب لبیک گفته‏اند.

خداوند متعال اعمال را از این گروه به حسن قبول مى‏پذیرد و آنها را به مقام قرب نزدیک مى‏نماید و در پیشگاه صدق در جوار خود با اولیاء و اصفیاء مى‏نشاند و از «جام اوفى‏» به آنها مى‏چشاند و به مقام «او ادنى‏» مى‏رساند. (6) آرى، در حقیقت در سحرگاه عید فطر اولیاء الهى با حضرت حق چنین نجوا دارند:

اى عید عاشقان به حقیقت جمال تو          هر لحظه عیدیى رسدم از وصال تو

عید کسان غره شوال و عید من    آن ساعتى بود که ببینم جمال تو

حل مشکلات اقتصادى و اجتماعى در مورد ابعاد اقتصادى و اجتماعى عید فطر مى توان به پرداخت زکات فطره به عنوان عاملى ارزشمند براى فقرزدایى، توسعه اقتصادى و حل مشکلات اجتماعى در جامعه اسلامى اشاره نمود . افزون بر این که در کنار کمک به فقراء، موارد مصرف دیگرى نیز براى زکات فطره در اسلام منظور شده است که از جمله آنها احیاى روحیه همیارى و تعاون، رسیدگى به وضع بهداشتى، درمانى و فرهنگى مسلمانان مى‏باشد . از زکات فطره مى‏توان قرض بدهکاران حقیقى و افرادى را که در راه معصیت و خلاف بدهکار نشده‏اند، پرداخت نمود . در ساختن مسجد، مدرسه، پل‏ها و راه‏ها و بیمارستان‏ها و برطرف کردن سایر نیازهاى مسلمانان نیز مى‏توان از این بودجه مردمى استفاده کرد .

همچنین با این بودجه مى‏توان باورهاى دینى و اعتقادات مسلمانان ضعیف الایمان را تقویت نمود و کسانى را که در معرض شبهات و وسوسه‏هاى دشمنان قرار دارند یارى کرد .

مسلمانان با عمل به این موارد که با پرداخت زکات فطره انجام مى‏شود، در حقیقت‏ به بخشى از دعاهاى ماه رمضان - که در مدت یک ماه بعد از نماز زمزمه مى‏کردند - ، در روز عید فطر جامه عمل مى‏پوشانند . گذشته از این‏ها، پرداخت زکات فطره که با نیت عبادت و تقرب به خداوند متعال انجام مى‏شود، نوعى بهره‏گیرى از مادیات براى رسیدن به معنویات است .

بدین جهت گفته‏اند که قبول روزه موکول به پرداخت زکات فطره مى‏باشد، چرا که دادن زکات موجب جدایى از تعلقات مادى و هواهاى دنیوى و نفسانى است و انسان مؤمن براى دوام فطرت الهى خویش و بازگشت ‏به عهد فطرى «الست‏» از هر آنچه رنگ تعلق دارد، باید رها و آزاد باشد و زنجیر مادیات را از پاى خود برکند تا سبک بال به سوى خداوند گام نهد . همچنانکه امام على علیه السلام فرمود: « تخففوا تلحقوا (7)؛ سبکبال باشید تا [به مقصد] برسید .»

رسیدن به وصال حق با گران بارى و تعلقات بسیار سازگار نیست . خداوند متعال مى‏فرماید: « قد افلح من تزکى و ذکر اسم ربه فصلى‏» (8)؛ «همانا رستگار شد کسى که [ با پرداخت زکات] خود را تزکیه نمود و آن که نام پروردگارش را یاد نموده و سپس نماز خواند .»

یکى از مصادیق این آیه، عید فطر و زکات فطره مى‏باشد . در روایات آمده است که همواره رسول خدا صلى الله علیه و آله روزهاى عید فطر قبل از رفتن به مصلى، فطره را تقسیم مى‏کرد و این آیه را مى‏خواند . (9)

تعظیم شعائر اسلامى

خداوند متعال مى‏فرماید:« و من یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب‏» (10)؛ هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دل‏هاست .

تعظیم شعائر الهى یکى دیگر از ویژگى‏هاى عید سعید فطر مى‏باشد . شعار تکبیر و تهلیل و تحمید و تقدیس از جمله اعمالى است که به روز عید جلوه خاصى مى‏بخشد .

یک مسلمان باید از راه‏هاى مختلف نداى حیاتبخش توحید را به گوش جهانیان برساند، که یکى از آن راه‏ها بیان شعارهاى مذهبى است . رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «زینوا اعیادکم بالتکبیر (11)؛ عیدهاى خود را با [شعار] تکبیر زینت دهید .» و در حدیث دیگرى مى‏فرماید: « زینوا العیدین بالتهلیل والتکبیر والتحمید والتقدیس (12)؛ عیدهاى فطر و قربان را با شعارهاى لا اله الا الله و الله اکبر و الحمدلله و سبحان الله زینت دهید .»

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خود نیز چنین مى‏کرد . آن حضرت در روز عید فطر از منزل بیرون مى‏آمد و تا رسیدن به مصلا با صداى بلند، شعار«لا اله الا الله‏» و «الله اکبر» سر مى‏داد و حتى در میان خطبه‏ها و قبل و بعد از آن با صداى رسا این کلمات را تکرار مى‏نمود . حضرت رضا علیه السلام در مورد علت تکبیرهاى زیاد در روز عید فطر مى‏فرماید: «تکبیر، تعظیم و بزرگداشت‏ خداوند متعال است و نوعى تشکر از هدایت‏ها و نعمت‏هاى پروردگار جهانیان مى‏باشد . (13) »

تقویت وحدت مسلمانان

اجتماع روز عید فطر مى‏تواند در پیوند و همدلى مسلمانان نقش آفرین باشد . آنان در گردهمایى روز عید فطر و قرار گرفتن در کنارهم، از نظرات، مشکلات و گرفتارى‏هاى همدیگر آگاه مى‏شوند . در این گردهمایى بغض‏ها و کینه‏ها تبدیل به دوستى و همدلى مى‏شود و مؤمنان در یک صف واحد احساس اتحاد و نزدیکى بیشترى به همدیگر مى‏کنند .

عید فطر از سویى حکایت از پیوند معنوى انسان با خداى خویش دارد و از سوى دیگر حکایت‏گر ارتباط وى با هم‏کیشان خود است .

حضرت سجاد علیه السلام روز عید فطر را روز جشن و شادى و اجتماع و همیارى مسلمانان نسبت ‏به یکدیگر مى‏داند و مى‏فرماید: «اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنین عیدا و سرورا و لاهل ملتک مجمعا ومحتشدا (14)؛ پروردگارا! ما به سوى تو برمى‏گردیم در روز عید فطرمان که آن را براى اهل ایمان روز عید و شادى و براى اهل ملت ‏خودت روز اجتماع و همیارى قرار دادى .»

حضرت رضا علیه السلام در مورد نقش عید فطر در تحولات معنوى، اقتصادى و اجتماعى جامعه مى‏فرماید: «انما جعل یوم الفطر العید، لیکون للمسلمین مجتمعا یجتمعون فیه و یبرزون لله عزوجل فیمجدونه على ما من علیهم، فیکون یوم عید و یوم اجتماع و یوم زکات و یوم رغبة و یوم تضرع و ... فاحب الله عزوجل ان یکون لهم فى ذلک مجمع یحمدونه فیه و یقدسونه (15)؛ روز فطر، عید مقرر شده تا مسلمانان در این روز گرد هم آیند و براى خداوند ظهور کنند و او را به خاطر نعمت‏هایش تعظیم کنند . پس این روز، روز عید، روز اجتماع، روز فطر، روز زکات، روز رغبت و روز تضرع و ... است . پس خداوند بزرگ دوست دارد که مسلمانان در چنین روزى اجتماعى داشته و در آن، او را ستایش کرده و مقدس بدارند .»

عید فطر و حرکت‏هاى سیاسى

در طول تاریخ، اجتماع روز عید فطر آنچنان مهم و تحول آفرین بوده که رهبران سیاسى نیز از آن بهره گرفته‏اند . در این مورد مى‏توان از حرکت ‏سیاسى ابومسلم خراسانى و شورش وى بر علیه دستگاه خلافت ‏بنى امیه نام برد . وى به سلیمان بن کثیر دستور داد به اقامه نماز عید فطر و ایراد خطبه بر علیه امویان بپردازد .

سلیمان نیز انقلاب و شورش بر علیه سلطنت اموى را در خطبه نماز عید فطر اعلام کرد . به این ترتیب آنان در سال 129 ق در روز عید فطر در شهرهاى ماوراء النهر به پا خاسته و قیام خود را اعلام کردند (16) و در مدت کوتاهى سلسله بنى امیه را منقرض ساختند .

 

حرکت امام رضا علیه السلام براى نماز عید

در این میان حرکت معنوى، اجتماعى و سیاسى حضرت رضا علیه السلام براى نماز عید اهمیت‏ خاصى در تاریخ اسلام دارد . این حماسه جاویدان نشان مى‏دهد که اگر پیشوایان معصوم علیهم السلام و بزرگان دین و رهبران صالح در جوامع مسلمان فرصت مى‏یافتند و مى‏توانستند از نمازهاى عید فطر و قربان بهره بردارى کنند، چه نتایج پر بارى براى مسلمانان داشت .

براى آشنایى خوانندگان گرامى با عظمت این حرکت و نقش آن در تحولات معنوى و سیاسى جهان اسلام و همچنین توجه به سیره اهل بیت علیهم السلام در اجراى مراسم عید فطر و قربان خلاصه‏اى از آن واقعه را مى‏خوانیم:

بعد از جریان ولایتعهدى حضرت رضا علیه السلام، عید فرا رسید . مامون با اصرار زیاد از آن حضرت خواست تا براى اجراى مراسم عید حضور یابد و ضمن اقامه نماز عید خطبه بخواند . امام رضا علیه السلام به فرستاده مامون فرمود: شروطى را که میان من و تو در پذیرفتن امر ولایتعهدى بود، خودت مى‏دانى. [ بنا بر این بود که من از این گونه امور معاف باشم]  مامون پیغام داد که: من مى‏خواهم با این عمل دل مردم آرامش یابد و فضیلت ‏شما را بشناسند .

پیغام‏ها از سوى مامون و امتناع حضرت رضا علیه السلام پیوسته ادامه داشت تا آن که حضرت رضا علیه السلام در اثر پافشارى خلیفه فرمود: دوست دارم مرا از این امر معاف دارى و اگر معاف نمى‏دارى، من همچنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام براى نماز عید بیرون مى‏آمدند، خواهم آمد . مامون گفت: هر طور که دوست دارى بیرون بیا و مراسم عید را به انجام برسان . آن‏ گاه دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در مقابل منزل مسکونى حضرت رضا علیه السلام اجتماع نمایند . با انتشار این خبر مردم مرو مشتاقانه براى شرکت در مراسم و بهره‏گیرى از وجود حضرت رضا علیه السلام خود را آماده کردند . هنگامى که خورشید طلوع کرد، امام علیه السلام غسل نمود و عمامه سفیدى را که از پنبه تهیه شده بود بر سر گذاشت و یک سر آن را روى سینه و سر دیگر را میان دو شانه انداخت . دامن را به کمر زد و به همه پیروان و دوستدارانش دستور داد چنان کنند . آن ‏گاه عصاى پیکان دارى به دست گرفت و از منزل بیرون آمد . آن حضرت در حالى که پا برهنه بود و پیراهن و سایر لباس‏هایش را به کمر زده بود، به همراه غلامان و یاران نزدیک خویش - که آنان نیز چنین کرده بودند - به همین شکل از منزل به سوى مصلا حرکت کردند .

موقع خروج از منزل، امام رضا علیه السلام سر به سوى آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گفت، این تکبیرها آن چنان با صلابت و روحانیت ‏خاصى ادا مى‏شد که گویى آسمان و در و دیوار با نواى حضرتش هم آواز هستند . سرداران و نظامیان و سایر مردم که با آمادگى و آراستگى تمام در بیرون منزل صف کشیده بودند، هنگامى که امام رضا علیه السلام و یارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پیروى از امام رضا علیه السلام و هماهنگ با او فریاد تکبیر سردادند .

شهر مرو یکپارچه فریاد تکبیر سر داد و به دنبال آن از گریه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بیت علیه السلام به لرزه در آمد، سرداران هنگامى که حضرت را با آن حال دیدند از مرکب‏هاى خود پیاده شدند و کفش‏هاى خود را در آورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام علیه السلام به راه افتادند . حضرت رضا علیه السلام پیاده راه مى‏رفت و هر ده قدم یک بار مى‏ایستاد و سه تکبیر مى‏گفت .

یاسر خادم مى‏گوید: در این حال ما خیال مى‏کردیم که آسمان و زمین و کوه با او هم آواز گشته است، شهر مرو یکپارچه گریه و شیون بود، فضل بن سهل ذوالریاستین با مشاهده این اوضاع به مامون گفت: اگر [امام ] رضا علیه السلام با این وضع به مصلا برسد، مردم مجذوب او خواهند شد [و ممکن است‏ با یک اشاره طومار حکومت را در هم پیچند] به نظر من بهتر است که از او بخواهى تا برگردد .

مامون هم فورا کسى را فرستاد و از حضرت رضا علیه السلام در خواست نمود تا از میانه راه برگردد . امام رضا علیه السلام هم کفش‏هاى خود را طلبید و سوار مرکب شده، به منزل مراجعت کرد . (17)

این روایت گذشته از این که تدبیر و دوراندیشى حضرت رضا علیه السلام را براى شکست ‏سیاست‏هاى شیطانى مامون نشان مى‏دهد، چگونگى اجراى مراسم باشکوه عید در سیره اهل بیت‏ علیهم السلام و کیفیت ‏یک نماز واقعى عید را بیان مى‏کند .

پى‏نوشت‏ها:

1- نهج البلاغه، حکمت 428 .

2- امالى شیخ صدوق، ص‏100 .

3- مسار الشیعة، ص‏30 .

4- ایشان که استاد اخلاق و عرفان برجسته‏اى در حوزه علمیه قم بود، در سال 1343ق به دیار حق شتافت . در مکتب تربیتى این عارف فرزانه بزرگان فراوانى تربیت ‏شدند که از جمله آنها مى‏توان از حضرت امام خمینى ‏قدس سره، آیة الله مرعشى نجفى ‏قدس سره، شیخ اسماعیل تائب تبریزى، آخوند ملا على معصومى و میرزا عبدالله شالچى تبریزى نام برد . در مورد مقام عرفانى و جذبه این استاد کامل عرفان همین قدر کافى است ‏بدانیم که حضرت امام خمینى ‏قدس سره آن ‏گاه که پس از یک دوره طولانى تبعید، در اوج عزت و افتخار از پاریس به ایران مراجعت کرده و به شهر قم وارد شد، در اولین فرصت‏ به مزار شیخان رفته و در کنار قبر استادش حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى حاضر شده و در کنار آن نشست، آن‏ گاه به نشانه تواضع و حق‏شناسى، تحت الحنک عمامه خود را باز کرد - و با آن که همیشه دستمال همراه داشت - با گوشه عمامه خود غبار سنگ استاد عارف را زدود و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداخت .

5- سکر، یک اصطلاح عرفانى است و عبارت است از یک نوع کیفیت نفسانى که موجب انبساط روح است و آن به واسطه غلبه سرورى است که هرگاه عشق و محبت ‏سالک به آخرین درجه برسد، بر وى عارض مى‏شود . او در آن حال بر قواى حیوانى و نفسانى خویش چیره مى‏گردد و حالت ‏بهت و سکر و حیرت پدید مى‏آید و این حالت، عارف سالک را مبهوت و متحیر و سرگردان مى‏کند . در شرح کلمات باباطاهر آمده است که سکر حقیقى آن است که سالک در فنا مقام گیرد .( فرهنگ علوم عقلى، ص‏300).

6- برگرفته از المراقبات، ص‏334 .

7- نهج البلاغه، خطبه 21 .

8- اعلى/14 و 15 .

9- تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 سوره اعلى .

10- حج/31 .

11- کنزالعمال، ح‏24094 .

12- همان، ح ‏24095 .

13- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص‏122 .

14- صحیفه سجادیه، دعاى 45 .

15- وسائل الشیعه، ج‏7، ص‏481، ح‏4 .

16- تاریخ طبرى، ج‏6، ص‏26 .

17- اصول کافى، مولد ابى الحسن الرضا علیه السلام، حدیث 7 .



      

وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان

امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع با ماه مبارک رمضان فرمودند:
درود بر تو اى بزرگترین ماه خدا، و اى عید دوستان خدا.
درود بر تو اى گرامی ترین وقت هائى که (با ما) مصاحب و یار بودى، و اى بهترین ماه در روزها و ساعتها.
درود بر تو ماهى که آرزوها در آن نزدیک است و کردار (شایسته) در آن پراکنده (فراوان) است‏.
درود بر تو ای همنشینی که چون پدید آید، احترامش بزرگ است و چون ناپدید شود فقدانش دردناک باشد.


متن حدیث:

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ.
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ.
السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ.
السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً.



      

نظام حیات خانواده در اسلام 2

  خانواده در گذشته 

از حیات انسان ها در روزگاران گذشته اطلاعات دقیقی در دست نیست. این بی خبری در زمینه مسائل خانواده و نظام حیاتی آن در طول تاریخ و در مناطق مختلف جهان به مراتب بیشتر و پردامنه تر است. آنچه که ذکر می شود مبتنی است بر حدس ها و گمان ها، بر مبنای یافته های دانشمندان که حداکثر ارزش آن به میزان یک گمان علمی است. در مواردی هم سعی بر این است با مطالعه در زندگی جوامع اولیه نظریاتی ارائه دهند که آن هم به زحمت می تواند قابل قبول باشد.

مردم شناسان برای بررسی مسئله خانواده معمولاً از روش های تاریخی استفاده می کنند و سعی دارند با مطالعه در زمینه نهادها و سیر تحولاتی آن اطلاعاتی را در مورد وضع خانواده در گذشته به دست آورند. اظهار نظر در باره خانواده ها در اعصار گذشته، از طریق مطالعه در جوامع اولیه امروز بر این فرض مبتنی است که این جوامع در طول تاریخ ثابت مانده و دگرگونی و تحولی اساسی در آنان راه نیافته است که البته این فرض نمی تواند در باره همه مسائل و ابعاد مربوط به حیات بشر صادق باشد.

در عین حال مطالعات برخی از مردم شناسان و علمای علم الادیان حکایت از وجود اعتقادی در گذشته دارد که حیات را زائیده رب النوع مؤنثی می دانستند که همسری برای او وجود داشت که او هم رب النوع بود و این عقیده در جامعه ایرانی قریب 7 هزار سال سابقه دارد. بر این اساس ازدواج و تشکیل خانواده طبق این عقیده توسط این دو رب النوع پایه گذاری شد.

به تبعیت از این اعتقاد زن و مرد تن به ازدواج و تشکیل خانواده  داده و آن را عمومیت بخشیدند تا به حدی که صورت امروزی آن را ملاحظه می کنیم و البته این خود حاصل پذیرش سیرها و تحولاتی ممتد بوده، و عادات و رسوم و طرح های مختلفی در طول تاریخ برای آن به مرحله اجرا در آمده  است.


  هدف و مقصد 

این که هدف و مقصد ازدواج در گذشته چه بود پاسخ هایی به آن داده شده که در مطالعه برخی از آنها توجیهی علمی وجود ندارد.

آنچه مسلم است اینست که ارضای غریزه، تولید مثل و تکمیل و تکامل به عنوان اصلی به حساب می آمد اگر چه در رابطه با آن سند زنده و مکتوبی در دست نباشد. زیرا اصل غریزه امری است غیر قابل انکار و این نیروی مرموز خود جهت دهنده فعالیت انسان و حاصل آن ازدواج و پیامد آن پیدایش فرزند یا فرزندان است.

می گویند تشکیل خانواده در گذشته به حقیقت نوعی هدف اقتصادی بوده است و بر این اساس در گذشته های بسیار دور خانواده به صورت یک واحد تولیدی به حساب می آمد. جنبه های مربوط به کار و تولید ، زن و مرد را وا می داشت که در کنار هم زندگی کنند و به تربیت نسل بپردازند. فرزند نیز خود یک عامل تولیدی به حساب می آمد و بر این اساس بسیار بدیهی بود که پسران بر دختران ارجحیت داشته باشند و همین وضع را امروز، برای بسیاری از جوامع اولیه و فقیر قائلند.

در ایران باستان می گویند چنین هدف و مقصدی تعقیب می شده و به همین علت خانواده به صورت چند خویشاوند در کنار هم تشکیل می شد که بار تولیدی بیشتری را بر دوش کشد و امکان حفظ و حراست از دستاوردها زیادتر باشد.


  انتخاب همسر 

تنوع انتخاب همسر در جوامع مختلف بسیار بود. در برخی از اجتماعات حتی  ازدواج با محارم  وجود داشت تا ثروت و دارایی اعضاء و پایگاه و منزلت شان در خود خانواده محفوظ بماند و به دست غیر نرسد.

در زمان ساسانیان ازدواج با محارم، حتی با زن پدر متداول بوده و در خانواده سلطنتی برای حفظ خون و نژاد ، ازدواج با خواهر وجود داشته است. براساس اندیشه ای که از ایران باستان در دست است زناشویی برادر و خواهر موجب جلب روشنایی ایزدی و طرد دیوان بوده است و البته چنین اندیشه ای امروز مورد قبول نیست.

محدودیت ازدواج با محارم در اغلب مناطق جهان وجود داشته است و البته در این امر هم درجه بندی هایی به چشم می خورد. دامنه طرد ازدواج با محارم را به میزانی ذکر کرده اند که در برخی از قبایل تصور بر این بود که اعضای قبیله نسبت به هم محرمند و نباید ازدواج  کنند. حتی براساس  بازمانده آن طرز فکر امروز نیز در برخی از قبایل استرالیا ازدواج با افراد قبیله نه تنها تحریم شده ، بلکه مجازات مرگ را در پی دارد. گاهی مرد را به خاطر این امر می کشند و زن را تا حد مرگ زخمی می کنند.


  سازمان و ساخت خانواده در گذشته 

در روزگاران گذشته خانواده بسیار وسیع و شامل همسران، فرزندان، خویشان و اقرباء، بستگان سببی و نسبی، نوه ها و نبیره ها بود که می گویند در کل یک واحد اقتصادی را تشکیل می دادند و امروزه جلوه آن را در برخی از مناطق روستایی و جوامع قبیله ای می بینیم.

ساخت و سیستم آن به صورت تک زنی، تک شوهری،  چند زنی ، چند شوهری بوده و زنان اغلب چون برده و اسیری زندگی می کردند. وجوه اعیان در ایران قدیم حق داشتند زنان متعددی را انتخاب کنند و حتی علاوه بر زوجات شرعی، دارای حرمسرا، کنیز و برده زر خرید باشند. نظامات اولیه  و بسیار قدیم آن حکایت از مادرسالاری داشته و دارد که بعدها به پدرسالاری منتقل شده است. تکیه بر قدرت مادر بود و او بود که می بایست کارها را انتظام و امور خانواده را جهت و سر و سامان دهد.

در ایران قدیم « پدر» رئیس خانواده، قاضی، فرمانفرما، مجری آداب دینی، پاسدار خانواده، پیشوای جنبه های روحانی و جسمانی، حافظ آتش خانواده و دارای جنبه تقدس بود ؛ در عین این که زن هم بانوی خانه و مورد احترام بود. همه اعضای خانواده می بایست از پدر تبعیت می کردند و حتی برای حفظ ارزش او به سرش او قسم می خوردند.


  نقش و ارزش زن خانواده در گذشته 

در مورد ارزش و اعتبار « زن » سیرها و  تحولاتی را در نقاط مختلف جهان شاهدیم. در برخی از نقاط جهان این تصور درباره زن وجود داشت که او مسئول پیدایش همه  گناهان  و دردها در جهان است. عامل شیطان و موجودی اغواگر است و متأسفانه هنوز این فکر در دنیای کلیسا وجود دارد.

برخی دیگر زن را وجودی فرعی برای مرد به حساب می آوردند. تا روزی که مرد زنده بود همسرش حق حیات داشت و می بایست چون برده ای تسلیم و در اختیار او باشد و روزی که شوهر از دنیا می رفت زن را زنده زنده با  او دفن می کردند ؛ هم بدان خاطر که زندگیش پس از شوهر ارزشی ندارد و هم بدان تمنا که در عالم قبر خادم شوهر باشد و متأسفانه این فکر هنوز در نزد برخی از مردم در جامعه هند وجود دارد.

ارزش زن در حد ارزش اموال شوهر بود آن چنان که پس از مرگِ شوهر،  زن را هم جزو اموال و میراث حساب کرده و بر سر تقسیم میراث، ( از جمله زن ) جنگ و دعوا به راه می انداختند. به هنگامی که زن سهم الارث مرده ای قرار می گرفت می بایست در اختیارش قرار  گیرد و تسلیم شود و حق دفاع و چون و چرا نداشت.

در روزگاری که نظر رحمتی بر زن افکنده شد او را به  حساب فرزند و  عشیره رئیس قبیله یا خانواده قرار می دادند که باز هم باید تحت اوامر رئیس خانواده باشد و از خود اختیاری نداشته و تسلیم باشد.

در ایران قبل از اسلام و در دوران میلاد مسیح ، بیش یا کم صحبت از اقتدار زن بود . در مواردی که ابعاد آن ناشناخته است زنان به مقاماتی چون سلطنت و فرماندهی سپاه دست می یافتند و جلوه اخیر آن را در میان کوه نشینان کردستان می بینیم. در همان زمان و در دنیای عربستان شاهد زنده به گور کردن دختران و استفاده از زنان  به عنوان برده ای که شوهرش حق کشتن او را نیز داشته است هستیم.


  مراسم ازدواج 

ازدواج در جهان گذشته همانند امروز همواره با مراسمی همراه بوده است که بررسی آن در عین برانگیختن اعجاب و شگفتی افراد در مواردی خنده آور و یا درد آور است. فی المثل در برخی از جوامع (استرالیا) دیده می شد که عروس و داماد را به درختی می بستند و یک دندان انیاب از هر دو را می شکستند.

در جوامع دیگر با رمل و اسطرلاب از طالع دختر و پسری که قصد ازدواج داشتند اطلاعاتی به دست می آوردند و در صورت  مطالعه وضعیت سعد یا نحس تصمیماتی اتخاذ می کردند.

در ایران قدیم ، نامزدی و شیرینی خوری ازدواج از دوران کودکی رسم بود.  دختر در 15 سالگی ازدواج می کرد و این کار واجب بود و پدر می بایست موجبات آن را فراهم کند و اگر پدر نبود کفیل او می بایست این برنامه را عهده دار شود و اگر کفیلی نداشت بزرگترین فرزند بالغ خانواده. ازدواج پسران جوان در  سن تکلیف واجب بود و تخلف از آن گناه به حساب می آمد.

مراسم نامزدی از دوران کودکی بود؛ روز آن با تقویم معین می شد، از طریق خانواده عروس مقداری شیرینی برای داماد آینده می فرستادند و جوانی که می خواست ازدواج کند بایستی به والدین دختر کابینی بدهد، نقدی یا جنسی ؛ ولی بعدها در صورت نازایی زن می توانست آن را پس بگیرد . دختر می بایست با اجازه پدر شوهر کند و گرنه از ارث محروم می شد . بیوه زن اگر شوهر می کرد نیمی از اموال او از آنِ شوهر اول به حساب می آمد. دختر یکدانه خانه در صورت شوهر کردن ، می بایست اولین فرزند را به جای خود به خانه پدر بفرستد و دیگر فرزندانش از آن شوهر بود.


  وظایف زن در گذشته 

این که خانواده چه وظایفی را در گذشته برعهده داشت پاسخ و اطلاع دقیقی از آن در دست نداریم. بر اساس روال معمول می توان گفت حفظ  و حمایت از همسر، تولید نسل، حمایت از اعضاء ، اقناع مشروع جنسی و ... از وظایف عمده آن بود.

در این که آیا زن به خانواده شوهر برود یا شوهر به خانواده زن ، تحت نفوذ قرار گرفتن ها متفاوت بود و طبعاً حدود حقوق، وظایف، اختیارات و عملکردها کاملاً فرق می کرد و این امر در جوامع مختلف نیز متنوع و  گوناگون بود.

از  وظایف کلی زن در خانواده، آن هم در جامعه ایران باستان ، موارد زیر قابل ذکر است:

1- نگهبانی از آتش به گونه ای که هرگز خاموش نشود.

2- ساختن ظروف سفالین برای رفع نیاز اعضای خانواده.

3- جستجو و پیدا کردن گیاهان خوردنی و ریشه برخی از نباتات به همین مقصد.

4- گرد آوری میوه های وحشی و خشک و انبار کردن برای مصرف اعضای خانواده.

5- شناخت فصل روییدن گیاهان و دانه های آنها.

6- کشاورزی در سرزمین ها و پرورش بوته ها؛ برداشت بن.

7- تهیه غذای اصلی خانه، حفظ و حراست از فرزندان و ...

بر این اساس ملاحظه می شود که وظیفه زن بسیار سنگین و حتی طاقت فرسا بود. او همچون برده ای بود که می بایست کار و تلاش کند و وسایل آرامش و آسایش اعضای خانه را فراهم آورد. این امر درست در شرایطی بود که شوهران در گوشه ای لمیده و یا سرگرم سیاحت و شکار بودند.


  خانواده در جهان معاصر 

دنیای امروز از نظر صنعت دنیای متکاملی است ولی در آنچه که مربوط به شکل حیات انسانی می شود بسیار ضعیف و متزلزل است. آشفتگی روحی و تضاد فکری آنچنان گسترش یافته که برخی از افراد در معرض بیماری های روانی و اضطراب قرار دارند.

در فرهنگ جدید بشری ، درست و نادرست با هم آمیخته و آموزش های صحیح و ناصحیح و آگاهی های صواب و ناصواب موجب پدید آمدن انحرافاتی بسیار شده است. تحیّرها فزونی یافته اند و فرار از پذیرش مسئولیت بر بسیاری از انسان ها غالب آمده است.

از نیمه دوم قرن بیستم و با گسترش زندگی صنعتی ، ما با ضعف ایمان و انحطاط اخلاقی مواجهیم. عامل معنویت روی به ضعف نهاده و حتی در امر تشکیل خانواده گریز و یا بی تفاوتی هایی دیده می شود که این خود موجب پدید آمدن دشواری ها و مفاسدی بسیار است.

روابط نامشروع آزاد گذارده شده معاشرت های جنسی دور از اخلاق و ضوابط و  تعلیمات انبیاء شده اند. در نتیجه  نوجوان  و جوان خود را در اعمال غریزه آزاد احساس کرده اند. این امر سبب آن شده که تمناهای غریزی دور از قواعد و ضوابط و مراسم و در محیطی غیر از خانواده صورت پذیرد و کسی احساس نیاز نکند که زیر بار اداره خانواده و در مواردی سنگینی هزینه آن قرار گیرد. سن ازدواج بالا رفته، پسران و دختران در طلب وصال به کوچه و خیابان ها و باغ ها روی آورده اند.


  جنبه اقتصادی خانواده 

درست است که امروزه خانواده به صورت یک واحد تولیدی و اقتصادی نیست ولی اگر نیکو تامل شود همان سیستم اقتصادی در خانواده وجود دارد و البته با دامنه ای محدودتر. در گذشته همه اعضای خانواده زیر نظر رئیس آن به کوشش و تلاش برای کسب نان می پرداختند و امروز زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چنین وظیفه ای هستند.

در نظام حیات خانواده در اسلام ، مرد مسئول تهیه نان و معیشت برای اعضای خانواده و زن موظف به اداره کانون، ایجاد گرمی و آرامش در آن و اداره و  تربیت فرزندان  است. ولی امروزه در دنیای صنعتی زن و شوهر هر کدام در جایی باید سرگرم تهیه نان و معیشت باشند و با کوشش و تلاش پولی تهیه کنند و به ادامه زندگی بپردازند، بدیهی است که در چنین صورتی کودکان هم در اماکنی جدا از خانه، یعنی در  مهد کودک  ها و کودکستان ها رشد می کنند و  اخلاقی ورای اخلاق خانواده را کسب می نمایند.

کار زن و شوهر در دو محیط  جدا از هم است. مرد در اداره یا کارخانه ای کار می کند که گاهی با محیط خانه چندین کیلومتر فاصله دارد و زن در اداره یا کارگاهی دیگر . و نیز دیده می شود که زن و شوهر گاهی در دو فرصت و زمان کار می کنند، یکی در روز و آن دیگری در شب. و در چنین صورتی طبیعی است که دیدارشان گاهی به ندرت اتفاق افتد و یا به یکی دو روز پایان هفته موکول گردد. پیداست که چنین وضع و حالی موجب پیدایش ناهنجاری هایی می شود..


  اقتدار والدین 

وضع جدید خانواده نشان دهنده شکل جدیدی از زندگی گروهی است. «مرد» رئیس خانواده و «زن» مدیر یا کدبانوی آن نیست. اقتدار آن به صورت 50 درصد برای مرد و 50 درصد برای زن است ؛ گو این که در همین زمینه هم گاهی حکومت قانون جنگل ، حق را از آن کسی می داند که قدرتمندتر و از نظر بدن تواناتر باشد.

آری امروز مخصوصاً در دنیای صنعتی پدر اختیاردار همه ی افراد خانواده نیست. تسلط و اقتدار او روی به کاهش است و تازه اگر سلطه ای قابل اعمال باشد از سوی مادر است، هم بدان خاطر که مادران بیشتر در خانه اند و هم بدان علت که رابطه شان با فرزند لااقل  براساس رحمت و عاطفه ای بیشتر است. زن و شوهر تواماً اصرار دارند کودکان را به سوی خود جلب کنند و رنگ و رفتاری که مورد علاقه شان است به کودک دهند. طفل را که معرف سلامت وجودی خودشان و مردانگی و زنانگی شان می باشد عرضه و به جامعه معرفی نمایند.

 

  راه حل گریز از تشکیل خانواده در جهان معاصر 

در دنیای امروز ما با گریز نسل جوان از تشکیل خانواده و فرار از پذیرش مسئولیت مواجهیم رقم آمار ازدواج پایین و رقم آمار طلاق بسیار بالاست. اختلافات خانوادگی رو به افزایش و تلاش ها برای ترک و جدایی از یکدیگر است.

جوانان به سادگی تن به ازدواج نمی دهند از آن بابت که می توانند به گونه ای ساده و آسان به لذّات جنسی دست پیدا کنند، وسائل عیاشی آسان و کم هزینه در اختیار نسل است و آزادی های جنسی در غرب، در حد افراط است. و این عوامل سبب شده اند که ازدواج به صورت یک سنت فراموش شده در آید.

از سوی دیگر امکان مادی ازدواج در نزد برخی از جوانان نیست، مشکل پسندی و تنوع طلبی هم خود مسئله ای است، حتی در برخی از جوامع اسلامی رقم مهر سرسام آور است؛ خانه و زندگی آسان به دست نمی آید، تحمل بار سنگین خانواده دشوار است، گرایش به مذهب و پایبندی به اعتقادات هم که در جهان جای اما دارد و اینها در جمع سبب گریز از تشکیل خانواده می شوند.


  راه حل های پیشنهادی برای نجات از این موقعیت : 

1- رایج کردن امر ازدواج از طریق ایجاد زمینه ها و امکانات و تسهیل آن

2- بازگشت به وضع سنتی خانواده با اصلاحات لازم و در نظر داشتن شرایط روز.

3- نجات خانواده از تنهایی و بی کسی و بیرون آوردن آن از محدودیت فعلی

4- تشویق به گسترش روابط خویشاوندی، آمد و شدها و پیوندهای بین بستگان

5- تبلیغ ارزش های مذهبی و انسانی خانواده و اهمیت روابط متقابل اجتماعی و حیات توأم با سکون و آرامش


  دورنمای آینده 

این که در آینده دور یا نزدیک خانواده در چه وضع و موقعیتی خواهد بود بستگی به این امر دارد که عوامل کنترل کننده و جهت دهنده چگونه عمل کنند. براساس وضع موجود و عملکرد دنیای امروز انتظار نمی رود که در آینده، خانواده وضع درخشانی داشته باشد.

در طریق اصلاح این وضع ، و سر و سامان بخشیدن به حیات خانواده اگر اقداماتی به شرح زیر به عمل آید می توان امیدی به نجات داشت و گرنه هر روز از روز دیگر بدتر خواهد بود:

- کنترل معاشرت ها و هوسبازی ها و عیاشی ها

- القاء ایدئولوژی و اندیشه اهمیت و قداست خانواده از طرق گوناگون.

- کوشش به پایبند کردن نسل جوان به تعلیمات مذهبی و اخلاقی و لااقل انسانی

منبع : نظام حیات خانواده در اسلام- تألیف :دکتر علی قائمی

 



      

نظام حیات خانواده در اسلام

انقلاب صنعتی را به واقع می توان یکی از رخدادهای مهم تاریخ حیات بشر به حساب آورد از آن بابت که کمتر رویدادی را در جهان می توان ذکر کرد که تا بدین حدّ در جوانب ابعاد حیات انسان اثر گذارده باشد.

شیوه ی زندگی و اصولاً طرز فکرها در رابطه با آن دگرگون گردید، اندیشه هایی جدید در رابطه با حیات نوین پدید آمدند که دامنه آن به زودی در اقصی نقاط جهان گسترده شد و حتی کشورهای غیر صنعتی را هم زیر پوشش قرار دادند.

  اخلاق  که تا آن روزگار بیشتر جنبه ی تعیینی داشت به مرحله استنباطی رسید و هر گروه و طرفدار مکتبی کوشیدند که آن را براساس دید و برداشت خود تبیین کنند. ارزش های گذشته به ویژه در زمینه روابط زیر سؤال قرار گرفتند و چه بسیار از آنها که فانی شدند و به جایش ارزش های دیگری پدید آمدند.

از جمله مؤسسات و نهادهایی که در سایه این تحول بزرگ دگرگون گردید مسئله  خانواده  و ارزش و قداست آن بود. ما حتی از اوائل قرن بیستم شاهد عملکردها و طرز فکرهایی هستیم که در آن سعی بر فسخ بنیاد  خانواده  و طرد آن بود و خدا می داند که این اندیشه زهرآگین چه فاجعه ای برای بشر آفریده است.

نهضت صنعتی عاملی بود که در آن سرمایه داران کوشیدند برای دستیابی به کار بیشتر و مزدی کمتر  زنان  را از خانواده ها به بیرون کشند و به سوی کارخانه گسیل دارند و این امر با  فریب  و حقه تحت عنوانِ دادن حق آزادی به زنان و تساوی  حقوق  آنها با مردان ، آنچنان فلاکت و بیچارگی برای این طبقه به وجود آورد که وصف ناشدنی است متأسفانه جدایی  کودکان  از مادران شاغل گاه  منشأ پیدایش نابسامانی هایی در سنین بعدی حیات کودکان است که اثرات آن همواره باقی می ماند.


  خانواده در دنیای امروز 

بیان این که در دنیای امروز در رابطه با خانواده چه مسایلی مطرح است و چه شیوه هایی در برخورد با آن به چشم می خورد بحثی است پردامنه که موضوع تحقیق دانشمندان جامعه شناسی، حقوق، اقتصاد،  روان شناسی،  تربیت  و حتی علم سیاست است. اسناد بین المللی در زمینه  آنچه که برای  خانواده  موجود مطرح است و هم برای آنچه را که خانواده باید باشد زیاد است، از جمله: اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه  جهانی کودک  ، مقاوله نامه راجع به رعایت ها در امر  ازدواج ، حداقل  سن ازدواج ، ثبت واقعه آن و ... که هر کدام نشان دهنده بعدی از مسائل امروز خانواده هاست. ولی ما گمان داریم بسیاری از آنچه که می بایست مورد بحث و برسی قرار گیرد عالمانه و یا جاهلانه از دید مسئولان پوشیده مانده است.

ما امروزه در زمینه  خانواده  ها در بسیاری از نقاط جهان با وضعی مواجهیم که در آن حیثیت و شرافت  بسیاری از انسان ها نادیده گرفته می شود. زندگی انسان ها صورت مبتذلی پیدا کرده و افراد انسانی در معرض ارضای هوس های سطحی و زود گذر به جای  عشق  و  آرامش  واقعی هستند.

عده ای هوسباز در قالب روشنفکر نمایی سعی کرده اند زنان را از کانون گرم خانواده بیرون بکشند و به صورت ابزار و وسیله ای در اختیار خود قرار دهند و گروهی هم کورکورانه به دعوت و ندای آنها پاسخ گفته و تیشه به ریشه خود می زنند. حتی امروزه ما در مواردی می بینیم که خانواده وجود دارد، اما چه خانواده ای؟ در آن نه سر و سامانی است ، نه نظم و آرامشی ، نه تربیت و سکونی ....


  نابسامانی های موجود در رابطه با خانواده 

ما امروزه عملاً می یابیم و شاهدیم که خانواده ها دچار نابسامانی و درگیری هستند، و در رابطه با خود و  فرزندان  مسائل و دشواری هایی دارند:

- روابطشان سست و متزلزل است و از صفا و صمیمت و در نتیجه  آرامش  و سکون واقعی خبری نیست.

- زن و شوهر ظاهراً در کنار یکدیگرند ولی وضع حیات شان آنان را چون دو بیگانه در کنار هم قرار داده است.

- آمار  طلاق  سرسام آور است و زن و مرد به اندک بهانه ای رشته پیوند خانوادگی را از هم می گسلند.

- فرزندان مهر و عطوفت لازم را از خانواده ها به دست نمی آورند و در نتیجه اغلب شان زود رنج و زودشکن و بی عاطفه اند.

- به علت عدم برخورداری نسل از  تربیت  صحیح ، بزهکاری کودکان رو به افزایش و تزاید است.

- و به علت آزادی بی بند و بار در ارضای هوس های جنسی ، مردان نیازی به  ازدواج  دائم نمی بینند و با ارضاهای آزاد از پذیرش مسئولیت اداره خانواده سرباز می زنند.

- روح غیرت ناموسی بسیار تنزل کرده و زوجین از دیدن  همسر  خود با بیگانگان دچار عذاب وجدان نمی شوند.

- فرزندان نامشروع رو به افزایشند و وحدت ها و صمیمیت ها در حال تزلزل و سقوط.

  غفلت گذشته 

مدعیان روشنفکری و صاحبان مکاتب در عرضه و ارائه طرز فکر خود عجله کرده اند و تحت عنوان «آزادی زنان» و «تساوی حقوق» کار را به فساد و رسوایی کشانده اند. آنان از لذّات لحظه ای دفاع کرده اند بدون این که درخواست دائمی جفت را که از تمناهای طبیعی هر انسان و در شمار بهترین نعمت الهی است در نظر آورند. چه بسیارند کسانی که زندگی عزیزشان صرفاً در حد حیوانیت است و از آن همه مهر و صفایی که در سایه خانواده باید نصیب شان شود بی خبرند.

حاصل آن غفلت این شد که امروزه بسیاری از مردان به علت رواج بی بند و باری حاضر به قبول مسئولیت  ازدواج  نیستند. با کوکبه  عشق  لحظه ای یکدیگر را برای مدتی ارضا می کنند و بعد  زن  را به حال خود رها می سازند. اما این که زندگی آینده زن چه شود؟ نسلی که از او به صورت نامشروع پدید می آید چه کند؟ و فرجام حیات او و کودکش چه شود؟ درباره آن اندیشه ای نیست.

اندیشه روشنفکر مآبانه بسیاری از پدیدآورندگان مکاتب و غفلت آنها و غرورشان از آن جهت که خود را دلسوزتر از خدا برای بشر دیده اند سبب ضایع شدن انسان ، و حیوانی شدن زندگی آنها گردید. موقعیت فطری و طبیعی انسان ها نادیده گرفته شد و موجبات افزایش نابسامانی ها از هر حیث فراهم گردید.


  ضرورت امروزی توجه به خانواده 

ما معتقدیم امروزه بیش از هر عصری ضروری است درباره خانواده بحث ها و ارشادهایی صورت گیرد. نخست از آن بابت که در هیچ عصر و دوره ای بشریت تا این اندازه در رابطه با خانواده دچار سقوط و انحطاط نشده بود. ثانیاً هیچگاه انسان ها تا این حد ، از دستپخت فکری و فلسفی خود دچار سرخوردگی نشده بودند، و ثالثاً در هیچ عصری آوای تعالیم جانبخش اسلامی و معرفی  اسلام  به عنوان یک تز حیات بخش و انقلاب آفرین جا نیفتاده بود.

بشریت امروز چشم به سوی اسلام دارد و می خواهد ببیند اسلام در این رابطه چه می گوید و برای نجات انسان از بدبختی ها و بیچارگی های موجود چه تزی را ارائه می دهد. دنیای امروز براساس تحقیقات و بررسی های صاحب نظران به جایی رسیده است که نیکو در می یابد اگر  خانواده ها سالم  و استوار باشند بسیاری از مسائل مربوط به حیات اجتماعی سروسامان می یابند و اگر خانواده را که خشت بنای اولیه اجتماعی است از عوامل لغزش دور سازیم جامعه تا حدود زیادی سر و سامان پیدا خواهد کرد.

از همه اینها گذشته مسئله خانواده از مسائلی است که هر چند گاه یکبار لازم است درباره آن صحبت شود و دیدگاه های تازه ای در آن عرضه و ارائه گردد تا نسل های جوان و نوخاسته به اهمیت آن بیشتر پی برند و راه و روش خود را در این رابطه انسانی سازند.


  اسلام و خانواده 

  اسلام خانواده  را از مهمترین و اساسی ترین واحدهای اجتماعی می داند که بنای آن بر الفت و همدلی و همدمی استوار گشته و این بنا  محبوب ترین بناها در پیشگاه خداوند  است. روابط آن بر  مؤدت  و رحمت پایه گذاری شده و گرمی کانون خانواده مورد توجه عمیق اسلام است.

تعالیم اسلامی  شخصیت  واقعی انسان را مد نظر دارد و نیک بختی و سعادت زوجین را در سایه عقد و پیمان ازدواج با در نظر داشتن  معیارهای انتخاب همسر  تضمین می کند. در عین خواستاری لذت و خوشی برای زن و مرد ، روابط آنها را بر مبنای ضابطه اندیشیده ای قرار می دهد.

اسلام زندگی خانوادگی را بر مبنای حقوق و مسئولیت قرار می دهد و در آن وظیفه هر یک از اعضا معلوم و مشخص است در عین آن که گذشت و فداکاری زوجین برای گرمی کانون و استواری آن اصلی است. اسلام قائل است اصلاحات باید از خانواده ها شروع شود (ابدء بما تعول) و زن و شوهر مسلمان باید بنای حیات اجتماعی را در خانواده پی ریزی نمایند.

خانواده نظامی دارد که از سوی خالق بشر، همان کس که به همه ریزه کاری ها و ظرافت و لطافت حیات او آگاه است و برای بشریت  سعادت  و  نیکبختی  می خواهد و در کارش اشتباهی و لغزشی نیست ، تهیه و تدوین شده است در نتیجه برای انسان بدبختی و تأسف و تأثری نخواهد بود و موجبات سکون و آرامش واقعی زوجین از هر سو فراهم است.


  عرضه بحث 

این بحث در عصر و زمانی مطرح می شود که جامعه ما راه حیات اسلامی خود را در پیش گرفته و شاهد دنیایی است که در آن زنان هم چنان ملعبه و آلت دستند. شخصیت شان با همه زرق و برق به بهایی اندک فروخته می شود و روابط خانوادگی شان در معرض فساد و آلودگی ، و اصل خانواده در معرض خطر زوال است.

ما دیدگاه اسلامی خود را در زمینه خانواده عرضه می کنیم بدان اطمینان که خداوند به مصالح بندگان آگاه تر و تعالیم اسلامی از سوی اوست که دانایی حکیم و خالقی عالم به اسرار است. او که نور هدایتش همه جا را روشن کرده ، نمی پسندد که خیری از انسان بی حساب رو به زوال گذارد و یا در سایه اجرای فرامینش چیزی از انسان دور گردد.

او ما را آفریده و به خیر و مصالح، و به  سعادت  و شقاوت ما آگاه است. راهی را که در پیش پای ما نهاده راهی است که انتهای آن سعادت و  نیکبختی  است و راه حل هایی که او برای  رفع مشکلات  ما عرضه کرده راه حلی خیرآفرین است. بدان امیدیم که نسل جدید بنای حیات خانواده را از همان آغاز تشکیل بر این اساس استوار قرار دهند و آنها که صاحب خانواده و زندگی هستند در صورت وجود نارسایی ها تدریجاً خود را با این نظام تطابق دهند.


  تعاریف و بررسی ها 

 مسئله ازدواج و تشکیل خانواده  از مسایل بسیار مهم حیات انسانی و مورد بحث همه ادیان و مذاهب، و علمای تربیت، جامعه شناسی و  روان شناسی  و فلاسفه و صاحبان مکاتب و اندیشه هاست. موضوع و ابعاد آن مورد بررسی در همه محافل مذهبی و غیرمذهبی است.

بررسی های برخی از روان شناسان  اجتماعی  نشان داده است که امر خانواده در نزد برخی از حیوانات عالی هم رواج دارد ولی صورت عقلانی و پایدار آن در جامعه انسانی دیده می شود. مسئله  ازدواج  در زندگی انسان ها نقطه عطفی مهم است که صدها پیروزی و شکست، کامیابی و  ناکامی  انسان ها بدان مربوط می شود.

اساس خانواده که هسته اصلی کلیه اجتماعات بشری است مبتنی بر غریزه جنسی است که خود نوعی کشش دلپذیر بوده و به ازدواج کشانده می شود. ازدواج راه طبیعی ارضای تمایلات و تلاشی است برای به فعلیت رساندن آن  عشق  و تمنایی که در نهاد هر انسان به ودیعت نهاده شده است.

حق ازدواج در همه مذاهب و مکاتب از حقوق زن و مرد به حساب می آید و در اسلام با خواست و تراضی طرفین و آزادی کامل زن و مرد صورت می گیرد. به دنبال آن طبعاً حقوق و وظایفی برای طرفین و فرزندانی که از آنها پدید می آیند ایجاد می شود.

  تعریف خانواده چیست؟ 

  خانواده  به مفهوم محدود آن عبارتست از یک واحد اجتماعی، ناشی از ازدواج یک زن و یک مرد که فرزندان پدید آمده از آنها آن را تکمیل می کنند. تعریف دیگری خانواده را شامل مجموعه ای از افراد می داند که با هدف و منافع مشترک زیر سقفی گرد هم می آیند.

  اسلام  خانواده را گروهی متشکل از افراد، دارای شخصیت مدنی، حقوقی و معنوی معرفی می کند که هسته اولیه آن را ازدواج مشروع زن و مردی تشکیل می دهد و نکاح عقدی است که براساس آن رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار شده و در پس آن طرفین دارای وظایف و حقوق جدید می شوند. ارتباط خویشاوندی در سایه نکاح پدید می آید ؛ اعضای آن دارای روابط قانونی، اخلاقی و عاطفی می گردند.

اساس تشکیل خانواده  این است که زن و مردی می کوشند اراده خود را بر تأسیس آن و قبول تکالیفی که شرع برای آنها معین کرده است محقق گردانند. بر این اساس خانواده یک تأسیس  حقوق ی به حساب خواهد آمد که اعضای آن با رشته خونی با هم پیوند پیدا می کنند.

جامعه شناسان خانواده را یک پدیده تاریخی می دانند که از اجتماع کلی جدا نیست. واحدی است اجتماعی که در عین حال خصایص یک نهاد و یک گروه را واجد است. بر این اساس در عین مطالعه کلی خانواده باید به چشم یک نهاد و یک گروه ارادی نخستین رهبری و عضویت نگریسته شود.


  سازمان و اعضای آن 

 خانواده  نخست از زن و مردی که در سایه ازدواج مشروع با هم پیوند برقرار کرده اند تشکیل می شود. سازمان آن در وضع محدود که جلوه آن را در جوامع صنعتی می بینیم شامل  همسران  و فرزندان است که با مشارکت هم به سوی مقصد و منافعی به پیش می روند.

در شرایط گسترده خانواده شامل همسران و  فرزندان  و خویشان و بستگان از عمو و عمه، دایی و خاله، نوه ها و نبیره هاست، حتی در برخی از مناطق جهان چون تونس، در مواردی به خانواده هایی بر می خوریم که علاوه بر همسران و فرزندان و خویشاوندان شامل همسایه ها هم می شوند که همه در مجموعه ای از بناها و یا چادرها به صورت مشترک زندگی می کنند. و البته این امر شگفت انگیز نیست از آن بابت که قبایل از دیدی خانواده ها هستند و برخی از آنها چنان درون گروهی می اندیشند که حتی ازدواج بین اعضای قبیله را حرام می شمارند.

گستردگی خانواده در جوامع مختلف جهان فرق می کند، در برخی از جوامع خانواده تک نفری است ( آمریکا ) و در نزد برخی از قبایل و جوامع اولیه عده آن تا صد نفر هم دیده می شود که هر کدام به تناسب امکانات مسئولیتی را بر عهده دارند ولی از نظر کلی تحت تکفل رئیس خانواده اند.

در همه جوامع عناصر سازنده خانواده، یعنی زن و مرد براساس قراردادی شرعی یا عرفی کنار هم می آیند این ترکیب با ولادت فرزندان غنی تر و قوی تر و تدریجاً پیچیده تر می شود. نوع و نحوه کشش ها به گونه ای است که حیات خانوادگی را تداوم می بخشد و سبب انس و الفت و اغلب ارتباط بین اعضاء می شود.


  وظایف و کارکرد خانواده 

خانواده عهده دار وظایف مهم و فوق العاده ای است که اهم آنها عبارت اند از:

1- ارضاء و اقناع سائقه جنسی به صورت مشروع و براساس ضوابط مورد تأیید.

2- تولید نسل و ابقای آن از طریق تولید مثل.

3- پرورش نسل و مراقبت از آن به خاطر حفظش از خطرات گوناگون.

4- صمیمیت و نزدیکی شدید با اعضا و همرنگی و همدلی و تعاون و تعاضد.

تکمیل و تکامل و ایجاد زمینه امن و آسایش در یکدیگر به گونه ای که امکان  عبادت خدا  و موجبات رشد از هر حیث فراهم گردد.

اصولاً ازدواج این وظیفه را عهده دار است، بین دو تن که هیچگونه رابطه ای با هم ندارند انس و الفتی ایجاد کند که یار و غمخوار هم و محرم راز یکدیگر گردند. در قبال رنج ها و مزاحمت ها از یکدیگر حمایت نمایند، حیات خودشان را براساس ضوابط استواری نظام دهند و به کمک همدیگر موجبات رشد خود و اجتماع را فراهم آورند.


  روابط اعضای خانواده 

بر این اساس بدیهی است که روابط اعضای خانواده نسبت به هم بر مبنای صمیمیت، فداکاری و گذشت باشد. طرفین براساس صفات عالیه انسانی راه سازگاری با یکدیگر را در پیش گیرند و حتی در مواردی  همسر  خود را بر خویشتن مقدم دارند.

در خانواده مسئله همزیستی مطرح است و این همزیستی در یک سو بین زن و شوهر است، از سوی دیگر بین والدین و فرزندان ، و در جهت سو بین برادران و خواهران و این هر سه بر اساس ضوابطی است که تعالیم  مذهب  و یا مکتب مورد قبولی آن را مورد توجه قرار داده باشد.

ظاهراً روابط صمیمانه زن و شوهر براساس سائقه جنسی خود را نشان می دهد. ولی اگر نیکو تأمل شود، به ویژه پس از چند سال زندگی در می یابیم که این انگیزه تحت الشعاع انس و الفت و همدمی طرفین قرار می گیرد، آن چنان که حتی توانایی های جنسی از بین می رود ولی روابط هم چنان با صفا و با صمیمیتی بیشتر باقی می ماند. دامنه این گونه روابط بعدها فرزندان را هم در بر می گیرد به گونه ای که پدران و مادران حاضر می شوند هستی خود را فدای فرزند کنند و از جان و مال خود بدون هیچگونه منّت و چشمداشتی در راه او مایه بگذارند.


  نقش و اهمیت خانواده 

خانواده تنها نظام اجتماعی است که در همه جوامع، از  مذهبی  و غیر مذهبی پذیرفته شده و توسعه یافته است؛ و در جوامع مختلف دارای نقش، پایگاه و منزلت های گوناگون است. با این که هسته ای کوچک از اجتماع است در حیات اجتماعی مردم نقش و تأثیری فوق العاده دارد.

خانواده هسته اول همه سازمان ها و نهادهای اجتماعی است. همه نقش های مربوط به 1- ایجاد تمدن  2- انتقال مواریث 3- رشد و شکوفایی انسانیت به آن مربوط می شود. همه سنت ها، عقاید و آداب، ویژگی های فردی و اجتماعی از طریق خانواده به نسل جدید منتقل می گردد.

جامعه متشکل از خانواده هاست، مختصات آن از طریق روابط خانوادگی قابل توصیف است. اثر وجودی مفید و یا زیان بخش آن به جامعه هم می رسد . ساخت و مشی آن در سکون یا  اضطراب  جامعه مؤثر است، انگیزه اعضایش در انگیزه های اجتماع تأثیر می گذارد. چگونگی مشی و سبک زندگی آن در اخلاق جامعه و در صحت یا بیماری آن نقشی مؤثر دارد.

از نظر ما تشکیل خانواده خدمتی است به زن و مردی که برای حیات مشترک پیوندی برقرار کرده اند، و خدمتی است به اجتماع از نظر دور داشتن آن از عوامل فساد و لغزش و ایجاد  احساس مسئولیت ، و به کودک که نیاز به مربی و معلمی صالح دارد، و به مکتب و  مذهب  که تعالیم آن از این طریق حیات و تداوم پیدا می کنند.


  ساخت خانواده 

ساخت و پیکربندی خانواده در جوامع مختلف از زمان گذشته تا عصر حاضر متفاوت بوده و هست. شرایط و اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در آن اثر گذارده و دگرگونی هایی در آن ایجاد کرده است.

ساخت خانواده هم اکنون در جوامع اولیه و متمدن به صورت تک همسری، چند همسری، چند زنی و حتی در جوامعی به صورت چند شوهری و در برخی از اجتماعات اشتراکی یعنی زندگی چند زن با چند شوهر در آن واحد است.

از نظر سلطه و اقتدار در دنیای گذشته و امروز این جنبه ها به چشم می خورند: پدرسالاری، مادرسالاری ، نظام برابری یافته (که در آن پدر ومادر دارای یک درجه از اقتدارند)، دایی سالاری، جدسالاری و ... البته در بسیاری از نقاط جهان امروز سلطه و فرمانراوایی از پدر یا شوهر است اگرچه در مواردی خلاف آن دیده می شود.

در جنبه رابطه خویشاوندی صورت های مادرتباری و پدرتباری به چشم می خورد. معمولاً در اکثر نقاط جهان فرزندان نام خانوادگی و لقب پدران را می گیرند گو این که در برخی از جوامع اولیه خلاف آن دیده می شود.

در رابطه با مدیریت خانواده در اغلب موارد شوهر «رئیس خانواده» و زن «مدیر داخلی» به حساب می آید امری که در اسلام هم بر این اساس به پیش می رویم. مصالح کلی خانواده را شوهر طرح ریزی می کند، تصمیمات را او می گیرد و زن در عین استقلال مطیع است. در عین حال شورها و مشارکت هایی هم در تصمیم گیری برای خانواده به چشم می خورد که عمومیت ندارد.


  ضرورت وجودی خانواده 

خانواده یک نهاد است و ضرورت وجودی آن عقلاً و شرعاً قابل اثبات است. بدون وجود آن حیات اجتماعی شکل و معنایی ندارد. بررسی ها نشان داده اند تلاش هایی که برای از بین بردن آن صورت گرفته امری بیهوده بوده  و جامعه را دچار خطر و زیان هایی کرده است. وجود نسل ناشناخته و کودکانی که دچار نارسایی ها و کمبودهای عاطفی هستند برای جوامع بشری آفتی به حساب می آید و با همه مراقبت هایی که در حفظ آنها به عمل می آید بازهم وضعی عادی و روحیه ای متعادل ندارند.

دنیای امروز به وضع و حالی درآمده است که احساس می کند در گذشته دچار لغزش و خطایی شده است، و کوشش مسئولان در سست کردن ارکان خانواده اشتباه و در مواردی هم خیانتی بوده است. دنیای امروز معتقد است باید به خانواده ارج نهاد و برای تشکیل آن باید کمک هایی از طرف دولت و ملت صورت گیرد. این اعتقاد در بسیاری از نقاط جهان مورد توجه و عمل است و مسئولان در این زمینه اقدامات فوق العاده ای انجام می دهند.

اسلام از روزگاران قدیم درباره اهمیت این امر سخن گفته و رسول خدا ( ص) فرموده است: ما بنی فی الاسلام بناء احبّ الی الله من التزویج (وسایل 14) هیچ بنایی در اسلام محبوبتر از بنای ازدواج در پیشگاه خداوند نیست.

 



      

اهمیت ازدواج و نظام خانواده در اسلام

 

بدون تردید ازدواج یکی از با ارزش ترین و مقدس ترین وقایع و فعالیت ها در زندگی انسانها است که نه تنها مورد پذیرش و تایید اقوام و ملل مختلف در دنیا است بلکه از جانب تمامی ادیان الهی نیز مورد تاکید واقع شده است، چنانچه در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان یکی از ارکان دین و حافظ نیمی از دین معرفی شده است. «من تزو ج فقد احرز شطر دینه، فلیتق الله فی الشطر الثانی»پیامبر اکرم (ص) کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را محکم نگه داشته است و برای نگهداری نیمه دوم باید تقوای خدا در پیش گیرد. (ترجمه میزان الحکمه، ص 2250، ح 7809)، در فرهنگ ما نیز ازدواج سنتی خوشایند است که نه تنها خانواده ها، بلکه بیشتر جوانان هم، چه پسر و چه دختر آن را دوست دارند و انتظار دارند که در سن و موقعیت مناسب ازدواج کنند تا با تشکیل خانواده، از دروازه ورود به دنیای بزرگسالی و استقلال بگذرند.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و أنکحوا الأیمى منکم و الصلحین من عبادکم و إمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله وسع علیم و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتى یغنیهم الله من فضله و الذین یبتغون الکتب مما ملکت أیمنکم فکاتبوهم إن علمتم فیهم خیرا و ءاتوهم من مال الله الذى ءاتاکم و لا تکرهوا فتیتکم على البغاء إن أردن تحصنا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا و من یکرههن فإن الله من بعد إکرههن غفور رحیم» (نور/آیه 33)؛ «مردان و زنان بى همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى نیاز مى سازد، خداوند واسع و آگاه است. و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بى نیاز سازد و بردگانى از شما که تقاضاى مکاتبه (قرار داد مخصوص براى آزاد شدن)، را دارند با آنها قرار داد ببندید، اگر رشد و صلاح در آنها احساس مى کنید (و بعد از آزادى توانائى زندگى مستقل را دارند) و چیزى از مال خدا که به شما داده است به آنها بدهید، و کنیزان خود را براى تحصیل متاع دنیا مجبور به خود فروشى نکنید اگر آنها می خواهند پاک بمانند، و هر کس آنها را بر این کار اکراه کند (سپس پشیمان گردد) خداوند بعد از این اکراه غفور و رحیم است».
ازدواج یک سنت الهى است. گر چه امروز مساله ازدواج آنقدر در میان آداب و رسوم غلط و حتى خرافات پیچیده شده که به صورت یک جاده صعب العبور یا غیر قابل عبور براى جوانان در آمده است، ولى قطع نظر از این پیرایه ها، ازدواج یک حکم فطرى و هماهنگ قانون آفرینش است که انسان براى بقاء نسل و آرامش جسم و روح و حل مشکلات زندگى احتیاج به ازدواج سالم دارد. اسلام که هماهنگ با آفرینش گام بر می دارد نیز در این زمینه تعبیرات جالب و مؤثرى دارد، از جمله حدیث معروف پیامبر (ص) است: «تناکحوا، و تناسلوا تکثروا فانى اباهى بکم الامم یوم القیامه و لو بالسقط»، «ازدواج کنید تا نسل شما فزونى گیرد که من با فزونى جمعیت شما حتى با فرزندان سقط شده در قیامت به دیگر امتها مباهات مى کنم». باز در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) مى خوانیم: «شرارکم عزابکم»، «بدترین شما مجردانند».
به همین دلیل در آیات مورد بحث و همچنین روایات متعددى مسلمانان تشویق به همکارى در امر ازدواج مجردان و هر گونه کمک ممکن به این امر شده اند مخصوصا اسلام در مورد فرزندان مسئولیت سنگینى بر دوش پدران افکنده، و پدرانى را که در این مسئله حیاتى بى تفاوت هستند شریک جرم انحراف فرزندانشان شمرده است چنانکه در حدیثى از پیامبر (ص) مى خوانیم: «من ادرک له ولد و عنده ما یزوجه فلم یزوجه، فاحدث فالاثم بینهما»، «کسى که فرزندش به حد رشد رسد و امکانات تزویج او را داشته باشد و اقدام نکند، و در نتیجه فرزند مرتکب گناهى شود، این گناه بر هر دو نوشته مى شود»! و باز به همین دلیل دستور مؤکد داده شده است که هزینه هاى ازدواج را اعم از مهر و سایر قسمتها سبک و آسان بگیرند، تا مانعى بر سر راه ازدواج مجردان پیدا نشود، از جمله در مورد مهریه سنگین که غالبا سنگ راه ازدواج افراد کم در آمد است.
در حدیثى از پیامبر اکرم (ص) مى خوانیم: «شوم المرئه غلاء مهرها»؛ «زن بد قدم زنى است که مهرش سنگین باشد». و باز در حدیث دیگرى که در ذیل حدیث فوق وارد شده مى خوانیم «من شومها شدة مؤنتها»؛ «یکى از نشانه هاى شوم بودن زن آن است که هزینه زندگى یا هزینه ازدواجش سنگین باشد». و از آنجا که بسیارى از مردان و زنان براى فرار از زیر بار این مسؤلیت الهى و انسانى متعذر به عذرهائى از جمله نداشتن امکانات مالى مى شوند در آیات فوق صریحا گفته شده است که فقر نمى تواند مانع راه ازدواج گردد، بلکه چه بسا ازدواج سبب غنا و بى نیازى مى شود. دلیل آن هم با دقت روشن مى شود، زیرا انسان تا مجرد است احساس مسؤلیت نمى کند نه ابتکار و نیرو و استعداد خود را به اندازه کافى براى کسب در آمد مشروع بسیج مى کند، و نه به هنگامى که در آمدى پیدا کرد در حفظ و بارور ساختن آن مى کوشد و به همین دلیل مجردان غالبا خانه به دوش و تهى دستند! اما بعد از ازدواج شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعى مى شود و خود را شدیدا مسئول حفظ همسر و آبروى خانواده و تامین وسائل زندگى فرزندان آینده مى بیند، به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار مى گیرد و در حفظ در آمدهاى خود و صرفه جوئى، تلاش مى کند و در مدت کوتاهى مى تواند بر فقر چیره شود.
بى جهت نیست که در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم «الرزق مع النساء و العیال»؛ «روزى همراه همسر و فرزند است». و در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) مى خوانیم: مردى خدمت حضرتش رسید و از تهیدستى و نیازمندى شکایت کرد پیامبر (ص) فرمود: «تزوج، فتزوج فوسع له» ازدواج کن، او هم ازدواج کرد و گشایش در کار او پیدا شد.

بدون شک امدادهاى الهى و نیروهاى مرموز معنوى نیز به کمک چنین افراد مى آید که براى انجام وظیفه انسانى و حفظ پاکى خود اقدام به ازدواج مى کنند. هر فرد با ایمان مى تواند به این وعده الهى دلگرم و مؤمن باشد، در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده: «من ترک التزویج مخافة العیلة فقد ساء ظنه بالله ان الله عز و جل یقول ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله». «کسى که ازدواج را از ترس فقر ترک کند گمان بد به خدا برده است، زیرا خداوند متعال مى فرماید: اگر آنها فقیر باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نیاز مى سازد».

دقت و ظرافتى که در بیان احکام زنان مطلقه و حقوق آنها در آیات فوق به کار رفته، و حتى بسیارى از ریزه کاری هاى این مساله، در آیات قرآن از جمله آیات 7تا 4 سوره طلاق، که در حقیقت قانون اساسى اسلام است، بازگو شده، دلیل روشنى است به اهمیتى که اسلام براى نظام خانواده و حفظ حقوق زنان و فرزندان قائل است. از طلاق تا آنجا که ممکن است جلوگیرى مى کند، و ریشه هاى آن را مى خشکاند، اما هر گاه کار به بن بست کشید و چاره اى جز طلاق و جدائى نبود، اجازه نمى دهد، حقوق فرزندان و یا زنان در این کشمکش پایمال گردد، حتى طرح جدائى را طورى مى ریزد که امکان بازگشت غالبا وجود داشته باشد. دستوراتى همچون امساک به معروف و جدائى به معروف و نیز عدم زیان و ضرر و تضییق و سخت گیرى نسبت به زنان، و همچنین مشاوره شایسته براى روشن ساختن سرنوشت کودکان، و مانند اینها که در آیات فوق آمده است، همگى گواه بر این معنى است.
خداوند در جای دیگرمی فرماید: «و وصینا الانسن بولدیه إحسنا حملته أمه کرها و وضعته کرها و حمله و فصله ثلثون شهرا حتى إذا بلغ أشده و بلغ أربعین سنة قال رب أوزعنى أن أشکر نعمتک التى أنعمت على و على ولدى و أن أعمل صلحا ترضاه و أصلح لى فى ذریتى إنى تبت إلیک و إنى من المسلمین»(احقاف/آیه 15)»؛ «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى کند، و با ناراحتى بر زمین مى گذارد، و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سى ماه است، تا زمانى که به کمال قدرت و رشد برسد، و به چهل سالگى وارد گردد، مى گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتى را که به من و پدر و مادرم دادى بجا آورم، و عمل صالحى انجام دهم که از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح کن، من به سوى تو بازمى گردم و توبه مى کنم، و من از مسلمینم». در آیات قرآن اهمیت زیادى به پیوند خانوادگى، و احترام و اکرام پدر و مادر، و نیز توجه به تربیت فرزندان، داده شده است که در آیات فوق به همه اشاره شده است، این بخاطر آن است که جامعه بزرگ انسانى از واحدهاى کوچکترى به نام خانواده تشکیل مى شود، همانگونه که یک ساختمان بزرگ از غرفه ها و سپس از سنگها و آجرها تشکیل مى گردد. بدیهى است هر قدر این واحدهاى کوچک از انسجام و استحکام بیشترى برخوردار باشد استحکام اساس جامعه بیشتر خواهد بود، و یکى از علل نابسامانیهاى اجتماعى جوامع صنعتى عصر ما متلاشى شدن نظام خانوادگى است که نه احترامى از سوى فرزندان وجود دارد، نه محبتى از سوى پدران و مادران، و نه پیوند مهر و عاطفه اى از سوى همسران.
چرا در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده، با اینکه از مقوله لذات و شهوات است. یکی از علل آن این است که: ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خود دوستی به سوی غیردوستی برمی دارد. تا قبل از ازدواج، فقط یک "من" وجود داشت و همه چیز برای "من" بود. اولین مرحله ای که این حصار شکسته می شود، یعنی یک موجود دیگری هم در کنار این "من" قرار می گیرد و برای او معنی پیدا می کند، کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند نه برای "من" بلکه برای او، در ازدواج است. بعد که دارای فرزندان می شود، دیگر "او" اوها می شود، و گاهی آنچنان "او" ها می شود که کم کم این "من" بیچاره فراموش می شود و همه اش می شود "او" و "او" ها. و اینها قدمهای اولی است که انسان از حالت منی و خودخواهی خارج می شود و به سوی غیردوستی می رود و او " هم مورد توجهش قرار می گیرد. تجربه های خیلی قطعی نشان داده است که افراد پاک مجرد، که برای اینکه بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به این عنوان و به این بهانه، ازدواج نکرده اند و یک عمر مجاهده نفس کرده اند، اولا اغلبشان در آخر عمر پشیمان شده اند و به دیگران گفته اند ما این کار را کردیم، شما نکنید، و ثانیا با این که واقعا ملا بودند: در فقه و اصول مجتهد بودند، ( اغلب اینها حکیم و فیلسوف هستند)، حکیم و فیلسوف بودند، عارف بودند، تا آخر عمر و مثلا در هشتاد سالگی باز یک روحیه بچگی و جوانی و یک خامی هایی در اینها وجود داشته است. مثلا یک حالت سبکی خاصی که گاهی یک جوان دارد، می بینی همان حالت در این آدم هشتاد ساله هست. و این نشان می دهد که یک پختگی هست که این پختگی جزء در پرتوی ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد نفس پیدا نمی شود، با نماز شب پیدا نمی شود، با ارادت به نیکان هم پیدا نمی شود. این را فقط از همین جا باید به دست آورد. و به همین جهت هیچوقت نمی شود که یک کشیش، یک کاردینال به صورت یک انسان کامل در بیاید، اگر واقعا در کاردینالی خودش صادق باشد. عامل تشکیل خانواده که خود یک عامل اخلاقی است و این، یکی از علل تقدس ازدواج در اسلام است عاملی است که جانشین نمی پذیرد.

البته بحثی مطرح می باشد که ازدواج و تشکیل اجتماع خانوادگی تا چه حد جنبه فردی و خصوصی دارد و تا چه حد جنبه عمومی و اجتماعی؟ بدون شک در ازدواج، تمتع شخصی و مسرت فردی وجود دارد، انگیزه افراد در انتخاب همسر بهره مند شدن از مسرت و لذت بیشتر زندگی است، اکنون باید ببینیم آیا از آن نظر که دو فرد بنام زن و شوهر می خواهند زندگی مشترک و مقرون به خوشی و مسرتی تشکیل دهند و از شیرینی های زندگی بهره مند گردند، بهتر و عاقلانه تر این است که کانون خانوادگی را کانون خوشی ها و کامیابی های جنسی قرار دهند و حداکثر مساعی خود را برای لذت بخش نمودن این کانون صرف کنند و اما اجتماع بیرون، اجتماع بزرگ محیط کار و فعالیت و برخوردهای دیگر باشد، یا بهتر این است که لذائذ و کامیابی های جنسی از محیط خانوادگی به اجتماع بزرگ کشیده شود، کوچه و خیابان و مغازه ها و محیط های اداری و باشگاهها و تفریحگاه های عمومی همه جا آماده انواع کامیابی های جنسی نظری و لمسی و غیره بوده باشد؟
اسلام طریق اول را توصیه کرده است، اسلام اصرار فراوانی دارد که محیط خانوادگی آمادگی کامل برای کامیابی زن و شوهر از یکدیگر داشته باشد، زن یا مردی که از این نظر کوتاهی کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است، اسلام اصرار فراوانی به خرج داده که محیط اجتماع بزرگ، محیط کار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع کامیابی جنسی در آن محیط خودداری شود، فلسفه تحریم نظر بازی و تمتعات جنسی از غیر همسر قانونی، و هم فلسفه حرمت خودآرائی و تبرج زن برای بیگانه همین است. کشورهای غربی که ما اکنون کورکورانه از آنها پیروی می کنیم راه دوم را انتخاب کرده اند. کشورهای غربی در انتقال دادن کامیابی های جنسی از کانون خانوادگی به محیط اجتماعی بیداد کرده اند و جریمه اش را هم می دهند، فریاد متفکرینشان بلند است، آنها وقتی که می بینند برخی کشورهای کمونیستی جلو این کارها را گرفته و مانع هدر دادن نیروهای جوانان در اجتماع شده اند، به چشم غبطه به آنها می نگرند.

اگر زندگی و خوشی و مسرت در زندگی را مساوی با اعمال شهوت بدانیم و چنین فرض کنیم که هر کس بیشتر می خورد و می خوابد و عمل آمیزش انجام می دهد او از مسرت و خوشی بیشتری بهره مند است و به عبارت دیگر اگر استعدادهای بهجت زای انسانی و موجبات ناراحتیهای او را محدود بدانیم به آنچه حیوانات دارند، البته انتقال کامیابی های جنسی از کانون خانوادگی به اجتماع بزرگ لذت و مسرت بیشتری خواهد داشت. اما اگر بتوانیم تصور کنیم که اتحاد روح زن و شوهر و عواطف صمیمانه ای که احیانا تا آخرین روزهای پیری که غریزه جنسی فعالیتی ندارد باقی است، برای زندگی ارزش بیشتر و بالاتری دارد، اگر بتوانیم تصور کنیم که لذتی که از یک مرد از مصاحبت همسر مشروع و وفادارش با لذتی که یک مرد از مصاحبت یک زن هر جائی می برد تفاوت دارد کوچکترین تردیدی در این جهت نخواهیم کرد که به خاطر بهره مند شدن از مسرت بیشتر و آرامش بیشتر، لازم است عواطف جنسی افراد را محدود به همسر قانونی کرده است و محیط و کانون خانوادگی به این کار و اجتماع بزرگ را به کار و فعالیت اختصاص دهیم. مطلب مهمتر جنبه های اجتماعی مسئله ازدواج است، تنها برای این نیست که زن و مرد از مصاحبت یکدیگر لذت بیشتری ببرند، ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی ایجاد کانون پذیرائی نسل آینده است، سعادت نسلهای آینده بستگی کامل دارد به وضع اجتماع خانوادگی. دست توانای خلقت برای ایجاد و بقاء و تربیت نسلهای آینده علائق نیرومند زن و شوهری را از یک طرف و علائق پدر و فرزندی را از طرف دیگر به وجود آورده است.

عواطف اجتماعی و انسانی، در محیط زندگی رشد می کنند، روح کودک را حرارت محیط فطری و طبیعی چند صد درجه پدر و مادر نرم و ملایم می کند. ما وقتی که می خواهیم عواطف دو نفر را نسبت به یکدیگر تحریک کنیم، می گوئیم افراد یک ملت برادر یکدیگرند، یا می گوئیم افراد بشر همه برادر یکدیگر و عضو یک خانواده هستند، قرآن کریم عواطف پاک ایمانی مؤمنین را به عواطف برادری تشبیه می کند: «انما المؤمنون اخوة» (حجرات/آیه 10)؛ «به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند». عواطف برادری تنها از خویشاوندی و هم خونی پیدا نمی شود، عمده این است که دو برادر در یک کانون محبت بزرگ می شوند، راستی اگر عواطف برادری که ناشی از کانون با صفا و پر مهر خانوادگی است از میان برود، آیا افراد اجتماع می توانند کوچکترین عواطفی نسبت به یکدیگر داشته باشند؟

می گویند در اروپا تا حدود زیادی عدالت هست اما عواطف بسیار کم است، حتی در میان برادران و پدران و فرزندان عواطف کمی مشاهده می شود. بر خلاف مردم مشرق زمین چرا؟ برای اینکه این گونه عواطف در کانونهای با صفا و صمیمی و پر مهر خانوادگی رشد می کند، اما در اروپا چنین صفا و صمیمیت و وحدت و یگانگی میان زنان و شوهران وجود ندارد. چرا این یگانگی که معمولا در مشرق زمین میان زنان و شوهران وجود دارد، در آنجا وجود ندارد؟ برای اینکه در آنجا عواطف جنسی زن و مرد به یکدیگر اختصاص ندارد، هر کدام به طور نامحدود می توانند لااقل از تمتعات نظری و لمسی در اجتماع بزرگ بهره مند شوند.

منـابـع

مرتضی مطهری- اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب- صفحه 36-33

دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل همسران جوان

مرتضی مطهری- تعلیم و تربیت در اسلام- ص 399-397،

مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج : 14 ص 466-4

 



      

علائم ظهور

چرا علائم و نشانه های ظهور همه از نوع خشن می باشد؟

: چند نکته:
1. آخرالزمان دوره خوبی نیست تا از آن به خوبی صحبت شود. دوره ای است که زمین از فساد و ظلم و تباهی مملو شده و مردم به خاطر دوری از معصوم و عدم ظهور معصوم، به خود اکتفا کرده و از معصوم دور مانده اند.
2. دوران آخرالزمان نیاز به اصلاح دارد، و علی القاعده سران فساد و ظلم در برابر این اصلاح خواهند ایستاد؛ و لذا این اصلاح و درمان انحرافات نیاز به مبارزه و جنگ دارد.
3. علائم ظهوری اگر مربوط به قبل از ظهور است ناظر به اوضاع بد آن زمان دارد؛ و اگر مربوط به بعد از ظهور است ناظر به جنگ و مبارزه با سران و حکومت های ظالم و فاسد است و ناظر به مردم عادی نیست.
بنابر این با توجه به لسان روایات که از آخرالزمان حکایت می کنند، آخرالزمان را دوره خوبی معرفی نمی کنند زیرا دوره ای است که مردم از معصوم دورمانده اند و به همان میزان از معیارها و ارزشهای اصیل دینی فاصله گرفته اند.
خوب نبودن و بد بودن دوران آخرالزمان، نیاز انسان ها به معصوم را ثابت می کند.
اگر هم روایات بیشتر راجع به جنگ و نبرد و مبارزه صحبت می کنند ناظر به مردم عادی نیست بلکه ناظر به حکومت ها و سران ظلم و فساد است که در برابر حق می ایستند و از پذیرش آن سر باز می زنند.
بیان احوال آخرالزمان
روایت مفصلی از امام صادق(ع) که گرچه هر یک از این علائم حتمی الوقوع نیست، ولی به طور کلی احوال آخرالزمان را به ما معرفی می کند.
در این روایت به ذکر گوشه‌ای از مفاسد جهان در آستانه قیام و انقلاب بزرگ حضرت مهدی(عج) اشاره شده است. (1)

سؤال: در این دوره تر و خشک با هم می سوزند؟ مثلا وقتی قرار است زلزله ای بیاید که شهر رو نابود کند آدمهای خوب هم می میرند ، برای آنها هم عذاب محسوب می شود یا نه ؟

پاسخ: یک بلا و اتفاق واحد می تواند نسبت به افراد مختلف، عناوین متفاوت داشته باشد:
بلا و مصیبت برای برخی به عنوان عذاب الهی است.
بلا و مصیبت برای برخی به عنوان کفاره گناهانشان است.
بلا و مصیبت برای برخی به عنوان امتحان و آزمایش است.
بلا و مصیبت برای برخی به مصلحت و صلاح آنها است.
بتابر این نسبت به همه، به عنوان عذاب نیست تا اشکال شود پس این بی عدالتی است.
چه بسا کسی به صلاح و مصلحتش بوده که در این موقع از دنیا برود، چرا که اگر می ماند او هم به همین انحراف دچار شده و بیراهه می رفت. لذا خداوند با علم به این مطلب، به صلاح او دیده که او این موقع و در این سن از دنیا برود.
این مطالب مضمون روایتی است از امام علی(ع) که می فرمایند: "ان البلاء للظالم ادب، و للمومن امتحان، و للانبیاء درجة، و للاولیاء کرامة"؛ بلاها برای ظالم تادیب است و برای مومنان امتحان و برای پیامبران درجه و برای اولیاء کرامت و مقام است.(2)

_______
(1) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص260 ـ 256.
(2) بحارالانوار، جلد 81، صفحه 198.



      
   1   2      >