سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تشکرویژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژه

تشکر ویژه داریم از خدمات روحانی عزیز آسید حسام فلسفی وکلیه کسانی که در ماه مبارک رمضان سفره افطاری برای ایتام و تمامی مردم منطقه فلارد گسترده شد وهمچنین بالغ بر 60خانواده بی بضاعت را با امور خیر رسیدگی کردند امیداست در سال اینده هم مهمان خدا ومیزبان کلیه مردم روزه دار باشیم



      

توصیه قرآنی برای کسانی که شام نمیخورند!

 

 

ائمه اطهار و امامان توصیه های بسیار مفید و خوبی در مورد خوردن غذا و سلامت جسم و روح دارند که در کتاب هایی همچون مفاتیح الحکایات و الکافی و.. به چشم می خورند.

باوری که به اشتباه در میان افراد جوامع گوناگون گسترده است نخوردن شام به دلیل جلوگیری از افزایش وزن و رعایت ودنبال کردن رژیم لاغری است که پیشوایان دینی در این مورد احادیثی مطرح کرده اند که بسیار قابل توجه است .
 
 در این مورد سخنی از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان می فرمایند: با نخوردن شام رگی در بدن می میرد که هرگز دیگر زنده نخواهد شد.

همچنین امام علی (ع) می فرمایند: حضرت محمد در ابتدای تاریکی شب شام می خورد و این امر بسیار برای سلامت تن مهم است چرا که اگر خوردن شام به دیر وقت موکول شود بدن را به تباهی می کشد.

حضرت محمد (ص) می فرمایند: نخوردن شام انسان را پیر می کند.

از تمام سخنان ائمه توصیه ای کارساز به دست می آید که آنها توصیه کرده اند که حتما شام بخورید حتی سه لقمه نان و نمک که تاکیید آنان را نشان می دهد.



      

چه عاملی سبب ترک دروغ گفتن می گردد؟

 

 

دروغ یک بیماری روانی است که دلایل فراوانی می تواند داشته باشد که مهم ترین آنها ازروبه رو شدن با واقعیات یا مکافات عمل یا سرزنش مردم و است بدین معنا که دروغگو گمان می کند با راستگویی , شخصیت خود را از دست می دهد یا با دروغ گفتن شخصیت تازه و بهتری به دست می آورد.عده ای نیز به واسطهء به دروغ گفتن مبادرت می کنند. گروهی دیگر به واسطهء چیرگی قوهء تخیل بر تعقل شان ,از گفتن دروغ می برند.

 

بدین ترتیب , اولین راه ترک این عادت , شناسایی علل و عوامل ابتلابه آن است پس از آن انسان باید با توجه به حرمت گناهی که انجام می دهد و شدت و حدّت عذابی که در آخرت دارد و ضرر و زیان های فراوانی که در اثر کشف دروغ عایدش می گردد, از گفتن دروغ اجتناب کند.

 

با این حال سه مرحلهء مهم را در ترک این عادت باید سپری نمود:


1 آگاه بودن از لحظه لحظه زندگی و آن چه روی داده است , به جهت دوری از غفلت و غلبهء احساسات بر افکار


2 اختیار نمودن سکوت , مگر در حال ضرورت , و عادت به آن


3 تفکر قبل از سخن گفتن و انتصاب بهترین و کوتاه ترین راه برای انتقال مفهوم و معنا مسلّماً این سه راه در ترک سایر گناهان زبان مانند ناسزا, تهمت , غیبت , تمسخر, یاوه گویی و... مؤثر و مفید خواهد بود.



      

فواید دائم الوضو بودن

 

 

دائم الوضو بودن توفیقی است که اگر به لطف خدا شامل حال انسان شود؛ دارای آثار و برکاتی فراوان می باشد. وضو بر وضو توجه انسان را نسبت به خداوند بیشتر می نماید و راه ذکر قلب را بر انسان می گشاید....

به همین دلیل است که از رسول خدا صلی الله وعلیه وآله روایت شده: لَا یُحَافِظُ عَلَى الْوُضُوءِ إِلَّا کُلُّ مُ?ْمِنٍ(1): بر وضو مواظبت نمی کند مگر مومن. در روایات به چند اثر از دائم الوضو بودن اشاره شده است که به قرار زیر است: 

1. تمام بدنت پاک می شود پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: هرکس به هنگام وضو ساختن ذکر خدا را بگوید، تمام بدنش پاک گردیده است.(2)

زیرا وقتی در جریان وضو داخل دهان، صورت، ساعدها، کف دست ها و جلوی سر و روی پاهای انسان تحریک شود قسمت اعظم قشر حسی تحریک می شود ،یعنی در حالی فقط چیزی که حدود 20 درصد سطح بدن در وضو مرطوب شده است بیش از 80 درصد ادمک حسی تحریک می شود؛ به عبارت دیگر اگر انسان به جای وضو کل بدن خود را می شست (غسل می کرد) چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو افزوده نمی شد.(3) چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس ذکر خدا را به هنگام وضو بگوید، مانند این است که غسل کرده باشد.(4) 

2. گناهانت بخشیده می شود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که بوسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیّت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت، اگر کسی در اوّل وضو گرفتن«بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (با دقّت و فهمیدن معنایش) بگوید تمام اعضایش از گناهان پاک می شود.(5) 

3. دعاهایت مستجاب می گردد امام صادق علیه السلام فرمود: من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود!(6) 

4. رزق و روزیت فراوان می گردد از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد. (7) و همچنین آن حضرت فرمود: وضو و (شستن دست و صورت) پیش از غذا و بعد از آن باعث زیادی روزی می گردد.(8) 


5. تمرکزت زیاد می شود وضو گرفتن قبل از مطالعه باعث افزایش توجّه و تمرکز و افزایش هوشیاری در انسان می شود؛ زیرا نواحی مرتبط با وضو، بیشترین وسعت را در قشر حرکتی مغز دارند و هر چه تحریک این قشر هم بیشتر باشد، خواب آلودگی و کسالت از انسان دور می شود.(9)

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود.(10) زیرا اگر وضو با آب سرد صورت پذیرد و پس از آن از خشک کردن آن اجتناب شود؛ تحریک حسی بیشتری صورت می گیرد؛ زیرا آب سرد نسبت به آب گرم قدرت تحریک حسی بیشتری دارد و خشک نکردن اعضاء بعد از وضو، به علت تماس طولانی آب با سطح بدن، باعث طولانی تر شدن مدت تحریک حسی می شود.(11)

بدن در برابر سرمائی که در اثر خشک نکردن آب وضو حس می کند، خود به خود درجه حرارتش بالا می رود تا آب وضو را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شود و اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد.(12)

  6. عمرت زیاد می شود.رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید.(13) از نظر علمی بارهای الکتریکی هنگام شارش بار در اطراف عصب به صورت الکتریسته ذخیره می شوند. میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آید در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دستها و قسمت مچ پا به پایین است.

هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که بوسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیّت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت.

 7. خواب با وضو، عبادت است رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود.(15)

از نظر صاحب نظران رشته روان پزشکی،(16) جهت بهداشت صحیح خواب و داشتن خوابی راحت، باید اصولی را رعایت نمود که از جمله آن ها، دوش گرفتن ملایم هر شب قبل از رفتن به رختخواب است و جالب این که در ادامه تأکید می شود، این روش هر شب تکرار گردد. بنابراین، برای دست یابی به یک خواب راحت و آرامش بعد از آن، دوش گرفتن و استحمام شبانه (قبل از خواب) مفید است که وضو می تواند جای آن را بگیرد.

 8. مرگ با وضو، شهادت است رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:  اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود.(17)   9. در قیامت نورانی می شوی پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت منِ را بین بقیّه‌ ی امّت‌ها در حالی محشور می‌کند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانی‌های نورانی‌یی دارند.(18)   وضو گرفتن مکرر جهت دائم الوضو بودن، اسراف نیست

اگر در مصرف آب زیاده روی نکند اسراف نیست و مستحب است وضو با تمام آدابش به مقدار کمی آب، یعنی حداکثر یک مُد که مساوی سه چهارم لیتر است انجام شود.(19)

وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس‌ خواهد شد. در حدیث آمده است: تجدید وضو، همانند نورى است بر روى نور دیگر.(20) این دستور با برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، همیشه با وضو باش و در تداوم آن همت عالی داشته باش.



      

چرا به دیگران التماس دعا میگوییم؟!

 

 در حدیثى خداوندبه حضرت موسى فرمود:دعا کن،با زبانى که گناه من نکرده باشی . درباره ى بیمار هنگام عیادت،و شخص محتاج هنگام صدقه دادن،دستور شرعى داریم که از وى التماس دعا کنیم ؛ زیرا دعاى وى مستجاب است.

دعا شفا و درمان هر دردیست
علاء بن کامل مى گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: علیک بالدعاء فانه شفاء من کل داء.(اصول کافى ، ج 4، ص 217.) یعنى: بر تو باد به دعا کردن، زیرا آن درمان هر دردیست .

عن حسین بن نعیم عن ابى عبدالله (علیه السلام) قال : اشتکى بعض ولده فقال : یا بنى قل : اللهم اشفنى بشفائک و داءونى بدوائک و عافنى من بلائک فانى عبدک و ابن عبدک . (همان)

حسین بن نعیم مى گوید: یکى از فرزندان امام صادق (علیه السلام) اظهار دارد و ناراحتى کرد. حضرت به او فرمود: پسر جان ! بگو: خدایا! مرا به شفاى مخصوص خود شفا ده ، و به دوا و داروى خود مداوا فرما، و از بلاى خود مرا عافیت و تندرستى بخش ! چون من بنده و بنده زاده ى تو هستم .

دانشمندان روان شناس امروز به این نتیجه رسیده اند که ، توجه به خدا و اصل دعا و نیایش، موجب رفع بسیارى از گرفتارى ها و حتى امراض ‍ مى گردد، و اساسا بسیارى از امراض در محیطهایى که دعا و نیایش وجود دارد، رخنه نمى کند.

آیا دلیلى بر التماس دعاى افراد از یکدیگر داریم؟در میان مردم متعارف و مرسوم است که، همه از یکدیگر التماس دعا دارند، که البته منشأ این امر مى تواند به دو دلیل باز گردد:

1. دلیل نقلى برخى از روایات ، دعا و نفرین چند دسته از افراد مستجاب است و برگشت ندارد؛ و نیز در این احادیث سفارش شده است :

اول : به مقام و منزلت این گونه افراد پى ببریم .

دوم : آنان را در جامعه بشناسانیم ، و مورد تجلیل و تکریم قرار بدهیم .

سوم : سعى کنیم عوامل و اسباب رضایت و خشنودیشان را فراهم نماییم ، تا درباره ى سعادت و خوشبختى ما در دنیا و آخرت دعا کنند.

چهارم : تلاش و کوشش نماییم عوامل دلزدگى و آزرده خاطر شدن این عزیزان و اولیاى خدا را از خود و جامعه بزداییم ، تا درباره ى ما نفرین نکنند.

پنجم : سزاوار و شایسته است از این بزرگواران بخواهیم تا درباره ى ما دعا کنند.

در حدیثى خداوند به حضرت موسى فرمود: دعا کن، با زبانى که گناه من نکرده باشى . چنان که در برخى از روایات به این مطلب اشاره شده است؛ به عنوان مثال ، درباره ى بیمار هنگام عیادت ، و شخص محتاج و نیازمند هنگام صدقه دادن ، دستور شرعى داریم که از وى التماس دعا کنیم ؛ زیرا دعاى وى مستجاب است. (بحار، ج 93 - 357، ح 11)

دلیل عقلى: چون دعا کردن دیگرى درباره ى انسان به خودى خود از نظر شرع ، عملى مستحب و مفید است ، و خواهش کار سودمند و نافع هم محتاج به دستور شرعى خاص نیست ؛ بر همین اساس ، پس از درخواست شخص سائل ، دعا کردن در حق او به عنوان قضاى حاجت مؤمن مستحب خواهد بود.

اگر خداوند از باطن و ظاهر انسان آگاهى کامل دارد، پس چه نیاز است که ما حاجت خویش را به زبان بیاوریم؟

1. عن ابى عبدالله: ان الله تبارک و تعالى یعلم ما یرید العبد اذا دعاه و لکن یحب اءن یبث الیه الحوائج.(اصول کافى ، ج 4، ص 225.)امام صادق(علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند از خواسته ى دعا کنندگان در هنگام نیایش آگاه است، اما دوست دارد خواسته هاى خود را ذکر کند.

به عنوان مثال، اگر کسى به شما کالایى هدیه کرد، هر چند آن فرد با توجه به قراین و شواهد مى داند که شما از این عمل او راضى و خرسند هستید، اما دوست دارد رضایت خود را با زبان ابراز و اظهار نمایید، وگرنه شما را در ذهن خویش فردى ناسپاس تصور مى کند. این امر در مورد خداوند نیز صادق است ؛ یعنى با اینکه خداوند از انسان آگاهى کامل دارد، اما دوست دارد در هنگام دعا و نیایش ، حاجت خود را بر زبان بیاورد.

2. انسان باید همواره به درگاه خدا دعا کند، چون حدوثا و بقاء به خدا نیاز دارد و اگر یک لحظه فیض و لطف خدا قطع ، پوچ و نابود خواهد شد. هر چه به انسان مى رسد، از جانب خداست ، پس بنده باید این نیاز تکوینى و طبیعى را با زبان ابراز و اظهار نماید، و فقر و بندگى و نیاز خویش را عملا به اثبات برساند.

چرا فرزند باید در حق و مادرش، چه در حیات و چه در ممات دعا کند؟
1. زیرا پدر و مادر در واقع اصل و سبب هستى فرزند مى باشند.
2. نعمت تربیت از آنهاست .
3. قائده ى شرع و عقل حکم مى کند.
4. تبعیت از پیامبران و امامان و اولیاى خدا.
5. سعادت و خوشبختى در دنیا و آخرت .
6. خوشنودى و اطاعت خداوند.

آیا مؤمن باید در حق برادر مؤ منش دعا کند؟ چرا؟
از جمله حقوقى که برادران دینى نسبت به هم دارند دعا کردن در حق همدیگر است ؛ و این دعا کردن داراى ثمرات و برکات زیادیست؛ اول ، براى دعا کننده ، دوم ، براى دعا شنونده . از جمله آن فواید، مى تواند موارد ذیل باشد:

1. خداوند دعاى دعا کننده و دعا شنونده را اجابت مى کند.
2. روزى را فراوان مى سازد و از ناخوشى و بدى جلوگیرى مى کند.
3. احساس مسئولیت نسبت به برادر دینى ؛ کلکم راع و کلکهم مسئول عن رعیته .
4. جذب قلوب و ایجاد محبت .
5. شفاعت کردن دعا شونده براى دعا کننده در روز قیامت .
6. دعا کردن ملائکه در حق او.



      

چـرا دانههـای تسبیح 101 عـدد اسـت؟

 

تسبیح برای به خاطر سپردن تعداد تسبیحات است، اصل این موضوع به هر روشی ممکن است انجام شود.

 آنچه از روایات استفاده می‌شود این است که در زمان ائمه(علیه السلام) تسبیح 34 دانه و 33 دانه وجود داشته است.

1-«وَ رَوَى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِیٍّ الْحَلَبِیُّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ لَا یَخْلُو الْمُؤْمِنُ مِنْ خَمْسَةٍ مِسْوَاکٍ وَ مُشْطٍ وَ سَجَّادَةٍ وَ مِسْبَحَةٍ فِیهَا أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ حَبَّةً وَ خَاتَمِ عَقِیقٍ»؛[1]

امام موسی بن جعفر(علیه السلام) فرمود: مؤمن از پنج چیز بی‌نیاز نیست؛ مسواک، شانه، سجاده، تسبیح 34 دانه و انگشتر عقیق.

2- «قَالَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى (علیه السلام) لَا تَسْتَغْنِی شِیعَتُنَا عَنْ أَرْبَعٍ خُمْرَةٍ یُصَلِّی عَلَیْهَا وَ خَاتَمٍ یَتَخَتَّمُ بِهِ وَ سِوَاکٍ یَسْتَاکُ بِهِ وَ سُبْحَةٍ مِنْ طِینِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع فِیهَا ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ حَبَّةً مَتَى قَلَبَهَا ذَاکِراً لِلَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَبَّةٍ أَرْبَعِینَ حَسَنَةً وَ إِذَا قَلَبَهَا سَاهِیاً یَعْبَثُ بِهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ عِشْرِینَ حَسَنَة»؛[2]

امام کاظم (علیه السلام) فرموده است: شیعیان ما از چهار چیز بى‌‏نیاز نیستند، حصیرى که بر آن نماز بگزارند و انگشترى که در دست کنند و مسواکى که با آن مسواک کنند و تسبیح از تربت سید الشهداء(ع) که داراى 33 دانه باشد، هرگاه با آن ذکر بگویند خداوند برایشان در قبال هر دانه آن چهار حسنه مى‌‏نویسد و هر گاه بدون این‌که ذکر بگویند، با آن تسبیح بازى کنند، خداوند براى آنان 20 حسنه می‌نویسد.

این دو روایت با هم منافاتی ندارند؛ و اگر جایی 34 دانه گفته شده به این جهت بوده که مهره بزرگ رشته تسبیح را که بالای همه مهره‌ها است، ‌به حساب آورده‌اند و آنجایی که 33 دانه ذکر شده، این مهره به حساب نیامده است؛ محمدتقی مجلسی(پدر علامه مجلسی) در این‌باره می‌نویسد: «سى و سه دانه اصل و یکى بر فوق همه و این تسبیح مولاة و واجب الاطاعة و المحبة ما فاطمه زهرا (صلوات اللَّه علیها) است؛ چون حمزه شهید شد آن‌حضرت از خاک قبر حمزه این تسبیح را ساختند و بعد از هر نمازى به آن تسبیح می‏کردند».[3]

آنچه اکنون مرسوم است، تسبیحی است که سه ردیف 33 دانه‌‌ای در آن وجود داشته و یک سر تسبیح و دو حد فاصل
نیز در آن وجود دارد.



      

سنگها و انگشترهایی که خواصشان از سوی ائمه ذکر شده است

 

هر کس انگشتری که نگینش عقیق است انتخاب کند فقیر نمی شود و کارهایش فقط به نیکو ترین وجه پایان می یابد.

سنگها و انگشترهایی که خواصشان از سوی ائمه ذکر شده است

 آداب انگشتری در روایات اسلامی

   

 عقیق
معدن اصلی آن در صنعای یمن است و البته در بصره و مغرب و هندوستان نیز موجود است اما نوع یمنی آن از همه بهتر و مورد تاکید است. این عقیق در رنگهای مختلف یافت می گردد. در روایات متعدد خواصی برای عقیق ذکر شده منجمله نرسیدن غم و مصیبت به حامل آن، دوری از آتش عذاب،حرز و نگهبان در مسافرت ها، نگهداشتن از مردن بد و باعث میمنت و مبارکی بودن تا حدی که روایت است دستی که در آن عقیق باشد اگر به دعا بردارند رد نشود. اصیل بودن عقیق و استفاده آن در جاهایی که حتما انرژی منفی در آنجا موجود است مانند محل های سکونت و کار جمعی که افراد متعدد با نیروهای مثبت و منفی در آنجا وجود دارند مثل آپارتمانها،کارخانه ها و... توصیه می گردد.
 
نگین عقیق
الف) ایمنی دهنده در سفرها بوده و آدمی را از بدی ها حفظ می کند.

ب) با خیر و نیکی روبه رو می کند.

ج) غم و غصه را رفع می کند.

ه) فقر را از بین می برد و باعث گشایش رزق می شود.

و) کارها را به نیکی و خوبی تمام می کند.

ز) موجب اجابت دعا و برآورده شدن هر حاجتی می شود.

ح) موجب برکت و باعث ایمنی از بلا می شود.

ط) ایمنی از پادشاه ظالم.

ی) همراه داشتن آن به هنگام نماز معادل هزار رکعت است.
 
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرمودند: (یا علی) همانا عقیق اولین کوهی است که به ربوبیت خدای متعال و نبوت من و وصی بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است.

 فیروزه
 فیروزه نوعی سنگ است که در عربی به نام ظفر معروف است. معدن آن در خراسان است در بازار فعلی فیروزه در دو نوع نیشابوری و دامغانی موجود است که نوع نیشابوری آن بهتر است. از خواص فیروزه آن است که دیدن آن برای روشنایی چشم مفید است.

 حضرت امام صادق(ع) می فرماید فقیر نمی شود دستی که انگشتر فیروزه در آن باشد و نیز رسول خدا می فرماید خداوند دستی که در آن انگشتر فیروزه باشد را محروم بر نمی گرداند.
 
الف) باعث بی نیازی و دوری فقر می گردد.

ب) جهت ایجاد فرزند مؤثر است.

ج) در استجابت دعا مؤثر است.

د) عامل فتح و پیروزی است.

هـ) دور گرداننده دردها از دیدگان است.

و) موجب گشایش سینه می گردد.

ز) قوت دل را زیاد می کند.

ح) باعث برآورده شدن حاجات می شود.

 یکی از خادمان امام هادی (علیه السلام) از آن حضرت جهت زیارت علی بن موسی الرضا اجازه سفر به سرزمین طوس گرفت. حضرت به او فرمودند: انگشتری با نگین عقیق زرد به همراه داشته باش که بر روی آن حک شده باشد «ماشاءالله لاقوه الا بالله استغفرالله» و بر آن سوی نگین «محمد و علی» حک کن.
 
خادم می گوید: از نزد امام بیرون شدم و انگشتری را طبق دستور امام تهیه کردم و مجدداً برای خداحافظی به حضور امام رفتم. فرمودند: انگشتری دیگر با نگین فیروزه باید همراهت نمایی که در بین طوس و نیشابور شیری با تو روبه رو می شود و قافله را از راه رفتن باز می دارد، به سوی آن شیر رفته و انگشتر را نشانش می دهی، به او بگو مولای من می گوید از راه کنار برو. بعد اضافه کرد، باید نقش روی انگشتر الملک لله و سمت دیگر آن «الملک لله الواحد القهار» باشد که انگشتر حضرت علی (علیه السلام) این نقش را داشته است. که آن سپری در برابر درندگان و عامل پیروزی در جنگهاست.


 یاقوت
سنگ یاقوت افضل انگشتر های دیگر است و قرآن کریم در سوره الرحمن بدان اشاره کرده است.

الف) باعث از بین رفتن فقر می شود.

ب) دارنده آن نجابت و بزرگی می یابد.

ج) پریشانی را زایل می کند.
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

فرزندم، انگشتر یاقوت و عقیق به دست کن که فرخنده و مبارک است و هرگاه کسی به آنها نگاه کند نور صورتش زیاد می شود و یک رکعت نماز با آن دو، برابر با هفتاد رکعت نماز بدون آنهاست...
 
یاقوت نشانه شرافت مومن است و بهتر است بر آن ذکر (لااله الا الله الملک الحق المبین) حک شود. کسی که آن را بدست کند در چشم مردم باشکوه و جلا و هیبت جلوه می کند و از این جهت به اشخاصی که دارای مقام و موقعیت اجتماعی، سیاسی و... هستند توصیه می گردد که در موقع شرکت در جلسات مهم مخصوصا مواقعی که نیاز به ارائه شخصیت با شکوه در نزد مخاطب دارد از این انگشتر استفاده نماید. یاقوت انواع مختلفی دارد از جمله سرخ و کبود و زرد و سفید که بهترین آن سرخ بهرمانی است.
 

    

  زمرد
معدن زمرد در کشورهای سودان، مغرب و مصر است. بعد از الماس، ارزنده ترین سنگ قیمتی زمرد است و از خواص عمده آن این است که اگر کسی آن را بدست نماید سحر در او اثر نمی کند و فقیر نمی شود و از این جهت برای بطلان سحر و جادو یکی از وسائل آن شمرده می شود نیز زمرد چشم زخم و سحر و جادو را باطل و دفع می کند و باعث نشاط انسان است.

 نگین زمرد
الف) سبب آسانی کارهاست.

ب) زایل کننده فقر است.

ج) فقر را به توانگری مبدل می کند.

 از امام رضا (علیه السلام) درباره نگینی که از سنگ زمرد ساخته می شود، پرسیدند؟

امام فرمود: اشکالی ندارد اما به هنگام طهارت گرفتن (استنجار) آن را از دست درآورند.

  شرف شمس
این انگشتر یکی از معروفترین انگشترهاست که با داشتن طالبان زیاد، در روز و ساعت مخصوص یعنی 19 فروردین هر ساله تهیه می گردد بدین نحو که در آن روز و ساعت معین طلسم مربوطه با آداب و تشریفات خاصی که بسیاری مدعی آن هستند ولی هیچگونه رعایتی نمی کنند بر روی نگین زرد رنگ عموما و بعضا صفحه های زرد مانند کاغذ، ورقه برنجی، طلا و غیره حک می گردد. اقوام مختلف بر تاثیر آن در موارد وسعت رزق و مال و کسب و محبت و عقدالسان و رفع سردرد تاکید دارد.

 این طلسم که در ظاهر از ستاره و چند الف مد دار و نردبانی شکل و... تشکیل گردیده دارای چنان اهمیتی است که خاصیت آن بر اهل فن و خواص پوشیده نیست چراکه این علائم در واقع اسم اعظم خداوند قادر حکیم است. کثرت طالبین این انگشتر بدلیل آنست که همه و همه در پی کشف رموزی از اسم اعظم باری تعالی هستند و بر این اساس انگشتر شرف شمس شهرتی عالمگیر پیدا کرده است، پس به طالبین آن توصیه می گردد به هر قولی در این خصوص اعتماد نکند.
 
حک این طلسم رموزات خاصی دارد که بسیاری از مدعیان از آن بی اطلاع هستند. امروزه اشخاصی که استفاده از این انگشتر را موجب موفقیت در امورات زندگی خصوصا رونق کسب و کار خود می دانند و اشخاصی که استفاده از آن را در درمان بیماری های صرع و سردردهای میگرنی شدید موثر در مقام می دانند از آن استفاده می نمایند.

   

   

  حدید
حدید صینی یا آهن چینی رنگی تقریبا مشکی و یا قهوه ای تیره نزدیک به مشکی دارد و ذکر مخصوص بر روی و پشت دور نگین باعث قدرت و قوت این انگشتر است از این رو برای مسئولین مملکتی ونیز اشخاصی که گرفتاریهای بسیار شدیدی دارند استفاده از آن فقط در ایام گرفتاری تا رفع آن توصیه می گردد.

در مناقب آمده است که یکی از انگشترهای حضرت علی (ع) انگشتر حدید چینی بوده که برای قوتش دست می کرده است.

حدیدچینی هنگام رویایی با اهل شر، آن ها را خاموش و نیز دشمنی های جن و انس را از بین می برد.

آنچه در رابطه با این انگشتر دانستنش ضروری است آنست که این انگشتر را به نا اهل و غیر مسلمان توصیه نکنید.

 نگین حدید چینی:
الف ) جهت نیرومندی نیک است.

ب ) باعث دوری اجانین و شیاطین می شود.

ج ) از شر هر موجودی در امان می دارد.

د ) اثر چشم بد را از بین می برد.

ه- ) باعث آسانی وضع حمل می شود.

البته این انگشتر به هیچ وجه به زنان باردار توصیه نمی شود چون برای جنین خطر دارد.

ژ ) برای اجابت حاجات دشوار نیک است.

ز ) باعث ایمنی از ترس می شود.

ح ) همراه داشتن آن به هنگام نماز مکروه است.
 
لاجورد
معدن لاجورد در بدخشان در کوهی معروف به کوه لاجورد است و آن دارای انواع مختلف تقریبا مشابه است. در نوعی از آن نقطه های زرد می توان دید که البته هرچه صافتر وخوشرنگتر باشد بهتر است. این سنگ در اسهال و صفرا و برای اصحاب مالیخولیا و کسانی که دارای بی خوابی هستند موثر است. همچنین معروف است که استعمال آن بر پلک چشم موجب رویش موی مژه چشم است.
 
یشم
یشم یا یشب سنگی است معدنی است که هر کس آن را در نگین انگشتر با خود داشته باشد در چشم مردم شیرین و باوقار جلوه می کند این انگشتر به رنگهای مختلف من جمله سفید، سبز مغز پسته ای و سبز تیره در بازار موجود می باشد. در قدیم از آن کاسه ها و ظروف دیگر می ساختند. انگشتر یشم در جهت تقویت معده خاصیت فیزیکی دارد. این سنگ مانع از اصابت صاعقه است. همراه داشتن یشم بصورت نگین انگشتر، پیروزی فرد است از این رو استفاده ورزشکاران،خوانندگان، هنرمندان از این انگشتر توصیه می شود.

 البته به شما عزیزان اطمینان کامل میدهیم که از هر هزار عدد سنگ یشم موجود در بازار، ممکن است یک عدد نیز واقعی و اصیل یافت نشود!

 در نجف اشرف
درَ نجف از جمله سنگ های ارزنده ایست که نگاه کردن به آن معادل زیارت حضرت امیر(ع) است و به سبب نگهداری و استفاده از آن، مکر و حیله شیطان مطرود می گردد.
 
حضرت امام صادق(ع) می فرماید: دوست دارم برای هر مومن که پنج انگشتر در دست کند و شمرد یکی از آن ها را در نجف اشرف و کسی که آن را در دست کند خداوند می نویسد به هر نگاهی برای او ثواب زیارتی و پاداش آن، پاداش پیغمبران و صالحین خواهد بود.

 حرز
حرز بمعنی امان و پناه است.
 
این انگشترهای نقره حاوی حرزهای ائمه معصومین و بصورت حرزهای امام جواد(ع) و حرز پنج تن و حرز چهارده معصوم موجود است. بدین صورت که دعاهای حرز مخصوص بر روی پوست آهو نوشته شده و داخل آن قرار داده می شود. البته امروزه به دلایل مختلف منجمله کسب منفعت بیشتر و یا عدم امکان عمل قراردادن پوست آهو در این انگشتر عموما حرز روی کاغذ نوشته شده داخل آن قرار داده می شود، حال اینکه آیا اصلا این حرزها قابل رویت وخواندن هستند یا خیر؟!

 انگشتر در دست راست یا چپ:
از امام کاظم(ع) سؤال شد آیا انگشتر را باید در دست راست کرد؟ فرمودند: هرطور که می خواهی، دست راست باشد یا چپ.
 
رسول خدا فرمود: یا علی! انگشتر در دست راست کن که این عمل فضیلتی است از سوی خدای -عزوجل- برای آفریدگان مقربش.
 
ابوالعلاء از امام صادق(ع) درباره انگشتر به دست راست کردن سؤال کرد و گفت: من دیده ام بنی هاشم انگشترهای خود را در دست راست می نهند.

 حضرت فرمود: پدرم امام محمدباقر(ع) در دست چپ انگشتر می گذاشت و او (پدرم) افضل بنی هاشم و فقیه ترین آنها بود.

 امام حسن عسکری(ع) در سال دویست و شصت قمری خطاب به شیعیان فرمودند: تاکنون امر ما این بود که انگشترتان را به دست راست بگذارید، این در حالی بود که ما (اهل بیت) در میان شما حاضر بودیم ولی اکنون امر می کنیم انگشتری را به دست چپ کنید به جهت آنکه ما از میان شما غائب می شویم تا زمانی که پروردگار امر ما و امر شما را ظاهر کند همانا این بهترین دلیل برای شما در ولایت ما اهل بیت است. همان لحظه شیعیان در حضور امام انگشترهای خود را از دست بیرون کرده و در دست چپ شان قرار دادند و حضرت به آنان فرمودند: این قضیه را برای شیعیان ما نقل کنید.

 رسول اکرم می فرماید: امتم را از دست کردن انگشتر در انگشت سبابه و وسط نهی می کنم و در روایتی دیگر این عمل (انگشتر در انگشت سبابه و وسط نمودن) را از افعال قوم لوط دانسته اند.

ربیعه الرای می گوید: دیدم در دست علی بن حسین(ع) نگین عقیق است، به ایشان عرض کردم این چه نگینی است؟ فرمودند: این نگین عقیق رومی است، هرکس انگشتر عقیق به دست کند حاجتهای او برآورده می شود.

امام صادق(ع) مدام می فرمودند: هر کس انگشتری که نگینش عقیق است انتخاب کند فقیر نمی شود و کارهایش فقط به نیکو ترین وجه پایان می یابد.

امام رضا(ع) فرمودند: انگشتر عقیق فقر را از میان می برد، و دست کردنش نفاق و دو رویی را محو می کند.

امام رضا(ع) فرمودند: هرکس با عقیق قرعه بیاندازد، نصیب فراوانی عائد او خواهد شد.

امام صادق(ع) فرمودند: عقیق محافظ در سفر است.

رسول خدا(ص) فرمودند: هرکس از شما مادامی که این عقیق همراه او باشد غم و غصه ای به او نمی رسد.

امام صادق(ع) فرمودند:دو رکعت نماز به همراه نگین عقیق، معادل هزار رکعت نماز بدون عقیق است.

هر کس انگشتر فیرزوه دست کند، دست او نیازمند نخواهد شد.

  

   

  فضیلت فیروزه از قول امام کاظم(ع):
 فیروزه سنگی است که جبرئیل به رسول خدا(ص) هدیه نموده است و رسول خدا آن را به امیرمومنان علی (ع) بخشید.

 فیروزه درمان کسی است که صاحب فرزند نمی شود.

امام صادق از رسول خدا چنین نقل فرمودند:

 خداوند سبحان می فرماید: هر آینه من خدا، حیا می کنم از بنده ای که دستش را به سوی من بالا آورده و در دستش انگشتری با نگین فیروزه است، نا امید برگردانم.

 عبد خیر می گوید: حضرت علی(ع) چهار انگشترداشتند، که به دست می کردند:

- انگشتر یاقوت برای نجابت و بزرگی

- فیروزه برای پیروزی

-حدید چینی برای نیرومندی

- عقیق را نیز برای محافظت

 فردی را نزد حاکمی به سبب جرمی می بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشتری عقیق به او برسانند، انگشتری به او رساندند و مکروهی به او نرسید.
 
 شخصی را از برابر حضرت امام محمد باقر(ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند. حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او می بود تازیانه نمی خورد.

 کسی نزد حضرت خاتم(ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتی که آن از هر بدی آدمی را نگاه می دارد.

 در تفسیر قمی جلد دوم از امام صادق(ع) روایت شده است: همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست می گذاشت تمامی جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وی حاضر گشته و از او اطاعت می کردند. باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانی که تحت اوامرش بودند همگی آنها را جابه جا می نمود.
 
سلیمان به هنگام رفتن به بیت الخلا، انگشترش را در اختیار برخی از خدمتکارانش قرار می داد. روزی شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد، نتیجه آن شد که تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوی انگشتر شد ولی آن را نیافت.
 
سرانجام شیطان ترسید که مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت. خدای -عزوجل- ماهی را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود، بنی اسرائیل چهل روز در جست و جوی حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زاری به سوی خدای تبارک و تعالی استغفار می نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه می کرد. پس از چهل روز به صیادی رسید که ماهی صید می کرد، حضرت سلیمان به او کمک نمود. آن صیاد پس از صید، یک ماهی به سلیمان داد، او شکم ماهی را شکافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست کرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع کردند و پادشاهی او به همان حالت اول بازگشت و حضرت، آن شیطان (که انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگری که همراه او بودند به وسیله اسماء الهی حبس نمود و عده ای را در دل دریا و بعضی را در میان سنگ و صخره ها زندانی نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانی و معذب هستند.
 
از قدیم الایام به فوائد سنگها و جواهرات و نیز به خواص مغناطیسی و درمانی آنها توجه داشته و در طب سنتی از آن بهره می جستند.
 
گاهی شنیده می شود فلانی با داشتن یک انگشتر، خیر و برکات فراوانی یافته و کارها مطابق میل او پیش می رود و دیگری انگشتری دارد ولی هیچ کاربردی برایش ندارد. این به جهت آن است که باید در انتخاب نوع نگین دقت لازم به عمل آید و نگینی انتخاب شود که با طبع و مزاج شخص موافق باشد.
 



      

کاری که به تدریج انسان را «مفسد فیالارض» میکند

 

 

قرآن کریم پیمان‌بستن با فاسقان را از آن جهت که عهد خود را با خدا شکسته‌اند غیرقابل اعتماد می‌داند و نتیجه پیمان‌شکنی را فساد در زمین و خسارت دانسته است.

وفای به عهد و پیمان که یکی از فرایض و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوک با مردم به شمار می رود، باید همیشه مورد توجه باشد. در قرآن مجید و روایات اسلامی به این امر فوق العاده اهمیت داده شده که برخی از آیات و روایات را یادآور می شویم.

م?من وقتی متعهد می شود کاری را چه در فضای سیاسی، چه اجتماعی ، چه خانوادگی و چه در هر حوزه دیگری انجام دهد باید به این معنی توجه داشته باشد که وفای به عهد امری لازم و واجب است و قرآن مجید و روایات نسبت به این حقیقت تأکید و پافشاری دارند.

"وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْ?ُولاً (سوره اسراء آیه 34)؛ به عهد و پیمن وفا کنید زیرا عهد و پیمان مورد بازپرسی است".

"وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ ...(سوره مریم آیه 54)؛ به داستان زندگی اسماعیل توجه کن، بی تردید او انسان وفادار به عهد و پیمان بود".

شخصی به نام ابومالک می گوید به حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) گفتم مرا به همه قوانین دین خبر ده، گفت حضرت فرمودند : گفتار حق و حکومت به عدالت و وفای به عهد ، همه قوانین دین است.

موسی بن جعفر(علیه السلام) از پدرانش از رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) روایت می کند که آن حضرت فرمود: کسی که پایبند به عهد و پیمانش نیست ، دین ندارد.

 وفای به عهد نشانه ی چیست؟
وفای به عهد علامت ایمان: قرآن مجید یکی از ویژگی ها و خصوصیات افراد با ایمان را وفای به عهد می داند و می فرماید: «وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»؛[1] م?منان آنها هستند که امانت ها و عهد خود را مراعات می کنند.

نشانه نیکوکاران: در جای دیگر، قرآن مجید وفای به عهد را نشانه افراد نیکوکار دانسته و می فرماید: «...الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا...»؛[2] ...نیکوکاران کسانی هستند که به عهد خود (هنگامی که عهد بستند) وفا می کنند...


وعده ای که م?من به برادر دینی خود می دهد نوعی نذر است که وفاکردن به آن لازم است جز این که کفاره ندارد و هر کس از وعده ای که داده است تخلف کند با خدا مخالفت کرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است که قرآن می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟»

اسماعیل صادق الوعد: در اهمیت وفای به عهد همین بس که خدای متعال آنگاه که می خواهد از حضرت اسماعیل علیه السلام به عظمت نام ببرد ، وفای به عهد را به عنوان یکی از اوصاف برجسته او یادآور می شود و می فرماید: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا»؛[3] در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود.

جالب آن که در این آیه وفای به عهد را پیش از مقام نبوت و رسالت می آورد، گویی که صدق به وعد پایه نبوت است.

به هر حال، قرآن مجید درباره وفای به عهد زیاد سفارش کرده و می فرماید: «...أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْ?ُلاً»؛[4] ...به عهد (خود) وفا کنید که از عهد س?ال می شود.

وفای به عهد از ویژگی های م?منان: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: من کان ی?من بالله والیوم الاخر فلیف اذا وعد.[5] آن کس که به خدا و روز جزا ایمان دارد ، باید به وعده خود وفا کند.

خلف وعده، علامت نفاق: در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: آیه المنافق ثلاثٌ إذا حدیث کذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان.[6] نشانه منافق سه چیز است: دروغگویی، پیمان شکنی و خیانت در امانت.

وفای به عهد همانند نذر است: هشام بن سالم می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: عده الم?من اخاه نذرٌ لاکفاره له فمن أخلف فبخلف الله بدأ ولمقته تعرض و ذلک قوله: «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون؟»[7]

وعده ای که م?من به برادر دینی خود می دهد نوعی نذر است که وفاکردن به آن لازم است جز این که کفاره ندارد و هر کس از وعده ای که داده است تخلف کند با خدا مخالفت کرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است که قرآن می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟».

خلف وعده، موجب خشم خدا است: امیرم?منان علیه السلام در فرمان خود به مالک اشتر فرمود: إیاک... ان تعدهم فتتبع موعدک بخلفک... و الخلف یوجب المقت عندالله و الناس قال الله تعالی «کبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»...[8] بپرهیز از این که به مردم وعده بدهی و تخلّف کنی... زیرا (تخلف از وعده) موجب خشم خدا و مردم خواهد شد، چنان که قرآن می فرماید: «نزد خدا بسیار خشم آور است که بگویید چیزی را که به آن عمل نمی کنید...».

وفای به عهد از حقوق ایمانی است: امام صادق علیه السلام فرمود: الم?من اخوا الم?من عینه و دلیله لایخونه و لایظلمه و لایغشه ولایعده عده فیخلفه.[9] م?من برادر م?من و مانند چشم و راهنمای اوست، به او خیانت نمی کند و ستم روا نمی دارد و او را فریب نمی دهد و به او وعده ای نمی دهد که تخلّف کند.

 تذکّر لازم
همان گونه که از آیات و روایات استفاده می شود ، مسئله وفای به عهد از مسائل مهم و اساسی به شمار می رود که در دین مقدس اسلام مورد کمال عنایت قرار گرفته است، زیرا اگر بنا باشد به این مسئله اساسی توجه نشود زندگی مردم متلاشی خواهد شد و در اثر بی نظمی و هرج و مرج مردم از یکدیگر سلب اعتماد خواهند کرد و در نتیجه زیربنای روابط اجتماعی سست می شود. از این رو اسلام آنقدر به وفای به عهد اهمیت می دهد که حتی در مورد دشمن و کسی که از نظر عقیده و مسلک و هدف با انسان توافق ندارد وفای به عهد و پیمان را لازم می شمرد.

امام صادق علیه السلام فرمود: ثلاثٌ لم یجعل الله عزوجل لاحد فیهن رخصه: أداء الامانه الی البر والفاجر والوفاء بالعهد للبر والفاجر و بر الوالدین برین کانا اوفاجرین.[10]

سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه تخلّف از آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار و وفای به عهد درباره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار و نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار.

امیرم?منان علیه السلام به مالک اشتر فرمان داد که اگر به دشمن خود هم وعده ای داده ای باید به پیمان خود وفا کنی، آنجا که فرمود: و إن عقدت بینک و بین عدوک عقده او البسته منک ذمه فحط عهدک بالوفاء وارع ذمّتک بالامانه واجعل نفسک جنه دون ما اعطیت، فإنّه لیس من فرائض الله شیء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتّت آرائهم من تعظیم الوفاء بالعهود و قد لزم ذلک المشرکون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر فلا تعذرنّ بذمّتک ولا تخیسن بعهدک و لاتختلن عدوک فإنه لایجتری علی الله إلا جاهل شقی، و قد جعل الله عهده و ذمّته أمناً أفضاه بین العباد برحمته و حریماً یسکنون إلی منعته...[11]

اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و یا تعهد کردی که به او پناه دهی، جامه وفا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهدات خویش قرار ده! زیرا هیچ یک از فرایض الهی مانند وفای به عهد و پیمان نیست که مردم جهان با تمام اختلافاتی که دارند نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند و حتی مشرکان زمان جاهلیت آن را مراعات می کردند، چرا که عواقب پیمان شکنی را آزموده بودند. بنابراین، هرگز پیمان شکنی مکن و در عهد خود خیانت روا مدار و دشمنت را فریب مده، زیرا غیر از شخص جاهل و شقی، کسی گستاخی بر خداوند را روا نمی دارد. خداوند عهد و پیمانی را که بنام او منعقد می شود با رحمت خود مایه آسایش بندگان و حریم امنی برایشان قرار داده تا به آن پناه برند...

در آئین مقدس اسلام وفای به عهد یکی از وظایف مسلمین است، خواه موقع جنگ باشد یا در حال عادی، طرف پیمان مسلمان باشد یا غیرمسلمان که برای نمونه به برخی از آیات و روایاتی که در این باره رسیده است، می پردازیم.

قرآن مجید می فرماید: «إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»؛[12] مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بسته اید و چیزی از آن فروگذار نکرده اند و با احدی بر ضدّ شما همدست نشده اند. پیمان آنها را تا پایان مدتش محترم بشمرید، زیرا خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد.
سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه تخلّف از آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار و وفای به عهد درباره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار و نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: المسلمون اخوه تتکافی دمائهم و یسعی بذمتهم ادناهم هم ید علی من سواهم؛[13] ارزش خون مسلمانان با یکدیگر برابر است و امانی که کوچکترین فرد آنها می دهد برای همه شان محترم است و آنها در مقابل بیگانگان به هم پیوسته و دارای قدرت متشکل و فشرده اند.

 کاری که به تدریج انسان را «مفسد فی‌الارض» می‌کند
وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ؛ خداوند از اینکه مثال (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه و حتی بالاتر از آن بزند شرم نمی‏کند (در این میان) آنها که ایمان آورده‏اند می‏دانند حقیقتی است از طرف پروردگارشان، و اما آنها که راه کفر را پیموده‏اند (این موضوع را بهانه کرده) و می‏گویند منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! (آری) خدا جمع زیادی را با آن گمراه و عده کثیری را هدایت می‏کند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‏سازد . (بقره/26)

الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فی الأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ (فاسقان آنها هستند که) پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، می‏شکنند، و پیوندهائی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می‏نمایند، و در جهان فساد می‏کنند، اینها زیانکارانند (بقره/27)

به پیمان فاسقان، اعتماد نکنید. کسى که پیمان خداوند را نقض مى‏کند، به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود و عهدشکن، به تدریج مفسد مى‏شود. «ینقضون، یفسدون»
.



      

6 برکت عظیم صله رحم!

 

 

کفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلکه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود

اسلام تحکیم پیوندهاى خویشاوندى و استحکام روابط خانوادگى را به شدّت مورد تأکید و توجّه قرار داده چنانچه خداى متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، مى‌فرماید: وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وِ بِذِى الْقُرْبى‌ ... «1» و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیکى کنید. در جاى دیگر مى‌فرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذى‌ تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً «2» بترسید از آن خدایى که به نام او از یکدیگر درخواست مى‌کنید و درباره ارحام کوتاهى نکنید، همانا خداوند مراقب شماست.

 خویشانت بال و پَرِ تو هستند.
امیر م?منان على علیه السلام نیز به فرزندش چنین سفارش مى‌کند: أَکْرِمْ عَشیرَتَکَ، فَإِنَّهُمْ جَناحُکَ الَّذى‌ بِهِ تَطیرُ، وَ أَصْلُکَ الَّذى‌ إِلَیْهِ تَصیرُ، وَ یَدُکَ الَّتى‌ بِها تَصُولُ «3» خویشانت را گرامى بدار، زیرا آنان بال و پَرِ تو هستند که با آنان پرواز مى‌کنى و اصل و ریشه تو مى‌باشند که به ایشان باز مى‌گردى (از آنان کمک گرفته و به آن‌ها سرفرازى) و دست (یاور) تو هستند که با آن‌ها (به دشمن) حمله مى‌کنى (و پیروز مى‌شوى).

حتی اگر خویشاوندانت مرتد یا کافر باشند ارتباط خود را با آن ها قطع مکن.

کفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلکه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود. راوى مى‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «کسانى با من خویشاوندى‌دارند، امّا با من هم‌عقیده نیستند، آیا براى آنان بر عهده‌ام حقّى است؟ فرمود: بلى؛ حق خویشاوندى را چیزى قطع نمى‌کند و اگر با تو هم‌عقیده باشند، براى آنان دو حق است؛ یکى حقّ خویشاوندى و دیگرى حقّ اسلام. «4»
 
روش‌هاى رسیدگى به خویشان‌
برخى از روش‌هاى صله رحم و حمایت از خویشاوندان عبارتند از:

1.  کمک جانى: مى‌توان گفت که بزرگ‌ترین مرتبه صله رحم، رسیدگى جانى به خویشان است و آن در جایى است که جان یکى از بستگان انسان در خطر باشد که در این صورت وى باید تا پاى جان بایستد و از خویشاوندان خود- در چارچوب اسلام و معیارهاى مکتبى- دفاع کند، تا ضرر را از او دفع نماید. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مَنْ مَشى‌ إِلى‌ ذى‌ قَرابَةٍ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ لِیَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَجْرَ مِأَةِ شَهیدٍ «5» هر کس با جان و مالش، صله رحم کند، خداى متعال اجر صد شهید به او مى‌دهد.

2. کمک مالى: اگر در مواردى میان بستگان انسان افراد نیازمند وجود دارد، رسیدگى مالى به ایشان لازم و از درجه اهمّیّت بالایى برخوردار است. امیر م?منان على علیه السلام نیز مى‌فرماید: فَمَنْ أَتاهُ اللَّهُ مالًا فَلْیَصِلْ بِهِ قَرابَتَهُ«6» کسى که از سوى خدا ثروتى به دست آورد، باید بستگان خویش را به وسیله آن دستگیرى کند.

3. کمک فکرى: رسیدگى فکرى در جایى است که یکى از بستگان انسان براى هدایت‌شدن نیاز به راهنمایى دارد. به عنوان مثال: یکى از اقوام انسان اهل نماز و روزه نیست، اگر رفتن نزد وى و راهنمایى او، سخن‌گفتن از فضیلت نماز و روزه و ترساندن از پیامدهاى ترک نماز و روزه در او م?ثّر مى‌شود، بر انسان لازم است که نزدش رفته و به او کمک فکرى کند و این از مصادیق امر به معروف و نهى از منکر است. به استفتایى در این زمینه توجّه فرمایید:

«آیا انسان مى‌تواند از نظر شرعى با خویشاوندانى که بى‌تقوا و بى‌نماز و ضدّ انقلابند از قبیل پدر، مادر، خواهر و غیره قطع رحم نماید؟ جواب: قطع رحم جایز نیست، ولى باید آن‌ها را با مراعات موازین امر به معروف و نهى از منکر کند.» «7»

4.کمک عاطفى: گاهى رفتن به منازل خویشان، سلام و احوال‌پرسى، تلفن‌زدن و نامه‌نوشتن، محبّت ایجاد مى‌کند و سبب دل‌جویى از خویشان مى‌شود. امیر م?منان علیه السلام فرمود: صِلُوا أَرْحامَکُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلیمِ «8» با بستگان خود صله رحم کنید، گرچه با سلام‌کردن (به آنان) باشد. امام صادق علیه السلام نیز مى‌فرماید:

پیوند میان برادران آن گاه که پیش هم هستند، دیدار همدیگر است و در مسافرت نامه‌نوشتن به یکدیگر. «9» گاهى نیز شرکت در غم و شادى خویشان از موارد صله رحم است؛ شرکت در مراسم تشییع جنازه و مجالس ترحیم و دل‌جویى از بازماندگان آنان، و نیز شرکت در مجالس جشن و سرور ایشان، رسیدگى عاطفى به آنان‌بوده، در تقویت و تحکیم رابطه خویشاوندى نقش م?ثّرى دارد.

5. ترک آزار: یکى از برترین روش‌هاى صله رحم با خویشاوندان، ترک اذّیت و آزار آنان است. بدین معنا که پرهیز از غیبت، تهمت، زخم زبان و شماتت آنان، دخالت‌نکردن در زندگى آن‌ها به عناوین مختلف، عیب‌جویى‌نکردن از آنان و ... از برترین موارد صله رحم است. امام صادق علیه السلام دراین باره فرمود: أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذى‌ عَنْها «10» برترین چیزى که به آن صله رحم مى‌شود، خوددارى‌کردن از اذّیت و آزار آنان است.
صله رحم

آثار رسیدگى به خویشان‌
صله رحم آثار و فواید ارزنده‌اى براى انسان در بر دارد که در این‌جا به برخى از آن‌ها اشاره مى‌کنیم:

1. طول عمر: یکى از مهم‌ترین آثار صله رحم، طولانى‌شدن عمر است. امام رضا علیه السلام در این باره فرمود:

یَکُونُ الرَّجُلُ یَصِلُ رَحِمَهُ فَیَکُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ فَیُصَیِّرُهَا اللَّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ «11» چه بسا مردى که تنها سه سال از عمرش باقى مانده است، امّا خدا به خاطر صله رحم، باقى‌مانده عمرش را به سى سال مى‌رساند و خدا آنچه را مى‌خواهد، انجام مى‌دهد. شخصى به نام مَیسِر از امام باقر یا امام صادق علیهم السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: اى مَیسر! گمان مى‌کنم به خویشان خود نیکى مى‌کنى؟ گفتم: آرى فدایت شوم! من در نوجوانى در بازار کار مى‌کردم و دو درهم مزد مى‌گرفتم، یک درهم آن را به عمّه‌ام و درهم دیگر را به خاله‌ام مى‌دادم. آن‌گاه امام فرمود: به خدا سوگند تا کنون دو بار مرگت فرا رسیده، ولى به خاطر صله رحم به تأخیر افتاده است. «12»

2.فراوانى روزى: حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فى عُمْرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فى رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ ... «13» هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانى و روزى‌اش را افزایش دهد، باید صله رحم کند.

3.حسن خلق: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُحْسِنُ الْخُلْقَ «14» رسیدگى به خویشان، اخلاق را نیکو مى‌کند.

4. پاکى اعمال و دفع بلا: امام باقر علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُزَکِّى الْأَعْمالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى‌ ... «15» رسیدگى به خویشان، اعمال را پاک مى‌کند و بلا را دور مى‌سازد.

5. آسانى حساب: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ ... وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ «16» رسیدگى به خویشان حساب روز قیامت را آسان کرده و از مرگ بد جلوگیرى مى‌کند.

6. آبادى شهرها: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ صله رحم و خوش‌رفتارى با همسایه شهرها را آباد مى‌کند.
 
نفرین بر قطع کنندگان رحم
قطع رحم و ترک رسیدگى به خویشان و بستگان در اسلام سخت مورد نکوهش قرار گرفته است. خداوند تعالى کسانى را که از خویشاوندان خود بریده، با آنان قطع رابطه مى‌کنند، در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین قرار داده است. «17» از جمله در آیه‌اى مى‌فرماید: فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ «18» اگر از فرمان خدا روى‌گردان شوید، آیا جز این انتظار مى‌رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمایید؟ آن‌ها کسانى هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است. امام صادق علیه السلام در ضمن بیان خود به نقل از پدرش فرمود: پدرم حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: إِیَّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنَّهُ وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى‌ کِتابِ اللَّهِ فى ثَلاثِ مَواضِعَ «19» از معاشرت و دوستى با کسى که با بستگان خود قطع رابطه کرده بپرهیز، زیرا چنین کسى را در کتاب خدا (قرآن) در سه جا مورد لعن و نفرین یافته‌ام.

بارالها بحق محمّد و آله الطاهرین عمل به آموزه های معصومین علیهم السلام را توشه راهمان قرار بده. اللهم صل علی محمد و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان.



      

رابطه تنگاتنگ بین نزول باران و معنویت

 

 

باران که می‌بارد، زمین گویی روح تازه‌ای به خود می‌گیرد. درختان حیات تازه از سر می‌گیرند و جانوران به تبع آن شور و نشاط دیگری می‌گیرند.

باران نویدبخش زندگی دوباره‌ای است برای زمینی که در پی بی‌آبی مرده است ... خشک و لم یزرع و باران است که دوباره به آن حیات می‌بخشد ... باران، نویدبخش زندگی، رحمت واسعه الهی ....
 
باران، رحمت الهی ...
باران، رحمت الهی است. خداوند با فرو فرستادن این عامل حیات، سرسبزی و شادابی و نشاط را برای همگان رقم زده است.

قرآن باران را آب پاکیزه، آب پربرکت و رزق الهی دانسته و رابطه تنگاتنگی بین نزول آن و معنویت برقرار ساخته است.

قرآن از باران در آیات خود این‌گونه یاد می‌کند:

وسیله طهارت: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا»؛ «و از آسمان آبى پاک فرود آوردیم».(1)

آب پربرکت: «وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکًا»؛ «و از آسمان آبى پر برکت فرود آوردیم».(2)

گسترش رحمت خداوندی: «وَهُوَ الَّذِی ینَزِّلُ الْغَیثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَینشُرُ رَحْمَتَهُ»؛ «و اوست کسى که باران را پس از آنکه [مردم] نومید شدند فرود مى‏آورد و رحمت‏خویش را مى‏گسترد».(3)

رزق الهی: «وَینَزِّلُ لَکُم مِّنَ السَّمَاءِ رِزْقًا»؛ «و براى شما از آسمان روزى مى‏فرستد».(4)

سبب خوشحالی: «اللَّهُ الَّذِی یرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَیبْسُطُهُ فِی السَّمَاء کَیفَ یشَاءُ وَیجْعَلُهُ کِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ یخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یسْتَبْشِرُون»؛ «خدا همان کسى است که بادها را مى‏فرستد و ابرى برمى ‏انگیزد و آن را در آسمان هر گونه بخواهد مى‏گستراند و انبوهش مى‏گرداند . پس مى‏بینى باران از لابلاى آن بیرون مى‏آید و چون آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد رسانید به ناگاه آنان شادمانى مى‏کنند».(5)

مایه ثبات قدم و دلگرمی رزمندگان خدا: «إِذْ یغَشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَینَزِّلُ عَلَیکُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّیطَهِّرَکُم بِهِ وَیذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیطَانِ وَلِیرْبِطَ عَلَى قُلُوبِکُمْ وَیثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ»؛ [به یاد آورید] هنگامى را که [خدا] خواب سبک آرامش‏بخشى که از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از آسمان بارانى بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را محکم سازد و گام‌هایتان را بدان استوار دارد».(6)

معنویت و باران: «وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَینَاهُم مَّاء غَدَقًا»؛ «و اگر [مردم] در راه درست پایدارى ورزند قطعاً آب گوارایى به ایشان نوشانیم».(7)

مفسران معتقدند: اینکه خداوند فرموده است: روزی شما در آسمان است؛ یعنی خداوند روزی شما را از آسمان فرو خواهد فرستاد؛ بدین گونه که باران را فرو می‌فرستد و زمین به یمن آن، انواع خوراکی‌ها و پوشیدنی‌ها و اشیای مفید را برای شما می‌رویاند.(8)

وصف «طهور» بیانگر پاکی و پاک‌کننده‌ای باران است. در این باره نیز نظر مفسران چنین است: طهور یعنی پاکیزه است و پاکیزه‌کننده؛ هم آلودگی‌های ظاهری را می‌زداید و هم نجاسات معنوی را از بین می‌برد.(9)

در جنگ بدر مشرکان قبل از مسلمانان بر سر آب فرود آمدند و مسلمانان بر منطقه‌ای خشک و شن‌زار. بدین سان بر اثر نداشتن آب هم تشنه شدند و هم نتوانستند بدن خود را از آلودگی‌ها پاک سازند. شیطان به وسوسه پرداخت که شما باید با همین حالت آلودگی نماز بخوانید و پاهای شما در ریگ فرو رود؛ پس خداوند باران را بر آنان نازل کرد. مسلمانان در این آب زلال تن شستند و جان را جلا بخشیدند.(10)

در سخنی از امام علی(علیه السلام) پاکیزگی باران، مفهومی گسترده‌تر دارد: «از آب آسمان بنوشید که پاک‌کننده بدن است و زداینده بیماری‌ها».(11)

نزول باران به اندازه
قرآن درباره نزول به اندازه باران می‌فرماید: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ»؛ «و از آسمان آبى به اندازه [معین] فرود آوردیم و آن را در زمین جاى دادیم».(12)

در تفسیر این آیه شریفه نوشته‌اند: باران به اندازه‌ای که نیاز است، نازل می‌شود؛ نه زیادتر و نه کمتر؛ نه بدان سان زیاد که فساد آورد و نه آن‌گونه اندک که هلاکت را سبب شود؛ بلکه به گونه‌ای که حکمت و صلحت آن را اقتضا دارد.(13)

برخی دیگر از مفسران نیز می‌گویند: باران به اندازه نازل می‌شود؛ اندازه‌ای که از ضرر محفوظ بماند و از آن بهره برند یا به مقداری که ما از نیازها و مصالح مردم می‌دانیم باران را نازل می‌کنیم.(14)
 
احیای زمین
زمین خشکیده و تهی از گیاه مانند موجودی بی‌روح است که نه حیاطی دارد و نه نشاطی. زمین با بارش باران می‌شکفد و حیات و حرکت دوباره به زمین باز می‌گردد و زمین پرتحرک می‌شود.

قرآن از این پرتحرک شدن زمین این‌گونه یاد می‌کند:

زنده شدن دوباره سرزمین‌ها: «وَالَّذِی نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّیتًا»؛ «و آن کس که آبى به اندازه از آسمان فرود آورد پس به وسیله آن سرزمینى مرده را زنده گردانیدیم».(15)

جنبش و رشد زمین: «وَمِنْ آیاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیاهَا لَمُحْیی الْمَوْتَى»؛ «و از [دیگر] نشانه‏هاى او این است که تو زمین را فسرده مى‏بینى و چون باران بر آن فروریزیم به جنبش درآید و بر دمد. آرى همان کسى که آن را زندگى بخشید قطعا زنده‏کننده مردگان است».(16)

احیای زمین، نشانه خداوند و مایه عبرت: «وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِّقَوْمٍ یعْقِلُونَ»؛ «و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو] براى مردمى که مى‏اندیشند نشانه‏هایى است».(17)

شکافتن زمین: «أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا»؛ «که ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم آنگاه زمین را با شکافتنى [لازم] شکافتیم».(18)

بارش باران، زمین را به حیات و حرکت و شور وا می‌دارد. زمینی که در حالت خشکی و گورستانی بود، پر نشاط و تحرک می‌شود. باران به آن حیات می‌بخشد. مفسران این حیات و تحرک زندگی را اینگونه تفسیر کرده‌اند:

«مقصود از احیای زمین مرده این است که با نزول باران سرزمین خشک دارای گیاه و درخت و میوه و مزارع می‌شود».(19)

«زمینی که گیاه در آن نروید، گویا مرده است و مراد از احیای آن، آباد ساختن آن است و گفته شده که مراد از احیای زمین، احیای اهل زمین است؛ زیرا با فراهم آمدن غذا، اهل زمین زنده می‌مانند».(20)

«مراد از زنده شدن زمین همان رویش گیاه پس از زمستان است».(21)

«نسبت احیا به زمین گرچه مجازی است، لکن نسبت آن به گیاه حقیقی است؛ چرا که گیاهان دارای تغذیه و رشد و تولید مثل‌اند که همگی از اصل حیات نشأت می‌گیرد».(22)

درباره جنبش زمین پس از باران نیز که در آیات به آن اشاره شده است، می‌گویند:

«زمین خشک وقتی که باران بر آن ببارد، برای رویش گیاه فعال می‌شود و خود قبل از رویش گیاه بالا می‌آید».(23)

«اهتزاز به معنای حرکت کردن به شدت است و زیاد شدن به معنی بالا آمدن و نشو و نما کردن. منظور از "اهتزاز" و "ربوه" زمین به حرکت درآمدن آن به وسیله گیاهانی است که از آن سر در می‌آورند».(24)

«زمین در رویش گیاه همانند رحم حیوانات است که پس از طی مراحل، جنین رشد می‌کند و کامل می‌شود».(25)

«اهتزاز و رشد زمین، تحرک آن با نباتات و بالا آمدن زمین به وسیله گیاهان است».(26)



      
<      1   2   3   4   5   >>   >