سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1111

موسى، چون دیدى توانگرى‏اى به تو روى آورد با خود بگوى: این گناهى است که کیفرش شتابان در رسد، و اگر دیدى نادارى و فقرى به تو رو آورد بگوى: شعار نیکان خوش آمد. زورگوى و ستمکار مباش و با ستمکاران همنشینى مکن.

(3) اى موسى، عمرى که پایانش نکوهیدگى باشد هر چند به درازا کشد عمر نیست و آنچه از تو دریغ شود (و از آن محروم مانى) اگر پایانش ستودگى باشد زیانیت نرساند.

(4) اى موسى، کتاب سرانجام تو را که بدان صورت خواهى گشت، آشکارا روشنگویى کرده‏[1] پس چگونه با این دیدگان به خواب روى‏[2]؟ یا چگونه اگر مردمى به غفلتى دراز آهنگ و استمرار شهوتها[3] دچار نباشند لذّت زندگى را دریابند؟ در حالى که راستکاران از کمتر از این (مایه عبرتها) هم دستخوش بیتابى هستند.

(5) اى موسى، به بندگانم بفرماى: در هر حالى هستند مرا بخوانند پس از آنکه اعتراف کنند من به راستى، مهربانترین مهروزانم، پاسخ بیچارگان را بدهم‏[4] و بدى را دور کنم و روزگار را بگردانم و آسایش رسانم، و اندک را سپاس دارم، و بر بسیار پاداش دهم و درویش را توانگر کنم، و من هماره چیره‏دست و توانایم، به هر یک از خطاکاران که به تو پناه آورد و به تو گرایید بگو: به آستانه گشاده (امان) خوش آمدى و به درگاه پروردگار جهانیان در آمدى، براى ایشان آمرزش خواه و [با آنان‏]

رهاورد خرد / ترجمه تحف العقول، ص: 518

چون یکى از همانان باش و به سبب آن برترى که من به تو دادم بر آنها گردنفرازى مکن و به آنان بگو که از من فضل و رحمت درخواست کنند زیرا جز من کسى دارنده آن نباشد و منم صاحب فضل بزرگ. [خوشا بر تو اى موسى که‏[5]] پناهگاه خطاکاران و همنشین بیچارگان و آمرزش خواه گنهکاران [باشى‏]، تو در محلّ رضایت من قرار دارى و از منزلت خرسندى من نسبت به خود برخوردارى. پس مرا به دلى پاک و زبانى راستگوى بخوان و چنان باش که فرمودمت، به فرمانم سربسپار و بدان چه از آن خودت نیست بر بندگانم گردنفرازى مکن. به من نزدیک شو زیرا همانا من به تو نزدیکم و به راستى، من از تو چیزى نخواهم که سنگینى و کشیدن آن تو را بیازارد، همانا از تو آن خواهم که مرا بخوانى تا پاسخت گویم، و از من بخواهى تا به تو بدهم و بدان چه از خود من گرفته‏اى و کمال تنزیلش بسته به من است، هم به من نزدیکى جویى.

(1) اى موسى، به زمین بنگر که در واقع به زودى گور تو باشد و دیدگانت را به آسمان برآور که به راستى بر فراز سر تو در آن ملکى بزرگ است و تا در دنیا هستى‏[6] بر خویشتن زارى کن و از نابودى و مهلکه‏ها بترس و زینت و رونق دنیا نفریبدت و به ستم رضایت مده و خود نیز ستمگر مباش زیرا من در کمین ستمکارم تا داد ستمدیده را از او بستانم.

(2) اى موسى، همانا (پاداش) کار نیک ده چندان و (سزاى) یک کار بد نابودى و هلاکت است، به من شرک میاور که بر تو روا نباشد که به من شرک آورى، نزدیک باش و استوار باش، مرا بخوان بسان خواندن کسى که بدان چه نزد من است شیفته و دلبسته است‏[7] و پشیمانى که بر آنچه از دستش‏[8] برآمده نادم است زیرا همچنان که روشنایى روز تیرگى شب را ببرد کار نیک (و حسنه) کار بد (و سیّئه) را بزداید و همچنان که تاریکى بر روشنایى روز برآید بدى بر نیکى برآید و آن را سیاه کند.

رهاورد خرد / ترجمه تحف العقول، ص: 519

(1


[1]( 24) در پاره‏اى نسخه‏ها و در الرّوضة به جاى« صرّح الکتاب صراحا»،[ صرح الکتاب الیک صراحا- کتاب به صراحت به تو تصریح کرد] و در پاره‏اى‏[ صرّخ الکتاب ... صراخا- کتاب به آوازى بلند بر تو بانگ زد] آمده است.

[2]( 25) به تعبیر دیگر: چگونه با این حال، خواب راحت به دیدگانت راه مى‏یابد؟- م.

[3]( 26) در الرّوضة اضافه دارد:[ ... و الاتّباع للشقوة- و پیروى از نگون بختى‏]

[4]( 27) در الروضة به جاى« اجیب ...»،[ یجیب المضطرین- پاسخ بیچارگان را مى‏دهد] آمده است.

[5]( 28) در الروضة آمده است‏[ طوبى لک یا موسى، کهف الخاطئین و اخ للمذبنین و جلیس المضطرّین- خوشا بر تو اى موسى، پناهگاه خطاکاران و برادر دلسوز و دوست مشفق گنهکاران و همدم بیچارگان‏]( که متن فاقد جزء اول آن و ناقص است.- م.)

[6]( 29) در الرّوضة به جاى« ما کنت فی الدنیا»،[ ما دمت فی الدنیا- تا وقتى که در دنیایى‏] آمده است.

[7]( 30) در الرّوضة ...[ دعا الطامع الراغب- خواندن طمعکارى مشتاق‏] ... آمده است.

[8]( 31) در الرّوضة به جاى« قدّمت یداه» به صیغه مخاطب آمده است‏[ قدّمت یداک- از دستت بر آمده‏]



مطلب بعدی : حدیث